تعداد بازدید : 4573569
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
مفهوم سیاست فرهنگی از جمله مفاهیم تازهای است که از حدود چهار دهه قبل در کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است. نگاه به فرهنگ بعنوان یکی از زمینههای اصلی توسعه و امکان مدیریت فرهنگی برای تغییر در عناصر فرهنگی و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و توجه به نقش دولتها در برنامه ریزی فرهنگی بستر مناسبی برای شکلگیری مفهوم سیاست فرهنگی بوجود آورده است. سیاست فرهنگی نوعی توافق رسمی و اتفاق نظر مسؤلان و متصدیان امور در تشخیص، تعیین و تدوین مهمترین اصول و اولویتهای لازم و ضروری در فعالیت فرهنگی میباشد و راهنما و دستورالعملی برای مدیران فرهنگی خواهد بود. یکی از برجستهترین فعالیتهای شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سالهای گذشته، تهیه و تنظیم اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی در مجموعهای شامل اهداف، مبانی، اصول و اولویتها است که در جلسات متعدد با حضور اندیشمندان، مسئولین، دست اندرکاران و کارشناسان فرهنگی مورد بحث و بررسی و تنظیم قرار گرفته است. مجموعه حاضر «اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» است که توسط دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی به زبانهای عربی و انگلیسی ترجمه شده است. بدون تردید کارآیی سیاست فرهنگی هنگامی است که به زبان برنامه و در قالب برنامههای فرهنگی به اهداف میانی، کمی و خط مشیهای اجرایی تبدیل شود. امید است این مجموعه ارزشمند سرلوحه برنامهریزی و فعالیتهای فرهنگی قرار گیرد و در مسیر تحقق سیاستها ارتقاء و تعمیق یابد.
مقدمه
پدیدآورنده و حافظ فرهنگ بشری مردماند. اما این نقش اساسی گاه میتواند حرکات نامنظم، ناهماهنگ و پراکنده و گاه کاملاً منظم، منسجم، برنامهریزی شده و هدایت یافته باشد.
در طول تاریخ بشری هر گاه دولتها و سازمانهای رسمی از مسیر فرهنگی مردم جدا افتاده و برای خویش سیر و سیاستی دیگر اعم از غیر مردمی و ضد مردم داشتهاند به خصوص هر گاه مردم به دلایل متعدد جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی، روحی و نظایر آن از تشکل و تعامل فرهنگی دور و پراکنده شدهاند، فرهنگ لاجرم سیلان و جریان مطلوب و کمال یافته خویش را کم و بیش از دست داده و چه بسا به انقطاع و گسیختگی مبتلا شده است. در این صورت انسان نتوانسته است از بار فرهنگی و بنیه عقلانی خویش در هیأت اجتماع و به نحوی که مقتضای روح جمعی است حداکثر بهرهبرداری را به عمل آورد و در استحصال و استخراجذخایروجوددرحداعلا،توفیق یابد. ظهورانسان در هیأتوحیثیتجمعی خویشبهقدریمهمومؤثراستکهامامخمینیرضواناللهعلیهدراینبابمیفرمایند:
«اگر انسانها در کلمه مبارکهالله مجتمع شدند و همه بتها را شکستند به همه مقصدهای عالی میرسند ... ما تجربه کردهایم... که آن وقت که توجه به خدای تبارک و تعالی مجتمعاً نداشتیم ولو یکی یکی هم داشتیم نتوانستیم کاری انجام بدهیم...»
در جهان امروز که نقش و نیروی اجتماعی فرهنگ نسبت به گذشته به مراتب افزونتر شده است، ضرورت هماهنگی و همسویی صاحب نظران و کارشناسان و برنامهریزان هر کشور با نیازهای فرهنگی جامعه نیز بیشتر احساس میشود. جامعه رشید جامعهای است که بتواند نیازهای فرهنگی خویش را در رهگذر حیات و حرکت اجتماعی بازشناخته، از تظاهرات و تمایلات کاذب یا گذرا تفکیک کند و قدرت پاسخگویی به این نیازها و بهرهگیری از آنها را در جهت رشد و کمال معنوی و مادی دارا باشد. شرط لازم برای تحقق چنین مطلوبی آن است که در هر کشور زمامداران اصولگرا و واقعنگر بتوانند به منظور همراهی با جریان عظیم و عمیق و اصیل فرهنگ در جامعه حداکثر بهرهگیری از دریای لایزال اراده و ایمان معنوی و الهی مردم به طور هماهنگ و همسو سیاستگذاری و برنامهریزی کرده، اهم محورهای لازم برای این حرکت را تشخیص داده و تعیین کنند.
سیاست فرهنگی دراین جهت و در این مسیر است که تدوین میشود. سیاست فرهنگی در حقیقت همان توافق رسمی واتفاق نظر مسؤولان و متصدیان امور در تشخیص، تدوین و تعیین مهمترین اصول و اولویتهای لازمالرعایه در حرکت فرهنگی است. سیاست فرهنگی را میتوان اصول راهنمای کارگزاران فرهنگی و مجموعه علایم و نشانههایی دانست که مسیر حرکت را نشان میدهد. به عبارت دیگر، نوعی دستورالعمل فرهنگی است که روشنگر حرکت است. بسیاری از نقاط کور و نکات مهم اما مبهم به مصداق اینکه گفتهاند «خود، راه بگویدت که چون باید رفت» در حین حرکت و در اثنای کسب تجربه است که روشن خواهد شد. بنابراین سیاست فرهنگی در همه موارد لزوماً گویای نکات بدیع و بیسابقه و غیرمکشوفه نیست؛ معاهدهای است که سلسلهای از اولویتها و اصول و فروع یک حرکت فرهنگی را «رسمیت» میدهدو همفکری و هم جهتی را با همکاری و هماهنگی توأم میکند.میثاقی است ملهم از آرمانها و اعتقادات، ناظر بر تجربهها و واقعیات، محدود به ظرفیتها و امکانات، توجه به آینده و اهداف بعید و قریب، که به هر حال در ظل و ذیل قانون اساسی قرار گرفته است.
مسؤولان، متصدیان و همه مراجع ومراکز فرهنگی وابسته به دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران، مجریان و مخاطبین سیاست فرهنگی کشور دردرجه اولاند. سایر افراد و جمعیتها نیز لازم است با درجات و نسبتهای مختلفی که دارند و این امر از شأن اجتماعی و نیز نوع و نحوة فعالیت فرهنگی آنها ناشی میشود به تناسب مورد،باموادومفاداینسیاستفرهنگیبرخوردداشتهونقضکنندةآن نباشند.
توجه به نکات ذیل در خصوص سیاست فرهنگی کشور ضروری است.
- سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی بدین معناست که فرهنگ اسلامی در کلیه شؤون فردی و اجتماعی کشور اصل و پایه و مبنا قرار گرفته است. بنابراین نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی حقیقتاً انقلاب فرهنگی است و اگر نگوییم همه اختیارات و امکانات، قدر مسلم این است که میتوانیم بگوییم بیشترین و مهمترین و عمدهترین تلاشها و توانمندیها باید برای تکامل و توسعه و تحرک فرهنگی در همه شؤون فردی و اجتماعی به بهترین نحو صرف شود. اگر در قول و قرار شفاهی و کتبی، نود درصد راهحلها ودرمانها را فرهنگی دانسته و ده درصد آن را غیرفرهنگی بدانیم، اما عملاً این نسبت را معکوس کرده، ده درصد امکانات و تواناییها را به فرهنگ، و نود درصد آن را به امور دیگر متوجه سازیم، در چنین حالتی از سیاست فرهنگی چندان نصیبی نخواهیم برد. سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی متخذ از جهان بینی و انسان شناسی اسلامی است و مبتنی بر مبانی و مفاهیمی از این قبیل است.
- حاکم بودن بینش توحیدی بر تمامی شؤون و عرصههای حیات فردی و اجتماعی و نقش و تأثیر بنیادی اعتقاد به اصول و فروع دیانت مانند وحی، نبوت، امامت، عدالت، معاد، تبری و تولی در جامعه اسلامی.
- جاودانگی وجود انسان و کرامت و شرافت ذاتی او به عنوان خلیفةالله و امانتدار خداوند، صاحب اراده و اختیار، دارای قدرت تعقل و انتخاب در جریان سرنوشت و نیز نقش عقل و تجربه در استمرار حرکت تکاملی وی.
- برخورداری انسان از فطرت الهی که ریشه و منشأ رشد و خیر و صلاح او است.
- همانندی و برابری انسانها در آفرینش و عدم تمایز بین رنگها و نژادها و صنوف دیگر انسانی و جهان شمول بودن پیام اسلام و دعوت انسانها به همکاری و تعاون همگانی در انجام کارهای نیک و انسانی .
- سرشت مادی و معنوی بشرو قابلیت رشد و شکوفایی وی در همه وجوه و زمینههای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، جسمی و روحی، عقلی و عاطفی و ملازمه این وجود با یکدیگر.
- خیرخواهی، کمالجویی، آرمانخواهی، ظرفیت علمی نامحدود و کشش فطریانسانبهسویعلمودانایی،جمال و زیبایی، تقدس و پرستش و خیر اخلاقی.
- زایندگی و قدرت ایمان در خلق ارزشهای معنوی و فضایل اخلاقی و ایجاد روحیه استقلال، حریت، عزت نفس و تحکیم مناسبات انسانی در جامعه.
- تربیتپذیری آدمی و به فعلیت درآمدن استعدادها و خلاقیتهای وی در طریق پیریزی بنای جامعهای موحد، عدالت خواه، دانش طلب، متکی بر جهاد و اجتهاد، متصف به اعتدال و واقعبینی و نیز بهرهمند از مباحثات و مبادلات فکری، نقادیها و تحقیقات علمی ، عبرتآموزیها و تجربهاندوزیهای تاریخی.
- اصالت ارزشهای معنوی و فضایل اخلاقی در جامعه اسلامی و جایگاه والای تقوی، علم وجهاد در تعیین مرتبه کرامت و فضیلت انسانها.
- تأثیرپذیری انسان از عوامل مثبت و منفی محیط اجتماعی و آفات و موانع فرهنگی آن و مسؤولیت نظام اسلامی در سالمسازی محیط، تحقق قسط و عدل، تأمین حق مشارکت مردم در همه امور با توجه به لزوم زدودن علل و عوامل زمینهساز کفر و نفاق، فقر و فساد، ظلم و استبداد، سلطه و استکبار.
اندیشهها و دیدگاهها و فتاوی حضرت امامخمینی (رضوانالله تعالی علیه)
به عنوان بهترین شاخص و معرف اسلام ناب محمدی(ص) و تمییز آن از انواع و اشکال مختلف اسلام نمایی در داخل و خارج کشور، بر سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران حاکم است.
دایره معانی و مصادیق کلماتی که در متن مصوبه سیاست فرهنگی به کار رفته محدود به حدودی است که از مبانی اسلامی و دینی مجسم در خط فکری و فقهی امام و وصایای گرانقدر الهی سیاسی ایشان سرچشمه میگیرد. بنابراین اگر در سلسله کلمات و جملات این متن،متشابهات و مبهماتی باشد، محکماتی نیز هست که ارجاع آن به این، گرهگشای مشکل خواهد بود.
اندیشهها و دیدگاههای امام در عرصههای عرفانی، فرهنگی و هنری همانند عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، راهنما و راهگشاست و بر سیاست فرهنگی و هنری کشور پرتوافکن خواهد بود. آنچه امام درباره انواع موسیقی، فیلم، سریال، ورزش و امور دیگری از این قبیل فرمودهاند، تابلو راهنما است.
کلام و پیام آن بزرگ مرد در باب فکر و فرهنگ بر صحیفه دلها و کتیبه جانها نقش شدهاست:
«فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک ملت است» خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید «خطر تحجرگرایان و مقدس نماهای احمق ...کم نیست» در جمهوری اسلامی جز در مواردی که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا هیچ کس نمیتواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند «... ما اگر توانستیم نظامی بر پایههای نه شرقی و نه غربی واقعی و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم انقلاب پیروز شده است. راه اصلاح یک مملکت، فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود. امیدواریم بشر به رشدی برسد که مسلسلها را به قلم تبدیل کند. آنقدری که قلم و بیان در خدمت بشر بوده است مسلسلها نبودهاند... اسلام هم که امر فرموده است جهاد بکنند ... اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را وعلم را جانشین مسلسل بکنند. تبلیغات که همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها ونشان دادن راه گریز و منع از آن از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. چهارچوب اسلام ناب محمدی (ص) که در ترسیم قهر و خشم و کینه مقدس و انقلابی علیه سرمایهداری غرب و کمونیزم متجاوز شرق است و نیز راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه رابه مردم و به خصوص جوانان سلحشورمان نشان دهید این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و در صورت به خطر افتادن ارزشهای اسلامی با هرکس در هر موقعیت قاطعانه برخورد مینماید باید به عنوان یک اصل خدشهناپذیر برای تمامی دستاندرکاران و مردم تبلیغ گردد».
- قانون اساسی به عنوان مظهری دیگر از بینش فرهنگ اسلامی و جلوهای دیگر از افکار و اندیشههای امام ورهبر، الهام بخش و استحکام بخش سیاست فرهنگی است. مفاد قانون اساسی خصوصاً آنچه در اصول دوم و همچنین هفتم تا سیام در باب فرهنگ و لوازم اجتماعی و سیاسی آن آمده است. و به عبارت دیگر رهنمودهایی که درباره مسایل و موضوعاتی از قبیل فضایل اخلاقی، کرامت انسانی، آزادی، استقلال، تجارب بشری، تتبع و ابتکار، آگاهیهای عمومی، مشارکت مردمی، امر به معروف و نهیاز منکر و نظایر آن ذکر شدهاست، بر سیاست فرهنگی کشور حاکم بوده و خواهد بود.
- «سیاست» فرهنگی به معنای عام و عرفی آن مجموعهای از اهداف، مبانی، اصول، اولویتها و خط مشی اجرایی را شامل میشود، هر چند به معنای خاص فقط قسمت اخیر را به ذهن متبادر میسازد.
اهداف
اهداف کلی فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی و نیز اهدافی که غرض و غایت تدوین این مجموعه را تحت عنوان سیاست فرهنگی میسازد به شرح ذیل است:
الف - اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی
1)رشدوتعالیفرهنگاسلامیانسانیوبسطپیاموفرهنگانقلاباسلامیدر جامعه و جهان .
2) استقلال فرهنگی و زوال مظاهر منحط و مبانی نادرست فرهنگهای بیگانه و پیراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات.
3) به کمال رسیدن قوای خلاقه و شایسته وجود آدمی در همه شؤون و به فعالیت درآمدن استعدادات خداداده و استحصال دفائن عقول و ذخایر وجودی انسان.
4) آراسته شدن به فضایل اخلاقی و صفات خدایی در مسیر وصول به مقام انسان متعالی.
5) تحقق کامل انقلاب فرهنگی درجهت استقرار ارزشهای مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامی در زندگی جمعی و فردی و نگاهبانی از آنها و استمرار حرکت فرهنگی برای رسیدن به جامعه مطلوب.
6) درک مقتضیات و تحولات زمان و نقد و تنقیح دستاوردهای فرهنگی جوامع بشری و استفاده از نتایج قابل انطباق با اصول و ارزشهای اسلامی.
ب - اهداف سیاست فرهنگی
1) تعیین و تدوین اصول راهنما و اولویتهای لازمالرعایه در حرکت فرهنگی کشور و رسمیت دادن به آن، با الهام از آرمانها و اعتقادات، با توجه به ظرفیتها و واقعیات و با بهرهگیری از تجربیات داخلی و جهانی و امکانات و ابزارهای مختلف و مناسب.
2) ایجاد وحدت رویه و هماهنگی فرهنگی در میان دستگاههای مختلف نظام جمهوری اسلامی و بسیج امکانات، تلاشها و برنامههای فرهنگی در جهت پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جامعه وهدایت تلاشها و نیازهای موجود.
3) تکیه و تأکید بر آرمانها و ارزشهای معنوی و فرهنگ اسلامی و حفظ و ترویج فرهنگ بسیجی و تقویت روحیه ایثار و فداکاری در راه ارزشهای مقدس اسلامی با توجه به لزوم درک مقتضیات و تحولات زمان و همچنین تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف و مهیا شدن برای مواجهه صحیح و همه جانبه با ضرورتها و تحولات.
4) تمهید و تدارک لازم در جهت همسویی و عدم مغایرت طرحها و برنامههای اقتصادی، اجتماعی و غیرفرهنگی اما دارای نتایج فرهنگی، با سیاست فرهنگی کشور.
5) تسهیل و تقویت امور برنامهریزی، نظارت وارزیابی فرهنگی درعین حمایت از تعدد، تنوع و آزادی فعالیتهای فرهنگی مردمی، مبادله و مرابطه فرهنگی میان بخشهای دولتی و غیردولتی در جهت افزایش تحرک، جهاد و اجتهاد فرهنگی، ارتقاء دانش و آگاهی عمومی و اعتلای روحیه تتبع، تحقیق و ابتکار.
ج - اصول سیاست فرهنگی
اصول سیاست فرهنگی کشور که راهنمای مسؤولان و مدیران و برنامهریزان و کارگزاران فعالیتهای فرهنگی خواهد بود بدین شرح است:
1)بازشناسی و ارزیابی مواریث وسنن تاریخی و ملی در عرصههای مختلف دینی، علمی، ادبی و هنری و فرهنگ عمومی، و نگاهبانی از مآثر و مواریث اسلامی و ملی و حفظ واحیاء دستاوردهای مثبت و ارزشمند تمدن اسلام در ایران.
2) شناخت جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران و ترویج اخلاق و معارف اسلامی و معرفی شخصیتها و عظمتهای تاریخ اسلام وایران.
3) ارتباط فعال با کشورها و ملتهاو تحکیم پیوند مودت وتقویت همبستگی با مسلمانان و ملل دیگر جهان.
4) شناخت فرهنگ و تجربههای بشری و استفاده از دستاوردهای علمی و فرهنگی جهانی با بهرهگیری از کلیه روشها و ابزارهای مفید و مناسب.
5) تحکیم وحدت ملی و دینی با توجه به ویژگیهای قومی و مذهبی و تلاش در جهت حذف موانع وحدت.
6) تلاش مستمر در جهت رشد علمی، فرهنگی و فنی جامعه و فراگیر شدن امر سوادو تعلیم وتربیت.
7) اهتمام به امر زبان و ادبیات فارسی و تقویت وترویج و گسترش آن.
8) بسط زمینههای لازم برای شکوفایی استعدادها و خلاقیتها و حمایت از ابتکارات و ابداعات.
9) پاسداری از حریت و امنیت انسان در عرصههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، قضایی و اقتصادی.
10) فراهم ساختن شرایط و امکانات کافی برای مطالعه و تحقیق و بهرهگیری از نتایج آن در همه زمینهها.
11) تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و انتخاب در عرصه تلاقی و تعارض افکار.
12)مقابله با خرافات و موهومات، جمودو تحجرفکری، مقدسمآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان تحت شعار واقعگرایی.
13) ترویج روحیه قیام به قسط و عدالت اجتماعی.
14) ارزش دادن به کار و اهمیت بخشیدن به تلاش و کوشش در جهت استقلال و خوداتکایی در عین التزام به کفاف، قناعت و مبارزه با روحیه اتراف، اسراف و تبذیر.
15) پرورش روح و جسم با اهتمام همه جانبه به امر ورزش و تربیت بدنی به عنوان یک ضرورت مهم اجتماعی.
16) تقویت و احیاء و معرفی هنر اصیل و سازنده در تمامی عرصهها و زمینههای سازگار با روح تعالیم اسلامی.
17) اهتمام و اقدام همه جانبه به منظور شناخت نیروها و نیازها ومقتضیات جسمی و روحی نسل جوان کشور و فراهم آوردن زمینههای مناسب و مساعد برایتکامل و تعالی شخصیت علمی و عقیدتی جوانان ومسؤولیتپذیری و حضور مستقیمومشارکتهرچهبیشترآنان در عرصههایمختلفحیاتفردی و اجتماعی.
18) تقویت شخصیت و جایگاه واقعی زن مسلمان به عنوان مادر و ترویج وفراهم آوردن زمینههای لازم برای ایفای نقش و رسالت اساسی خود به عنوان «مربی نسل آینده» و اهتمام به مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی و مبارزه با بینشها و اعتقادات نادرست دراین زمینه.
19) گسترش زمینه مشارکت و مباشرت مردم در امور فرهنگی، هنری، علمی و اجتماعی و همچنین حمایت از فعالیتها و اقدامات غیردولتی به منظور همگانی شدن فرهنگ و توسعه امور فرهنگی با نظارت دولت.
20) اتخاذ سیاستهای ایجابی و مثبت در امور فرهنگی، هنری و اجتماعی و ایجاد مصونیت برای افراد و جامعه، و اهتمام به جاذبه و رحمت و جامعنگری و دوراندیشی و شور و مشورت و پرهیز از خشونت و شتابزدگی و یکسونگری و استبداد رأی.
21) آموزش وتشویق تقویت روح اجتماعی و مقدم داشتن مصالح جمعی بر منافع فردی، احترام گذاشتن به قانون و نظم عمومی به عنوان یک عادت و سنت اجتماعی و پیشقدم بودن دولت در دفاع از حرمت قانون و حقوق اشخاص.
22) تلاش برای شناخت و معرفی ارکان هویت اصیل دینی و ملی به منظور این هویت و همچنین به منظور استحکام و استمرار استقلال فرهنگی.
23) گسترش روحیه نقد و انتقادپذیری و حمایت از حقوق فردی و اجتماعی برای دعوت به خیر و همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر بر مبنای حکمت، موعظه حسنه، شرح صدر و جدال به آنچه احسن است.
24) توسعه و اعتلای تبلیغات فرهنگی و هنری به نحومناسب به منظور ترویج و تحکیم فضایل اخلاقی.
25) توجه به فرهنگ و هنر روستا به منظور بالابردن سطح فرهنگی در روستاها و همچنین تقویت خلاقیتهای اصیل و با ارزش روستایی و عشایری.
د - منبهات در سیاست فرهنگی
1) تلقی نادرست از زهد و ترک دنیا به صورتی که مغایر با تحرک و رشد و آیندهنگری و پیشرفت اجتماعی باشد.
2) بیاعتنایی به نظم عمومی و بدبینی تاریخی که نسبت به دولت وجود داشته است.
3) تصور مغایربودن شریعت اسلامی با هر گونه نوآوری و مباینت داشتن تقوا و تعهد با تخصص.
4) مخفی شدن فساد عقیده و اخلاق.
5) گرایش به راهحلهای شتابزده و خشونتآمیز در مورد مشکلات اجتماعی و معضلاتی که نیازمند به تحقیق و تدبیر است.
6) تشبث به شرع برای فرار از قانون و بالعکس.
7) توجیه تخلف از نظم اجتماعی به بهانه عدم سوءنیت.
8) خودداری از قدرشناسی اجتماعی به بهانه پاداش اجتماعی و توقع ایثار.
9) عدم توجه کافی به مراتب خصایل مختلف انسانها و خوب یا بد دانستن آنان بهطور مطلق.
10) عدم توجه به نقش عوامل و مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و محیطی در اصلاح جامعه و اکتفا کردن به وعظ ونصیحت در هدایت و تربیت دینی و اجتماعی.
11) مدون نبودن فلسفه سیاسی و نظریه مدیریت در جامعه با وجود مبادی و مواد اولیه لازم در منابع فقه اسلامی.
12) برداشت نادرست از بعضی مفاهیم دینی.
13) تحت الشعاع قرار گرفتن حق در مقابل شخصیت.
14) رواج بعضی خرافات در پوشش سنن قومی یا عقاید دینی.
15) نقد ظاهری سنتهای خودی با تمسک به ظواهر، سنتها و افکار بیگانه.
16) ریاکاری، نفاق، تملق و خطر گسترش آن بهصورت اخلاق اجتماعی.
17) پردهدری، حرمتشکنی، قانونشکنی و جوسازی به عنوان یک وظیفه دینی یا حرکت انقلابی.
18) سوءظن به مردم و میل به تجسس در زندگی شخصی آنان و تفسیر نادرست اعمال آنها و متهم کردن آنان.
19) بیاعتنایی به امور و ارزشهای ملی در جامعه و نیز بیحرمتی به فرهنگ و سنن اقوام و ملل دیگر.
20) نهی از منکر با توسل به منکرات دیگر.
21) بیتوجهی نسبت به ارزشهای معنوی، مبانی و مواضع اصولی وغفلت از فریضه دینی - اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر.
22) کارخود را ملاک خوب و بد دانستن و قوانین را بنا بر رأی خود تفسیر و اجرا کردن ودر مقابل کسی مسؤول نبودن.
23) غفلت از سوابق غربزدگی و ریشههای التقاط و عدم توجه کافی به حل مسایل عصر با رجوع به معارف دینی و مطرح نبودن شیوههای درک و فهم فرهنگهای دیگر و طرق ارتباط با آنها.
24) عوام زدگی و عوام فریبی با تکیه بر باورها، عادات و شیوههای نادرست رایج درجامعه به نام طرفداری از محروم یا دفاع از دیانت.
25) عدم اهتمام به تعاطی افکار و تبادل آراء و تمسک به روشهای غیرمنطقی در برخورد با افکار دیگران و ترجیح راهحلها و برخوردهای سلبی در مواردغیرضروری.
26) بازخواست نکردن از کسانی که قوانین را بنا بر رأی خود تفسیرو اجرا میکنند.
ه:خط مشی فرهنگی که به منظور اجرای اصول سیاست فرهنگی با عنایت به فصول اهداف مبانی و منبهات تنظیم شده و نشان دهنده «اولویتها و سیاستهای کلی» ، «سیاستهای اجرایی» و همچنین تعیینکننده «مراکز نظارت، اجرا وهماهنگی» میباشد از این قرار است.
اولویتها و سیاستهای کلی
1) اولویت دادن به «کودکان و نوجوانان و جوانان» در داخل کشور.
2) اولویت دادن به «کشورها و مجامع اسلامی» و «ایرانیان» در خارج کشور.
3) اهتمام بیشتر به «کشف استعدادها و خلاقیتهای فرهنگی و هنری»، و آموزش و تربیت نیروی انسانی.
4) حمایتهای معنوی ومادی از مراکز و فعالیتهای فرهنگی و هنری و تأمین اجتماعی ازباب فرهنگ و هنر و تشویق آنان به آفرینشها و ابداعات فرهنگی و هنری.
5) اولویت دادن به اعتلای مقام زنان در سطح کشور با توجه به مکانت والای زن و نقش اساسی زن مسلمان در تحکیم مبانی خانواده و برنامههای اجتماعی فرهنگی، علمی و هنری.
6) ایجاد زمینههای مناسب جهت بهرهگیری مطلوب و متعادل فرهنگی وهنری از اوقات فراغت و تفریح.
7) افزایش ظرفیتهای مراکز فرهنگی با لحاظ نمودن رشد جمعیت کشور.
8) تشویق سرمایهگذاری و مشارکت مردم و هدایت انگیزههای معنوی آنان در جهت تأمین نیازهای بخش فرهنگ و هنرو ایجاد تسهیلات لازم در این زمینه و تضمین حقوق سرمایهگذاران.
9) کمک به تأمین مواد اولیه و تقویت صنایع تولید مواد وملزومات فرهنگی و هنری.
10) سازماندهی بازار و ترویج محصولات فرهنگی وهنری و اصلاح شبکههای توزیع.
11) توجه به بازسازی، نوسازی، تجهیز و توسعه ظرفیت تأسیسات و مراکز فرهنگی و هنری موجود و استفاده از تکنولوژی جدید وارتباط جمعی و بهرهبرداری حداکثر از آن.
12) تمرکز در سیاستگذاری ، عدم تمرکز در امور اجرایی و هماهنگی تشکیلات و فعالیتهای فرهنگی و هنری.
13) تقویت ظرفیتهای پژوهشی و نظام آماری و اطلاعاتی برای برنامهریزی و ارزشیابی فعالیتهای فرهنگی.
14) سازماندهی و بهرهبرداری مطلوب از امکانات و تأسیسات فرهنگی وهنرینهادهای دولتی غیرفرهنگی و جلوگیری از دوبارهکاریها در امور غیر ضروری.
15) تقویت ارتباط مناسب و مکمل میان بخش فرهنگی و بخش آموزش کشور، به ویژه در زمینه تربیت نیروی انسانی و گسترش فعالیتهای فرهنگی و هنری در مراکز آموزشی.
16) اختصاص دادن درآمدهای حاصل از خدمات و تولیدات فرهنگی و هنری و استفاده از آن دربازسازی و توسعه بخش فرهنگ و اطلاع رسانی.
17) آموزش مستمر نیروی انسانی و مدیران شاغل در بخش فرهنگ.
فرهنگ و هنر
18) تأسیس مجتمعهای فرهنگی، هنری، سینمایی و شبکههای توزیع و فروش زنجیرهای در سراسر کشور به منظور عرضه سریع و ارزان محصولات و تولیدات فرهنگی و هنری.
19) ایجاد، تقویت و تجهیز کتابخانههای عمومی، سالنهای سینما، تالارهای نمایش، نگارخانهها، موزههای هنریبه تناسب جمعیت.
20) تقویت و ایجاد مراکز و تأسیساتی مانند هنرستانها، فیلمخانههای ملی، لابراتوار و مراکز سینمایی کشور، استودیوهای بزرگ ضبط موسیقی ایرانی، شهرک سینمایی، فرهنگستان علوم (گروه هنر) و شبکه سراسری خانههای فرهنگ وموزه.
21) هدایت و ترویج و آموزش عمومی هنر و ادبیات، بویژه هنرهای سنتی ملی و اسلامی و برگزاری جشنوارهها و مسابقات منطقهای و سراسری با اختصاص جوایز و پاداشهای مناسب.
22) کمک به افزایش تولید سینمایی و هنری و نیز نمایش فیلم و اجرای تئاتر در مراکز آموزشی کارگری و کارمندی به منظور همگانی کردن فرهنگ و استفاده از انواع آموزشهای تخصصی دولتی وآزاد.
23) کمک به ایجادکانونهای مخصوص نویسندگان و هنرمندان و مترجمان وروزنامهنگاران و خبرنگاران و تقویت جریانها و تشکلهای متعهد.
24) وضع مقررات لازم برای حمایت قانونی از آثار وتولیدات فرهنگی، علمی و هنری.
25) کمک به توسعه ارتباطات سازنده میان هنرمندان و نویسندگان و محققان داخلی و خارجی.
26) تشکیل و تقویت و تجهیز مراکز اطلاعات فرهنگی و هنری و مراکز حفظ و تنظیم اسناد، مدارک و شناسنامههای فرهنگی وهنری.
27) ایجاد و تقویت مجتمعهای پژوهشی و تحقیقات کاربردی در زمینهها و بخشهای مختلف فرهنگی.
28) پژوهش در فرهنگ عامه و گویشهای مختلف و جایگزین کردن لغات واسامی مناسب فارسی.
29) توسعه و تقویت کرسیهای زبان و ادبیات فارسی در مراکز علمی و دانشکدههای داخل و خارج از کشور و نیز تقویت فرهنگستان زبان وادب فارسی و پاکسازی اماکن از واژهها و اسامی بیگانه .
30) ذکر تاریخ هجری در مورد حوادث جهان اسلام و ایران پس از اسلام و نیز در موارد ضرورت ذکر تاریخ میلادی تاریخ هجری در کنار آن نیز آورده شود.
امکانات
31) تعیین جایگاه مناسب برای بخش فرهنگ در نظام بودجهریزی کشور و تخصیص اعتبارات به نحوی که ثبات مالی لازم برای برنامه ریزی درازمدت فراهم شود و فعالیتها و برنامههای فرهنگی تابع تغییرات بودجه جاری کشورنباشد.
32) استفاده از امکانات بانکها و صندوقهای قرضالحسنه درجهت تأمین اجتماعی نویسندگان، هنرمندان و محققان امور فرهنگی و هنری و اختصاص صندوق وام و بیمه ویژه.
33) برقراری مقررات لازم به منظور تخفیفها و معافیتهای ویژه مالیاتی و گمرکی برای همه دستاندرکاران امور فرهنگی و هنری و استفاده از خدمات عمومی و امکانات اولیه توسط آنان و توسعه صادرات آثار فرهنگی و هنری و ایجاد بازار آثار هنری در داخل و خارج به منظور بهرهگیری معنوی و ایجاد منابع درآمد.
34) افزایش امکانات فرهنگی و هنری مناسب در مساجد، حسینیهها، تکایا، انجمنها و دفاتر و مراکز فعالیتهای مذهبی و تبلیغی به معنای اخص.
35) حمایت از فعالیتهای فرهنگی وهنری مراکز مذهبی و تبلیغی در جهت سیاست فرهنگی کشور و افزایش میزان بهرهگیری مناسب از ظرفیتها و امکانات موجود آنها.
36) اختصاص بخشی از تبلیغات شهری برای طرح مسایل و موضوعات فرهنگ عمومی در مورد محیط زیست، بهداشت، جمعیت، مهاجرت، تولید، نظم، قانون، مصرف و نظایر آن.
37) حمایت از مطبوعات و کمک به گسترش و ارتقاء کمی و کیفی مطبوعات و دستیابی آنها به شیوههای مطلوب و جامع در انتشار اخبار و مطالب و نظرات منطقی مختلف با رعایت استقلال و آزادی در چهارچوب قوانین و نیز توسعه و تقویت فعالیت آنها در داخل و خارج کشور.
38) توسعه، تقویت و تجهیز خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران.
39) تأسیس و تقویت مرکز آموزش عالی تربیت نیروی انسانی لازم برای وسایل ارتباط جمعی، همچنین تأسیس و تقویت نمایندگیهای مطبوعاتی و وسایل ارتباط جمعی در خارج کشور به منظور بهرهگیری از تجربهها و تحقیقات داخلی و خارجی در عرصه فعالیتهای خبری و تبلیغی.
40) افزایش پوشش جمعیتی و جغرافیایی صدا و تصویر شبکههای استانی، کشوری و برون مرزی و نیز افزایش و ارتقاء کمی و کیفی برنامههای صداوسیما متناسب با نیازهای تبلیغی و فرهنگی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران.
41) تقویت واحد مرکزی خبر با بهرهگیری لازم از دانش فنی جدیدو انتخاب شیوههای مؤثر و متنوع تبلیغاتی با توجه به اصول و ارزشهای اسلامی و انسانی.
دانشگاه
42) بهرهگیری از نظریات و تجربههای مسؤولان، دانشمندان، استادان و دانشجویان در زمینه امور فرهنگی، هنری و وسایل ارتباط جمعی و جهت دادن به پایاننامهها و رسالههای دانشجویان در زمینه تحقیقات و پژوهشهای فرهنگی مورد نیاز.
تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
43) جمعآوری اسناد و آثار انقلاب اسلامی و تدوین و تکمیل تاریخ انقلاب.
44) تأسیس و تقویت موزههای بزرگ و کوچک جنگ در مرکز و مناطق کشور و ساختن بناهای یادبود و حفظ اسناد و آثار و نیز تدوین و تکمیل تاریخ دفاع مقدس.
زیارت و سیاحت
45) توسعه ایرانگردی و جهانگردی و تولید مواد فرهنگی و هنری لازم برای معرفی مناطق زیارتی و سیاحتی ایران و برنامهریزی در زمینه جذب مسافرین خارجی و سیر و سفر داخلی با افزایش بهرهوری از امکانات زیارتی ، سیاحتی و تفریحی کشور، با رعایت قوانین و ارزشهای مقدس انقلاب به منظور شناسایی فرهنگ و تمدن اسلام وایران.
روابط خارجی
46) ایجاد و تحکیم ارتباط میان فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران با سایر فرهنگستانها و گسترش انجمنهای فرهنگی در ارتباط با سایر کشورها و تأسیس و تقویت مراکزی مانند رایزنی فرهنگی، دانشگاه بینالملل اسلامی و مرکز تحقیقات فرهنگی بینالملل.
47) استفاده از مراکز علمی و فرهنگی غیررسمی و فعال در خارج با بهرهگیری از تجارب نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران درکشورهای دیگر و تأمین حضور فعال و مؤثر جمهوری اسلامی ایران در صحنههای فرهنگی جهان به خصوص حج و اماکن مذهبی وافزایش تولیدات فرهنگی و هنری برای خارج از کشور.
48) ارسال گروهها و مواد و امکانات فرهنگی وهنری برای نقاط مختلف جهان و تجهیز نمایندگیهای فرهنگی ایران در جهت گسترش و افزایش حضور فرهنگی، هنری، تبلیغی، خبری و مطبوعاتی جمهوری اسلامی ایران درصحنه بینالمللی.
سازمانها و مراکز نظارت، اجرا و هماهنگی
49) مسؤولیت نظارت و ایجاد هماهنگی لازم در اجرای اصول سیاست فرهنگی بر عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است که تحت ریاست رییس جمهور انجام میگیرد.
50) وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت امور خارجه و سازمانهای صداوسیما و تربیت بدنی، به طور اخص مجریان سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران میباشند.
تبصره الف)
دستگاههای مزبور موظفاند هر شش ماه یک بار گزارش عملکرد خود را در اجرای سیاستهای فرهنگی به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی تسلیم کنند.
تبصره ب)
سازمان برنامه و بودجه و سایردستگاههایی که اجرای سیاست فرهنگی به نحوی با آنها ارتباط پیدا میکند یا منوط به پشتیبانی آنها است موظف به همکاری و ایجاد تسهیلات لازم برای تحقق سیاست فرهنگی نظام میباشند.
تبصره ج)
مراکز و دستگاههای فرهنگی وتبلیغاتی که به نحوی از بودجه دولتی و امکانات عمومی استفاده میکنند موظفاند فعالیتهای فرهنگی خود را در چهارچوب سیاست فرهنگی کشور انجام دهند.
اصول سیاست فرهنگی طی جلسات متعدد مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نهایتاً در جلسه شماره 288 شورایعالی انقلاب فرهنگی مورخ 20/5/71 به تصویب نهایی رسید.