براى آن که سیره پیامبر خدا (ص) و اهمیت گفته‏هاى آن حضرت را درباره کشاورزى طبیعت به درستى بشناسیم، مناسب است بیش از آن از شرایط و اوضاع و احوال و اندیشه و اعمال مردم حجاز آن روزگار آگاه شویم. چه این که آشنایى با فضایى که سخنان و اعمال رسول خدا - صلى الله علیه‏وآله - در آن فضا تحقق یافته است بر عمق شناخت و جامع بودن آن مى‏افزاید. بررسى جامع و دقیق کشاورزى در جاهلیت فرصتى فراخ‏تر و تحقیقى گسترده مى‏طلبد که این مقاله آن را بر نمى‏تابد و در این جا تنها به مهم‏ترین مشکلات کشاورزى آن روزگار مى‏پردازیم.
اعراب قبیله‏اى زندگى مى‏کردند و زندگى قبیله‏اى فرهنگى خاص داشت و خوى تجاوز، جنگ‏طلبى، تعصب و رقابت و دشمنى‏هاى دیرینه با دیگر قبیله‏ها از ویژگى‏هاى آن بود و این موضوع‏ها تأثیر فراوانى بر کشاورزى و دامدارى و حفظ مراتع و درختان در آن روزگار مى‏گذاشت، به دلیل وجود دشمنى‏ها و جنگ‏هاى و یورش‏هاى بى رحمانه به قبیله‏ها و در نتیجه سوزانیدن مزرعه‏ها، پرکردن چاه‏هاى آب، در انحصار قرار دادن آنها، نا امنى سرتاسر حجاز را فرا گرفته بود و مردمان همواره از آینده مزارع و دام‏هاى خود بیمناک بودند و هر از چندى شعله‏هاى سوزان آتش کینه، دشمنى‏هاى ریشه دار در قالب جنگ‏ها و یورش‏ها جلوه مى‏کردو کشتزارها و نخلستانها مى‏سوخت، دامها به یغما مى‏رفت و چاه‏ها و چشمه‏ها ویران مى‏شد از این رو، ناامنى آفتى بود که در هر حال مى‏توانست امید کشاورزان را به یأس مبدل سازد و حاصل سال‏ها زحمت و رنج شان را بر باد دهد. از سویى، اعراب جاهلى از دانش کشاورزى آن روزگار آن گونه که در ایران و امثال آن بود، بى‏بهره بودند و بر پایه خرافه‏ها و باورهاى بى اساس خود درباره درختان و گیاهان عمل مى‏کردند. به عنوان نمونه، آنان به دلیل ترس از برخى از درختان آنها را مى‏پرستیدند؛ چه آن که آن درختان را کانون شر و بدى مى‏دانستند و براى رهایى از شر آنها راهى جز پرستش آنها فرا روى خود نمى‏دیدند.
به همین دلیل بود که دامدارى در حجاز رواج بیشترى داشت اما همچنان ناامنى و تجاوز به حقوق دیگران، فرهنگ قبیلگى و اعتقاد به خرافات در خصوص دام پزشکى و مسایلى از این دست، به عنوان مانع‏هایى بود بر سر راه رشد و شکوفایى دام دارى. این نابسامانى‏ها پیامدهاى ویران‏گرى بر زندگى مردم آن روزگار حجاز داشت که مهم‏ترین آنها عبارت بود از: کمبود غذاى کافى و مناسب، اختلال در حمل ونقل، مسافرت‏ها و تجارت‏هاى بین شهرى، چه این که حمل و نقل و مسافرت‏هاى آن روزگار با حیواناتى از قبیل شتر، اسب، استر، و الاغ انجام مى‏شد، که در مکه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار بود و نیز کمبود و گاهى عدم وجود مراتع مناسب و گسترش فقر و فساد و زورمدارى و بى‏بندوبارى از دیگر پیامدهاى این وضعیت نامطلوب در کشاورزى و دامدارى بود.

شناخت عمیق پیامبر خداصلى الله علیه وآله‏


رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - از همه مسایل یاد شده به گونه‏اى عمیق و دقیق آگاه بود و علت‏ها و راه‏هاى حل مشکلات و پیش‏رفت کشاورزى را مى‏دانست. او در مکه از مادر متولد شده و در همان جا زیست و به دلیل مسافرت به شام و معاشرت با مردم به خوبى درد و درمان را مى‏شناخت. او خود چوپانى و تجارت و کشاورزى کرده بود و تلخى مشکلات و مسایل یاد شده را چشیده بود. رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - با توجه به شناخت عمیق خود و بر پایه روش خاص خود به میدان آمد و اقدامات گسترده‏اى به عمل آورد که به مهم‏ترین آنها اشاره مى‏شود:

گام نخست: فرهنگ سازى و انگیزه آفرینى


پیامبر اسلام - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - از سویى الگوى مسلمانان بود: «و لکم فى رسول الله اسوة حسنة» و آنان بر پایه آموزه‏هاى دینى مى‏باید از او پیروى مى‏کردند: «و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول»(1) از طرفى، گفته‏هاى آن حضرت وحیانى و الهى بود ومسلمانان مى‏باید آنها را به جان مى‏خریدند و به عنوان قانون زندگى تلقى کرده و از آنها بهره مى‏بردند: «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى»(2) آن انسان یگانه بى نظیر با سیره عملى و با گفته‏هاى خود با فرهنگ لبریز از جهل، خرافه، ستم به ستیز برخاست و فرهنگى نو و بر اساس علم و دانش، واقعیت و عدالت پدید آورد. اینک به نمونه هایى از آن اشاره مى‏شود:

چوپانى و کشاورزى و درختکارى‏


پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - مدتى چوپانى کرد، در این مدت هماره کوشید به حقوق دیگران تجاوز نکند و با گوسفندان مهربان باشد، داستان چوپانى و شیوه برخورد آن حضرت با گوسفندان معروف است. از این رو، به جزئیات آن اشاره نمى‏شود.
حضرت با دست خود درخت مى‏کاشت(3) و کشاورزى مى‏کرد.
در روایتى در این باره آمده است:
«همه پیامبران خدا جز ادریس (که خیاط بود) کشاورز بوده‏اند.»(4)
در روایت دیگرى، از امام صادق - علیه السلام - چنین نقل کرده‏اند:
«خداى - عز و جل - از میان کارها براى پیامبرانش - علیهم السلام - کشاورزى را دوست داشت و برگزید.»(5)
امام موسى بن جعفر - علیه السلام - فرمود:
«آنان که از من و پدرم بهتر بودند، در زمین کار مى‏کردند. پیامبر خدا، على، و همه پدرانم، - علیهم السلام - در زمین کار مى‏کردند و این عمل پیامبران، رسولان، جانشینان آنان و بندگان شایسته خدا است.»(6)
بر پایه گروهى از روایات آن حضرت به طور مستقیم در درختکارى شرکت مى‏جست. از امام صادق - علیه السلام - در این باره چنین روایت کرده‏اند:
«امیرالمؤمنان، على - علیه السلام - بیل مى‏زد و زمین را آماده مى‏ساخت و رسول خدا - صلى الله علیه و آله - با آب دهان، دانه‏ها و هسته‏ها را مرطوب مى‏ساخت و در زمین مى‏کاشت....»(7)
آن حضرت تماشاى گیاهان سبز و خرم را بسیار دوست مى‏داشت(8) و از نگاه به سیب سرخ و ترنج سرسبز و خرم(به دلیل زیبایى آن‏ها) شگفت زده مى‏شد.
امام على بن موسى الرضا - علیه السلام - در این باره فرمودند:
«ان رسول الله کان یعجبه النظرة الى الأترج الاخضر و التفاح الأحمر.»(9)
حضرت خرما را بسیار دوست مى‏داشت، همواره از آن بهره مى‏برد. از امام على بن الحسین - علیهما السلام - نقل شده است که همواره دوست داشت انسان خرمایى (خرما دوست) را ببیند، و این بدین سبب بود که پیامبر، خرما را دوست مى‏داشت. (10)
از این رو، در روایتى دیگر آمده است:
«هر کس به این نیت - که چون پیامبر خرما دوست داشت، خرما بخورد - خرما هیچ ضررى به او نمى‏رساند.»(11)
از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است:
«هیچ گاه غذایى همراه با خرما نزد پیامبر - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - آورده نمى‏شد مگر آن که ابتدا از خرما میل مى‏فرمود.»(12)
روایات به روشنى نشان مى‏دهد که آن حضرت در میدان عمل به کشاورزى اهمیت خاصى مى‏داد و خود و نزدیک‏ترین یارانش عملا مردمان را به آن تشویق مى‏کردند و این روش و سیره در توجه دادن مردم به کشاورزى اهمیت بسیار داشت.
پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - به درستى معتقد بود که انسانها محور اصلى توسعه و شکوفایى جامعه اسلامى و سرسبزى و رونق کشاورزى هستند و بهترین، کوتاه‏ترین و هموارترین راه براى شکوفایى کشاورزى و دامدارى و سرسبزى جامعه اسلامى آن است که مردم از روى اعتقاد در این مسیر گام نهند و در پرتو تغییرات گسترده در اندیشه و باورهاى مردم است که مى‏توان به این هدف دست یافت. سخنان آن حضرت درباره اهمیت کشاورزى، درختکارى و دامدارى سبب شد که بینش، اندیشه و باورهاى مردم به طور گسترده در این باره زیر و رو شود، آنان به اهمیت کشاورزى، درختکارى، سرسبزى و خرمى جامعه اسلامى و اصولاً ارزش بسیار درختان و فواید و آثار مادى و معنوى آنها به طور عمیق پى بردند و در نتیجه در پى سرسبزى، خرمى و رونق کشاورزى جامعه اسلامى برآمدند.

قطع درختان‏


رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - از قطع درختان، غرق کردن مزرعه‏ها در آب و سوختن آنها حتى در جنگ نهى مى‏کرد و این عمل را در ردیف کشتن کودکان بى گناه و زنان بى دفاع مى‏دانست.
از آن حضرت - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - در این باره چنین نقل شده است:
«درختان را آتش مزنید، آنها را با آب ویران نکنید، درختان میوه دار را قطع نکنید و مزرعه‏ها را نسوزانید.»(13)
بدین سان سیره رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - این بود که در جنگ‏ها به شدت از نابودى کشتزاران، نخلستان‏ها و باغ‏ها بپرهیزد و مجاهدان را از آن باز دارد و وقتى در زمان جنگ این گونه باشد، در زمان صلح به گونه‏اى مؤکدتر و روشن‏تر باید از درختان و مزرعه‏ها حفاظت شود و از نابودى آنها پرهیز.

آب و خاک‏


براى خاک ارزشى خاص قایل بود و قدر آن را بسى گران مى‏دانست تا آن جا که بر خاک سجده مى‏کرد و آن را وسیله طهارت مى‏دانست. و مى‏فرمود:
«زمین را براى من هم سجده گاه و هم وسیله طهارت قرار داده‏اند؛ هر کجا باشم بر خاک آن تیمم مى‏کنم و نماز مى‏خوانم (سجده مى‏کنم).»(14)
آب را مایه حیات مى‏دانست و همانند خاک به آن اهمیت مى‏داد درباره ابرها، بادها، باران‏ها، رودها دریاها و اقیانوس‏ها، نوشیدن آب، تقسیم آبهاى کشاورزى، آبیارى و سهم عظیم آب در سبزى و خرمى و نشاط کره زمین سخن مى‏گفت و آن را مایه حیات مى‏دانست. (15)
«و جعلنا من الماء کل شى‏ء حى»(16)
«هر موجود زنده را از آب پدید آوردیم.»
آگاه ساختن مردم از سودمندى‏هاى گیاهان‏
مردم آن روزگار گرچه از گیاهان استفاده‏هاى بسیار مى‏کردند اما از سودمندى‏هاى متعدد و متنوع آن آگاهى نداشتند. پیامبر خدا - صلى اللَّه علیه و آله - باقرائت و تفسیر صدها آیه درباره طبیعت، کشاورزى و ابعاد مختلف آن مردم را از خواب غفلت بیدار ساخت. رسول خدا در پرتو این آیات با عظمت قرآن به مردمان فهمانید که گیاهان نعمت ناپیدا کرانه الهى هستند، (17) که نه تنها بخش عظیمى از روزى آدمى را فراهم مى‏آورند بلکه بر روان او نیز تأثیر فراوان دارد(18) و آیت و نشانه هستى و قدرت و حکمت خداى متعال و نیز دلیل درستى معاد و رستاخیز بزرگ خدایند. پیامبر، در این باره زوایاى جدیدى از دانش و فهم را به روى مردمان آن روزگار گشود، و این نیز بر انگیزه مردم براى کاشت درختان و حفاظت بیشتر از آنها و کوشیدن در مسیر کشاورزى و دامدارى افزود. (19)

کار و تلاش‏


رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - اهل کار و تلاش بود. سخت کوشى‏هاى او در ساختن مسجد مدینه، (20) کندن خندق براى دفاع از مدینه، (21) به هنگام چوپانى و در عرصه‏هاى مختلف دیگر میان مورخان مشهور است.
از یکى از همسران ایشان نقل شده است که در خانه هرگز بى کار دیده نشد(22) و مى‏فرمود بى کارى سنگ دلى مى‏آورد. (23) چون کارى مى‏کرد آن را درست انجام مى‏داد و مى‏فرمود:
«... اذا عمل احدکم عملا فلیتقن.»(24)
«هر گاه یکى از شما کارى انجام مى‏دهد باید آن را به درستى و نیکویى انجام دهد.»
آن حضرت هیچ گاه از سختى و رنج نمى‏گریخت و مى‏فرمود:
«أفضل الأعمال أحمزها.»
«بهترین و با فضیلت‏ترین کارها، سخت‏ترین آنها است.»
پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - که از غزوه تبوک باز مى‏گشت، سعد انصارى از حضرت استقبال کرد، پیامبر - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - پس از مصافحه با او فرمود: «چرا دستت این قدر زبر شده است؟» او گفت: یا رسول الله! بیل مى‏زنم؛ و با این کار خرج عائله‏ام را به دست مى‏آورم.
پیامبر خدا - صلى اللَّه علیه و آله - دست او را بوسید و فرمود: «این دستى است که آتش دوزخ به او نمى‏رسد.»(25)
آن حضرت مى‏فرمود:
«کسى که از تلاش و دسترنج خود بخورد، مثل برق از پل صراط خواهد گذشت.»(26)
بر طبق روایتى دیگر درهاى بهشت به روى او باز مى‏شود تا از هر کدام بخواهد وارد شود. (27)
در حدیث دیگرى آمده است:
«خدا به او از سر مهربانى و رحمت نظر مى‏کند و هرگز او را عذاب نمى‏کند.»(28)
در پرتو کوشش‏هاى پیامبر در این باره بود که سخت کوشى و انجام درست و متقن کارها به صورت بخشى از فرهنگ مسلمانان در آمده بود و این سیره رسول خدا در رشد کمیت و کیفیت کشاورزى تأثیر فراوانى گذاشت.

دین و دنیا


رسول خدا - صلوات الله علیه و آله - از کار، درختان، حیوانات، پرندگان، زمین، آسمان و... سخن مى‏گفت. اما او این اعمال و وسایل را مانند بیشتر مردم تنها مادى و دنیایى نمى‏دید. آن حضرت دیانت و شرع را در متن زندگى مردم قابل اجرا مى‏دانست. براى این که آدمى به خدا نزدیک شود و بر معنویت خود بیفزاید، لازم نیست شبان و روزان به عبادت بپردازد بلکه اگر اعمال دنیایى خود را با سمت و سوى خدایى و با نیت الهى انجام دهد، به خدا نزدیک خواهد شد و به مقام‏هاى معنوى دست خواهد یافت. به عنوان نمونه‏اى دیگر، در روایتى از آن حضرت درباره کشاورزى چنین نقل شده است:
«هرگاه کشاورزى بذرى را از راه حلال در دست خود گیرد، فرشته‏اى ندا دهد؛ یک سوم براى دهقان، یک سوم براى پرندگان و یک سوم براى چهارپایان. چون آن را بر زمین مى‏پاشد براى هر دانه بذر، ده حسنه برایش مى‏نویسند. چون آن را آبیارى مى‏کند و بذر مى‏روید مانند آن است که در برابر هر دانه، انسان مؤمنى را زنده کرده است که تا زمانى که آن کشته را درو کند، خدا را مى‏ستاید. چون آن را مى‏کوبد، مانند آن است که گناهانش را له مى‏کند، هنگامى که خرمن را باد مى‏دهد، گناهانش نیز بر باد مى‏روند، زمانى که آن را وزن مى‏کند به سان روز تولدش از گناهان پاک مى‏شود. وقتى آن محصول را به خانه مى‏برد و نان خورهایش شاد مى‏شوند، عبادت چهل سال را براى او مى‏نویسند. هنگامى که از آن به گرسنه، همسایه و بیچاره مى‏دهد. آفریدگار او را از عذاب خود در امان نگاه مى‏دارد.»(29)
بر پایه این روایت و روایاتى از این دست، کار، کشاورزى و... که بر اساس دیدگاه عرف و مردم از امور دنیایى هستند جنبه دینى نیز پیدا مى‏کند و اجر و پاداش عبادت را دارد. از این رو، مسلمانان افزون بر آن که براى دستیابى به منافع اقتصادى خود به کشاورزى دست مى‏یازیدند، به دلیل رسیدن به فضیلت‏ها و پاداش‏هاى معنوى نیز انگیزه دو چندان براى استقبال از آن و استقامت و پایدارى در انجام آن داشتند.

عدالت ورزى‏


آیات متعددى از قرآن کریم درباره عدالت است، پیامبر خدا - صلى اللَّه علیه و آله - بر پایه این آیات از مسلمانان مى‏خواست در همه زمینه‏ها، در برخورد با همسران، فرزندان، خویشان و یکایک افراد جامعه عادلانه عمل کنند و خود حضرت الگوى یگانه و بى همتاى اجراى عدالت بود که هرگز از آن روى بر نتافت.
خداى متعال در قرآن مى‏فرماید:
«قل أمر ربى بالقسط»(30)
اى رسول ما! به مردم بگو خداى مرا فرمان داده است تا قسط و عدالت را بر پا کنیم.»
«و أمرت لاعدل بینکم»(31)
«به من امر شده است که میان شما به عدالت رفتار کنم.»
حضرت مى‏فرمود خداوند متعال به نه چیز مرا سفارش کرده است:... اجراى عدالت در حال خشنودى یا خشمناکى. یکى از آنها است. (32)
آن حضرت در توصیف و ستایش على - علیه السلام - مى‏فرمود:
«انه... أعدلکم فى الرعیة....»(33)
«على - علیه السلام - در رفتار با مردم از همه شما عادل‏تر است.»
رابطه عدالت اجتماعى که رسول خدا - صلى الله علیه و آله - الگو و پیشتاز آن بود و از جلوه‏ها و ارکان سیره رسول خدا - صلى الله علیه و آله - است با پیشرفت کشاورزى در آن روزگار، روشن است؛ زیرا کسى که از سر انصاف و بر اساس عدالت زندگى کند، باید بکوشد و با استفاده از سرمایه‏هاى طبیعى و غیر طبیعى که مهم‏ترین آنها در آن روزگار «زمین و آب» بود - به عبارت دیگر از طریق کشاورزى - به روزى حلال دست یابد. چنین کسى نمى‏تواند با حمله به قبیله‏ها و به یغما بردن اموال آنان و تاراج ثروت‏هاى مردم و شبیخون زدن بر این و آن و کاروان‏ها، سرمایه‏اى رقم زند و از آن بهره برد. به همان سان که مجاز نیست به کارگران، بردگان و دهقانان خود ستم ورزد و حاصل رنج‏هاى آنان را سرمایه و مال خود سازد، بلکه باید در پى کار مشروع و شغل حلال باشد که در آن زمان کشاورزى و دامدارى در رأس آنها بود. در زمان جاهلیت ستمگرى، زورمدارى، حمله و شبیخون به قبیله‏هاى رقیب و کاروان‏ها، ستم‏ها و اجحاف فراوان بر دهقانان، کارگران و بردگان از روش هایى بود که میان قبیله‏ها به فرهنگ تبدیل شده بود و پیامدهاى این روش زشت و این فرهنگ سیاه آن بود که کشاورزى شکوفا نشود. درست به عکس عدالت که زمینه اجتماعى رشد و بالندگى کشاورزى را فراهم مى‏آورد.

آبادانى زمین به عنوان وظیفه‏


پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله عمران و آبادانى زمین را که کشاورزى از مهم‏ترین عوامل آن به شمار مى‏رود، تنها به عنوان بر آورنده نیازهاى مادى و معنوى خود نمى‏دانست، بلکه به دلیل فرمان خداوند متعال، آن حضرت همواره در پى آن بود که شهرها و روستاها در قلمرو حکومت اسلامى، سرسبز و خرم باشد. از این رو، همان طور که نقل شد از هر گونه قطع درختان و کندن گیاهان نهى مى‏کرد.
خداى متعال در قرآن مى‏فرماید:
«هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها»(34)
«او خدایى است که شما را از زمین و خاک آفرید و براى آباد کردن زمین بر گماشت.»
بدین سان خداوند متعال از آدمیان مى‏خواهد در پى آباد کردن زمین باشند و نه در پى سلطه بر زمین و زمینیان آن هم به هر قیمت و لو به قیمت تخریب منابع طبیعى و محیط زیست، آن گونه که در روزگار ما روش سیاستمداران کشورهاى استکبارى است.
در زمان حکومت جهانى حضرت ولى عصر، آن حضرت که سیره‏اش مانند سیره رسول خدا صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - است این راه و روش را احیا مى‏کند. بر طبق روایات در زمان آن حضرت جهان سرسبز و خرم مى‏گردد و کشاورزى و درخت کارى رونق خاص و گسترده‏اى مى‏یابد. (35)

پرهیز از اسراف‏


پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - از هر گونه اسراف و تبذیر در تمام عرصه‏هاى زندگى و در بهره ورى از همه چیز پرهیز مى‏کرد، به ویژه از اسراف در منابع طبیعى. به عنوان نمونه از اسراف در آب(36) دورى مى‏کرد و آن را حرام مى‏دانست، آن حضرت حتى از اسراف در آب(37) وضو و در آب غسل(38) به شدت نهى مى‏کرد و مى‏فرمود:
«در آینده گروهى از امت من خواهند آمد که یک مُد آب را براى وضو و یک مَن را براى غسل کم مى‏شمارند، آنان بر خلاف سنت من عمل مى‏کنند.»(39)
رفتار پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - درباره حیوانات، دامدارى، کشاورزى، قطع درختان، انواع میوه‏ها و سبزى‏ها، درختکارى، کار و تلاش، آب و خاک، اسراف و قناعت و وسایلى از این دست سبب شد مسلمانان درباره کشاورزى و طبیعت و محیط زیست داراى فرهنگ خاص و سازنده‏اى شوند، فرهنگى که به زیر بناى تمدن عظیم اسلامى درباره کشاورزى شد.
اما تنها سیره عملى آن حضرت سبب پدیدار شدن این فرهنگ شکوه و سازنده نشد بلکه بیانات آن حضرت نیز در این باره سهم به سزایى داشت.
زمین و خاک
رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - فرمود: در شب معراج خداوند متعال به من چنین فرمود:
«زمین را براى تو و امت تو سجده گاه و پاک و پاک کننده قرار دادم.»(40)
حضرت در روایتى دیگر فرمودند:
«زمین با شما رام و مهربان است؛ بر آن تیمم مى‏کنید در زمان حیات بر روى آن نماز مى‏خوانید و پس از مرگ جسد شما در آن دفن و ضمیمه آن مى‏شود و این از نعمت‏هاى خداست - که ستایش براى او است - پس بهترین چیزى که بر آن سجده مى‏شود، زمین پاک است.»(41)
در روایتى دیگر از رسول خدا - صلى‏الله‏علیه‏وآله - چنین نقل شده است:
«بر زمین مسح و تیمم کنید؛ زیرا زمین مادر و زادگاه شما و با شما مهربان است.»(42)

گام دوم: ایجاد امنیت از طریق قانون گذارى‏


دومین گام بسیار مهم رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - ایجاد قوانین مرتبط با حوزه کشاورزى بود. قوانینى که از یک سو، امنیت را براى کشاورزان، دامداران، مرتع داران و باغ داران به ارمغان آورد و براى آنان آرامش و اطمینان به آینده و اعتماد به شغل خود پدید آورد و از سویى، سبب استقبال گسترده مردم از کشاورزى و دامدارى شد. همان طور که پیش‏تر اشاره شد در سایه جنگ‏ها، شبیخون‏ها، اختلاف‏هاى مختلف و فراوان، عمیق و با سابقه میان قبیله‏ها رواج ستم و نبود عدالت و زورمدارى میان سران قبیله‏ها و حکومت زور و زر بر مردمان، امنیت از کشاورزى، کشاورزان و دامداران سلب شده بود، آنان همواره از آینده چاه‏هاى آب، باغ‏ها، مزرعه‏ها، مرتع‏ها و دام‏هاى خود دل نگران بودند و نسبت به آینده شغلى خود مضطرب و نامطمئن.
پیامبر خدا - صلى الله علیه و آله - با ترویج عدالت و مخالفت شدید و مبارزه بى امان علیه ظلم و ستم، محترم شمردن مالکیت‏ها و ظلم دانستن هر گونه تجاوز به اموال و مزرعه‏هاى مردم و وضع قوانین متعدد و مختلف درباره زمین و آب، امنیت ماندگارى را براى کشاورزان و دامداران به ارمغان آورد که به طور فشرده در این بخش به آن اشاره مى‏شود.

1 - حقوق آب‏ها و مرتع‏ها


در آن روزگار که چشمه‏ها و چاه‏ها در منطقه عربستان محدود بود، وقتى گروهى مى‏خواستند بخشى از مرتع‏ها و زمین‏ها را در انحصار خود در آورند و دیگران را از استفاده از آنها محروم سازند، چشمه‏ها و چاه‏هاى آن منطقه را که اندک بود، در اختیار گرفته و نمى‏گذاشتند گوسفندان و دیگر چهارپایان آنان از آب آنها بنوشند. وقتى نوشیدن آب در این منطقه براى چهارپایان ممکن نبود، طبعا نمى‏توانستند چهار پایان خود را در آن مرتع‏ها بچرانند؛ زیرا احشام پیش از علوفه و غذا به آب احتیاج دارند. آنان با این ترفند مرتع‏ها را به آسانى در اختیار و انحصار مى‏گرفتند؛ (43) چه این که حفاظت از یک یا چند چاه آب چندان دشوار نبود؛ بر خلاف حفاظت از ده‏ها هکتار مرتع که نیازمند به امکانات فراوان بود و مشکلات زیادى داشت. آن حضرت - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله با وضع قوانین و دستورهایى این شکل را از میان برداشت، به گونه‏اى که عادلانه، هم صاحبان زمین‏هاى نزدیک به آب و هم مالکان مزرعه‏ها و باغ‏هاى دور و دورتر هم بتوانند از آنها بهره برند.
در روایتى از آن حضرت این گونه نقل شده است:
«امام صادق - علیه السلام - فرمود: جدم رسول خدا - صلى الله علیه و آله - منع فرمود که مازاد آب سد و حق آبه رودخانه رابفروشند.»
آن حضرت فرمود:
«کسى که در برابر سیلاب و یا رودخانه سدى ایجاد کند تا بهتر بتواند کشت و درختان خود را آبیارى کند، بعد از آبیارى نمى‏تواند مازاد آن را بفروشد، فقط مى‏تواند به همسایه خود عاریه دهد تا در نوبت‏هاى بعدى پس بگیرد.»(44)
امام صادق - علیه السلام - فرمودند:
«جدم رسول خدا - صلى الله علیه و آله - مقرر فرمود از سیلاب وادى مهزور به این صورت بهره بردارى شود: کشاورزى که در بالاى دره قرار دارد جلو آب را سد کند و آب را بر پاى نخل‏هاى خود هدایت کند و تأمل کند تا ارتفاع آب در کرت‏ها به استخوان غوزک پا برسد و اگر زراعت زمینى دارد آب را بر روى زراعت روان دارد و صبر کند تا ارتفاع آب به روى غوزک پا برسد. پس از آن آب بند و سد را باز کند تا آب سیلاب به باغ‏ها و مزارع بعدى برسد.»(45)
امام صادق - علیه السلام - در جاى دیگر چنین فرمود:
«قضاوت رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - میان اهل مدینه درباره آبهایى که با آن درختان خرما را آبیارى مى‏کردند چنین بود که نباید مردم از استفاده از آب چاه‏ها محروم و ممنوع شوند؛ و میان اعراب بادیه‏نشین چنین قضاوت فرمود که نباید جلو استفاده مردم از اضافه آب چاه را گرفت تا در نتیجه نتوانند ازمرتع‏ها بهره برند و فرمود(در اسلام) ضرر و ضررزدن به دیگران جایز نیست.»(46)
از این حدیث استفاده مى‏شود که گروهى از مردمان مدینه از استفاده دیگران از چاه‏هاى آب براى آبیارى نخل‏ها جلوگیرى مى‏کردند، رسول خدا به طور قاطع در برابر آنان ایستاد و آن را ممنوع اعلام کرد. آن حضرت حکم کرد که صاحبان چاه‏ها و چشمه‏ها پس از آن که به مقدار نیاز خود از آن استفاده کردند، حق ندارند جلوى استفاده دام‏ها را از آب مازاد بر نیاز خود، بگیرند تا در نتیجه چون دام‏ها آب براى خوردن در آن منطقه ندارند از مراتع آن منطقه نیز محروم شوند.
نکته بسیار مهم در پایان این روایت است که حضرت رسول - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - به علت این حکم خود اشاره مى‏فرمایند که در اسلام ضرر زدن به خود و دیگران جایز نیست و جلوگیرى از نوشیدن دام‏ها از آب چاه‏ها نوعى زیان رسانى به آنها و صاحبان آنها به شمار مى‏آید. بدین سان، پیامبر خدا طى این حکم جلوى محروم کردن مردم را از آب چاه‏ها و از مرتع‏ها گرفت.
در حدیث دیگرى آن حضرت فرمود:
«کسى که مانع استفاده از آب‏هاى جارى و روان شود، ملعون است.»(47)
نیز آن حضرت فرمود:
«مسلمانان در سه چیز مشترک اند، آب، مرتع و آتش.»(48)
مشکل دیگر درباره آب‏ها آن بود که روستاهاى واقع در بالا دست و نزدیک منطقه محل جریان و سرچشمه آب مى‏توانستند جلوى جریان آب را به مزرعه‏ها و نخلستان‏هاى پایین دست بگیرند و از رسیدن آب به مزارع و باغ‏ها و نخلستان‏هاى آنها جلوگیرى کنند. بدین‏سان حضرت به آن دسته از مردم که در پى به دست گرفتن انحصار زمین‏هاى مرغوب و یا زمین‏هاى منطقه‏اى خاص و یا آب‏ها و مرتع‏ها بودند، اعلام داشت که بر پایه قانون اسلام مجاز نیستند به این عمل دست زنند و باید این اندیشه و روش را از خود دور کنند و همان طور که خواهد آمد زمین از آن کسى است که آن را احیا کند.
در روایتى دیگر این مسأله به صورت قانونى کلى از سوى آن حضرت بیان شده است.
امام صادق - علیه السلام - فرمود:
«جدم رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - درباره آبیارى نخلستان‏ها با سیلاب مقرر فرمود که نخست نخلستانهاى بالادست، قبل از نخلستان‏هاى پایین دست آبیارى شوند، به گونه‏اى که آب به اندازه غوزک پا در آنها جمع شود. آن گاه آب به زمین‏هاى پایین هدایت شود و این روش همچنان ادامه مى‏یابد تا آبیارى باغ‏ها و نخلستانها به فرجام برسد و آب تمام شود.»(49)
از این روایت‏ها و روایت‏هاى مشابه نکته‏هاى مختلفى به دست مى‏آید:
1 - مقصود از سیلاب، آب‏هاى باران و خدادادى است در مقابل آبهایى که مالک خاص دارد و نه سیلاب به معناى عامیانه آن. حضرت - صلى‏الله‏علیه وآله - مى‏فرمود این آب در انحصار گروهى خاص نیست.
2 - همان طور که در روایات خواندیم این آب در انحصار گروهى خاص نیست و همه صاحبان باغ‏ها و مزرعه‏ها مى‏توانند از آن استفاده کنند.
3 - در شیوه آبیارى و تقسیم آب - که بسیار اهمیت دارد رسول خدا - صلى‏الله‏علیه‏وآله - مقرر فرمود به ترتیب از زمین‏هاى بالا به سمت پایین آبیارى شروع شود. به نظر مى‏رسد این بهترین شیوه تقسیم براى صرفه جویى از آب و بهینه‏ترین بهره‏بردارى از آب در مناطق مشابه است؛ چه این که در این روش افزون بر این که همه زمین‏ها سیراب مى‏شوند، هم نیروى انسانى کم‏ترى براى تقسیم آب مورد نیاز است و هم نزاع و اختلاف پیش نمى‏آید.
4 - صاحبان زمین‏ها و باغ‏هاى بالادست مجاز نیستند هر مقدار که بخواهند از آب استفاده کنند؛ بلکه تنها حق دارند به مقدار معقول، یعنى اندازه‏اى که نیاز درختان و مزرعه‏هاى آنها را بر آورده کند، از آن آب‏ها استفاده کنند، به همان سان که آنان نمى‏توانند این آب را به روستاها و مالکان زمین‏هاى میان دست و پایین دست بفروشند و یا به هر شکل آنان را از این آب محروم سازند. به عنوان نمونه، هر گاه مشاجره‏اى و نزاعى میان دو روستا واقع شد، جلوى آب را بگیرند. بدین سان بود که صاحبان مزرعه‏ها و زمین‏هاى پایین دست از امنیت برخوردار شدند.
5 - همان طور که در این روایات خواندیم فروختن آب‏هاى رودخانه‏ها و آب‏هاى خدادادى جایز نیست و نیز فروش مرتع‏هاى عمومى، اما هر گاه کسى از طریق مشروع مالک آب و مرتع شده باشد، فروش آن جایز است و مى‏تواند آب یا مرتع خصوصى خود را که به طور قانونى فرا چنگ آورده بفروشد و یا اجازه دهد. (50) مانند آبى که آن را حیازت کرده باشد یا آب چاهى که آن را حفر کرده باشد صد البته در چهارچوب احکام شرعى.
6 - درباره مالکیت آب و مراتع و آبیارى احکام فقهى مختلف و بسیار دقیقى وجود دارد که این مقاله در پى تبیین دقیق آنها نیست و خوانندگان ارجمند به منابع فقهى مراجعه کنند. افزون بر آن چه آورده شد پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - مسایل بسیار مهم حقوقى زمین و آب را براى مردم، به عنوان حکم شرع، بیان فرمود که فهرست آنها به قرار زیر است:
یک: حریم قنات‏ها، چاه‏ها و چشمه‏ها، آن حضرت با تبیین دقیق حریم قنات‏ها، چاه‏ها، و چشمه‏ها از خشکانیدن چاه‏هاى دیگران جلوگیرى کرد، (51) و اجازه نداد کسى با حفر چاه یا قنات در حریم منابع آبى دیگران به آنان ضرر برساند. (52) حتى رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - حریم درختان را با دقت بیان فرمود؛
دو: نهى شد از سوزاندن، غرق کردن و از بین بردن مزرعه‏ها و درختان حتى در حال جنگ؛ (53)
سه: احکام فقهى خرید و فروش زمین، آب، انواع محصولات کشاورزى که فقه اسلامى به ویژه فقه شیعه در این باره از محتواى بسیار غنى برخوردار است(54) و این نکته نیز از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است؛
چهار: احکام فقهى اجاره زمین، که روایات فراوانى در این باره از آن حضرت رسیده است؛ (55)
پنج: احکام مزارعه؛ مزارعه به معناى آن است که مالک زمین آن را به دهقانى واگذارد تا او در آن زمین کشت کرده و محصول طبق توافق طرفین میان آنها تقسیم شود. (56) این مسأله بسیار مهم است، چه این که حق دهقان و مالک زمین در مکتب‏هاى مختلف مورد توجه قرار گرفته است؛
شش: احکام مساقات؛ مساقات به این معناست که شخصى اداره و آبیارى درختان و باغ خود را به دیگرى واگذارد و در مقابل بخشى از محصول آن را - طبق توافق طرفین - به او واگذارد؛ (57)
هفت: احکام فقهى زمین غصب شده و کسى که در زمین دیگران درختى بنشاند و یا کشاورزى کند؛ (58)
هشت: احکام احیاى زمین‏هاى موات و مقررات مرتبط به آن و شرایط آن؛ (59)
نه: مسایل مرتبط به انفال(60) و احکم فقهى آنها و نیز مباحات عامه و مشترکات. (61)
به عنوان نمونه برخى از احادیث رسیده از رسول اخدا - صلى‏اللَّه علیه و آله - درباره گروهى از مسایل یاد شده (احیاى موات) در این بخش نقل مى‏شود.
امام صادق - علیه السلام - فرمود:
«جدم، رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - معاوضه و معامله خرماى سر درختى با خرماى خشک و خوشه درو نشده را با گندم ممنوع ساخت و نیز منع فرمود که حق آبه و آب‏هاى روان رودخانه را به دیگران بفروشند. فقط حق دارند به دیگران تفویض کنند و همچنین مازاد آبى که سد بسته‏اند فقط مى‏توانند به همسایگان خود عاریه دهند.»(62)
همان طور که اشاره شد آن حضرت حتى مسایل ریز را در این باره تبیین مى‏فرمود.
از امام صادق - علیه السلام - در این باره چنین نقل شده است.
«باید میان دو چاه آب در زمین سخت، پانصد ذراع (260 متر) فاصله باشد و در زمین سست هزار ذراع.»
امام صادق - علیه السلام - فرمود:
«شخصى قناتى در کوهستان حفر کرده بود که یک سال تمام آب آن یک سان برقرار بود. شخص دیگرى در همان کوهستان و در کنار او قنات دیگرى حفر کرد. میان این دو تن نزاع در گرفت که این قنات به قنات دیگرى خسارت زده است. جدم رسول خدا - صلى‏اللَّه علیه و آله - فرمود: باید هر شب به یک قنات بروند و اندازه بگیرند تا معلوم شود آب کدام یک از دو قنات کم مى‏شود. اگر قنات دومى آب قنات اول را بکشد، باید آن را پر کند و اگر قنات اولى آب قنات دوم را بکشد، صاحب دومین قنات حقى بر صاحب قنات اول نخواهد داشت.»(63)
بر طبق روایتى دیگر امام صادق - علیه السلام - فرمود:
«مردم مدینه باغ‏ها و نخلستان‏هاى خود را مى‏فروختند و یک یا دو درخت آن را براى مصارف شخصى استثنا مى‏کردند. چون هنگام برداشت محصول میان صاحب باغ و صاحب درخت نزاع و مشاجره مى‏شد، جدم رسول خدا - صلوات الله علیه وآله - حکم فرمود که هر درختى به اندازه شاخه‏هاى آن حریم حقوقى دارد و صاحب درخت حق دارد به همین مقدار از سطح زمین و فضاى زیر درخت استفاده کند.»(64)
بر طبق روایتى دیگر، رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - فرمود:
«حریم نخل به اندازه طول شاخه‏هاى آن است.»(65)
در برخى از این روایات پس از آن که پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - حریم قنات، چاه و یا نخل و دیگر مسایل مرتبط به آنها را بیان فرموده‏اند، در پایان اشاره کرده‏اند که در اسلام ضرر وجود ندارد(66) و نباید به دیگران ضرر زد و از نفع رساندن به یکدیگر امتناع نورزید. (67)
همه مى‏دانیم که نباید به دیگران ضرر زد و باید هماره از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز کرد و در استوارى عدالت کوشید. این شعار کلى است که تا مصداق‏هاى آن شخص نشود، در عمل چندان تأثیرى ندارد، چرا که بسیارى از ظالمان همواره زیر چتر عدالت جویى ستم کرده پا روى حقوق دیگران گذاشته‏اند. همان طور که اشاره شد پیامبر خدا - صلى الله علیه وآله - همواره فریاد عدالت خواهى داد و آیات عدالت را بر مردمان مى‏خواند و با تعبیرى رسا و زیبا از عظمت ستم ستیزى سخن مى‏گفت، اما آن حضرت هرگز به این گفته‏ها بسنده نکرد و در عرصه عملى در حوزه حقوق مردم در مزرعه‏ها، باغها، نخلستان‏ها و آب‏ها مصداق‏هاى عدالت را مشخص کرد و آن را از مرحله گفته و شعار به مرحله اجرا و عمل وارد ساخت. رسول خدا - صلى الله علیه و آله - در این باره بسى شفاف و دقیق احکام الهى را که به طور کامل عادلانه بود، و حقوق همه اقشار را تأمین مى‏کرد، بیان کرد و خود بر طبق آنها میان مردم حکم مى‏کرد و در پرتو این قضاوت‏ها و دستورهاى دادگرانه بود که عدالت را در عرصه مسایل زمین، آب و کشاورزى گسترانید و استوار ساخت.

آب و زمین، احیاى موات‏


همان طور که اشاره شد رسول خدا - صلى الله علیه و آله - با سرزمین سوخته و کشاورزى و دام دارى نابسامانى مواجه بود. از سویى به هم ریختگى و بى‏نظمى و نبود سیاست روشن و سودمندى در این باره، و از سویى، ابهامات گسترده در حقوق آب و زمین که دستمایه اصلى کشاورزان است افزون بر دیگر مشکلات که گروهى از آنها گفته آمد، کشاورزى و دام دارى را تا مرحله از هم پاشیدگى پیش برده بود. پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - در آن شرایط خاص اعلام فرمود هر کس زمینى از زمین‏هاى بایر و موات را آباد کند از آن او خواهد بود.
امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - فرمودند: «رسول خدا - صلوات الله علیه و آله - فرمودند:
«من أحیا ارضا مواتا فهى له.»(68)
«هر کس زمین مرده را آباد کند صاحب زمین خواهد بود.»
آن حضرت فرمود:
«هر کس درختى بنشاند یا پیش از دیگران، زمینى را حفر کند (چاه آب یا قناتى حفر کند) یا زمین مرده را آباد کند، پس به حکم خداوند عزوجل و رسولش - صلى الله علیه و آله - این درخت، چاه، و زمین از آن او خواهد بود.»(69)
این حکم مرهمى بود شفابخش که بر زخم کهنه کشاورزى آن روزگار گذاشته شد، و بارقه امید در چشمان کشاورزان درخشید. در آن روزگار که حفرقنات، کندن چاه، آباد کردن زمین و آن را به مرحله محصول دهى رسانیدن کار بسیار دشوارى بود، ولى نتیجه فهم و سازنده‏اى براى صاحبان آنها داشت.
زمین‏هاى اطراف مدینه و دیگر شهرهاى حجاز و جامعه اسلامى فراوان بود و رغبت و انگیزه براى انجام این کار بزرگ، کم بود؛ زیرا تضمینى براى حفظ و عدم تخریب آن وجود نداشت؛ پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - با اعلام قاطع مالکیت براى احیا کنندگان و مقدس ساختن آن در پرتو قاعده پیوند دین و دنیا و ایجاد فرهنگ سازى براى کشاورزان و کشاورزى در اعماق جان مسلمانان انگیزه‏هاى بسیار نیرومند و همت‏هاى والایى در این باره آفرید، چه این که ارزش و فضیلت کشاورزى را به آنان فهمانید. بدین سان زمین‏ها را به کسانى که در پى آبادانى آنها بودند، واگذار مى‏کرد و از طرفى، از دست نااهلان باز مى‏ستاند.
نیز به کسى اجازه نمى‏داد زمین‏ها را غرق کند و دیگران را از بهره‏ورى از آنها محروم گرداند. اینها سبب شد امنیت سنگینى بر سر مسأله زمین و قوانین آن سایه افکند و در سایه آرامش آفرین این امنیت شغلى و مالى بود که مردمان بسیارى به کشاورزى روى آوردند. در موازات همین مسأله رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - مسایل آب را نیز حل کرد، بدین سان که زمینه استفاده از آب‏هاى عمومى را براى همگان فراهم ساخت و آب‏هاى عمومى را تعریف کرد و چگونگى تقسیم و توزیع آنها را معلوم ساخت و از ملکیت مشروع مالکان چاه‏ها به طور قاطع حمایت کرد.
در واقع، تعیین روشن احکام فقهى و حقوقى آب و زمین زمینه را براى رشد شتابان و شکوفایى گسترده کشاورزى و باغ دارى در جامعه اسلامى فراهم ساخت.

گام سوم: اجرا، پى‏گیرى، و استقامت‏


بى شک قانون خوب و عادلانه شرط توسعه و پیش رفت است، اما شرط لازم است و نه شرط کافى. قانون براى عمل است و خود به تنهایى تاثیرى ندارد. در بسیارى از کشورها در روزگار ما قانون‏هاى خوبى وجود دارد اما به آن عمل نمى‏شود و در نتیجه از آزادى، عدالت و پیش رفت فقط اسمى مانده، همان طور که اعتقاد به اسلام و افتخار به قرآن و رسول خدا و امیرمؤمنان - علیهما السلام - گر چه بسیار خوب است اما وقتى جامعه اسلامى مى‏تواند سربرافرازد و به قله فلاح و سعادت صعود کند که قرآن را کتاب زندگى و رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - را الگوى خود قرار دهد، و رمز و راز عقب ماندگى کشورهاى اسلامى را در روزگار ما در این نکته مهم باید جست‏وجو کرد.
مسلمانان در روزگار ما جز اندکى از آنان عملا قرآن را مهجور کرده(70) و به آن پشت کرده‏اند، و سنت رسول خدا را جز در بخشى از زندگى خود وارد نکرده‏اند. مقصود آن نیست که همه مسلمانان این گونه‏اند، بلکه جامعه‏هاى اسلامى رنگ و رو و سمت و سوى قرآنى و نبوى ندارند. پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - به شدت و با دقت به قوانین وضع شده خود پاى بند بود. آن یگانه روزگار و سرور پیامبران همه توان خود را در مسیر اجراى این دستورها و قوانین مصروف داشت؛ خود نخستین، بهترین و دقیق‏ترین کسى بود که به قانون‏هاى مرتبط به زمین، آب و مراتع و دام عمل مى‏کرد، با دست خود درخت مى‏کاشت، در جنگ‏ها - جز در موارد ضرورى که قانون اجازه داده است - از قطع درختان، به آتش کشیدن مزرعه‏ها و غرق کردن نخلستان‏ها امتناع مى‏ورزید و خلاصه خود کشاورزى مى‏کرد و مى‏فرمود همه پیامبران جز ادریس - کشاورز بوده‏اند.
بر پایه برخى از روایات، پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - که مى‏فرمود: «هر کسى زمینى را آباد کند، صاحب آن خواهد شد»، جلوى برخى واگذارى‏هاى زمین را گرفت و تنها زمین هایى را که به اهلش واگذار شده بود، (71) پس نگرفت. پس از جنگ خیبر، براى این که زمین‏هاى خیبر آباد یا آبادتر شود، زمین‏ها را به اهل خیبر واگذاشت تا در آنها کار کنند و آنها را آباد کنند و مالیات و اجاره آن را به حکومت اسلامى بپردازند. (72) همواره در زندگى شخصى خود با استفاده از راه‏هاى مختلف مى‏کوشید ارزش کشاورزى را بنمایاند. وقتى سؤال مى‏شد کدام مال، بهترین مال است براى صدقه دادن. پاسخ داد: «محصولات کشاورزى و گوسفند»(73) و نیز در پاسخ به این پرسش که بهترین ثروت جیست؟ فرمود: «بهترین ثروت کشاورزى است اگر به طور صحیح و اصلاح شده انجام گیرد و زکات آن داده شود. و در مرحله بعد به دامدارى اشاره فرمود و آن را پس از کشاورزى بهترین کار دانست و در مرتبه سوم فرمود: درختان استوار و بلند خرما که در گل مى‏رویند و درختانى که در بیابان‏هاى خشک و تفتیده میوه مى‏دهند. و در پایان دوباره به درخت خرما اشاره کرد و از فروختن آن نهى فرمود.»(74)
بر طبق روایتى دیگر فرمود:
«بهترین مال دسته‏هاى طولانى، شکیل و منظم خرما و درختان میوه دار است.»(75)
بدین سان، آن حضرت بسیار از فضیلت کشاورزان و کشاورزى، درخت کارى سخن مى‏گفت، و این مسأله را به روش‏هاى مختلف در ذهن‏هاى مسلمانان تثبت مى‏کرد. به گونه‏اى که ارزش کشاورزى براى آنان به صورت فرهنگ در آورد. به عنوان نمونه، آن حضرت خود خرما کاشت، از ارزش اقتصادى درختان خرما - طبق همین روایات - با تعبیرهاى خاص یاد مى‏کرد، خرما بسیار مى‏خورد و از سودمندى‏هاى آن سخن مى‏گفت. آن حضرت از درخت خرما با عنوان «عمه» یاد مى‏کرد(76) به هماهنگى شگفت آور خرما با بدن آدمى اشاره مى‏کرد و مى‏فرمود:
«نخل از گِل آدم - علیه السلام - خلق شده است.»(77)
درخت خرما را از میان درختان به مردان مؤمن تشبیه مى‏کرد. (78) هرگاه براى حضرت خوراکى مى‏آوردند که خرما نیز با آن بود، در آغاز از خرما میل مى‏کرد. (79)
به طور خلاصه پى‏گیرهاى رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - براى اجراى سیاست‏هاى فرهنگى، علمى، بازرگانى - که در این مقاله به دلیل فشردگى آن مورد بحث قرار نگرفت - اقتصادى مستمر، با جدیت و قاطعیت بود. و این گام؛ یعنى اجراى مداوم و بى وقفه سیاست‏ها، دستورالعمل‏ها و قوانین مربوط به کشاورزى در ایجاد مختلف آثار و برکات فراوانى براى جامعه اسلامى است.

گام چهارم: آموزش و توسعه دانش کشاورزى‏


قرآن کریم در چند آیه، پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - را این گونه پیامبرى مى‏داند که از میان مردم برخواست و کتاب خدا و حکمت را به آنان آموخت:
«هو الذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین»(80)
«آن خداى کسى است که در میان آن درس ناخواندگان فرستاده‏اى از ایشان برانگیخت تا آیات او را براى آنان بخواند و آنان را پاکیزه سازد و به آنان کتاب و حکمت را آموزد. هر چند پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.»
در ده‏ها آیه از آیات قرآن از ارزش دانش، علم، تفکر، تأمل و عناوینى از این قبیل سخن به میان آمده است، از نگاه آیاتى که پیامبر خدا - صلى اللَّه علیه و آله - بر مردمان مى‏خواند «هرگز دانشوران و جاهلان برابر نیستند»(81) در واقع، جاهلان کورانى(82) هستند که نمى‏توانند در مسیر زندگى راه را از چاه بشناسند. از این رو، هماره در معرض سقوط و لغزش گام بر مى‏دارند.
به عبارت دیگر دانش همانند نور(83) است که پرتو مى‏افکند و مسیر زندگى آدمى را روشن مى‏کند و از حکمت و دانش است که خیر و برکت فراوان برمى‏خیزد و کسى که از دانش، بینش و حکمت برخوردار نیست، نمى‏تواند به خیر و سعادت نایل آید. (84)
به طور خلاصه، آموزش دین، دانش و حکمت در متن تعالیم رسول خدا - صلى الله علیه و آله - قرار داشته است و احکام مرتبط به آب، زمین، درختان، دامدارى و دامداران و کشاورزان در زمره این تعالیم است. ده‏ها روایت رسیده از آن حضرت بیانگر این واقعیت است که رسول اعظم اسلام - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - در این باره بسیار کوشید و کوشش هایش در حوزه آموزش تاثیر فراوان داشته که این موضوع به نوبه خود شایسته تحقیق مستقل است و در این مقاله به همین اندازه در این باره بسنده مى‏شود.

گام پنجم: به سوى اجراى عدالت


ابر و باد و مه و خورشید و فلک باید در کار آیند تا ابرها بر فراز آسمان به حرکت در آیند و باران، این رحمت الهى بر زمین فرو ریزد و زمین آماده براى کاشت گیاهان و درختان شود و علوفه‏ها از آن سر برافرازند و از سویى، غذاى دام‏ها فراهم آید و از طرفى، آب‏ها در منابع زیرزمینى ذخیره شود و این آب و خاک و روییدنى‏ها سرمایه عظیمى هستند که خداوند متعال از سر لطف در اختیار آدمى نهاده است. این سر�%8

دسته ها : مذهبی
جمعه 1382/1/1 1:1
X