تعداد بازدید : 4573634
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
در روزهای آخر سال آرزو می کردم که سالی به نام سال "حفظ محیط زیست " یا "توسعه پایدار " نامگذاری شود تا اینکه با حلول سال نو رهبر معظم انقلاب سال جدید را به نام "سال اصلاح الگوی مصرف " نامگذاری کردند. به نظر می رسد که تفاوت چندانی بین اصلاح الگوی مصرف و توسعه پایدار نیست. اولی بیان عمومی تر دومی است. حتی بحث های داغ سال گذشته در خصوص تحول اقتصادی کشور نیز در این پاکت تخصصی می گنجد.
این بحث ها سال هاست توسط کارشناسان و دانشمندان مطرح می شود و متاسفانه در کشور ما به دلیل عدم شناخت درست از مقوله توسعه پایدار ، به آن توجه نمی شود. مثال های این بی توجهی فراوان است . نمونه بارز آن، نگاه بتنی و ماشینی به مقوله توسعه است .
دست اندرکاران و مدیران کوتاه نظر،حل مشکل بیکاری را در ساخت کارخانه های بیشتر پتروشیمی، ساخت جاده ها و اتوبان های جدید و افزایش تولید اتومبیل های شخصی با کیفیت پایین می دانند که در سایه بنزین مفت ، مردم با جولان زدن در جاده ها و خیابان ها، جنگی خاموش در کشور به راه بیاندازند که سالیانه با کشته شده حدود 26 هزار نفر و زخمی شدن 200 هزار نفر رکورد تلفات جنگ های عراق و افغانستان را شکسته است . حداقل 4 هزارمیلیارد تومان خسارت مادی و نابودی سرمایه های انسانی نتیجه فقط تصادفات جاده ای است.
تفکر "بتنیسم " فقط به احداث جاده و پل، جدول و سد و دیوار می اندیشد و با آنچه که از خاک می روید،آنچه در خاک می جنبد و طبیعت سر عناد دارد. عرضه همه چیز در ظروف یک بار مصرف و قوطی های پلاستیکی و رها کردن میلیون ها تن زباله و پلاستیک در طبیعت نشان از تسلط تفکری دارد که سود خود را در مصرف گرایی و عدم اصلاح الگوی مصرف می داند. چنین شرایطی ناشی از توزیع پول نفت و تنبل پروری و رانت خواری در جامعه است که متاسفانه عزم جدی در برخورد با آن دیده نمی شود.
بنابراین اگر می خواهیم الگوی مصرف را اصلاح کنیم باید توسعه پایدار و ظرفیت طبیعی کشور را مشخص و با روی آوردن به پتانسیل های کشور برنامه ریزی کنیم. آنچه که در زیر می آید تکرار راه حل هایی است که مرتب توسط کارشناسان مطرح شده و چون گوش شنوایی نیست باید بارها و بارها تکرار کرد.
1- قیمت سوخت به سوی واقعی شدن پیش رود و این افزایش قیمت ، نه جهت پر کردن جیب دولت ، بلکه مستقیما در اختیار شهرداری ها و شورای شهر و بخش خصوصی قرار گیرد و آنها را موظف کند تا طی مدت مشخص (مثلا سه سال) ناوگان حمل و نقل عمومی خود گردان (اتوبوسرانی و مترو) را اصلاح کنند. باید برنامه هایی جهت جمع کردن مسافر کشی و استفاده از مسافر کش ها و افراد بیکار در پروژه های حمل و نقل عمومی در نظر گرفته شود.
2- توقف جاده سازی و اتوبان سازی در داخل و خارج شهرها و اختصاص بودجه آن برای گسترش راه آهن مناسب و مترو و قطارهای شهری (نه قطار قراضه های عهد بوغ که با سرعت لاک پشتی حرکت می کنند). در ضمن در حمل و نقل عمومی لازم است به حرمت مردم توجه شود تا آدم مجبور نشود با مادر و همسر و خواهرش در قطارهای جدا و یا صندلی های جدا بنشیند. مردم اگر در وسائل نقلیه احساس کنند به حرمت آنها توجه می شود به وسائل شخصی رو نمی آورند. گرایش شدید مردم به وسائل شخصی منشاء بسیاری از فسادهای اجتماعی است. صحنه های زشت بوق زدن و سوار کردن بانوان یکی از کثیف ترین صحنه هایی است که مختص ایران است و نتیجه قهر مردم از وسائل نقلیه عمومی و عدم کارایی آن است.
3- موظف کردن کارخانه های نوشابه سازی و آب معدنی به جمع آوری بطری های پلاستیکی با روش ساده گروگرفتن. مثلا به ازای هر بطری نوشابه و آب معدنی 50 یا 100 تومان گرویی گرفته شود تا مردم آنها را به فروشگاه ها برگردانند و کارخانه های سازنده نیز با باز یافت آن ،از رها شدن هزاران تن زباله در شهرها و به خصوص حاشیه جاده ها و جنگل ها جلو گیری کنند. مدت ها است که در آلمان،روش ساده و کم هزینه برگشت بطری های نوشابه و آب معدنی با گرویی توسط فروشگاه ها اجرا می شود.
این روش می تواند از حجم بالای زباله های آلوده شده شهری بکاهد و ضمن تمیز نگهداشتن صرفه جویی عظیمی را نصیب کشور می کند.
4- گرفتن مالیات محیط زیست از کارخانه های تولید کننده مواد غذایی عرضه شده در ظروف یکبار مصرف و یا بسته بندی های پلاستیکی. چرا باید سالیانه هزاران تن آشغال توسط همین کارخانه ها تولید و در طبیعت کشور رها شود و فقط سود آن به جیب شرکت ها برود؟ به سادگی می توان رستوران ها را موظف کرد که نرخ های جداگانه برای عرضه غذا در ظروف یکبار مصرف و ظروف دائمی ارائه کنند تا مردم تشویق شوند از ظروف شخصی جهت خرید غذا استفاده کنند.
5- موظف کردن سازمان جنگل ها و مراتع و شهرداری ها به استفاده از گونه های گیاهی بومی و مقاوم به خشکی در فضای سبز شهری و جنگلکاری. این کار باعث صرفه جویی در آبیاری چمن کاری ها، پارک ها و جنگل های مصنوعی می شود که در حال حاضر نیاز آبی بالایی دارند.
6- اجرای طرح جدا سازی زباله در مدارس،دانشگاه ها، پادگان ها و مساجد جهت آموزش بیشتر مردم. باعث تاسف است که در مهم ترین دانشگاه ما در کشور یعنی دانشگاه تهران ،هنوز طرح تفکیک زباله و کاغذ اجرا نمی شود. سیستم گرمایش و سرمایش آنقدر مشکل دارد که فقط باعث هدر دادن انرژی می شود. در اتاق ها، کلاس ها و آزمایشگاه ها افراد، کنترلی در کاهش شوفاژها ندارند و گاهی در کلاس ها به دلیل گرمای بیش از حد شوفاژها مجبور به باز کردن پنجره ها می شویم!
7- اجبار همراه با تشویق و حمایت از دو جداره کردن پنجره های خانه ها و مراکز اداری و تجاری. مثلا دولت به جای دادن یارانه نقدی می تواند طرحی به مجلس ارائه دهد که در ازای اصلاح قیمت سوخت به هر خانوار،یک میلیون تومان جهت تعویض پنجره ها کمک می کند. این روش ،هم اثر تورمی افزایش یارانه را کاهش می دهد و هم صنایعی که به اصلاح الگوی مصرف کمک می کنند را تقویت می کند.
8- تشویق کسانی که دارای وسیله نقلیه شخصی هستند و از آن کم استفاده می کنند و تنبیه کسانی که زیاد مصرف می کنند. این تشویق را می توان در بیمه های شخص ثالث و بیمه بدنه اعمال کرد. برای مثال مبلغ بیمه های بدنه و شخص ثالث را می توان طبق کارکرد کیلومتر تنظیم کرد.
9- اختصاص بودجه های نجومی سد سازی به پروژه های جداسازی آب شرب و استحمام در کشور و کنترل و تصفیه فاضلاب ها .
تردیدی نیست که هزاران راه حل جهت اصلاح الگوی مصرف وجود دارد که اجرای آنها معمولا خیلی ساده است . شرط آن افزایش فرهنگ توسعه پایدار در جامعه و آموزش و اجبار مدیران در اجرای آن و وضع قوانینی متناسب با آن است .
نویسنده:حسین آخانی