بخش گسترده ای از تحلیل های رسانه های آمریکایی موضوع مذاکرات احتمالی میان ایران و آمریکا را محور کار خود قرار داده اند و با ذوق زدگی قابل وصفی آن را دنبال می کنند. از منظر آنها اعلام دولت باراک اوباما مبنی بر رویکردی متفاوت از دوران گذشته در مقابل ایران و استقبال دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور ایران از تغییر سیاست ها و رفتارهای دولتمردان آمریکایی می تواند در روابط دو کشور دگرگونی های اساسی ایجاد کند.
«پیتر جونز»، استاد دانشگاه روابط بین الملل اتاوا در مقاله ای که نشریه آمریکایی «foreign policy» آن را منتشر کرده به بررسی نحوه مذاکره آمریکا با ایران پرداخته و به باراک اوباما توصیه کرده که مذاکره با ایرانی ها بایستی با صبر و حوصله و همراه با ادب و در یک فرایند طولانی انجام بگیرد و از هر گونه اقدام برای نیل به نتیجه سریع پرهیز شود. این مقاله هم چنین تأکید داشته که در مذاکرات میان دو کشور تنها نباید گفت وگو میان دو طرف اکتفا کرد بلکه دیدارهای سیاسی اقشار مختلف فرهنگی، ورزشی، علمی و... نیز می تواند سازنده و یاری رسان به مذاکرات دیپلماتیک باشد.
همچنین «راجر کوهن»، روزنامه نگار مشهور آمریکایی در مقاله ای در روزنامه «نیویورک تایمز» با انتقاد شدید از سیاست های دولت جورج بوش، آن را عاملی برای تقویت جایگاه و هسته ای شدن جمهوری اسلامی ایران می داند و نتیجه سیاست های پراشتباه دولتمردان آمریکایی را آن می داند که ایران هم اکنون به هزاران سانتریفیوژ دست یافته که از سوی دولت اوباما به رسمیت شناخته و تهدید غنی سازی برای پیوستن آمریکا به مذاکرات هسته ای 1+5 کنار گذاشته شده است. این تحلیل گر سیاسی به دولتمردان فعلی آمریکا توصیه می کند که دیگر بسیار دیر شده است که جلوی برنامه های هسته ای شدن ایران را بگیرید بلکه باید ایران هسته ای با قابلیت ساخت بمب اتمی را به رسمیت بشناسید و تلاش کنید تا این کشور بدون تولید بمب اتمی باقی بماند.
«جرمی آرهاموند» نیز در مقاله ای در نشریه «فارین پالیسی» به بررسی موضوع هسته ای ایران از دیدگاه حقوق بین الملل پرداخته و قطعنامه های صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه تهران را بی اساس و غیرمنطقی قلمداد نموده و خواهان اصلاح سیاست های آمریکا در رابطه با تهران شده است.
روزنامه آمریکایی «بوستون گلاب» نیز در تحلیلی می نویسد، دولت فعلی آمریکا بایستی حق ایران را در غنی سازی اورانیوم و استفاده صلح آمیز انرژی اتمی بپذیرد. این روزنامه می نویسد، اوباما در اعلام مواضع و ارسال پیام به مناسبت عید نوروز گام های خوبی برای شروع مذاکره با ایرانی ها برداشته است و اما بایستی در عمل حق غنی سازی اورانیوم توسط ایرانی ها را به رسمیت بشناسد.
هفته نامه آمریکایی «نیشن» نیز با بررسی تفکرات «دنیس راس»، مشاور وزیر خارجه آمریکا در خصوص ایران می نویسد وی به دیپلماسی با ایران اعتقادی ندارد و دارای تفکرات نومحافظه کارانه است. این هفته نامه به اوباما تأکید می کنند که راس همچون دیگر نومحافظه کاران به مذاکرات محدود و کوتاه زمان با ایران می اندیشد در حالیکه مذاکرات با ایران ممکن است ماه ها و حتی سال ها به طول بینجامد.
این استقبال گسترده و در خور توجه مطبوعات و رسانه های آمریکایی از تغییر رفتار و سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در حقیقت ناشی از سرخوردگی آنها از سیاست های بی نتیجه و خصمانه دولتمردان آمریکایی در قبال ایران اسلامی در طول سه دهه اخیر است. اما این ذوق زدگی به نظر می رسد که کمی زودهنگام باشد و شاید این حالت ناشی از خصیصه سادگی آمریکایی ها باشد که زودباورند و چند حرف و قول اوباما، رئیس جمهور خود را به منزله تغییر اساسی در سیاست های کشورشان نسبت به ایران تلقی می کنند. آنچه مسلم است، این است که اوباما محصول تفکر پیچیده نخبگان آمریکایی و نتیجه اجماع دو جناح باز و کبوتر این کشور است تا بلکه در این شرایط دشوار داخلی و بین المللی با طرح شعارهای فراریاکارانه، آمریکا را از بحران ها عبور دهد. اوباما فرا ریاکاری است که نرم سخن می گوید و اما پیچیده عمل می کند و از صلح و جنگ و سازش و تهدید با دو زبان متفاوت سخن می گوید. مواضع اخیر وی در سفر اروپایی اش که از یک سو از جهان عاری از سلاح های هسته ای سخن می گوید و از سوی دیگر از تقویت سپر موشکی در جمهوری چک و لهستان سخن می گوید موید این پیچیدگی است.
اوباما همچنین از یک سو ایران را به مذاکره مستقیم و بدون پیش شرط فرا می خواند و از سوی دیگر ایران را بزرگترین تهدید منافع راهبردی آمریکا و متحدین منطقه ای و اروپایی اش معرفی می کند. این طرز تلقی متناقض از یک موضوع واحد از جمله خصیصه های رفتاری اوباما است. اگر چه امروز آمریکایی های ساده لوح و برخی از تحلیل گران رسانه های منطقه ای تلاش می کنند تا از رئیس جمهور جدید آمریکا چهره ای صلح طلب نمایش دهند اما گذر زمان مشخص خواهد کرد که اوباما نومحافظه کاری است که نقاب بر چهره گذاشته است و فراموش نکنیم که اوباما در ایام انتخابات ریاست جمهوری یک «ضد جنگ» بود اما به محض اینکه وارد کاخ ریاست جمهوری شد دستور اعزام 21 هزار نیروی نظامی به افغانستان را صادر کرد. در خصوص رفتار دولت فعلی آمریکا با ایران نیز نباید تنها به لحن و ادبیات آن توجه داشت بلکه تغییر رفتار عملی را باید انتظار کشید.

نویسنده:کیومرث شهبازی

دسته ها : سیاست
پنج شنبه 1388/2/3 13:48
X