این مقاله به نوشته "گیدئون لوی " که در پایگاه اینترنتی "زایوپدیا " منتشر شده است تصویری از حمایت بی دریغ و اجتناب ناپذیر بشردوستان منادی "هولوکاست " در اروپا و آمریکا از جنایتکاران جنگی سران رژیم صهیونیستی ترسیم می‌کند و وی می‌نویسد: "هولوکاست ابزاری است که توسط آن جنایات جنگی اسرائیل تبرئه می شوند، و به این ترتیب ادامه ظلم بیشتر علیه غیرنظامیان، اشغال بیشتر و تخریب بیشتر زیر ساخت ها در فلسطین را تضمین می کند. جایگاه اسرائیلی ها، آنان را ورای مجازات ها و تنبیه های عادی قرار می دهد که نازی ها، صرب ها و جنایتکاران جنگی دارفور با آن مواجه شدند. "
در این مقاله آمده است: همانطور که تندورهای یهودی مخفیانه می آموزند، یهودیان طبقه‌ای مخصوص هستند که بر اساس قومیت مقدس خود از مصونیت ویژه‌ای برخور دارند. دکترین نا‌نوشته‌ای که از حق یهودیان در کشتار بدون کیفر فلسطینی‌ها بر اساس وجهه نژادی یهود و قربانی شدن یهودیان در گذشته حمایت می کند.
نویسنده با انتقاد شدید از این حس نژادپرستانه صهیونیست‌ها تاکید می‌کند: این چیزی بیش از جنون است، در واقع این جنایت محض است. در حالی که "مکس هستینگز " در نشریه بررسی کتاب‌های نیویورک و امثال او از "گناه جمعی " آلمانی های دوران جنگ جهانی دوم تشویش خاطر دارند، گناه -جمعی یا غیرجمعی-اسرائیلی‌ها در زمان خودمان، که امروز مردم را می‌کشند، هرگز تحت پیگرد دادگاه جنایات جنگی قرار نمی‌گیرد، مورد نفرین پاپ واقع نمی‌شود حتی در عرصه بین‌المللی تحریم هم نمی‌شود. هولوکاست و شعار "دوباره هرگز " (Never again) آن برای توقف هولوکاست کنونی علیه فلسطینی ها به کار نمی‌رود، بلکه مکتب هولوکاست بیشتر به عنوان ابزار آن قتل عام عمل می کند.
گیدئون لوی مقاله خود را با عنوان "آیا کسی سوال می‌کند چرا سوئدی‌ها نیز از ما متنفرند؟ " اینگونه آغاز می‌کند: مسابقه تنیس اسرائیل در جام دیویس سوئد عملا در یک ورزشگاه خالی از تماشاگر برگزار شد، فردای آن روز خبری کوتاه در وب سایت روزنامه هاآرتص ظاهر شد مبنی بر این که مورخان پی برده اند که سوئد ابرقدرت پیشین تنیس جهان، با تمدید اعتبار کارخانه‌های صنعتی آلمان، به ماشین جنگی نازی‌ها کمک رسانده بود. آیا این تصادفی است؟
این نویسنده منتقد یهودی در ادامه تاکید می‌کند: تصادفی باشد یا نباشد مهم نیست. سوئدی ها در سال 1941 بی طرف بودند یا نه، این هم مهم نیست. مهم این است که 68 سال پس از آن زمان، افکار عمومی در سوئد یقینا بی طرف نیستند. هزاران نفر در این کشور با عدم حضور خود در ورزشگاه اعتراض خود را علیه اسرائیل نشان دادند. آیا یک نفر در اسرائیل از خود پرسید چرا امروز در سوئد اینقدر منفور شده ایم؟
وی ادامه می‌دهد: هیچ کس جرات نکرد این سوال را بپرسد که آیا جنگ غزه ارزش هزینه‌ای را که اکنون از آنکارا تا مالمو (در جنوب سوئد) می‌پردازیم، داشت؟این ماجرا کافیست که به یاد بیاوریم سوئدی‌ها همیشه علیه ما بوده اند. این واقعیت که زمانی سوئدی‌ها لبریز از عشق به یهودی‌ها بودند، از حافظه ما پاک شده بود.
نویسنده در ادامه به اعتراف تلخ که همه یهودیان آن را بخاطر جنایات اسرائیل تجربه کرده‌اند می‌پردازد و می‌نویسد: دنیا همیشه علیه ماست، نقطه سرخط. اما برعکس، دنیا علیه ما نیست. حقیقت این است که هیچ ملتی دیگری در جهان وجود ندارد که دنیا نسبت به آن اینقدر بخشنده باشد، حتی امروز. بله، امروز. قدر مسلم افکار عمومی جهان خیلی منتقد است، برخی اوقات این انتقاد به اسرائیل منحصر می شود، اما بیشتر حکومت ها (به استثنای ونزوئلا و ترکیه، اما شامل مصر و سوئد) با افکار عمومی کشورشان هماهنگی ندارند. جهان رسمی بدون توجه به اقدامات اسرائیل به همدردی خود با این کشور ادامه می‌دهد. ظهور حماس، افزایش نفرت از اسلام در غرب، سلطه آمریکا- همه اینها به تقویت حمایت ها کمک می کنند و ما می دانیم چگونه بیشترین استفاده را از آن ببریم.
نویسنده بار دیگر به میدان مسابقه تنیس دیویس بین "اندی رام " اسرائیلی و "توماس یوهانسون " سوئدی می‌رود و می‌نویسد: یوهانسون و طرفداران خشمگینش تصاویر واقعی غزه را مشاهده کرده بودند، اما رام و طرفداران عشرت طلبش آن تصاویر را هرگز ندیدند. اگر رام آنها را دیده بود، شاید او نیز اعتراض خود را نشان می داد. اما او نیز مانند اکثر اسرائیلی‌ها به لطف رسانه های اسرائیلی از این رنج بر حذر ماند. آیا ما و رام واقعا می توانیم از کسانی که از تصاویر جنگ وحشت زده شده اند، انتقاد کنیم؟ آیا می توانیم کسانی را که جرات کردند علیه مسئولین این صحنه ها تظاهرات کنند، سرزنش کنیم؟ آیا می خواهیم دنیا یک بار دیگر ساکت بماند؟
بنا بر این مقاله، تظاهرات کنندگان در استکهلم پارچه نوشته‌هایی علیه خشونت و نژادپرستی در دست داشتند. اما چرا همه این پرچم ها فقط علیه ما بود؟ این سوال ممکن است صحیح باشد، زیرا در بعضی جاهای دیگر دنیا نیز خشونت و نژادپرستی وجود دارد. اما زیر سوال بردن حق انجام این کار در کل صحیح نیست. آیا در غزه واقعا هیچ کشتاری نبود؟ و آیا در اسرائیل نژادپرستی وجود ندارد؟ اگر ما سوئدی بودیم، آیا علیه کشتار بی جهت و ویرانی بار آمده بدست اسرائیل تظاهرات نمی کردیم؟
در این مقاله تصریح شده است: اما نیاز نیست در مورد خشم افکار عمومی در سوئد زیاد ناراحت باشیم. دولت راستگرای آن-مانند تمام حکومت های دیگر اروپا- به اندازه مردمش تحریک نشده است. فقط آن منظره رویایی در اوج حمله وحشیانه به غزه را به خاطر بیاورید که سران اتحادیه اروپایی به اسرائیل آمدند و با نخست وزیر شام خوردند، تا حمایت یکجانبه خود از مسببین این کشتار و ویرانی ها را نشان دهند. آنها حتی فکر بازدید از غزه به ذهنشان خطور نکرد و در انتقاد از اسرائیل حتی یک کلمه هم صحبت نکردند. این موضع اروپای رسمی است.
نویسنده بار دیگر برای نشان دادن حمایت‌های بی‌دریغ از صهیونیست‌ها در غرب می‌نویسد: اکنون که دولت جدید شکل گرفته است، این نگرانی وجود دارد که اسرائیل به خاطر ترکیبش، مجبور به پرداخت هزینه در صحنه جهانی شود. جای نگرانی نیست: همه چیز روبراه خواهد بود. دنیا بنیامین نتانیاهو را به عنوان دولتمرد شماره یک اسرائیل، آویگدور لیبرمن را به عنوان دیپلمات شماره یک اسرائیل و موشه یعالون را به عنوان سرباز شماره یک اسرائیل خواهد پذیرفت. اظهارات خصمانه لیبرمن و اقدامات خشن نیروهای تحت فرماندهی یعالون در اراضی اشغالی ، هیچ مانعی ایجاد نخواهند کرد. دنیا آنها را نیز خواهد پذیرفت.
نویسنده به حمایت‌های بی‌دریغ دولت جدید آمریکا تحت امر باراک اوباما از صهیونیست‌ها می‌پردازد و تاکید می‌کند: به علاوه، نگرانی از اینکه دولت جدید آمریکا ممکن است تغییراتی در بازی با اسرائیل ایجاد کند، بی اساس است: آمریکای جدید باراک اوباما هم اینک متعهد شده است مثل سابق افتضاحات اسرائیل را پاک کند. دولت آمریکا- بدون یک کلمه انتقاد از مسببین ویرانی ها- قول داده 900 میلیون دلار برای بازسازی غزه کمک کند، گویی یک حادثه طبیعی است و کار یک ارتش بدون مهار نبوده است. این کمک به خصوص در وضعیت اقتصادی کنونی آمریکا، برای کسانی که امید تغییر در آمریکا را دارند، نشانه بدی است. اسرائیل با سلاح های آمریکایی غزه را در هم کوبید و آمریکا و اروپا مداخله می کنند تا اوضاع را مرتب کنند، البته این اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود.
همانطور که می گویند جریان همان آش است و همان کاسه. اسرائیل به ویران کردن ادامه خواهد داد، و آمریکا به پاک کردن افتضاحات اسرائیل. آیا این نشانه بدی است؟ بله، برای کسانی که فکر می کنند تغییر تنها از خارج، یا به عبارت دیگر آمریکا خواهد آمد.
در این گزارش با اشاره به ابراز نگرانی مکرر غربی‌ها از مفاد کنفرانس دوربان II در ژنو درباره مخالفت با نژادپرستی تاکید شده است که این امر به خاطر ترس از این بوده است که اسرائیل را به شدت مورد انتقاد قرار گیرد. آیا هیچ کشور دیگری را سراغ دارید که بتواند چنین حمایت بین المللی جامعی کسب کند؟ با این وجود ما همیشه گله داریم که همه دنیا علیه ماست. این برای وحدت ملی و کسب حمایت هر چه بیشتر در جهان خوب است.
در این مقاله با اشاره به تکرار اینگونه هراس‌ها از سوی صهیونیست‌ها در اوایل دوره کاری هر یک از روسای جمهوری آمریکا تاکید می‌کند: پیشگویی های تاریک در مورد تغییر در نگرش آمریکا نسبت به اسرائیل، قدمتی به اندازه خود کشور دارند. هر زمان در آمریکا دولت تغییر می‌کند، نگرانی اوج می‌گیرد. اما از یک رئیس جمهور به رئیس جمهور دیگر، تنها قدرت ما افزایش می یابد.
این نویسنده منتقد یهودی می‌افزاید: هنگامی که جرج بوش انتخاب شد به ما گفتند مواظب این تگزاسی، که دوست عرب ها و نفت است، باشید. اما نتیجه چه شد؟ تا کنون هیچ یک از روسای جمهور آمریکا به اندازه وی با اسرائیل همدردی نکرده بود. او برای تمامی شهرک‌ها، ترورهای هدفمند و فعالیت های اشغالگرانه به اسرائیل چک سفید داد. اوباما هم ترسناک است: او هم اینک با تهران و طالبان گفتگو می‌کند. اما به احتمال زیاد هنگامی که فرصت معامله با اسرائیل را پیدا کند، این ترس ها نیز پوچ در خواهند آمد.
علاقه جهانی نسبت به اسرائیل کاملا نا‌متجانس است. هفته گذشته هر راننده تاکسی در بورسا (ترکیه) اسامی لیبرمن، زیپی لیونی، نتانیاهو و همچنین آوی میزراهی- سرلشکری که از کشورشان انتقاد کرده بود- را ازبر بودند. هر تغییر کوچک در سهم ائتلاف در اسرائیل، بلافاصله به عناوین خبری تبدیل می شود. دنیا توجه خود را روی سیاست داخلی هیچ کشوری اینگونه متمرکز نمی کند، فقط اسرائیل. این موضوع برای یهودیان چه خوب باشد، چه بد، شناسایی ریشه های این پدیده مشکل است.
نویسنده در ادامه بار دیگر به انتقاد از حمایت‌ها از رژیم صهیونیستی پرداخته و می‌افزاید: اکنون چندین دهه است که دنیا داستان اسرائیل را کاملا پذیرفته است. اشغال و شهرک سازی بیش از چهل سال بدون هیچ مانع جدی ادامه داشته است. به استثنای چندین قطعنامه، هیچ کس قصد جدی برای ممانعت از اسرائیل ندارد؛ اسرائیل هنوز هم به اردوگاه "خوب " ها متعلق است، عرب ها "بد " هستند. جو ضد اسلامی تازه در غرب این روند را تقویت می کند و اسرائیل باز هم نفع می برد. همچنین انتقاد حامیان اسرائیل در غرب از رسانه‌ها کاملا افزایش یافته است.
بنا بر این گزارش، اخیرا یک روزنامه نگار سوئدی به خاطر جانبداری از موضع فلسطینیان در مناقشه با اسرائیل، از روزنامه‌اش اخراج شد. اگر او یک گزارشگر یهودی بود و در حمایت از اسرائیل می نوشت، آیا باز هم اینگونه با او رفتار می کردند؟ تصورش مشکل است.
در انتهای این مقاله تاکید شده است: به رغم انتقاد های فزاینده از اسرائیل، اروپا هنوز خیلی محتاط است. به خاطر وجود گناه هولوکاست اروپا، نگرانی اروپا از اسلام و آمادگی آن برای پیروی کورکورانه از ایالات متحده در تمام شرایط، اسرائیل هنوز از موقعیتی ممتاز در جهان برخوردار است. خیلی ممتاز.
اما شاید همیشه اینطور نباشد. شاید با بدتر شدن اعمال ما، انتقادها نیز شدیدتر بشوند. فعلا که دو جنگ بیهوده طی دو سال برای برانگیختن این انتقادها کافی نبوده است. شاید هنگامی که دنیا از این تعرض و خشونت ما- که صلح جهانی را به خطر می اندازد- به ستوه بیاید، زمان آن واقعا فرا خواهد رسید و بالاخره به ما خواهد گفت: اشغال دیگر بس است. جنگی که اسرائیل به راه می اندازد و هزینه اش را دنیا می دهد، بس است.

دسته ها : سیاست
جمعه 1388/2/4 16:57
X