بیش از ده روز است که پروژه ای ضد حزب الله، شیعه و اساساً ضد ایرانی توسط مقامات مصری کلید خورده است. دادستان مصر در بیانیه ای، دستگیری 49 نفر در یک شبکه به رهبری سامی شهاب از اعضای حزب الله که افراد دیگری از ملیت های فلسطینی، مصری، سودانی نیز در آن وجود دارند را اعلام کرد.
وی حزب الله و سیدحسن نصرالله را متهم کرد که برای ضربه زدن به امنیت ملی مصر و ایجاد اختلال امنیتی، تلاش های گسترده ای را به اجرا گذاشته اند و با اتهام تبلیغ شیعه در مصر، بعد مذهبی این پروژه را نیز کامل کردند.
پاسخ سیدحسن نصرالله و مواضع بعدی مصری ها و جراید حکومتی که برای حمله هماهنگ شده بودند، روشن کرد که این افراد برای حمایت لجستیکی از مردم غزه فعال بوده اند که البته دادستان مصر، موضوع شناسایی جهانگردان صهیونیست و یا کشتی ها در کانال سوئز را نیز بدان پیوند زده است. تدریجاً لهجه مقامات مصری از اختلال در امنیت ملی و یا اقدامات خرابکارانه در مصر، به نقض حاکمیت مصر و عدم رعایت قواعد حاکمیتی در انتقال سلاح به غزه و کشاندن مصر به جنگ ناخواسته با رژیم صهیونیستی تغییر کرد. دستگیری های جدید نیز در سینا و شهرهای شمالی آن در اقدامی مشترک با ارتش صهیونیستی که در مرزهای مصر آماده باش بود، به جرا درآمد و تونل های جدیدی در مرز رفح شناسایی و منفجر شدند.
بخش رسانه ای و سیاسی این پروژه که توسط نمایندگان حکومتی و نشریات وابسته تکمیل شد، در موجی گسترده به فحاشی و ادبیات بی سابقه ای علیه حزب الله و سیدحسن نصرالله و نهایتاً ایران متمرکز شد که آقای ابوالغیظ آن را زینت دادند. وزیر خارجه مصر سطح این اتهامات را به ایران کشاند و مدعی شد، ایران برای گسترش نفوذ منطقه ای خود، از این افراد و حزب الله بهره می گیرد!
البته، برخی مقامات اسرائیلی و جراید این رژیم نیز این مجموعه را کامل کردند و با شادمانی از تنش به وجود آمده یا حزب الله و یا ایران، اهداف شبکه دستگیر شده را اقدام علیه حکومت مبارک دانسته و در اولویت بعدی اقدام علیه اسرائیل را مطرح دانستند.
این مسئله واکنش های موافق و مخالف گسترده ای به دنبال داشته و بسیاری از روشنفکران و نخبگان عرب، آن را به استهزا گرفته و اتهامات را «سیاسی و ساختگی» دانستند.
برای روشن شدن این موج جدید، باید به «واقعیت های اجرایی» و «واقعیت های ماهیتی» به طور جداگانه پرداخت.
در واقعیت های اجرایی نکات مهمی مطرح است. سامی شهاب و شبکه دستگیر شده، بیش از یک ماه قبل از جنگ غزه و در ماه دسامبر یا نوامبر 2008 بازداشت شده اند که مردم غزه به علت محاصره ظالمانه رژیم صهیونیستی و مصر و دیگر کشورهای عربی در آستانه فاجعه انسانی قرار داشت و مقامات سازمان ملل آن را تأکید می کردند، لذا مطرح شدن اتهامات برنامه ریزی شده در شرایط فعلی که لبنان در آستانه انتخابات داخلی قرار داشته و جایگاه محوری حزب الله در رقابت های موجود انکارناپذیر است، جای سوال جدی دارد. مضافاً اینکه سفیر مصر در لبنان در اوایل ماه جاری میلادی (حدود 20 روز قبل) به رهبران 14 مارس اعلام کرده که به زودی یک هدیه مصری به آنها داده می شود که با حزب الله مرتبط است.
مسئله بعدی این است که موج اتهام مصر یک روز پس از اعتصاب و تظاهرات عمومی در سراسر مصر مطرح شد که «روز خشم» نامگذاری شده بود. واقعیت دشوار اوضاع اقتصادی و سرکوب های امنیتی در مصر به حدی رسیده که مردم مصر به قول های عبدالباری عطوان (نویسنده معروف عرب) در مرز انفجار و انقلاب رسیده اند.
موضوع مهم دیگر این است که پس از بن بست حاصل در مذاکرات فلسطینی، عمر سلیمان مسئول استخبارات مصر به نیویورک رفته و پس از ارائه گزارش و هماهنگی های لازم با مجموعه ای از تدابیر بازگشته است. در بخش فلسطینی، وی پیشنهاد کرده حکومت فلسطینی مشترک و بدون برنامه سیاسی تشکیل شود ولی دیدگاه ابومازن را به اجرا درآورد که با مخالفت گروه های فلسطینی روبه رو شده است.
در بخش عربی، عمر سلیمان پیامی از سوی مبارک را به سران سعودی منتقل کرد که مرتبط با نشست کمیته پیگیری عربی در اردن بود. در این نشست، کشورهای عربی که با حکومت نتانیاهو یک شوک سیاسی دریافت کرده اند، طرح عربی را فراموش شده می بینند و لذا برای زمینه سازی سیاست خاورمیانه ای اوباما، نیاز به هماهنگی برای عقب نشینی های جدیدی دارند که مانند آناپولیس، حق آوارگان فلسطینی را از طرح سازش حذف کردند. لذا در سفر مقامات اردنی و سعودی به آمریکا، می بایست مواضع تعدیل شده ای به اوباما منتقل شود و این کارسازی به مصر واگذار شده است تا در مقابل حکومت صهیونیستی که طرح های صلح را کنار گذاشته و سخن از جنگ های جدید می زند، امتیازهای جدیدی به آنها بدهند.
بخش دیگری از تدابیر سفر عمرسلیمان این بود که برای اثرگذاری بر فرآیند و فضای انتخاباتی در لبنان هر گونه اقدامی که به کاهش وزن حزب الله و گروه های 8 مارس و مقاومت تأثیر بگذارد، در این مقطع ضروری است. لذا این نوید را سفیر مصر در بیروت به سران 14 مارس داده تا ناامیدی آنها از پیروزی در انتخابات پارلمانی را به امید مبدل نماید. جالب است که سینیوره نیز در یک درخواست رسمی از مصر، محتوای پرونده و اتهامات وارده به سامی شهاب و شبکه او را درخواست کرده تا خوراک سیاسی و تبلیغاتی را در رقابت های انتخاباتی کسب کند.
البته مشکل مهمتر مصری ها و عرب های سازشکار منطقه این است که تغییر گفتمان!! آمریکا و غرب نسبت به ایران و حزب الله را به زیان خود می دانند و به قول یک دیپلمات عرب، هر گونه همگرایی و نزدیکی آمریکا با ایران، آغاز محور شرارت برای این کشورها است. معنی این دیدگاه این است که این کشورهای توتالیتر و سرکوبگر، جایگاه و موقعیت خدماتی خود را در منطقه از دست می دهند و نباید اجازه داد که قابلیت و کارکردهای آنها در تعامل با آمریکا و موضوعات منطقه ای زیر سوال رود.
لذا تقویت موج ضدشیعی و ضد ایرانی به عنوان یک «ترفند نخ نما» در دستور کار رسانه ای و دیپلماسی آشکار و پنهان آنها قرار دارد و مواضع آقای ابوالغیط و نمونه های دیگر آن در سطح مقامات عربی سازشکار، در این چهارچوب قابل تفسیر است.
این در حالی است که مردم مصر که تاریخی پرافتخار در مبارزه با صهیونیست ها و در جهان عرب دارند و نسبت به آل البیت (ع) احترام ویژه ای قائل هستند، نمی توانند اتهامات به حزب الله را بپذیرند و همانگونه که مرکز «ابن خلدون» در نظرسنجی اخیر خود تأکید کرده، سیدحسن نصرالله محبوب ترین چهره سال در مصر است.
البته حزب الله نیز به اعتراف تمامی شرافتمندان عرب، هیچ گاه دست به اقدام علیه امنیت ملی کشورهای عربی نزده و بر مقاومت ضدصهیونیستی خود و حمایت از مقاومت فلسطینی افتخار کرده است و به قول سیدحسن نصرالله، دادستان به تنها موضوعی که نپرداخته، موضوع حمایت از مردم غزه است و بقیه اتهامات، ماهیتی ساختگی و سیاسی دارند. آنچه جالب تر است اینکه ادعای نقض حاکمیت و یا ضد امنیت ملی در به بیانیه دادستان، بسیار مضحک است، چرا که همین مقامات قضایی و سیاسی مصر، پس از موج انفجارهای گروه های افراطی نزدیک به القاعده در سینا و دیگر شهرهای مصر و دستگیری تعدادی از عاملان آن و یا آنهایی را که از عربستان تحویل گرفته بودند، پس از یک گفتمان امنیتی و بدون اتهام های رنگارنگ آزاد کردند و صرفاً توافق نمودند که اگر در فضای ضد شیعی و ضد ایرانی وارد شوند، طاهر و پاکیزه خواهند شد. یا اینکه مقامات افراطی کابینه جدید رژیم صهیونیستی که مستقیماً مبارک و مصر را هدف قرار داده اند به مصر دعوت می شوند و این در حالی است که مقامات صهیونیستی حتی در کشورهای غربی از یک انزوای پنهان رنج می برند و حکومت مصر در یک ایثار سیاسی، حکومت نتانیاهو که علناً تمامی رویکردهای سیاسی را کنار گذاشته، به شرم الشیخ دعوت می کند. مقامات مصری به خوبی درک می کنند که آغاز سفر منطقه ای اوباما که از ترکیه آغاز شد، چه مفهومی دارد و اینکه قاهره اولین ایستگاه دیپلماسی آمریکایی برای سیاست های خاورمیانه ای آمریکا نیست.
در واقعیت های ماهیتی این رویداد و فرافکنی حکومت مصر باید به سطح دیگری از مسائل پرداخت که از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
در گزارشی که اخیراً از سوی مراکز بررسی های امنیتی در اسرائیل منتشر شده، «آفی دیختر» که از مقامات برجسته امنیتی اسرائیل است، موضوع تحولات مصر پس از حسنی مبارک را مورد توجه قرار داده و با توجه به بیماری شدید مبارک و ناتوانی و پیری او از یک سو و گسترش اعتراضات مردمی و رشد خیزش اسلامی در مصر در خصوص جانشین وی اظهار نگرانی اسرائیل را بیان می کند. وی در این بحث ها عنوان می کند که اگر چه حسنی مبارک تمایل جدی برای جایگزینی جمال مبارک (فرزند وی) را دارد ولی آشفتگی اوضاع در مصر که یک تحول بزرگ را در آینده ای نزدیک نشان می دهد، امکان رهبری جمال در دولت مصر را ریسک پرخطر و غیرممکن می داند. وی معتقد است شرایط ویژه مصر، گزینه دیگری را می طلبد تا امکان مهار و مدیریت اوضاع را داشته باشد و دستگاه های امنیتی، نظامی و سیاسی، نفوذ آن را بپذیرند و لذا عمر سلیمان که یک ژنرال امنیتی پرنفوذ است و هم اکنون نیز بسیاری از پرونده های ملی مصر را مدیریت می کند، برای تصدی جانشینی مناسب می داند. عمر سلیمان طی سال های اخیر توانسته حتی مشاوران عالی رتبه ای مانند اسامه الباز را کنار بزند و عملاً به اداره حکومتی برسد. مقامات آمریکایی هم، این گزینه را قبول دارند و جمال مبارک را جوانی خام برای اداره مهم ترین کشور عربی که در محیط پیرامونی خود آثار جدی به جای می گذارد، می دانند.
لذا سناریوسازی و پروژه پروری امنیتی برای برجسته کردن عمر سلیمان امری حیاتی برای صهیونیست ها است و افزایش همکاری های امنیتی - سیاسی اخیر بین تل آویو و قاهره که در نقطه عطف خود در طی جنگ 22 روزه علیه مردم غزه به اوج رسید، در دستور کار صهیونیست ها است. در واقع صهیونیست ها با حمایت از عمر سلیمان به دنبال مهندسی قدرت در مصر هستند تا آینده مرزهای جنوبی خود را تضمین کرده و حکومت آتی مصر را در سایه حمایتی خود مدیریت کنند. راندن مصر به سوی پروژه های مطلوب صهیونیست ها در لبنان یا ضد شیعه و ایران و یا علیه مردم غزه و مقاومت قلسطینی، بخشی از اولویت های اسرائیل است و اعلام اخیر موساد مبنی بر اینکه اطلاعات مربوط به دستگیری سامی شهاب و شبکه او را این سازمان اطلاعاتی در اختیار مصری ها قرار داده است.
یک حقیقت تلخ که باید مقامات مصری آن را درک کنند و دیگر تیم سازش عربی در منطقه آن را در مورد توجه قرار دهند این است که اگر مدعی هستند نفوذ ایران برای آنها یک تهدید است، این نفوذ در سطح منطقه به علت حمایت عملی از مظلومین فلسطینی و مقاومت فلسطینی و دیگر کشورهای عربی است که از قدرت طلبی و اشغالگری آمریکا و استکبار رنج می برند و مصر و دیگر اعضای تیم سازش، خدمت به آمریکا و رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار داده اند تا ارکان حکومتی آنها ثبات بیشتری پیدا کند. اگر واقعاً به دنبال توقف نفوذ ایران هستید و جایگاه واقعی خود را آرزو می کنید باید از مردم فلسطین و مقاومت فلسطینی حمایت کرده، در مقابل نفوذ رژیم صهیونیستی و استکبار و آمریکا در کشورهای خود و منطقه بایستید و به اراده و خواست و تمایل مردم خود و منطقه احترام گذاشته و بدان عمل کنید. در حالی که شما هیچ پیوندی با منطقه ندارید و خدمت به صهیونیسم و آمریکا و غرب را اولویت امنیتی و حاکمیتی خود می دانید، باید شاهد منحنی نزولی نفوذ و مشروعیت خود باشید و پایان کار شما نیز همین فرجام را دارد.
لذا موج تبلیغاتی، سیاسی و حقوقی مصر علیه حزب الله که هدف های متفاوتی برای اثرگذاری در انتخابات لبنان، برجسته سازی مصر برای نقش آفرینی در منطقه و تحریک فتنه مذهبی و موج ضدایرانی را دنبال می کند، در واقع نوعی منازعه قدرت و مهندسی قدرت بین عمر سلیمان و جمال مبارک است که با مدیریت صهیونیستی دنبال می شود.
کارکرد رسوای این پروژه، نتیجه افتخارآمیزی برای مصر در بر ندارد و همانگونه که برخی مقامات مصری تلویحاً عنوان کرده اند، باید این پروژه را آبرومندانه جمع کنند و استمرار آن رسوایی بیشتر است و دادستان و مقامات امنیتی مصر در یک لجاجت سیاسی می توانند سامی شهاب و همکاران وی را به حبس ابد محکوم کنند که برای آنها در حمایت از فلسطین و مبارزه با اسرائیل، افتخار بزرگی است.
یادآوری این نکته برای مقامات مصری و منطقه نیز ضروری است که سادات نیز قبل از سفر به تل آویو و پذیرش صلح ننگین با صهیونیست ها، حمله وسیعی علیه مقاومت فلسطینی و عربی به راه انداخت تا قبل از امضای سازش، صداقت بیشتری به صهیونیست ها نشان دهد، باید دید این بار مقامات مصری، برای شادمانی صهیونیست ها چه طرحی را تدارک دیده اند؟!

نویسنده:حسین امیدی

دسته ها : سیاست
چهارشنبه 1388/2/2 22:34
X