تعداد بازدید : 4573785
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
انسجام اسلامى
انسجام یعنى یکپارچگى و هم آهنگى و با هم جور شدن .
انسجام اسلامى هم یعنى ملتهاى مسلمانان با هم همراه ، یکپارچه و هماهنگ باشند .
در هر نظام اجتماعى یک مسأله وجود دارد و آن انسجام اجتماعى است . جامعه از انسانها تشکیل مىشود و انسانها با هم به وسیلهى یک عامل پیوند مىخورند که آن عامل باید مورد مطالعه قرار گیرد. پیدایش جامعه به این است که انسان فردى که تنازع بقاى فردى دارد ، تبدیل شود به واحدى از یک موجود زندهى بزرگ تر به نام جامعه . همان طورى که سلولهاى بدن ما نسبت به ما واحدى هستند که تنازع بقاى فردى آنها در سیستم یک موجود پریاخته حل شده ، همین حالت را باید افراد جامعه نسبت به جامعه پیدا کنند .
هر فرد براى بقاى خویش در یک سیستم تنازع بقا قرار دارد ؛ یعنى غذا خوردن در روند تنازع بقاى اوست؛ خوابیدن ، استراحت کردن و تمام کارهایى که انجام مىدهد ، در رابطه با این است که مىخواهد باقى بماند . اما فرد ، یک تنازع بقاى دیگر هم دارد که تنازع بقاى اجتماعى است . وجود جامعه یک تنازع بقاى بزرگ دارد که تنازع بقاى افراد جامعه به تنازع بقاى اجتماعى گره مىخورد و گاه در آن حل مىشود ؛ یعنى فرد دست از بقاى خود براى بقاى جامعه مىشوید و این امرى طبیعى است . اگر فرد به سلولى از جامعه تبدیل شد ، به طور طبیعى این حال را پیدا مىکند که اگر حیات جامعه اقتضا کرد ، حیات خویش را به آن تقدیم کند و جان دهد تا جامعه بماند. اگر فرد در این گذشت و ایثار تردید نمود ، هنوز عضو جامعه نشده است .
بلوغ اجتماعى یعنى این که انسان احساس عضویت در جامعه کند و معنى عضویت در جامعه یعنى فدایى جامعه شدن و بدون بقاى جامعه ، نتواند خود را قبول نماید و اصلا قبول نکند ؛ یعنى جزو روند بلوغ یک فردهست که به جایى برسد که حیات خودش را به راحتى سپر بلاى بقاى جامعه کند ؛ همان گونه که میلیونها سلول در هنگامهى خطر براى جان فرد ، فداى بودن وى مىشوند.
گوشهاى از چشم یا دست که زخم مىشود ، بسیارى از سلولها فدا مىشوند. این روال براى سلولها قابل قبول است . وقتى انسانها جامعهاى را به وجود مىآورند ، همین حالت در آنها پیدا مىشود فرد در آن تنازع بقاى جمعى که مورد توجه جامعه است ، دیگر به تنازع بقاى فردى نمىاندیشد.
این که جامعهى ما « شهید » مىدهد ، به این علت است که تنازع بقاى جمعى ، نیروى محرکهى تنازع بقاى فردى است . آن تنازع بقاى جمعى که پیدا مىشود ، باید یک فلسفهى وجودى داشته باشد . آن عامل پیوند چیست ؟ جامعه به وسیلهى هدف مشترکى که دارد ، تنازع بقا پیدا کرده ، تبدیل به واحد مىشود.
آنهایى که مىخواهند پایههاى جامعه را پى ریزى کنند و به جامعه انسجام دهند ، باید به دنبال پایهاى براى جامعه باشند و یک انسجام اجتماعى که بر اساس یک پایه از پایههاى فطرت باشد ، پدید آورند.
اسلام عزیز مایهى پیوند جامعهى اسلامى و ایجاد انسجام اسلامى است . انسان فطرتا خدا پرست است و فطرت آدمى او را در مسیر تسلیم شدن در برابر حق به حرکت در مىآورد و جامعهى اسلامى با مایهى بندگى خدا به وجود مىآید؛ که در این مایهى بندگى ، هم عدالت و هم مساوات وجود دارد و همین ارتباط با خدا ، عمیقترین نهادهاى درونى انسان است .
خدا و لا اله الا الله مایهى وحدت مىشود و ارتباط با خدا موجب انسجام مىگردد ، و در نتیجه مردم به هم نزدیک مىشوند و انسجام اسلامى شکل مىپذیرد.
آن چه ما به آن فرا خوانده شدهایم ، « انسجام اسلامى » است . مقام عظماى ولایت ، حضرت آیت الله العظمى خامنهاى عزیز در روز اول فروردین 1386 در مشهد مقدس فرمودند :
« افراد به جایى مىرسند که حیات خود را سپر بلاى بقاى جامعه مىکنند و تنازع بقاى فردى در تنازع بقاى اجتماعى حل مىگردد و هیچ قدرتى قادر به شکستن قدرت این جامعهى اسلامى نیست . »
بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران ، حضرت امام خمینى - قدس سره - مىفرمودند :
« این معنا را باید نصب العین خودتان قرار بدهید که ما تا با هم هستیم ، مسلمین تا " ید واحد " هستند ، و همین مسلمین کم جمعیت و پشتوانهى بزرگ الهى ، اینها اگر با هم باشند ، این ملت اگر با هم باشند ، هیچ قدرتى نمىتواند او را بشکند . »
مورچگان را چو بود اتحاد
شیر ژیان را بدرانند پوست
باید اختلاف سلیقهها را کنار گذاشت ، از کج فهمىها و بى اطلاعىها بیرون آمد ، بر سوء تفاهمها چشم بست ، بر نقاط مشترک و بر اصول پاى فشرد و انسجام اسلامى را در جهان شکل داد .
مقام معظم رهبرى در تاریخ 17/1/1386 در جمع کارگزاران و دولتمردان جمهورى اسلامى ایران فرمودند :
« ما اگر بخواهیم اتحاد ملى و انسجام اسلامى تحقق پیدا کند ، باید بر اصولى که بین ما مشترک است ، تکیه کنیم ؛ نباید خودمان را سرگرم فروعى بکنیم که مورد اختلاف است . »
سخن از انسجام با ملتهایى که هم سود مىباشند ، به معناى آن است که مشترکات در میان آنان به جهاتى تقویت شده است ؛ هر چند که در مسایلى چون زبان و قومیت از مشترکات بهرهمند نباشند و از آن سود نبرند . پس باید بر مشترکات پاى فشرد و مانع نزاع بر سر فرعیات شد .
تفکر انسجام اسلامى به معناى آن است که ملتهاى مختلف اسلامى با همهى تنوع و اختلافات روشى و تجربهاى ، مىتوانند از الگوهاى مشترکى استفاده کنند و در راستاى منافع مشترک حرکت نمایند . براى رسیدن به این هدف ، باید از واگرایى و عوامل ایجاد آن کاست و به علل و عوامل وحدت آفرین و همدلى و همگرایى افزود.
اگر ملتهاى منطقه ، انسجام اسلامى خویش را تقویت کنند ، عوامل تفرقه افکن نمى توانند براى واگرایى جمعى این ملتها کارى از پیش ببرند و نتیجه آن مىشود که در پرتو این انسجام ، ملتهاى مسلمانان از همگرایى سود برده ، براى رسیدن به آرامش و آسایش از توان و ظرفیت یکدیگر بهرهمند مىشوند .
این وظیفهاى است که دین اسلام و قرآن مجید بر گردن مسلمانان نهاده است . با آن که روشها و فرهنگهاى هر ملتى در یک سرزمین و کشور با سرزمین و کشور دیگر متفاوت است ، ولى به جهت مشترکات کلان فرهنگى و هدفى ، مىتوانند و باید از انسجام برخوردار باشند تا جلوى نفوذ دشمن را بگیرند و بر عزت الهى خویشتن در جامعهى بشرى بیفزایند .
بسیارى از گزارههاى قرآنى ، تبیین کنندهى عوامل انسجام اسلامى است ؛ چنان که بسیارى از آموزههاى دستورى قرآن نیز در این راستا قابل تحلیل و تبیین است . قرآن ، همهى کسانى را که شهادتین را بر زبان جارى کرده و اسلام را با حقیقت جانشان پذیرفته باشند ، مؤمن و مشمول حکم انسجام اسلامى مىداند ؛ یگانگى و انسجامى که در سایهى وحدت عقیده و باور پدید مىآید .
اگر ما تابع قرآنیم که هستیم ، باید به این عوامل توجه کنیم و انسجام اسلامى را در جامعهى مسلمانمان شکل و رونق دهیم . از این رو باید بر اصول پافشارى نماییم ، به ریسمان الهى چنگ بزنیم ، حقوق برادرى را رعایت کنیم ، دنبال عیب جویى از دیگران نباشیم ، از زشتى و گناه دور شویم ، امر به معروف و نهى از منکر نماییم و با همین مبنا خانوادهى بزرگ مسلمانان را شکل دهیم ، تا در اثر این انسجام بزرگ ، سلطهى بیگانگان و استعمارگران را بر چینیم . در این هدف وارسته ، لازم است ملتها و دولتها با تمام وجود تلاش نمایند ؛ چنان که مقام عظماى ولایت حضرت آیت الله العظمى خامنهاى عزیز فرمودند :
« انسجام اسلامى در یک وجه ، خود ناظر به همهى دنیاى اسلامى است ؛ باید با هم منسجم باشند ؛ باید به یکدیگر کمک کنند ؛ هم دولتهاى اسلامى ، هم ملتهاى اسلامى ؛ و دولتهاى اسلامى در استفاده از ظرفیت ملتهاى اسلامى براى ایجاد این وحدت بزرگ ، مىتوانند سهم و نقش داشته باشند . »
دولتها مىتوانند تفرقهها را به محبت و وفادارى به یکدیگر و ایجاد اخوت در بین صفوف مسلمین تبدیل نمایند . ملت قادرند که با مهر و وفا ، دلها را به هم نزدیک کنند ، بر جدایىها خط بکشند ، زشتىها را به زیبایى مبدل سازند ، و به « انسجام اسلامى » شکل دهند .
ما قصهى سکندر و دارا نخواندهایم
از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس
پیامبر اعظم (ص) ، پیامبر رحمت و محبت بودند ؛ امت خود را نیز به این سو فرا خواندند ، تا در پرتو بهره گیرى از اوصاف الهى دین خدا ، پیوند آن ملتها مستحکم شده ، جهان اسلام رونق گیرد .
ضرورت انسجام اسلامى
براى تبیین هرچه بیشتر ضرورت انسجام اسلامى در جهان امروز ، لازم است ترسیمى از جغرافیایى مذهبى و پراکندگى جمعیتى تسنن وتشیع در ایران و جهان داشته باشیم .
اهل سنت ایران فقط از دو مذهب شافعى و حنفى هستند و ما در ایران ، تقریبا حنبلى و مالکى نداریم .
مناطق مسکونى پیروان مذهب شافعى ؛ به ترتیب استانهاى کردستان ، آذربایجان غربى ، کرمانشاه و هرمزگان است . بخش اندکى از آنها نیز در جنوب فارس – شهرهای لار و لامرد - و طالش زندگى مىکنند .
مناطق مسکونى پیروان مذهب حنفى ؛ به ترتیب استانهاى سیستان و بلوچستان ، گلستان و خراسان رضوى ، شمالى و جنوبى است .
در جهان ، مناطق شرقى و شمالى ایران - یعنى آسیاى میانه ، ترکمنستان ، قزاقستان ، قرقیزستان ، ازبکستان ، روسیه و تاتارستان - و قسمتى از غرب ایران - یعنى بخشى از وسط عراق ، قسمتى از سوریه و ترکیه تا فلسطین - حنفى مذهب هستند . اما قسمت شمال غربى ایران ، شمال عراق ، کردهاى عراق ، ترکیه و سوریه تا شمال غرب ، چچن و اینگوش و بخشى از مصر ، شافعى هستند . همچنین در شرق دور - یعنى در مالزى و اندونزى - بیش از دویست میلیون نفر شافعى مذهب زندگى مىکنند و بخشى از شافعىها نیز در آفریقا هستند.
مالکى مذهبها غالبا در آفریقا کثرت جمعیتى دارند ، ولى جایگاه اصلى پیروان مذهب احمد بن حنبل در عربستان و بعضى از کشورهاى حاشیهى خلیج فارس است . البته کشورهاى خلیج فارس ، آمیزهاى از مذاهب مختلف هستند . براى مثال ، در عمان مذهب ابازید رواج دارد که از رسوبات خوارج است ؛ گرچه در عصر کنونى تحولات زیادى در عقاید آنها رخ داده است و هم اکنون از خوراج تبرى مىجویند.
اما تمرکز شیعیان در مناطق مختلف جهان
درصد جمعیتى شیعیان آذربایجان ، بیش از درصد جمعیتى شیعیان ایران است و نزدیک نود درصد مردم آذربایجان شیعه هستند. در بحرین ، جمعیت اصلى مسلمانان را شیعیان تشکیل مىدهند . پنجاه و پنج درصد مسلمانان عراق از شیعیان هستند . مردم یمن ، لبنان ، افغانستان و پاکستان نیز درصدهاى متفاوتى از شیعیان دارند . در حدود یک پنجم از جمعیت یک ونیم میلیاردى مسلمانان جهان را شیعیان تشکیل مىدهند .
جمعیت عظیم مسلمانان و پراکندگى جمعیتى آنان در حساسترین نقاط تاکتیکى و استراتژیکى دنیا و تهدیدهایى که کیان و هویت اسلام را به چالش کشانده است . ضرورت وحدت و انسجام اسلامى را در جهان امروز ایجاب مىنماید.
اگر جمعیت یک و نیم میلیاردى مسلمانان ، از هر فرقه و دسته و گره از شیعه و سنى ، با هم متحد و همراه و همگام شوند ، دنیاى استکبار را به پهنهى نیستى مىبرند .
امام خمینى (ره) که منادى وحدت بین مسلمین بودند ، به همین علت و براى رساندن قدرت مسلمانان به اوج عزت و اقتدار فرمودند :
« بر علماى دین که وارثان پیامبر هستند ، فرض و واجب است که موقعیت حساس جهان اسلام و نقشههاى شوم و خطرناک دشمنان را دریابند ، با عوامل تفرقه و اختلاف به طور جدى مبارزه نمایند ، نقشههاى شوم دشمنان را براى مسلمین تشریح کنند و همهى آنها را براى دفاع از اسلام و مبارزه با شرک و استکبار جهانى بسیج نمایند . »
اگر علماى اسلام به این وظیفه و تکلیف شرعى خویش عمل نمایند ، چه قدرتى از قدرت مسلمانان در جهان به وجود مىآید ؟ آیا کسى قادر است که این عظمت را بشکند ؟ شاخههى نازک و جدا از هم را به راحتى مىتوان شکست ، اما اگر همان شاخهها در کنار هم قرار گیرند و جمع منسجمى را به وجود آورند ، آیا کسى مىتواند آنها را بشکند ؟
علت تسلط استکبار جهانى بر برخى از کشورهاى اسلامى ، تفرقهى مسلمانان است . اگر انسجام اسلامى شکل پذیرد ، دیگر امریکا و انگلیس و ایادى آنان و صهیونیسم جهانى قادر به کشتن مسلمانهاى عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین نخواهند بود . اتحاد ملت ایران در نبرد هشت ساله ، قداستى از این ملت را در نگاه دشمنان اسلام و ایران ترسیم کرده است که آنان از رویارویى با مردم ایران واهمه دارند . امت اسلامى مىتواند در جهان امروز چنین قداست و اقتدارى را ترسیم نماید . پس باید از پهنهى شعار پا را فراتر بگذاریم و وارد گود شویم . دنیاى استکبار توطئهى گستردهاى براى شکستن قدرت مسلمانان طرح ریزى کرده است . وظیفهى ما امروز چیست ؟ براى مبارزه با طرح تفرقه و اختلاف اندازى دشمن در بین صفوف مسلمین ، چه باید بکنیم ؟
مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنهاى عزیز فرمودند :
« در مقابل چنین توطئهاى نباید فقط به شعار وحدت اسلامى بسنده کرد ، بلکه باید با اقدامات عملى زمینهى وحدت بیش از پیش را در جهان اسلام به وجود آورد. »
راه عملى براى مبارزه با این مشکلات و مصائب دنیاى اسلام و رفع اختلافات و زمینهسازى براى ایجاد وحدت و انسجام اسلامى ، تهیه و تدوین منشور وحدت اسلامى است.
منشور وحدت اسلامى
رهبر معظم انقلاب اسلامى در تاریخ 17/1/1386 در روز میلاد حضرت ختمى مرتبت محمد بن عبدالله (ص) و در جمع کارگزاران نظام و سفراى کشورهاى اسلامى ، در حسینیهى امام خمینى (ره) فرمودند :
« علاج اصلى ، داروى اصلى براى امروز دنیاى اسلام ، داروى اتحاد است . باید با هم متحد بشوند . علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامى را تنظیم کنند . منشورى تهیه کنند تا فلان آدم کج فهم متعصب وابستهى به این یا فلان یا آن فرقهى اسلامى ، نتواند آزادانه جماعت کثیرى از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند ؛ تکفیر کند . تهیهى منشور جزو کارهایى است که تاریخ امروز از روشنفکران اسلامى و علماى اسلامى مطالبه مىکند . اگر شما این کار را نکنید ، نسلهاى بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد .»
همت بلند دار که مردان روزگار
از همت بلند به جایى رسیدهاند
این فراخوان در سالى که به نام « اتحاد ملى و انسجام اسلامى » نام گذارى شده ، از اهمیت مضاعفى برخوردار است . مسلمانان ، بزرگترین و بىبدیلترین سرمایهى وحدت - یعنى اسلام ، قرآن ، پیامبر اعظم (ص) و کعبه - را در اختیار دارند . امت بزرگ اسلامى ، با بیش از یک و نیم میلیارد نفر جمعیت ، نزدیک به یک سوم کشورها را به خود اختصاص داده ، در پنج قارهى جهان سکونت دارند . بخش قابل ملاحظهاى از بازار جهانى و بزرگترین منابع انرژى و سوخت نیز در اختیار جهان اسلام است .
حج ، نماز، روزه و جهاد ، از دیگر مؤلفههاى وحدت بخش امت اسلامى است . موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک برخى از کشورهاى اسلامى در جهان ، مزید بر علتهاى شمرده شده و عاملى مؤثر در مسیر ترسیم وحدت اسلامى و تدوین منشور آن است .
اندیشمندان و نخبگان جهان اسلام با بهرهگیرى از این قدرت و زمینه ، باید با اهتمام و سعى فراوان ، گامهاى اساسى خویش را براى تدوین منشور وحدت اسلامى بردارند و نقش بایستهاى براى تحقق خواستهى مقام معظم رهبرى ایفا نمایند .
در تدوین منشور وحدت ، باید نکاتى مورد توجه و ملاحظه قرار گیرد :
1. منشور باید جامع افراد و مانع اغیار باشد ؛ یعنى همهى مذاهب و فرقههاى اسلامى ، اقلیتها و اقلیمهاى اسلامى را در بر گیرد و در آن بر حقوق مشترک همهى مذاهب و فرقههاى اسلامى تأکید شود ؛
2. در منشور باید رشد و پیشرفت تمامى مسلمانان در نظر گرفته شود و راه حلهاى مطرح شده در آن بتواند آسیبهاى موجود را از پیش رو بردارد ؛
3. منشور باید بر اساس مشترکات فرق اسلامى تدوین گردد و قرآن مجید و آموزههاى آن ، مبناى کار تدوین منشور وحدت اسلامى از سوى عالمان فرهیخته ، دانشمندان درجه یک فرق اسلامى و نخبگان جهان اسلام و روشنفکران بیدار و بصیر قرار گیرد ؛
4. تلاش متولیان تدوین در منشور وحدت ، باید تبلیغ و شناساندن اسلام ناب به جهانیان باشد ؛
5. برجسته کردن دیدگاههاى اسلام دربارهى بسیارى از مباحث مطرح شده در جهان امروز ؛ براى تبیین نقاط قوت اسلام ، پاسخ دادن به شبهههاى جارى در جوامع بشرى ، تحکیم پایههاى اعتقادى مسلمانان و تقویت نقاط مشترک براى رشد وحدت جامعهى اسلامى ، باید مورد توجه جدى تدوین کنندگان منشور قرار گیرد ؛
6. براى تشکیل یک جبههى متحد اسلامى در راستاى دفاع از مظلومان جهان اسلام در رویارویى با ظلم و ستمگران و ایجاد بازار مشترک کشورهاى اسلامى در مسیر دفاع از توسعه و رونق اقتصاد ملل مسلمان ، باید تلاش شود؛
7. از مداخله در امور یکدیگر با راهبرد مسالمت آمیز و نیز از سیاستهاى رادیکال و تنش آمیز میان کشورهاى اسلامى باید پرهیز شود ؛
8. تلاش براى اتخاذ وحدت رویه و سیاستهاى هماهنگ در مجامع جهانى و دفاع از حقوق مسلمانان و سرزمینهاى اسلامى در آن مجامع ، باید در منشور وحدت اسلامى مورد توجه جدى قرار گیرد ؛
9. راه اندازى کرسىهاى نظریه پردازى ، گفت و گو ، جدال احسن میان نخبگان و اندیشمندان دربارهى مشترکات و ساز و کارهاى تقویت و کارآمدى آنها در عین احترام به عقاید و اندیشههاى یکدیگر ، باید در منشور مورد عنایت باشد؛
10. برخوردارى از طرح و نقشهى مشخص در جهت مقابله با چالشهاى فراروى مسلمانان جهان و کشورهاى اسلامى ، جزو ملزومات ترسیم و تدوین منشور وحدت است ، که باید در منشور مورد عنایت و توجه عمیق و جدى قرار گیرد .
مقام معظم رهبرى از تدوین منشور وحدت اسلامى به عنوان مطالبهاى تاریخى سخن به میان آوردهاند . در ذات روابط بین مسلمانان و شکل گیرى انسجام اسلامى ، نوعى پیوستگى و اتحاد بالقوه وجود دارد . دین اسلام ، دین برادرى و برابری است . تعالیم اسلام و سیرهى بزرگان دین نیز جملگى در سایهى این پیوستگى و انسجام معنا مىیابد . در زیربنا و عمق جوامع اسلامى ، عطش تطابق میان تعالیم دین و رفتار مسلمانان ، روز به روز بیشتر مىشود. انقلاب اسلامى این عطش را در میان مسلمانان افزایش داد . در این برهه، سخن از این مطالبهى تاریخى از زبان مقام معظم رهبرى ، نشان از حسن درایت معظم له براى پاسخ گویى به مهمترین نیاز دنیاى اسلام و علاج واقعى تمام مشکلات مسلمانان دارد .
اگر علما و روشنفکران مسلمان به این نداى حکیمانه پاسخ مثبت دهند ، بزرگترین خدمت را به جامعهى بشرى و جهان اسلام نموده و مقدمات نابودى استعمارگران و سلطه طلبان دنیا را فراهم کردهاند . در پرتو این تلاش ، « اسلام » نیز عزت بیشترى یافته ، نگاه مردم جهان به کاملترین دین الهى ، مثبت و زیبا مىشود . مسلمانان نیز با یک انسجام بزرگ ، امت واحد جهانى را شکل مىدهند . بنابراین ، دیگر سخن از من و ما ، زبان و قومیت و جغرافیا، این گروه و آن گروه ، و این مذهب و آن فرقه نیست .
زان که ما از سینه ، جان گم کردهایم
خویش را در خاکدان گم کردهایم
مسلم استى ، دل به اقلیمى مبند
گم مشو اندر جهان چون و چند
مى نگنجد مسلم اندر مرز و بوم
در دل او یاوه گردد شام و روم
دل به دست آور که در پهناى دل
مىشود گم این سراى آب و گل
عقدهى قومیت مسلم گشود
از وطن آقای ما هجرت نمود
تا ز بخششهاى آن سلطان دین
مسجد ما شد همه روى زمین
هر که از قید جهات آزاد شد
چون فلک در شش جهان آباد شد