تعداد بازدید : 4577471
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
7ـ وحدت گرایی در سیره امام علی(علیه السلام)
یکی از نکات بسیار آموزنده در سیره امام علی(علیه السلام)، دعوت به اتحاد و همبستگی و حرکت امت به سوی وحدت و اخوت و مودّت اسلامی است. آن حضرت برای تحقق و تقویت وحدت تلاشهای بسیاری نمود و در واقع میتوان گفت پایهگذار وحدت بود. به فرموده خود آن حضرت: «... هیچ کس از من بر اتحاد و همبستگی امت محمد حریصتر نیست. من در این کار خواستار پاداشی نیکو از جانب خداوند و بازگشت به جایگاه نیکو هستم»(نهج البلاغه، خطبه 112).
امام(علیه السلام) درباره ضرورت وحدت میفرمایند: «فایّاکم و التلوّن فی دین الله فانِّ جماعةً فیما تَکْرَهُونَ من الحقّ، خیرٌ من فُرقةٍ فیما تُحبّوُن من الباطل و انِّ اللهَ سبحانه لم یُعط احداً بفُرقَةٍ خیراً ممِّنْ مَضی و لا ممِّنْ بَقیَ؛ مبادا در دین متلوّن و دورنگ باشید. همبستگی و اتحاد در راه حق اگرچه از آن کراهت داشته باشید، بهتر از پراکندگی در راه باطلی است که شما بدان مایلاید؛ زیرا خداوند سبحان، به هیچ کس، نه گذشتگان و نه آنها که هم اکنون هستند، در اثر تفرقه، چیزی نبخشیده است». (پیشین، خطبه 176).
یکی از بزرگترین آرزوهای امام علی(علیه السلام) اتحاد و عزت مسلمین بود و در این راه از هیچ تلاش و جهاد و استقامتی دریغ نکرد. امام علی(علیه السلام) اتحاد را موجب نزول رحمت وبرکات و نصرت الهی و مایه عزت و رشد و اعتلای امت اسلامی میداند. (پیشین، خطبه 194 و 119).
و در مقابل، تفرقه و تشتت را فتنه شیطانی و نشانه گمراهی میشمارد. (پیشین، خطبه 119).
آن حضرت در مسئله خلافت، که اولین اختلافی بود که در بین امت اسلامی به وجود آمد، با صبر و سکوت خود اجازه نداد این اختلاف، وحدت امت اسلامی را خدشهدار سازد.
علی(علیه السلام) میفرمودند: «انی ادعوکم الی کتاب الله و سنة نبیّکم و حقن دماء هذه الامة... و ان ابیتم الا الفرقة وشق عصی هذه الامة فلن تزدادوا من الله الا بعداً و لن یزداد الرب علیکم الا سخطاً».
و باز در نهج البلاغه میفرمایند: «ان الشیطان یُسَنّی لکم طرقه و یرید ان یحل دینکم عقدةً و یعطیکم بالجماعة الفرقة؛ همانا شیطان راههای خود را بر شما هموار میکند و میخواهد تا پیوند شما را با دین قطع کند و جماعت شما را به تفرقه مبدل سازد». (نهجالبلاغه، خطبه 121).
شخصی از امام علی(علیه السلام) درباره سنت و بدعت پرسید، امام فرمودند:
«السنة ما سن رسول الله والبدعة ما احدث من بعده والجماعة اهل الحق و ان کانوا قلیلاً والفرقه اهل الباطل و انکانوکثیراً؛ سنت عمل کردن به سیره و روش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اقتدا به آن حضرت است و بدعت چیزهایی است که دیگران پدید میآورند و جماعت، اهل حق است اگر چه اندک باشند و بدعت تفرقه اهل باطل است، اگر چه تعدادشان زیاد باشد». (مجلسی، ج78، ص 48).
از سوی دیگر، سیره و روش شخص امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برای ما بهترین و آموزندهترین درسها است. علی(علیه السلام) راه وروشی بسیار منطقی و معقول که شایسته بزرگواری آن حضرت بود در پیش گرفت. او برای احقاق حق خود، از هیچ کوششی دریغ نکرد، اما هرگز از شعار «یا همه یا هیچ» پیروی نکرد، بلکه بر عکس، اصل «ما لایدرک کلّه لایترک کله» را مبنای کار خویش قرار داد.» (مطهری، 1362، ص 91).
علی(علیه السلام) در برابر غصبکنندگان حق خود قیام نکرد؛ زیرا مصلحت اسلام در آن شرایط، ترک قیام، بلکه همگامی و همکاری بود. (پیشین، ص92).
حضرت با اینکه بر حق، و خود معیار حق بود، ولی چون حفظ اسلام و دین خدا را بر خود واجب میدانست، بسیاری از جفاها و مشکلات را تحمل کرد و بیست و پنج سال به خاطر حفظ اسلام و وحدت امت اسلامی صبر پیشه کرد و برای گرفتن حق خود، با اینکه قدرت آن را داشت، اقدامی نکرد. امام علی(علیه السلام) خود در تشریح این اوضاع اسف بار چنین میفرمایند: این دین در دست اشرار اسیر بود و در آن به هوس حکم میراندند و به نام دین به دنیاخواهی و آبادانی دنیای خود میپرداختند. (نهجالبلاغه، نامه 53).
امام7 در این کلام، به روشنی رمز سکوت و مدارای خود را بیان میکند ولی در جای دیگر بروز انحراف و کجی و بدعت در دین را عامل قیام و جهاد خود با کسانی میداند که میخواهند دین را نابود و یا تحریف نمایند. (پیشین، خطبه 121).
به طور کلی میتوان نقش اساسی اهل بیت(علیهم السلام)در جهت وحدت را در چند محور عمده مورد توجه قرار داد:
1ـ تأکید اهل بیت(علیهم السلام)بر محوریت قرآن
«علی قرآن ناطق است. آنچه در قرآن مسطور است، در وجود علی مشهود میباشد. هرچه را قرآن بیان نموده است، علی به عیان نموده است. وجود معارف و حقایق در قرآن کتبی است و در علی واقعی و عینی» (شریعتی، وحی و نبوت در پرتو قرآن، ص 461).
«با مراجعه به کتاب مقدس، (قرآن کریم) میتوان جمیع انحرافات فکری و اعتقادی و عملی مسلمین را که به وسیله بیگانگان مفسد و مغرض یا خلفای بنی امیه و بنی عباس و حکام جور، و یا به دلیل جهل خود مسلمانان و یا هر عامل دیگری در طول تاریخ پدید آمده را تشخیص داد، و راه راست را باز شناخت. بنابراین درمان جمیع دردها و اصلاح همه مفاسد و وصول به همه سعادات را باید از قرآن خواست.» (شریعتی، تفسیر نوین، 1352، ص294).
استاد محمدرضا حکیمی درباره نقش امامان شیعه در ایجاد وحدت اسلامی مینویسد:
«وحدت مسلمانان و اتحاد اسلام و یگانگی اهل قبله یکی از آرمانهای اساسی شیعه است... پیشوایان ما ضمن دفاع از مواضع حق و نشر اسلام اصیل، همواره پاسدار وحدت مسلمین و مصالح کلی و جهانی اسلام بودهاند، و بر پایه شناخت و آگاهی، و پذیرفتن رویارویی با حقایق، با تصور مصالحه و ذبح حقایق، و عالمان شیعی نیز با الهام از تعالیم پیشوایان خود، همواره طلایه دار و پاسدار و حامی وحدت اسلامی بودهاند و برای تحقق این آرمان دینی و الهی کوشیدهاند». وی تأکید شیعه بر حقانیت امامت و اعتقاد به ضرورت پیروی از جانشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و سخن گفتن از پیام غدیر را به منزله حیات ابدی و جاودانگی اسلام میداند و مینویسد: «پیام و محتوای غدیر، یعنی اسلام و عمل به اسلام و حفظ اسلام و تثبیت اسلام در داخل قلمرو اسلامی و نشر و تبلیغ صحیح آن، نظراً و عملاً - به عبارت دیگر، محتوای غدیر، یعنی اقامه حدود اسلام و ادامه اجرای امر به معروف و نهی از منکر - که عزت و بقای احکام دین خدا به این دو امر است و بس، و به معنای تبلیغ همه احکام قرآن در سراسر جهان». (حکیمی، پیشین، ص 37).
2ـ نقش اهل بیت(علیهم السلام) در دفاع از اسلام و مبارزه با خرافات و بدعتها
اگر بخواهیم به طور گذرا نقش اهل بیت در دفاع از اسلام و مبارزه با خرافات و بدعتها و انحرافات فکری و دینی را مورد اشاره قرار دهیم، میتوان این موارد را به شکل زیر برشمرد:
1-2. مبارزه اهل بیت و امامان شیعه با انحرافات فکری زمان خود؛
2-2. حفظ دین با دو روش گوناگون توسط امام حسن7 و امام حسین7؛
3-2. مبارزه امام سجاد7 در شرایط خاصی به شیوهای دیگر در جهت حفظ اسلام اصیل و سیره نبوی؛
4-2. بسط معارف دینی توسط امام باقر7 و امام صادق7 در زمانی که علوم گوناگون به سوی جهان اسلام سرازیر شده و فرهنگ الحاد و زندقه رواج یافته بود؛
5-2. مبارزه اهل بیت با جعل حدیث و تفسیر به رأی قرآن و سنت نبوی؛
6-2. باز داشتن اصحاب و شیعیان از وارد شدن به انواع حزبها و گروههای سیاسی و پشتیبانی از جریانهای سیاسی و دینی در هر عصری.
امام صادق (علیه السلام) در این مورد میفرمایند: «لایخرج المسلم فی الجهاد مع من لایؤمَن علی الحکم و لاینفذ فی الفیء امرالله عزّوجل، فانه ان مات فی ذلک المکان کان معیناً لعدونا فی حبس حقنا والاشاطة بدمائنا و میتته میتة الجاهلیة؛ مسلمان نباید برای جهاد تحت سلطه افراد بی ایمان به حکم خدا و کسانی که در فیء طبق حکم خدا عمل نمیکنند، قرار گیرد، که اگر در این حال بمیرد، به نزد خداند به عنوان معین دشمنان ما اهل بیت محسوب میشود؛ دشمنانی که حق ما را حبس کردند و به کشتن ما اقدام کردند و هر کس در چنین وضعیتی بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.» (حر عاملی، ج 6، ص 34).
عمربن حنظله میگوید: از امام صادق(علیه السلام) در مورد حکم «منازعه» دو نفر از اصحاب که در مسئلهای منازعه دارند و نزد حاکم و سلطان میروند، پرسیدم.
امام(علیه السلام) فرمودند: «من تحاکم الیهم فی حق او باطل فانّما تحاکم الی الطاغوت...؛ هر کس به حاکمان جور در امری (چه حق باشد و چه باطل) رجوع کند حکم طاغوت را پذیرفته است.» (پیشین، ج 18، ص 98).
3ـ تأکید اهلبیت: بر سنت نبوی و تبلیغ و ترویج و انتقال آن و حفظ آن از تحریف
4ـ تعلیم و ترویج ارزشهای اخلاقی و زنده نگه داشتن روح معنوی اسلام
امامان شیعه پرچمداران زهد و تقوا و عرفان اسلامی بودهاند. بزرگترین عارفان جهان اسلام خود را مرید امامان شیعه میدانند و آنان را بالاترین قطب و امام طریقه سیر و سلوک میشمارند. و از این جهت اهل بیت(علیهم السلام)در ترویج حقایق معارف معنوی و عرفانی اسلام و جلوگیری از انحراف تصوف از عرفان اصیل نقش مهمی در تاریخ داشتهاند.
امام سجاد(علیه السلام) با ترویج ارزشهای اخلاقی و معنوی، جامعه دنیازده و معنویت گریز را به بیداری و تنبه فرا میخواند، هواپرستی و دنیاطلبی را به عنوان عوامل مهم تهدید کننده ایمان و اعتقاد به خدا معرفی میکند و با سلاح دعا به احیای دین اسلام و حفظ آن میپردازد.
امام باقر(علیه السلام) با احیای سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ترویج حدیث بعد از یک دوره سکوت و فترت، به نشر معارف دین میپردازد و یک نهضت بزرگ علمی، کلامی، فقهی و تفسیری را آغاز میکند که هرگز افول و پایانی نمیپذیرد.
5ـ وحدتگرایی در حیات و سیره عملی اهل بیت(علیهم السلام)
در سیره اجتماعی اهل بیت(علیهم السلام)نیز گرایش بر محور وحدت و اخوت بین همه مسلمانان دیده میشود. اهل بیت هرگز تقسیم بندی عرب و عجم، موالی و غیر موالی، سابقین و تابعین و امتیازات دیگری که در بین امت اسلامی بعد از پیامبر پدید آمده را به رسمیت نشناخته، بلکه آن را نفی میکردند و در سیره عملی خود، با همه مسلمانان بر اساس مودت و اخوت اسلامی عمل میکردند و حقوق آنان را به خوبی رعایت میکردند. و از همه ملتها و نژادها، از حر و عبد، در زمره پیروان ائمه قرار میگرفتند و امامان شیعه با آنان با کمال رأفت و مهربانی و اخوت اسلامی برخورد میکردند. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) خود در این جهت نیز الگو، معلم، راهنما و بیان کننده حقیقت دین بود: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فی رَسُول للِّه اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ». (احزاب21/).
6ـ جایگاه اهل بیت(علیهم السلام)نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)
اهل بیت عصمت و طهارت به خاطر جایگاهی که در قرآن و نزد رسول گرامی اسلام داشتهاند در الگو قرار گرفتن، بر دیگران اولویت و تقدم دارند. این حقیقت را میتوان با مراجعه به آیات قرآنی اثبات نمود.
اهل بیت، اقربای پیامبر هستند و هم قرآن و هم پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مودّت آنان را واجب دانستهاند. قرآن کریم و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز به اطاعت و مودت کسانی که از نظر دین مخالف دین و سیره و سنت رسول خدا باشند، دعوت نمیکنند، پس مودّت اهل بیت و ذوی القربی، یک مسئله عاطفی و احساسی و یا اجتماعی نیست که از این جهت مورد نظر قرآن و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. از سوی دیگر، قرآن کریم به صراحت به عصمت و طهارت اهل بیت اشاره کرده و میفرماید:«انِّمَا یُریدُ للِّهُ لیُذْهبَ عَنکُمُ لرَّجْسَ أَهْلَ لْبَیْت وَیُطَهَّرَکُمْ تَطْهیراً؛ خداوند اراده نموده که همه پلیدیها را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را پاک و مطهر قرار دهد» (احزاب33/).
پس دعوت به اطاعت و مودت ذوی القربی که دارای چنین مقام و مرتبهای نزد خداوند هستند، نشان میدهد که وجوب اطاعت و مودت جهتدار و دارای خصوصیتی است و آن مقام عصمت و طهارت و قابل پیروی بودن و مرضی بودن اطاعت آنان نزد خدا و رسول است، چون خداوند هرگز به اطاعت فرد گمراه، فاسد، ظالم و اهل گناه دعوت نمیکند. پس در کنار هم قرار گرفتن طهارت و مودت که هر دو رهنمود و تعلیم قرآن کریم میباشد نشان میدهد که پیروی از معصومین و ذوی القربای پیامبر عین اطاعت از خدا و رسول او، و مرضی آنان است.
7ـ جایگاه علمی اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از دیدگاه پیشوایان مذاهب اربعه
بسیاری از ائمه مذاهب اسلامی و فقهای بزرگ مذاهب اربعه نزد امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) درس خواندهاند و از علوم و معارف اهل بیت بهره جستهاند. حافظ ابن عقده نام چهار هزار از فقیهان و محدثانی را که از امام صادق(علیه السلام) روایت کردهاند یا نزد او تلمذ نمودهاند ذکر کرده است. (ابن عقده زیدی، به نقل از اعیان الشیعة سید محسن امین، ج 1، ص 66).
سخن معروف مالک بن انس در مورد امام صادق(علیه السلام) یکی از صدها شاهد بر این مدعا است. وی میگوید: «مارأت عین ولاسمعت اذن ولاخطر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمدالصادق علماً و عبادةً و ورعاً»(ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 104).
در مجامع روایی فریقین، به طور اعجابآوری، روایات مربوط به فضایل و مناقب اهل بیت ذکر شده است. در بیشتر این روایات، به صراحت به برتری علم اهل بیت و لزوم مودت و محبت نسبت به آنان، تأکید شده است. جایگاه اهل بیت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در بین مسلمین جهان اعم از شیعه و اهل سنت بی همتاست و هیچ خاندانی به این حد از عظمت و قداست و احترام برخوردار نیست. بنابراین یکی از زمینههای وحدت، توجه به همین جایگاه و شأن اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و از این جهت نیز، اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میتوانند محور وحدت امت اسلام قرار گیرند. از این رو شایسته است هم شیعیان و هم اهل سنت به تأسی از اهل بیت، جایگاه رفیع و بلند مرتبه توحید، نبوت، معاد، قرآن، سنت نبوی و بسیاری از تعالیم مشترک را پاس دارند و وحدت را به مثابه استراتژی حفظ اصل دین در نظر گرفته و پیرو سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام)باشند.
عصر امام صادق(علیه السلام) را میتوان از جهت فرهنگی عصر توسعه علم و دانش و گسترش روابط و تعاملات فرهنگی مسلمانان با جریانهای فرهنگی بیرون از جهان اسلام و نیز عصر رواج علم و پیدایش مکاتب گوناگون علمی و فکری و مذهبی نام گذاری کرد.
در آن عصر فرقهها و نحلههای گوناگون مذهبی، کلامی، فقهی، و حتی الحادی و سیاسی را مشاهده میکنیم که از جمله میتوان به فرقههایی مانند: (مرجئه، اشاعره، معتزله، جبریون، طبعیون، یهود و نصاری، زنادقه و علم گرایان، سحرگرایان، صوفیه و...) اشاره کرد.
به علاوه، بسیاری از این جریانهای فکری، جریانهای طبیعی فرهنگی نبودهاند، بلکه گاهی دست سیاست هم در زمینه سازی و رواج برخی اندیشهها که به نوعی در مقابل مکتب اهل بیت قرار میگرفتند، دخیل بود. به طور مثال، اندیشههای تقدیر گرایانه و جبر گرایانه که در پیشبرد اهداف حکومت بنی امیه و بنی عباس و یا حکومتهای دیگر، و مهار مخالفتهای اجتماعی نقش مؤثری داشت، به شدت تبلیغ و ترویج میشد. همچنین در عصر امام صادق(علیه السلام) که عصر پیدایش مکاتب و روشهای گوناگون تفسیری و فقهی و کلامی است جعل حدیث و برداشتهای گوناگون پلورالیستی رواج داشت و تنها کسی که میتوانست در این شرایط به حفظ و تبیین اسلام اصیل بپردازد شخص امام صادق(علیه السلام) بود. از سوی دیگر، خلفای بنی امیه و بنی عباس به شکلهای گوناگون سعی در دور کردن مردم از اهل بیت(علیهم السلام)و جلوگیری از نشر حقایق و تعلیمات خاندان عصمت: داشتند. به عنوان مثال، عبدالعزیز خلیفه اموی گفته بود اگر آنچه که ما درباره فرزندان علی(علیه السلام) میدانیم، مردم نیز بدانند، از اطراف ما پراکنده میشوند و در گرد آنان جمع میشوند.
امام صادق(علیه السلام) در چنین دورانی، از سویی با چنین مکاتب و مذاهب فکری روبهرو بود و از سوی دیگر نیز تحت فشار دستگاه حاکم قرار داشت. امام در این شرایط پیچیده و حساس، باید پاسدار معارف اصیل اسلام محمدی9 باشد و با این جریانهای انحرافی و افکار رایج و بی اساس مقابله کند و با ارایه حقایق اصیل قرآن و سنت نبوی، به این کشمشها و مباحث و تضادهای فکری خاتمه دهد.
«بین شیعه و سنی اختلافی در مورد علوم امام صادق(علیه السلام) نیست. بزرگترین ائمه اهل سنت هم افتخار میکردند که شاگرد امام صادق(علیه السلام) بودهاند. و عالیترین شخصیتهای محبوب اهل سنت قسمت زیادی از علوم و دانش خود را از مکتب امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) فرا گرفتهاند، لذا در این جهت از اهل سنت متحیر هستیم. امام صادق(علیه السلام) حق عظیمی در احیای دانشهای اسلامی و توسعه و ]تبیین [علوم دینی بر همه امت اسلامی داشته است.»(هاشمی رفسنجانی، 1380، ص 67).
«اینکه گفته شده امام صادق چهار هزار شاگرد تربیت کرده را ما در نظر بگیریم، در آن زمان چهار هزار عالم و دانشمند و محدث و مفسر و فقیه قابل اعتماد چقدر میتواند در نشر اسلام مؤثر باشد.(پیشین).
در آن زمان که دنیای اسلام دچار تشتت فکری و سیاسی اجتماعی شده بود و اوج درگیری بنی امیه و بنی عباس بود، تنها امام باقر و امام صادق(علیه السلام) بودند که به فکر حفظ اسلام اصیل و نشر و تبیین حقیقت اسلام بودند و در این شرایط به تعلیم و تربیت و نشر سنت نبوی پرداختند و این دوره یکی از برجستهترین و سرنوشت سازترین دوره تاریخ اندیشه اسلامی است.
بنابراین یکی از راهکارهای اساسی در جهت دستیابی به وحدت و همبستگی امت اسلامی، تمسک به ولایت و امامت اهل بیت و عترت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. عشق و ارادت و محبت نسبت به اهلبیت و ذوی القربی نه تنها سفارش و خواسته پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است، که دستور و رهنمود الهی است.
از نظر اعتقادی، پذیرش ولایت و امامت اهل بیت(علیهم السلام)علاوه بر اینکه فرض است، نشانه کمال ایمان و ایمان کامل به حقایق وحی و تنزیل است. پذیرش ولایت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در واقع به معنای پذیرش ولایت پاکترین و صالحترین و آگاهترین افراد امت به عنوان امام و اسوه و رهبر و نیز نفی تمام ولایتهای خطاپذیر بشری و غیر معصوم است. پذیرش ولایت اهل بیت به معنای تمسک و توسل به محکمترین حبل الهی و بالاترین و کاملترین مصداق اهل الذکر و اولو الامر است.
پذیرش ولایت اهل بیت(علیهم السلام)به معنای پذیرش ولایت کاملترین انسانها و الگوهایی است که میتوانند پرچم توحید و تعالیم انبیای الهی را بر عهده گیرند و جان کلام اینکه پذیرش ولایت یعنی ایمان به حقیقت و باطن رسالت و ایمان واقعی به همه کتاب و همه تعالیم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ؛ چون رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هرگز سخنی از خود نگفته است و هرگز به باطلی دعوت نکرده است و هرگز
از مدار وحی و کلام الهی خارج نشده است، پس پذیرش ولایت اهل بیت و ذوی القربای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که مورد توصیه پیامبر اکرم بوده است، یعنی تسلیم شدن در برابر حقیقت کتاب الله و اطاعت پذیری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم).
اما از نظر عینی و تاریخی و در عمل نیز، همچنان که اشاره شد، تاریخ اسلام و قرون گذشته شاهد گویایی است از شیوه زندگی و علم و پاکی و فضایل اخلاقی و منش و سیره عملی و علمی اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است. هیچ کس به درجه علم و ایمان و عمل و تقوا و صداقت و مرتبه معنوی و اخلاقی اهل بیت(علیهم السلام)نمیرسد. اگر قرار باشد بعد از پیامبر کسی برای مسلمانان الگو و اسوه و امام باشد، چرا علی(علیه السلام) که علم و جهاد و صبر و سکوتش در خدمت اسلام و پیشبرد دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و حفظ آن بوده، نباشد. چرا حسن بن علی و حسین و امام باقر و صادق و امام رضا(علیهم السلام): الگو و اسوه و امام نباشند؟ بنابراین عشق و محبت نسبت به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، ایجاب میکند که سیره اهل بیت در مورد «وحدتگرایی» نیز برای مسلمانان الگو باشد. شیعه بر این امر نیز اصرار ندارد که امروز مسلمانان جهان به امامت و ولایت اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اذعان و اعتراف نمایند، بلکه سخن این است که همه مسلمانان طبق دستور قرآن کریم، که غیر قابل تأویل و تفسیر به غیر ظاهر آن است، از جانب خدا دعوت به وحدت و دوری جستن از تفرقه شدهاند، و شیعه بر اساس این دعوت الهی قرآن کریم همواره منادی وحدت بوده و خواهد بود.
آیا دعوت به قرآن و احادیث رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دعوت به اطاعت از خدا و رسول او نیست؟ امروز امت اسلامی برای حفظ دین و هویت اسلامی و شأن و کرامت خود، راهی جز سر سپردن به قرآن ندارد و باید تأویلها و تفسیرهای تفرقهبرانگیز برخی عالمان متحجر و تفرقهافکن را رها نموده و به دعوت قرآنی ایمان بیاورد.
بنابراین دعوت به وحدت در طول دعوت خدا و رسول است و اگر غیر این باشد، اطاعت از آن واجب نیست.
شکی نیست که تنها زمانی میتوان به اطاعت اولوالامر و عالمان دین گردن سپرد و آن را پذیرفت که دعوت و اطاعت آنان، دعوت به اطاعت از خدا و رسولش باشد. و اگر اطاعت اولوالامر و برخی رهبران مذهبی مخالف کتاب الله و سنت رسول الله بود، نه تنها متابعت آن واجب نیست که مخالفت با آن بر همه مسلمانان فرض است.
مرحوم محمد جواد مغنیه مینویسد: «مردم قبل از اسلام به سبب کفر و شرک پراکنده بودند و در پرتو نعمت اسلام برادر و صمیمی گشتند و امروز به عکس (مع الاسف) مردم در زیر لوای کفر متحد و یکپارچهاند، ولی ما مسلمانان در پرتگاه آتش تشتت قرار داریم اگرچه مدعی اسلام هستیم و چگونه ممکن است این دعوی صادق باشد، در حالی که اسلام مایه نجات از هلاکت و تباهی است»!؟ (مغنیه، ص 69).
عوامل وحدت
در اینجا شایسته است برخی از عوامل مهم و اساسی وحدت را نیز مورد اشاره قرار دهیم تا برای طالبان حقیقت و منادیان وحدت، سرلوحه برنامهریزی و اهتمام و اقدام باشد:
1. ایمان راسیتن به اسلام و تعالیم قرآن؛
2. تأسی به سیره پیامبر و رواج فرهنگ اخوت اسلامی؛
3. آگاهی کامل به دین، و دوری از جهل و برداشتهای انحرافی؛
4. دوری از هواهای نفسانی؛
5. تمسک به اهل بیت(علیهم السلام)و سیره عملی آنان؛
6. دوری از ریاستطلبی و انگیزههای سیاسی؛
7. اجتناب از توجه به امتیازات دنیوی (حسب و نسب، عصبیتهای قومی و نژادی، تفاخر به مال و ثروت و...)؛
8. عدم تأثیرپذیری از دشمنان دین و القائات استعمارگران؛
9. ایجاد نظام عادلانه اجتماعی و اقتصادی؛
10. صله رحم، تواصل، توادد و تراحم؛
11. توجه به هدف مشترک همه مسلمانان (توحید و اعتلاء کلمة الله)؛
12. مقدم داشتن مصالح دین بر مصالح دنیوی؛
13. شبهه زدایی و تشکیل نهادی علمی برای بررسی انواع اختلافات جوامع اسلامی (اعتقادی، مذهبی، فقهی، سیاسی - اجتماعی) و شناسایی موانع وحدت و عوامل تفرقه؛
14. توجه به عواقب شوم تفرقه و سرنوشت فعلی مسلمانان؛
15. توجه به عواقب اخروی نفاق و تفرقه.
پایان این نوشتار را با دو رهنمود از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم) که منادیان حقیقی وحدتاند، متبرک مینماییم:
* حضرت علی(علیه السلام) در خطبه 113 نهج البلاغه میفرمایند: «شما برادران دینی یکدیگر هستید و چیزی جز پلیدی درون و نیّت زشت، شما را از هم جدا نساخته و موجب تفرقه نشده است، و از این رو نه یکدیگر را یاری میدهید و نه با هم همکاری و خیر خواهی و بخشش و دوستی میکنید و در نتیجه، تعاون و همیاری و نصیحت و بذل و بخشش و دوستی و محبت از میان شما رفته است.» (نهج البلاغه، خطبه 113).
* امام صادق(علیه السلام) نیز میفرمایند: «مؤمنان با یکدیگر برادرند و همگی فرزندان یک پدر و مادر هستند و هرگاه به یکی از آنان ناراحتی و مصیبت وارد شود دیگران در غم او خوابشان نمیبرد.»
منابع و مآخذ
ـ قرآن کریم.
ـ صبحی صالح، نهج البلاغه، دارالهجرة، قم، 1412 .
ـ صحیفه سجادیه، ترجمه: حسین انصاریان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380 .
ـ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 2.
ـ امین، حسن، اعیان الشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1408 .
ـ تسخیری، محمدعلی، درباره وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1383 .
ـ حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، حسین تصحیح: علی اکبر غفاری، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1404 .
ـ حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، (20 جلد)، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1391 .
ـ حسنزاده آملی، حسن، رسالةٌ فی الامامة، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1365 .
ـ حسینی، سیدحسین، نگاهی به راهبردهای ارزشی پیامبر در مسیر وحدت، فصلنامه مشکوة، شماره 60.
ـ حکیمی، محمدرضا، امام در عینیت جامعه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1365 .
ـ حکیمی، محمدرضا، حماسه غدیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1376 .
ـ حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاة، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1365 .
ـ مجموعه سخنرانیهای آیتالله هاشمی رفسنجانی در کنفرانسهای بینالمللی وحدت اسلامی، همبستگی امت اسلامی، معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1380.
ـ شریعتی، محمدتقی، تفسیر نوین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1352 .
ـ شریعتی، محمدتقی، وحی و نبوت در پرتو قرآن، انتشارات حسینیه ارشاد، تهران.
ـ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة، قم، 1414 .
ـ طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان (20 ج)، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 .
ـ طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1403.
ـ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، مطبعة نعمان، نجف اشراف، 1409 .
ـ عبدالحکیم، وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنت، ترجمه: عبدالهادی فقهی زاده، تهران، مؤسسه فرهنگی تبیان، 1378 .
ـ قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، مؤسسه انتشارات فراهانی، تهران، بی تا.
ـ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، تهران، اسوه، 1380 .
ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 .
ـ مطهری، مرتضی، مجموعه مقالات، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1362.
ـ معانی الاخبار، تصحیح علی اکبر غفاری، بیروت، دار المعرفة، 1399.
ـ مغنیه، محمدجواد، التفسیر المبین.
ـ موثقی، سید احمد، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1371.