تعداد بازدید : 4579972
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
طبق ماده 24 قانون ثبت احوال، واقعه وفات باید طبق تصدیق پزشک و در صورت نبودن پزشک با حضور دو نفر گواه ثبت شود؛ در مورد طفلی که مرده به دنیا آمده یا بلافاصله پس از تولد بمیرد در صورت وجود پزشک در محل تصدیق پزشک ضروری است و در صورت نبودن پزشک گواهی دو نفر کافی است. پزشکی که وقوع وفات به او اطلاع داده میشود در هر مورد مکلف به معاینه جسد و صدور تصدیق یا اظهار نظر است و در صورت امکان تشخیص علت وفا
طبق ماده 14 قانون ثبت احوال، برای هر فرد شماره شناسنامه که مخصوص به او خواهد بود تعیین میشود و شماره شناسنامه هر شخص و تمام مدارک مربوط به ثبت احوال او باید قید شود. همچنین بر اساس ماده 15 این قانون، ثبت ولادت باید مستند به تصدیق پزشک یا مامای رسمی با مؤسسهای که طفل در آنجا متولد شده است، باشد؛ در غیر این صورت واقعه به تصدیق دو نفر گواه ثبت میشود. در تبصره این ماده آمده است که مه
طبق ماده 277 قانون امور حسبی، ترتیب تنظیم وصیتنامه رسمی و اعتبار آن به طوری است که برای اسناد تنظیمشده در دفاتر اسناد رسمی مقرر شده است. بر اساس ماده 278 این قانون، وصیتنامه خودنوشت در صورتی معتبر است که تمام آن به خط موصی (وصیت کننده) نوشته شده و دارای تاریخ روز، ماه و سال به خط موصی بوده و به امضا او رسیده باشد. در ماده 279 قانون امور حسبی گفته شده است که وصیتنامه سری ممکن است به خط
در ماده 74 قانون امور حسبی آمده است که قیم از تاریخی که سمت قیمومت به او اطلاع داده میشود، شروع به اعمال قیمومت خواهد کرد. طبق ماده 75 این قانون، هر گاه قیم پس از تاریخ نصب و قبل از ابلاغ به او، عملی به عنوان قیمومت نسبت به محجور انجام داده باشد، نافذ است همچنین در ماده 76 گفته شده است که قیم در سیاهه اموال محجور که در ابتدای دخالت خود تنظیم میکند باید برگهای بهادار، اسناد دیون،
بر اساس ماده 835 قانون مدنی، موصی (وصیتکننده) باید نسبت به مورد وصیت جائزالتصرف باشد همچنین در ماده 836 این قانون گفته شده است که هر گاه کسی به قصد خودکشی، خود را مجروح یا مسموم کند یا اعمالی از این قبیل که موجب هلاکت است را مرتکب شود و پس از آن وصیت کند، آن وصیت در صورت هلاکت باطل است و هر گاه اتفاقاً منتهی به فوت نشد، وصیت نافذ (صحیح) خواهد بود. طبق ماده 837، اگر کسی به موجب وصیت، یک
طبق ماده 153قانون امور حسبی، اشخاصی از جمله ورثه غائب و وصی و موصیله میتوانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غائب را کنند. بر اساس ماده 154 این قانون درخواست باید کتبی و مشتمل بر اموری از قبیل مشخصات غائب، تاریخ غیبت ، دلایلی که به موجب آن درخواستکننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد، ادله و اسنادی که مطابق ماده 1020 و 1021 و 1022 قانون مدنی ممکن است به موجب
طبق ماده 181 قانون امور حسبی، هر گاه در حین مهر و موم ترکه، وصیتنامه یا برگهای دیگری پیدا شود که در لفافی مهر و موم شده باشد، دادرس مشخصات اوراق، چگونگی مهر و موم و عنوانی که روی آن نوشته شده است همچنین نشانه روی لفاف را در صورتمجلس نوشته، دادرس و حاضران اگر معروف باشند و بتوانند امضاء کنند، امضاء میکنند و اگر امتناع از امضاء کنند، امتناع آنها از امضاء نوشته می&
طبق ماده 249 قانون امور حسبی، وارثی که ترکه را رد میکند، باید کتباً یا شفاهاً به دادگاه اطلاع بدهد که اطلاع مزبور در دفتر مخصوصی ثبت خواهد شد و این رد نباید معلق یا مشروط باشد. بر اساس ماده 250 این قانون، رد ترکه باید در مدت یک ماه از تاریخ اطلاع وارث از فوت مورث به عمل آید و اگر در مدت نامبرده، رد ترکه به عمل نیاید در حکم قبول بوده و مشمول ماده 248 خواهد بود همچنین در ماده 251 قانون امور حس
طبق ماده 80 قانون امور حسبی، قیم باید اموال ضایعشدنی محجور را بفروشد و از پول آن با رعایت مصلحت محجور، مالی را خریداری کرده یا به ترتیب دیگری که مصلحت باشد، رفتار کند. در ماده 81 آمده است که قیم میتواند با رعایت مصلحت، اموال منقولهای که مورد احتیاج محجور نیست را فروخته و نسبت به پول آن مطابق ماده فوق عمل کند همچنین در ماده 82 گفته شده است که قیم باید هزینه زندگانی محجور و اشخاص و
طبق ماده 225 قانون مدنی، دیون و حقوقی که به عهده متوفی است بعد از هزینه کفن و دفن و تجهیز متوفی و سایر هزینههای ضروری از قبیل هزینه حفظ و اداره ترکه، باید از ترکه داده شود. در ماده 226 آمده است که ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند و اگر ترکه برای ادا تمام دیون کافی نباشد ترکه مابین تمام بستانکاران به نسبت طلب آنها تقسیم میشود مگر اینکه آن را بدون شرط قبول کرده باشند
طبق ماده 875 قانون مدنی، شرط وراثت زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صورتی ارث میبرد که نطفه او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد. بر اساس ماده 876 ، با شک در حیوة حین ولادت، حکم وراثت نمیشود همچنین در ماده 877 آمده است که در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه، امارات قانونی که برای اثبات نسب مقرر است، رعایت خواهد شد. طبق ماده 878 قانون
بر اساس ماده 908 قانون مدنی، هر گاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با یک دختر، فرض هر یک از پدر و مادر سُدس (یک ششم) ترکه و فرض دختر نصف آن خواهد بود و مابقی باید بین تمام وراث به نسبت فرض آنها تقسیم شود مگر اینکه مادر حاجب (مانع) داشته باشد که در این صورت مادر از مابقی چیزی نمیبرد. طبق ماده 909، هر گاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با چند دختر، فرض تمام دخ
طبق ماده 940 قانون مدنی، زوجین که زوجیت آنها دائمی بوده و ممنوع از ارث نباشند، از یکدیگر ارث میبرند. همچنین بر اساس ماده 942، در صورت تعدد زوجات، یک چهارم یا یک هشتم ترکه که تعلق به زوجه دارد، بین همه آنان به طور مساوی تقسیم میشود. در ماده 943 گفته شده است که اگر شوهر، زن خود را به طلاق رجعی مطلقه کند هر یک از آنها که قبل از انقضاء عده بمیرد، دیگری از او ارث میبرد لیکن اگر فوت یک
در ماده 874 قانون مدنی آمده است که اگر اشخاصی که بین آنها توارث باشد، بمیرند و تاریخ فوت یکی از آنها معلوم و تاریخ فوت دیگری از حیث تقدم و تأخر مجهول باشد فقط آن که تاریخ فوتش مجهول است از دیگری ارث میبرد. طبق ماده 875 این قانون، شرط وراثت، زنده بودن در حین فوت مُورث است و اگر مُورث، حمل باشد در صورتی ارث میبرد که نطفه او حینالموت منعقد بوده و زنده هم متول
بر اساس ماده 862، اشخاصی که به موجب نسب ارث میبرند سه طبقهاند که شامل طبقه نخست پدر، مادر، اولاد و اولاد اولاد، طبقه دوم اجداد، برادر، خواهر و اولاد آنها و در نهایت اعمام، عمات، اخوال، خالات و اولاد آنهاست. طبق ماده 915 در وصایا ارث قانون مدنی، انگشتری که میت معمولاً استفاده میکرده و همچنین قرآن و رختهای شخصی و شمشیر او به پسر بزرگ او میرسد بدون اینکه از حصه (سهم) او
طبق ماده 875 قانون مدنی، شرط وراثت، زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد، در صورتی ارث میبرد که نطفه او حینالموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد. بر اساس ماده 876 قانون مدنی، با شک در حیات حین ولادت، حکم وراثت نمیشود. لازم به ذکر است بر اساس ماده 877 قانون مدنی، در صورت اختلاف در زمان انعقاد نطفه، امارات قانونی که برای اثبات نسب مقرر است، رعا