از من به شما نصیحت : " تقلب درهمه کارها آخر و عاقبت خوبی نداره "البته من قصد نصیحت ندارم ، براتون نمونه واقعی میارم : بعد از فوت کوروش ، کمبوجیه پسرش جسد پدر را به شهر پاسارگاد برد و در مقبره ای که خود کوروش در زمان حیاتش برای خود ساخته بود دفن کرد . سپس کمبوجیه تصمیم گرفت به کشور مصر حمله کند. اما او برادری کوچکتر به نام بردیا داشت و بردیا والی چند شهر بزرگ ایران بود ، به همین دلیل کمبوجیه می ترسید که مبادا بعد از حمله او به مصر ، برادرش در ایران بر علیه او قیام کند . پس قبل از حمله به مصر ، دستور قتل بردیا را به طور پنهانی داد . بعد از ان با خیال اسوده به کشور مصر حمله کرد . او توانست مصر را که در ان زمان کشور بزرگ و قدرتمندی بود فتح کند. او تصمیم گرفت که کشور همسایه مصر را نیز که فکر میکنم کشور حبشه بود را تسخیر کنداما به دلیل طوفان شن ومشکلاتی که برای او پیش امد موفق نشد وتصمیم به بازگشت گرفت . اما در راه بازگشتش به ایران به او خبر دادند که بردیا بر تخت سلطنت ایران نشسته است.!! او از این موضوع بسیار ناراحت و عصبانی شد . زیرا میدانست که بردیا کشته شده و این نشان میداد که شخص دیگری خود را به عنوان بردیا معرفی کرده. او در راه بازگشت به ایران درگذشت و به همین دلیل فردی که خودش را بردیا معرفی کرده بود ، توانست چند ماه بر ایران حکومت کند . اما او که بردیا نبود ، پس چه کسی میتوانست باشد ؟؟ او نامش گئومات مغ بود و با کمک برادرش که ازدرباریان بود از قتل بردیا باخبر شد وچون چهره گئومات خیلی شبیه به بردیا بود ، پس او توانست خودش را به جای بردیا معرفی کند. اما این پایان ماجرا نبود ،چون بعد از چند ماه تعداد کمی از افرادی که این موضوع را میدانستند با کمک داریوش ،شاهزاده هخامنشی به کاخ گئومات یا بردیای دروغین حمله کردند و داریوش، گئومات را کشت و این بود عاقبت بردیای دروغین!!!
لطفا نظر بدین...ممنونم.