و اما عشقققققققققققققققققققق.........................
عشق، گليست كه در وجود تو ميرويد. فقط كافيست زمينه را مهيا كني. خود را به روي بيكران باز كن: عشق، ميآيد و در دل تو خانه ميكند. ابتدا، خود باش. ابتدا، خود را بشناس و با خود انس بگير. عشق، پاداش اين انس و آشناييست. عشق، پاداشي است از فراسو. عشق، ميهمانيست كه به دلهاي آشنا و بيدار سر ميزند
***********************************************.
اگر طالب گلهايي، بوتهها را تيمار كن. آب شان بده، كودشان بده، به آنها مهر بورز تا ببالند و به گل بنشينند. گلها در زمان مناسب خواهند روييد. نگران آنها نباش. نميتوان آنها را زودتر از موعد مقرر بروياني. نميتواني آن را مجبور كني زودتر از موعد مقرر شكوفا شوند
******************************************
براي او فردايي وجود ندارد كه از حوادث آن بترسد. وقتي فردايي نباشد، ترس از فردا نيز وجود ندارد. در ساحت عشق، عشق است و بس: معشوق بهانه است
**********************************
چرا به چيزي يا كسي وابسته ميشوي ؟ زيرا ميترسي از دستش بدهي. ممكن است كسي آن را بدزدد!!! ترس تو از آن است كه آنچه را امروز داري، فردا از كف بدهي. كسي چه ميداند كه فردا چه در آستين دارد!!! در ساحت عشق، بايد عريان شوي. تو و معشوق بايد چنان در شور عشق غرق شويد كه از تو نشاني در تو نماند و از او نشاني در او. وقتي در عشق محو شوي، ديگر چه كسي ميماند كه وابسته شود ؟ وابسته به چه كسي ؟ عاشق، در لحظه اكنون و اين جا زندگي ميكند . براي او فردايي وجود ندارد
***********************
بعضيها ميگويند به ديگري وابسته شدهاند اما عشق، رهايي از تمامي وابستگيهاست. وقتي همه چيز و همه كس را دوست داري، به هيچ چيز وابسته نيستي.
*****************
از عشق قفس نساز. كساني كه از عشق قفس ميسازند، هرگز به تجربهي عشق حقيقي نايل نميشوند. عشق، آزاد ميكند.
*************
تو نميتواني كمتر يا بيشتر دوست بداري. زيرا عشق كميت نيست، بلكه كيفيت است. كيفيت را نميتوان اندازه گرفت. عشق، خاصيت دليست بيپيرايه و آرام كه آسمان را در خود ميتاباند. * عشق، رابطه نيست؛ سهيم شدن است، آب شدن است، اتحاد است. در خنكاي سايه سار عشق، تب ميكني. آري، عشق پديدهايست متناقضنما. همهي چيزهاي خوب و حقيقي دنيا متناقض نمايند.
*********
عشق، خود بسنده است. عشق، براي آنكه كامل شود، به چيزي جز خود محتاج نيست. عشق، اگر عشق است كامل است. عشقي كه كامل نيست عشق نيست براي مثال ، دايره ، كامل است . ما دايره ناقص نداريم. همه ي دايرهها كاملاند ، اگر دايره كامل نباشد، دايره نيست. كمال، خاصيت عشق است. هر عشقي، اگر عشق باشد، كامل نيز هست