معرفی وبلاگ
دسته
آرشیو
طراح قالب
Tebyan
شهر هرت کجاست؟
يکشنبه 29 11 1385 9:51
شهر هرت
شهر هرت جايي ست كه رنگهاي رنگين كمان مكروهند و رنگ سياه مستحب...
شهر هرت جايي ست كه اول ازدواج مي كنند بعد همديگر را مي شناسند...
شهر هرت جايي ست كه همه بدند مگر اينكه خلافش ثابت بشه...
شهر هرت جايي ست كه دوستت بعد از شنيدن حرفات ميگه كه دوباره لاف زدي؟...
شهر هرت جايي ست كه بهشتش زير پاي مادراني ست كه حقي از زندگي و فرزندو همسر ندارند...
شهر هرت جايي ست كه درختان علل اصلي ترافيكند و بريده مي شوند تا ماشين ها راحتتر برانند...
شهر هرت جايي ست كه كودكان زاده ميشوند تا عقده هاي پدر مادرشان را درمان كنند...
شهر هرت جايي ست كه شوهرها انگشتر الماس براي زنانشان مي گيرند ولي حوصله ي 5 دقيقه قدم زدن با همسرانشان را نداند...
شهر هرت جايي ست كه همه با هم مساويند و بعضي ها مساويتر...
شهر هرت جايي ست كه با ميلياردها پول و بعد از چندين ماه فقط مي توان براي مردم مصيبت زده چند چادر بر پا كرد...
شهر هرت جايي ست كه خنده عقل را زايل مي كند...
شهر هرت جايي ست كه مردم سوار تاكسي مي شن زود برسن سر كار كار كنند تا بتونند پول تاكسي شون رو در بيارند...
شهر هرت جايي ست كه گريه محترم و خنده محكومه...
شهر هرت جايي ست كه وقتي ميري مدرسه كيفت رو ميگردند مبادا آينه داشته باشي...
شهر هرت جايي ست كه دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه ابلهانه مزخرف و ...است...
شهر هرت جايي ست كه وقتي از يه دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي كني جواب ميده نمي دونم هر چي بابام بگه
شهر هرت جايي ست كه وقتي مي خواي ازدواج كني 500 نفر رو بايد دعوت كني شام بدي تا بعدن پشت سرت كلي از بدي و زشتي و نفهمي و بي كلاسيت حرف بزنن...
شهر هرت جايي ست كه نميشه رفت رو پشت بومش مگر اينكه از يه طرفش بيافتي پايين...
شهر هرت جايي ست كه...
.
.
.
.
خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست!!!!!!!!
شهر هرت جايي ست كه رنگهاي رنگين كمان مكروهند و رنگ سياه مستحب...
شهر هرت جايي ست كه اول ازدواج مي كنند بعد همديگر را مي شناسند...
شهر هرت جايي ست كه همه بدند مگر اينكه خلافش ثابت بشه...
شهر هرت جايي ست كه دوستت بعد از شنيدن حرفات ميگه كه دوباره لاف زدي؟...
شهر هرت جايي ست كه بهشتش زير پاي مادراني ست كه حقي از زندگي و فرزندو همسر ندارند...
شهر هرت جايي ست كه درختان علل اصلي ترافيكند و بريده مي شوند تا ماشين ها راحتتر برانند...
شهر هرت جايي ست كه كودكان زاده ميشوند تا عقده هاي پدر مادرشان را درمان كنند...
شهر هرت جايي ست كه شوهرها انگشتر الماس براي زنانشان مي گيرند ولي حوصله ي 5 دقيقه قدم زدن با همسرانشان را نداند...
شهر هرت جايي ست كه همه با هم مساويند و بعضي ها مساويتر...
شهر هرت جايي ست كه با ميلياردها پول و بعد از چندين ماه فقط مي توان براي مردم مصيبت زده چند چادر بر پا كرد...
شهر هرت جايي ست كه خنده عقل را زايل مي كند...
شهر هرت جايي ست كه مردم سوار تاكسي مي شن زود برسن سر كار كار كنند تا بتونند پول تاكسي شون رو در بيارند...
شهر هرت جايي ست كه گريه محترم و خنده محكومه...
شهر هرت جايي ست كه وقتي ميري مدرسه كيفت رو ميگردند مبادا آينه داشته باشي...
شهر هرت جايي ست كه دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه ابلهانه مزخرف و ...است...
شهر هرت جايي ست كه وقتي از يه دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي كني جواب ميده نمي دونم هر چي بابام بگه
شهر هرت جايي ست كه وقتي مي خواي ازدواج كني 500 نفر رو بايد دعوت كني شام بدي تا بعدن پشت سرت كلي از بدي و زشتي و نفهمي و بي كلاسيت حرف بزنن...
شهر هرت جايي ست كه نميشه رفت رو پشت بومش مگر اينكه از يه طرفش بيافتي پايين...
شهر هرت جايي ست كه...
.
.
.
.
خدايا اين شهر چقدر به نظرم آشناست!!!!!!!!
برچسب ها :