اي هميشه جاري! اي بهار کوتاه!

 اي ترنم باران وحي!

 در شکوه مقام تو حيرانم که معنويت رشته‌هاي چادرت دست نياز مي‌آويزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه مي‌زند.

 برهوت اين دنياي خاکي شايان ميزباني چشمه سار هميشه جاري تو را نداشت.

 تو که در آيينه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غريبانه زيستي و در وداع شبانه‌ات با پهلويي شکسته، خانه گلين را به اميد آغوش بهشتي پدر ترک گفتي...


برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 340622
تعداد نوشته ها : 344
تعداد نظرات : 140
Rss