یک نکته...
چهارشنبه 25 5 1385 3:26

 التماس به بنده شرمندگي ست :اگر بر اورده شود منت است  اگر بر اورده نشود ذلت است  . 

 

    التماس به خدا بندگي ست اگر بر اورده شود رحمت است اگر بر اورده نشود حكمت است

برچسب ها :
فال حافظ
يکشنبه 22 5 1385 12:59

دوستان عزیزم در قسمت لینکستان  لینکی قرار دام برای گرفتن فال حافط که شما با اینترنت که باشید میتوانید از این امکان استفاده کنید وفال بگیرید

 

موفق باشید

برچسب ها :
خودکشی (طنز)
يکشنبه 22 5 1385 12:46
خودکشی

می خوام خودکشی کنم

من : آقا سلام ، خسته نباشین ، ببخشین طناب دارین ؟

فروشنده : چه جور طنابی می خواین ؟

- والله .... ا.... اوم ... طناب .. طناب دیگه .... طناب معمولی دیگه ... مگه فرق می کنه ؟

- خوب می دونم.... ما چند جور طناب داریم شما از کدومش می خوای ؟ برا چه کاری می خوای ؟ چقد می خوای ؟

- ا.... خوب ... می تونم ببینم طناباتونو ... بهتون بگم از کدوم می خوام ؟

- آقا جون من که نمی تونم نمایشکاه بذارم ... اگه بگی برا چه کاری می خوای من راهنماییت می کنم . طناب بند رخت با طناب چرخ چاه و طناب تاب که یکی نیست با هم ....

- آخه ... چیزه .. اصلا ببین آقا جون من طناب می خوام که خودم رو دار بزنم !!!!

- خوب آقا جان ....اینو زودتر می گفتی وقت مارو هم نمی گرفتی خودت رو هم علاف نمی کردی ... خوب ببینم ... گفتی برا خودت می خوای دیگه .... آها ... آه ... اینم طناب برا وزن شما .... نایلونیه ، قطرش هم برا وزن شما کافیه ...

- مطمئنین ... به نظر باریک میاد ها ....

- ا.... آقا جان من روزی صد نفر مشتری مثل شما دارم ها ....دفعه اولم که نیست ... شما ببر اون با من ....اگه تو کار پاره شد ، بر گردون مال ما .....



- پس گارانتی هم داره .....

- بعله ... تو این زمونه پرتقال هم دیگه گارانتی داره ... چه برسه به طناب که با جون مردم سر و کار داره ... البته اینم بگم موارد خارج از گارنتی در برگه اش نوشته ... مثلا شل بودن قلاب سقف ، نازکی شاخه درخت ، پوسیده بودن لوله آب یا گاز و خلاصه موارد خارجی که باعث عدم موفقیت در کار بشه ....

- خوب باشه ، پس از همین بدین ...

- چند متر بدم ؟

- والله نمی دونم ... من بار اولمه .... معمولا همه چقدر می برن ...

- خوب بستگی داره بخوای به چی خودتو آویزون کنی ... ارتفاع چارپایه و صندلی رو هم در نظر بگیر ....

- می خوام به نرده های لبه بالکن طبقه دوم ساختمون ببندمش و از لبه بپرم پایین ... چارپایه ندارم ...

- باشه ..... فقط نرده ها پوسیده نباشه ها ، بعدا پس بیاری قبول نمی کنم ها ...

- نه آقا خونه نوسازه ...

- خوب ... برا قد شما ... با توجه به قطر گردنت .... حدودا ... اون ه..و...ت اونم یا...در...وی .... یه متر و هشتاد بسه ... بیت تا هم برا گره ... دومتر سر راست ... از همین ببرم ؟ رنگای دیگه اش هم هستا ...نارنجی هست ... قرمز ، اینم که آبیه ....

- نه همین قرمزه رو بده ... فقط کامل راه گلوم رو میگیره که قشنگ هوا نرسه ...

- عزیز من دیدی بی تجربه ای ...تو فکر کردی اونایی که حلق آویزشون می کنن در اثر نرسیدن هوا خفه می شن ؟نه عزیز من ... با توجه به وزن شما ... وقتی طنابو دور گردنت بندازی و بپری .... قبل از خفه گی... به دلیل شکستن استخوان گردنت ، مرگت آنی و حتمیه ...

- آه ... ببخشید ... من نمی دونستم ....

- اشکالی نداره ... راستی ببین اگه قیمتش برات مهم نیست از این یکی طناب ببر ... این طناب نایلونی نیست ، کنفیه ... هم خیلی محکمه ... هم دور گردنت رو زخم نمی کنه که منظره جنازه ات نافرم بشه ... فقط یه هاله کبودیش می مونه .. یه ذره گرون تره که اونم اشکال نداره ... بالا خره اخرین خرج زندگیته دیگه ... عوضش کلاسش بیشتره وقتی ملت جمع میشن ....

- باشه پس از همون که خودتون می دونید بهتره بدید ...

- بفرما اینم دومتر ... قابلی هم نداره ... مهمون ما باش

- نه مرسی ... بفرمایین ... نمی خوام مدیون باشم ...

- دستت درد نکنه ...

- ممنون از راهنماییتون .... خداحافظ ...

- خدابیامرزتت .... موفق باشی ... فقط یادت باشه ... گره ها رو خوب سفت کن که تو کار باز نشه ها ....

- چشم حتما .... خدا حافظ

برچسب ها :
نامه ای به خدا
دوشنبه 16 5 1385 4:51
نامه ای به خدا


در اداره ی پست مثل تمامی روزها نامه ها دسته بندی می شدن تا هر کدام به مقصد خود برسند .یکی از این کارمندها که مشغول کار خود بود ونامه ها را اماده می کرد و در جای خود می گذاشت  ناگهان به نامه برخورد که روی ان نوشته شده بود نامه ای به خدا. آن را باز کرد در نامه چنین نوشته شده: خدای عزیزم من پیره زنی هستم 84 ساله و با حقوق ناچیز باز نشستگی که فقط 100 دلار است زندگی خود را سپری می کنم.
 امروز جوانی پول من را که درکیفی بود از من دزدید من هم دراین شب عید دوستانم را به مهمانی دعوت کرده ام و پولی ندارم تا از انها پذیرایی کنم کسی را هم ندارم تا از او پولی قرض بگیرم حال ای خدا من نمیدانم چه کنم مرا کمک کن
کارمند اداره ی پست که این نامه را خوانده بود همکاران خود را صدا زد و ماجرا را برای انها تعریف کرد . کارکنان هم بعد از شنیدن این داستان جیبهای خود گشتند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتد در اخر96 دلار روی هم جمع شد ان را در پاکتی گذاشتند و به پیره زن فرستادند .
بعد از چند روز دوباره نامه ای به اداره پست امد که روی ان نوشته شده بود:
نامه ای به خدا کارمندان دور هم جمع شدند تا ان را بخوانند نامه را باز کردند
پیره زن چنین نوشته بود : خداوندا از تو متشکرم مهمانهای من امدند و من برای آنها شامی عا لی پختم البته از ان پول 4 دلارش کم بود که من اطمینان دارم ان را کارمندان اداره ی پست برداشته اند .


برچسب ها :
خانواده
يکشنبه 15 5 1385 2:7

خانواده

 

I ran into a stranger as he passed by,

با مردي كه در حال عبور بود برخورد كردم

 

"Oh excuse me please" was my reply.

معذرت ميخوام

 

He said, "Please excuse me too;

من هم معذرت ميخوام

 

I wasn't watching for you."

دقت نكردم

 

We were very polite, this stranger and I.

ما خيلي مؤدب بوديم ، من و اين غريبه

 

We went on our way saying good-bye.

خداحافظي كرديم و به راهمان ادامه داديم

 

But at home a difference is told,

اما در خانه چيزي متفاوت گفته ميشه

 

How we treat our loved ones, young and old

با آنهايي كه دوست داريم چطور رفتار ميكنيم

 

Later that day, cooking the evening meal,

كمي بعد آنروز، در حال پختن شام

 

My son stood beside me very still.

پسرم خيلي آرام كنارم ايستاد

 

As I turned, I nearly knocked him down.

همينكه برگشتم به او خوردم و تقريبا" انداختمش

 

"Move out of the way," I said with a frown.

" با اخم گفتم اه!! از سر راهم برو كنار"

 

He walked away, his little heart broken.

قلب كوچكش شكست و رفت

 

I didn't realize how harshly I'd spoken.

نفهميدم كه چقدر تند حرف زدم

 

While I lay awake in bed,

وقتي توي تختم بيدار بودم

 

 

God's still small voice came to me and said,

صداي آرام خدا در درونم گفت

 

"While dealing with a stranger, common courtesy you use,

وقتي با يك غريبه برخورد ميكني ، آداب معمول را رعايت ميكني

 

But the children you love, you seem to abuse.

اما با بچه اي كه دوست داري بد رفتار ميكني

 

Go and look on the kitchen floor,

برو به كف آشپزخانه نگاه كن

 

You'll find some flowers there by the door.

آنجا نزديك در، چند گل پيدا ميكني

 

Those are the flowers he brought for you.

آنها گلهايي هستند كه او برايت آورده است

 

He picked them himself: pink, yellow and blue.

خودش آنها را چيده: صورتي و زرد و آبي

 

He stood very quietly not to spoil the surprise,

آرام ايستاده بود كه سورپريز بكنه

 

And you never saw the tears that filled his little eyes."

و هرگز اشكايي كه چشماي كوچيكشو پر كرده بود نديدي

 

By this time, I felt very small,

در اين لحظه احساس حقارت كردم

 

And now my tears began to fall.

واشكام سرازيرشدند

 

I quietly went and knelt by his bed;

آرام رفتم و كنار تختش زانو زدم

 

"Wake up, little one, wake up," I said. "

بيدار شو كوچولو ، بيدار شو

 

Are these the flowers you picked for me?"

اينا گلهائين كه تو برام چيدي؟

 

He smiled, "I found 'em, out by the tree.

او خنديد— اونارو كنار درخت پيدا كردم

 

 

I picked 'em because they're pretty like you.

ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن

 

I knew you'd like 'em, especially the bluehtmltag

ميدونستم دوستشون داري ، مخصوصا" آبيه رو

 

I said, "Son, I'm very sorry for the way I acted today;

گفتم پسرم واقعا" متاسفم از رفتاري كه امروز داشتم

 

I shouldn't have yelled at you that way."

نميبايست اونطور سرت داد بكشم

 

He said, "Oh, Mom, that's okay. I love you anyway."

گفت :اشكالي نداره من به هر حال دوستت دارم مامان

 

I said, "Son, I love you too,

گفتم :من هم دوستت دارم پسرم

 

And I do like the flowers, especially the blue."

و گلهارو هم دوست دارم ، مخصوصا" آبيه رو

 

Are you aware that if we died tomorrow, the company that we are working for

Would easily replace us in a matter of days.

But the family we left behind will feel the loss for the rest of their Lives.

And come to think of it, we pour ourselves more into work than to our own

Family an unwise investment indeed, don't you think?

So what is behind the story?

What does the word FAMILY mean to us?

 

آيا ميدانيد كه اگر فردا بميريد شركتي كه در آن كار ميكنيد به آساني در ظرف يك

روز براي شما جانشيني مي آورد. اما خانواده اي كه به جا ميگذاريد تا آخر عمر

احساس فقدان شما را خواهد كرد.

و به اين فكر كنيد كه ما خود را وقف كارميكنيم و نه خانواده مان .چه سرمايه

گذاري ناعاقلانه اي !! اينطور فكر نميكنيد؟!! پشت اين داستان چه پندي نهفته

است. كلمه " خانواده " يعني چه ؟؟

برچسب ها :

امام جواد عليه السلام از نگاه ديگران
 


 

شخصيت والاي علمي- اخلاقي امام جواد عليه السلام در نگاه خلفاء، دانشمندان، نويسندگان و تاريخ نگاران غير شيعه؛ سندي گويا بر جايگاه رفيع اين امام همام در بين مسلمانان مي باشد. گويند هر گاه خواستي فردي را بشناسي؛ ببين که مخالفانش چه کساني هستند ودر مورد ايشان چه مي گويند؟ در اين مقاله قصد داريم براي شناخت بيشتر اين امام عزيز به عنوان نمونه، مواردي از سخنان عالمان اهل تسنن را ذکر نماييم. 

مامون عباسي

 خليفه مقتدر عباسي در پاسخ به اعتراض بزرگان بني عباس در خصوص به تزويج درآوردن دخترش " ام الفضل " به امام جواد (ع) ، اين امام همام را اعجوبه عصر خواند و گفت : " قد اخترته لتفضيله علي كافة  اهل الفضل في العلم والفضل مع صغر سنه والاعجوبه فيه بذالك "؛ من بدان جهت وي را به دامادي خود برگزيدم كه با كمي سن در علم و فضيلت بر همه اهل زمان برتري دارد و در علم و دانش اعجوبه اي است. (1)

اسقف بزرگ مسيحي

اسقف مسيحي پس از آگاهي يافتن از علم و دانش امام جواد (ع) در مسائل پزشكي گفت :

به نظر مي رسد اين شخص " امام جواد (ع) " پيامبري از نسل پيامبران است. (2)

سبط بن جوزي

يوسف بن قزا اغلي بن عبدالله  بغدادي مشهور به سبط بن جوزي پس از بيان تاريخ تولد و شهادت حضرت مي نويسد : كان علي منهاج ابيه  في العلم والتقي و الزهد والجود.

او در علم و تقوا، پرهيزکاري و سخاوت؛ چون پدر بزرگوارش "امام رضا (ع)  " و دنباله رو او بود. (3)

ابن ابي طلحه

ابن ابي طلحه در كتاب مطالب السؤول في المناقب آل الرسول درباره شخصيت امام جواد(ع) مي نويسد: او گرچه صغيرالسن است ولي كبيرالقدر و رفيع الذكر مي باشد. (4)

ابن صباغ مالكي

 علي بن محمد احمد مشهور به " ابن صباغ " فقيه مالكي و متوفاي 855 در مكه پس از بيان گوشه اي از خصوصيات زندگي حضرت جواد(ع) ، مي نويسد: آري چنين بود كرامات جليل و مناقب او.

 و در جاي ديگر مي افزايد: چه گوييم ما در جلالت و مقام امام جواد(ع) و فضيلت كمال و عصمت و جلال او ، حضرت در ميان طبقات ائمه (ع) سنش كمتر از همه و قدر و شانش  اعظم است . او در اندك مدتي از عمر شريفش كراماتي بسيار و معجزاتي بي شمار از خود نشان داده و معارج و فضيلت كمال را طي كرده و از رشحات و تراوش دانش و بينش خود اثرها گذاشته و از نفحات و ريزش فضل كمالش بي اندازه و شمار فيوضاتي به عالم علم نثار فرموده ، چه با مجالس و محافلي كه متكلم به احكام گرديده و از مسائل، حلال و حرام را بيان نموده و زبان دشمنان وخصم بد فرجام را به منطق صحيح و گفتار مليح خود الكن كرده و گاه ، بسيار انجمن و محفلي كه در صدر جلساء و راس خطبا و بلغاء  قرار گرفته و در برابر خود تمامي فصحاء  و علما و حكما را تحت الشعاع  قرار داده است. (5)

صلاح الدين صفدي

خليل بن ابيك  بن عبدالله، معروف به صلاح الدين صفدي، اديب و مؤرخ نامدار اهل فلسطين كه در حدود دويست تصنيف از وي برجاي مانده ، مي نويسد:

" محمد بن علي، همان جواد بن رضا (ع) بن الكاظم موسي بن الصادق جعفر رضي الله عنهم است . لقب او جواد، قانع و مرتضي است. وي از فرزندان اهل بيت نبوت است كه در سخاوت شهرت داشت  تا جائي كه او را جواد(ع) ، نام نهاده اند، او يكي از امامان دوازده گانه است. (6)

ابن تيميه

ابن تيميه مي گويد:"  محمد فرزند علي ملقب به جواد از بزرگان و اعيان بني هاشم است كه در سخاوت و بزرگواري شهرت تام دارد. (7)

يوسف بن اسماعيل نبهاني

يوسف بن اسماعيل نبهاني حنفي اديب و شاعر فلسطيني، متولد 1350 هجري كه از وي سيزده كتاب مهم  بر جاي مانده، مي نويسد:

" محمد جواد فرزند علي رضا (ع) از بزرگان امامان و چراغ هدايت امت و سادات اهل بيت (ع) است كه عبدالله شبراوي شافعي نيز از وي در كتاب خود " الاتّحاف بجبّ الاشراف " با ستايش و تكريم  ياد كرده است.  (8)

محمود بن وهيب بغدادي فنخي

محمدالجواد (ع) فرزند علي بن الرضا (ع) است كنيه او مانند كنيه جدش محمد الباقر، ابو جعفراست رضي  الله عنهما.

سه لقب وي جواد، قانع و مرتضي است كه مشهورترين آنها " جواد" است . رنگ پوست او سفيد، قامتش معتدل و نقش انگشترش نعم المقدّرالله، و وارث علم پدر بود. (9)

علي جلال حسيني

علي جلال حسيني دانشمند بزرگ مصري مي نويسد:

" محمدالجواد ابوجعفر دوم، فرزند علي (ع) در سال 195 هجري در مدينه ديده به جهان گشود.  وي  با  وجود سن كم در علم و فضيلت سرآمد همه عالمان و اهل فضيلت زمان خويش بود. (10)

خيرالدين زركلي

خيرالدين زركلي مي نويسد: " ابوجعفر جواد (ع) چون اجداد خويش مقام بلندي داشت . هوشمند و خوش بيان بود و استعداد نيرومند و اصيلي داشت. (11)

پي نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج50، ص75 /  موسوعة الامام الجواد(ع)، ج1 ، صص360 و 363/  اعيان الشيعه ، ج3 ، ص 129.

2- المناقب لابن شهرآشوب ،ج4 ، ص389 / موسوعة الامام الجواد (ع) ،ج1 ، ص362.

3- تذكرة الخواص ، ص202 / الامام جواد (ع) ، ص72 .

4- كشف الغمه، ج2، ص186.

5- حلية الابرار، ج 4، ص568 / الفصول المهه، ص266 / موسوعة الامام الجواد (ع) ، ج1 ، ص364 / سرور الفؤاد ابوالقاسم سحاب ، صص 40 و 41 .

6- الوافي بالوافيات، ص105 / الامام محمد الجواد (ع) ، ص73 .

7- منهاج السند، ص 127.

8 - جامع كرامات الاولياء ،ج1 ، ص100.

9- جوهرة الكلام ، ص147 / الامام الجواد (ع) ، ص76 .

10- زندگاني امام جواد(ع)، ص200.

11- الامام محمد الجواد (ع) ، ص76 / زندگاني امام جواد (ع)، ص200.

برچسب ها :

وصف حال صاحب جود و کرم
 


 

در ماه ذيحجه سال 132 هجري با کشته شدن محمد بن مروان، دوران حکومت ظالمانه هشتاد و چهارساله بني اميه بر چيده شد.

بني اميه در طي سالهاي خلافت غاصبانه خود با همه توان سعي در کاهش نفوذ ائمه عليهم السلام در دل مؤمنان شيفته حق و حقيقت داشتند و در اين راه از هيچ قتل و شکنجه اي مضايقه نکردند.

وقايعي چون حادثه خونين کربلا، به شهادت رساندن مهاجرين و انصار در مدينه منوره و تخريب و سوزاندن بيت الله الحرام درمکه مکرمه از جمله رويدادهاي تأسف بار اين دوران سياه بود.

حکومت بني عباس در سال 132 هجري با به قدرت رسيدن ابوالعباس سفاح آغاز گرديد.

بني عباس که با بهره گيري از مظلوميت ائمه اطهار(ع) و شيعيان و تحريک احساسات مسلمانان و انتساب خود به ائمه (ع) به عنوان عموزادگان اهل بيت پيامبر(ص) به قدرت رسيده بودند، اين تصور را ايجاد نمودند که دوران سختي و محنت امامان و شيعيان به پايان رسيده است.

اما طولي نکشيد که بار ديگر ماهيت زبون عباسيان دين به دنيا فروش که در پس پرده هاي نفاق پنهان شده بودند نمايان گشت.

بني عباس نه تنها راه وفق و مدارا با ائمه عليهم السلام را پيشه نکردند، بلکه با حيله گري شيوه اي نوين را در مبارزه با خاندان اهل بيت عصمت و طهارت بنا نهادند.

بديهي است، ائمه اطهار(ع) نيز متناسب با تغيير رويه عباسيان، براي حفظ دين و ترويج اسلام ناب شيوه ديگري را اتخاذ کردند.

پس از حادثه کربلا، تبيين سيره پيامبراکرم(ص) و فرهنگ تشيع که از سوي امام سجاد(ع) در قالب ادعيه و اذکار و سپس توسط امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) در برپايي محافل درس و تأسيس حوزه هاي شيعه دنبال مي شد، در دوران امام موسي کاظم(ع) وارد مرحله اي حساس شد.

گرچه شهادت امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) توسط خلفاي پيشين بني عباس صورت گرفته بود اما شهادت مظلومانه امام موسي بن جعفر(ع) تأثيري شگرف بر معادلات سياسي اجتماعي نهاد و عواطف مسلمانان خصوصاً شيعيان را سخت جريحه دار کرد. تا جايي که سياست خلفاي عباسي از اين تاريخ به بعد حول محور تحت نظر گرفتن ائمه در دايره اي خاص و رويکرد به عوامفريبي در ظاهرسازي خصوصاً نسبت به اظهار محبت به اهل بيت مي چرخيد.

دوران امامت امام رضا(ع)

اوج عوامفريبي عباسيان را مي توان در عصر امام رضا(ع) و امام جواد(ع) جستجو کرد. امام رضا(ع) در ماه ذيقعده سال 148 هجري قمري در مدينه ديده به جهان گشود و پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام موسي کاظم(ع) در سن 35 سالگي به امامت رسيد. امام رضا(ع) در طي بيست سال دوران امامت خود با سه خليفه عباسي هم عصر بود:

1- هارون الرشيد به مدت 2 سال

2- امين به مدت 5 سال

3- مأمون به مدت 13 سال

بيشتر دوران امامت امام رضا(ع) در زمان خلافت مأمون بود. مأمون که يکي از مکارترين و زيرک ترين خلفاي عباسي به شمار مي آمد پس از قتل برادرش امين و به دست گرفتن قدرت، مرو را مرکز حکومت خود قرا داد و با بهره گيري از هوش وزير خود فضل بن سهل پايه هاي حکومت خود را مستحکم کرد.

مأمون امام رضا(ع) را بزرگترين خطر جدي براي بقاي حکومت خود مي دانست و وقتي دريافت عوام فريبي هاي او در اعلام وليعهدي امام رضا(ع) نيز کارگشا نيست، امام(ع) را به شهادت رساند.

ولادت امام جواد(ع)

سال 195 هجري فرا رسيد و حدود چهل و هفت سال از عمر مبارک امام رضا(ع) سپري گشته بود، ولي هنوز امام جواد(ع) متولد نشده بود. مسئله جانشيني امام و اين که شريعت محمد(ص) را چه کسي بعد از حضرتش صيانت خواهد کرد، سئوال بزرگي بود که بر سينه ها سنگيني مي کرد. مسئله جانشيني امام رضا(ع) اصحاب و شيعيان حضرت(ع) را متأثر کرده بود.

اين اندوه زماني به فزوني مي رفت که فرقه واقفيه که بنا به دلايل مادي و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به امام رضا(ع)، قائل به غيبت امام کاظم(ع) شده بود و در تبليغات خويش، نداشتن فرزند از سوي امام رضا(ع) را دليل بر ادعاي موهوم خود مي دانست تا جايي که يکي از همين افراد در نامه اي خطاب به حضرت نوشت: تو چگونه امام هستي حال آن که فرزندي نداري؟

حضرت در پاسخ فرمودند: به خدا سوگند روزها و شبها سپري نمي شود مگر اين که خداوند فرزند پسري را به من عنايت فرمايد که حق و باطل را از هم جدا سازد.

چنين بود که در دهم رجب سال 195 هجري انتظارها به پايان رسيد و ديدگان به نور جمال امام جواد(ع) منور گشت و بر دهان پرخاشگران و طعنه زنان معاند مُهر خاموشي زد.

با به شهادت رسيدن امام رضا(ع) در سال 203 هجري، دوران امامت امام جواد(ع) آغاز گرديد و تا سال 220 هجري به مدت هفده سال ادامه يافت.

اين دوران با حکومت دو خليفه عباسي مقارن بود.

پانزده سال در دوران خلافت مأمون (از سال 203 سال شهادت امام رضا(ع) تا مرگ مأمون در سال 218) و دو سال در دوران خلافت معتصم.

از آنجا که مأمون زيرک ترين و عالم ترين خليفه عباسي بود، حضرت همان شرايط دشوار پدر بزرگوارش را در پيش رو داشت.

مأمون که در سال 204 هجري وارد بغداد شد، امام جواد(ع) را – که بنا بر برخي از روايات سن مبارکشان در اين دوران 10 سال بيش نبود – از مدينه به بغداد فراخواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا(ع) در خصوص امام جواد(ع) نيز استمرار داد.

ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يک سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا(ع) در جهان اسلام از سوي ديگر، او را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خود ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حرکت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت و گماردن دختر خود در داخل خانه حضرت، پايه هاي حکومت خود را مستحکم سازد.

اين حرکت مأمون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا(ع) مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(ع) در همان سن آنان را به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت.

امام جواد(ع) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اين رو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مأمون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مأمون زدود.

امام جواد(ع) که به خوبي از سياستها و نقشه هاي مأمون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود با خبر بود، پس از ازدواج، اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد.

مأمون در سال 218 ه.ق در مسير حرکت به سوي جنگ با روم درگذشت. علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مأمون، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابواسحاق معتصم بيعت کرد.

معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدينه به بغداد فراخواند.

حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(ع) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت.

در اين سفر حضرت با شخصيتي که تفاوتهاي چشمگيري با مأمون داشت روبرو شد، شخصيتي با روحيه نظامي و فاقد بينش علمي.

معتصم که مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مأمون را در خود نداشت، در قبال اهل بيت(ع) موضعي کاملاً متفاوت را اتخاذ کرد.

امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت. و در نهايت اين نوع حضور امام نيز قابل تحمل نبود و توسط حکومت جائر به شهادت رسيد.

علم امام(ع)

همانگونه که اشاره شد امام جواد(ع) در حدود 9 سالگي به مقام رفيع امامت نائل آمد. صغر سن امام، به خصوص آن که حضرت پيش از سن بلوغ رداي امامت را به قامت انداخته بود، بهانه اي را براي شبهه افکني مخالفان و در مضيقه قرار دادن شيعيان فراهم نموده بود.

اما ديري نپاييد که مراتب فضل و علم و کمال امام (ع) همه را به حيرت  درآورد و در برابر درياي بيکران معارف اين جوانترين امام از سلاله پيامبر گرامي اسلام (ص) سر تسليم فرود آوردند.

مأمون که تاکنون کوششهاي بي حاصل زيادي را براي غلبه بر انديشه هاي والاي امامان شيعه و کم فروغ کردن خورشيد تابانشان مصروف داشته بود، پس از آن که به اشتباه گذشتگان خود در رفتار با اهل بيت عليهم السلام پي برد، با تغيير رويه و به کارگيري شيوه هاي عوامفريبانه تلاشي نوين را در جهت تحقق بخشيدن به اهداف خود به کار گرفت. لذا براي رد بزرگترين ادعاي امام جواد(ع) و پدرانش مبني بر داشتن علم خاص الهي، مجلس مناظره اي ترتيب داد و قاضي نامي و مشهور عباسيان، يحيي بن اکثم، را دعوت کرد و به او وعده داد در صورت پيروزي بر امام(ع) به ثروت و مکنتي خواهي رسيد.

مأمون امام جواد(ع) را که حدود 9 سال بيشتر از سن مبارکشان نمي گذشت، در مقابل يحيي نشاند. يحيي بن اکثم رو به مأمون کرد و گفت: يا اميرالمؤمنين!! اجازه مي دهيد تا از ابوجعفر سئوال کنم؟ مأمون گفت: از خودش اجازه بگير.

يحيي بن اکثم رو به حضرت(ع) کرد و گفت: فدايت شوم اجازه مي فرمايي مسئله اي بپرسم؟ حضرت (ع) فرمود: بپرس

يحيي بن اکثم گفت: خداوند ما را فدايت سازد اگر فردي در حال احرام شکاري را بکشد، حکم چيست؟

امام جواد(ع) فرمود:

شکارچي در حل کشته است يا در حرم؟

عالم به حرمت آن بوده يا جاهل؟

از روي عمد کشته يا اشتباه؟

آزاده بوده است يا غلام؟

صغير بوده است يا کبير؟

اين اولين صيد بوده است يا بيشتر؟

آن صيد از پرندگان بوده است يا غير آنها؟

کوچک بوده است يا بزرگ؟

شخص محرم بر اين عمل اصرار دارد يا پشيمان شده است؟

شب اين عمل را انجام داده است يا روز؟

احرام عمره بوده است يا احرام حج؟

يحيي بن اکثم پس از شنيدن فروع باز شده از پرسش خود از سوي امام جواد(ع) زبانش به لکنت افتاد و نشانه هاي عجز و نتواني به سيمايش آشکار شد.

مأمون عوامفريبانه رو به حاضرين در مجلس کرد و گفت: اهل بيت در ميان مردم از نظر فضل و کمال بي همتا و ممتازند و کمي سن مانع فضيلت آنها بر سايرين نمي شود.

شرايط سياسي فرهنگي خاصي که بر عصر امام جواد(ع) حاکم بود، باعث شکل گيري آراء و فرقه هاي مختلف فکري شده بود. گسترش جهان اسلام و ورود عقايد و باورهاي مختلف و ديگر مذاهب و اديان به عالم اسلام از يک سو و ترجمه آثار فلاسفه يونان از سوي ديگر، موجبات چنين شرايطي را پديد آورده بود.

امام جواد(ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبهه سياست و فکر و فرهنگ قرار داشت. موضعگيري ها و شهبه افکني هاي فرقه هايي چون زيديه، واقفيه، غُلات و مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ کند.

امام جواد(ع) براي اجراي حق و عدالت و همچنين حفظ حقوق شيعيان وکلايي را به مناطق مختلف حکومت عباسيان اعزام نمود، که محدوده وسيعي از سيستان و ري و قم تا بصره و کوفه و بغداد را شامل مي شد. افرادي چون "نوح بن دراج" که مدتي قاضي بغداد و سپس قاضي کوفه بود، از ياران امام جواد(ع) بوده اند.

در واقع، مراتب فضل و کمال و برتري دانش و علم امام جواد(ع) يکي از عمده عوامل به شهادت رساندن حضرت به شمار مي آيد. "ذرقان" مي گويد، روزي دوستش "ابن ابي داود" با حالتي بسيار غمگين و ناراحت از مجلس معتصم خليفه عباسي باز مي گشت. علت عصانيتش را جويا شدم.

او در پاسخ گفت: اي کاش بيست سال پيش مرده بودم. پرسيدم چرا؟ در پاسخ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر در مجلس معتصم بر سرم آمد. و در توضيح گفت: معتصم براي صدور حکم شرعي شخصي که مرتکب سرقت شده بود همه فقها از جمله محمد بن علي (امام جواد عليه السلام) را گرد آورده بود.

من به استناد آيه اي از قرآن اعلام کردم بايد دست را از مچ قطع کنم.

گروهي ديگر از فقها به استناد به آيه اي ديگر از قرآن گفتند مقصود از دست تا آرنج است.

آنگاه معتصم رو به محمد بن علي امام جواد عليه السلام کرد و پرسيد: نظر شما در اين مسأله چيست؟ امام فرمود: اينها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار کرد و قسم داد که بايد نظرتان را بگوييد. محمد بن علي عليهماالسلام گفت: چون قسم دادي نظرم را مي گويم. اينها در اشتباه اند. زيرا فقط انگشتان دزد بايد قطع شود و بقيه دست بايد باقي بماند.

معتصم گفت: به چه دليل؟

حضرت فرمود: زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مي پذيرد. بنابراين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود دستي براي او نمي ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نيز خداي متعال مي فرمايد: "و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا" سجده گاه ها از آن خداست. پس هيچ کس را همراه با خدا مخوانيد.

ابن ابي داود مي گويد: معتصم جواب امام جواد عليه السلام  را پسنديد. دستور داد انگشتان دزد را قطع کنند و من همان جا آرزوي مرگ کردم.

پس از سه روز ابن ابي داود به حضور معتصم مي رسد و مي گويد: خيرخواهي براي اميرالمؤمنين بر من واجب است و من در اين جهت سخني مي گويم که مي دانم با آن به آتش جهنم مي افتم. معتصم گفت: آن سخن چيست؟ گفتم: چگونه اميرالمؤمنين براي امري از امور ديني که اتفاق افتاده است به خاطر گفته مردي که نيمي از مردم به امامت او معتقدند و ادعا مي کنند او از اميرالمؤمنين شايسته تر به مقام اوست، تمامي سخنان آن علماء و فقها را رها کرده و به حکم آن مرد حکم کرد؟

پس رنگ معتصم تغيير کرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا در برابر اين خيرخواهيت به تو پاداش نيک عطا کند و پس از آن بود که تصميم به شهادت امام عليه السلام گرفت و مدت کوتاهي نگذشت که امام(ع) را به شهادت رساند.

فهرست منابع:

1- اصول کافي، جلد 1.

2- موسوعة الامام الجواد، جلد 1.

3- المناقب لابن شهر آشوب، جلد 4.

4- کشف الغمه، جلد 2.

5- بحارالانوار، جلد 5.

6- تحت العقول.

7- مسند الامام الجواد.

8- مسند عطاردي.

9- رجال کشي.

برچسب ها :

عيد ميلاد جواد الائمه
 


 

گل آمد و زد خيمه به گلزار ببينيد

شد ماه رخ يار پديدار ببينيد

 

گسترد به دامان چمن فرش زمرّد 

فراش صبا در قدم يار ببينيد

 

از نفخه باد سحر و عطر رياحين

صحراست مگر کلبه عطار ببينيد

 

خورشيد و مه و  مشتري و زهره و بهرام

ماتند ز نور رخ دلدار ببينيد

 

اين رشته جان در کف و آن تاج مرصع

بر يوسف عشقند گرفتار ببينيد

 

قمري به نواخواني و بلبل به تغزل

در پنجه  عشق اند گرفتار ببينيد

 

سبزي خط عارض گلنار کليم است

يا سرزده گل از شجر نار ببينيد

 

خورشيد بر آورده سر از مشرق اميد

يا آمده گل بر سر بازار ببينيد

 

عيد نو و عيد ظفر و عيد جواد است

اي خلوتيان حرم يار ببينيد

 

بر دامن ريحانه ي ريحانه ي طاهر

ريحانه اي از عترت اطهار ببينيد

 

رخسار جواد النقب چون گل خورشيد

طالع شده از خيمه زرتار ببينيد

 

ميثم صفت از دار فنا چشم ببنديد

تا طلعت حق را به سردار ببينيد

 

مُهر نهم از دايره ي مهر الهي

رخشان شده اي صاحب انصار ببييند

 

بر سفره ايجاد ز نعمات خداوند

آن مائده را چون گل بي خار ببينيد

 

تا چند اسير زر و تزوير و غروريد

در لوح قضا گر شده يک بار ببينيد

 

گر از شرر آه  ستمديده نترسيد

پس عاقبت کار ستمکار ببينيد

 

در دايره امن خداوند بپاييد  

جود و کرم و بخشش و غفار ببينيد

 

مرداني شيدا شده بيمار محبت

او را به غم عشق گرفتار ببينيد

 

چو مردمک ديده به چشم نگرانش

جاي قدم يار وفادار ببينيد

 

يک دم مژه بر هم نزند بو که نشنيد

بر ديده اش آن يار دل آزار ببينيد

 

"محمد علي مرداني"

 

برچسب ها :

بسمه‌تعالی

دستاورد تحقیقاتی درخصوص درمان ضایعه نخاعی

 

  محققان و پزشکان دانشگاه علوم پزشکی تهران، به دستاوردهای چشمگیری در درمان بیماران ضایعه نخاعی دست یافتند.

  در نشست خبری که امروز با حضور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در بیمارستان امام خمینی تهران برگزار شد، ابعاد این دستاورد بزرگ بین‌المللی تشریح شد.

  آقای دکتر لنکرانی، ضمن تاکید بر اینکه هنوز مراحل آزمون‌های انسانی این روش درمانی در حال انجام است و نباید انتظار بیش از حد داشت، اعلام کرد: نتایج عمل جراحی بر روی 9 تن از بیماران ضایعه نخاعی که با مجوز شورای اخلاق پزشکی مورد درمان قرار گرفته‌اند، مثبت است و یکی از آنها با استفاده از پارالل راه می‌رود.

  وزیر بهداشت، ضمن تاکید بر اینکه دولت با تمام توان از این اقدام غرورآفرین متخصصان کشور حمایت خواهد کرد: اعلام کرد در صورت نهایی شدن مراحل آزمون این روش درمانی، آمادة انتقال دانش جهت درمان بیماران سایر نقاط جهان نیز هستیم.

گفتنی است روش درمانی گروه پزشکی دانشگاه تهران، با استفاده از سلولهای "شوان" انجام می‌شود و روش منحصربه‌فردی است. در موارد معدودی که برخی کشورها با استفاده از روشهای دیگر، اقدام به این درمان کرده‌اند، نتایج بسیار ضعیفتری نسبت به روش انجام شده در کشورمان کسب کرده‌اند.

 

 

نکاتی در مورد پروژه درمان بیماران ضایعه نخاعی

 

تطبیق با شرایط زمانی:

در زمانی که بسیاری از قدرتها، تکنولوژی را در خدمت ریختن بمب از هوا بر سر کودکان و مردم بی‌گناه گرفته‌اند، جوانان ما دانش و تکنولوژی را در خدمت درمان بزرگترین آلام بشری قرار داده‌اند.

برخی آمارها:

نظر به اینکه 2100 نفر از جانبازان جنگ تحمیلی دچار ضایعات نخاعی هستند و با توجه به آمار بالای تصادفات و حوادث مختلف، برآورد می‌شود که بیش از 70000 نفر بیمار ضایعه نخاعی در کشور وجود داشته باشد.

معرفی پروژه:

پروژه "سلول‌درمانی" برای ترمیم ضایعات نخاعی به شرح ذیل در مجتمع بیمارستان امام خمینی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران شروع شده است:

مرحله اول: آزمون حیوانی از ابتدای سال 1381 پس از انجام مطالعات اولیه مدلسازی ضایعات نخاعی در موش شروع شد. برای انجام مطالعات حیوانی 33 موش در نظر گرفته شد و در آنها ضایعات نخاعی ایجاد گردید که موش‌ها از کمر به پایین دچار فلج شدند. سلول‌های مورد نظر از موش گرفته، کشت و تکثیر شدند و نهایتاً پس از انتقال سلول‌ها به نخاع موش‌های آسیب‌دیده، بهبود و پیشرفت روزانه در موش‌ها مشاهده شد و پس از 60 روز موش‌ها قادر به حرکت بودند و در مقایسه با گروه کنترل، بهبود چشمگیری مشاهده گردید به گونه‌ای که موش‌ها قادر به دویدن و حرکت دم بودند.

پس از موفقیت در آزمون حیوانی در پایان سال 1382 مقاله مربوط در یک مجله معتبر بین‌المللی به چاپ رسید.

مرحله دوم: بررسی زیادی در رابطه با بی‌خطر بودن بکارگیری این روش بر روی انسان انجام شد و همچنین برای کسب توانایی رشد سلول‌های انسانی که از خود فرد گرفته می‌شود تلاش‌های بسیاری صورت گرفت (مزیت استفاده از سلول‌های خود فرد آن است که احتمال پس‌زدن پیوند تقریباً به صفر میل می‌کند). برای انجام این اقدام بر روی انسان، مجوز کمیته اخلاق پزشکی دریافت گردید و این پروژه تحت حمایت مادی و معنوی دفتر همکاریهای فناوری قرار گرفت و از بهمن‌ماه سال 1384 این اقدام درمانی برای اولین داوطلب انجام شده است. مشخصات و شرایط چهار بیمار اول ضایعه نخاعی که مورد درمان قرار گرفته‌اند به شرح زیر است. البته تعداد کل بیمارانی که تا کنون عمل جراحی بر روی آنها انجام شده است، 9 نفر است:

1-  آقای م.ع.  (36ساله جانباز 70% در سال 1366) زمان عمل بهمن 84.

شرایط قبل از عمل: بی‌اختیاری ادرار و مدفوع، فلج کامل اندام‌های تحتانی و بدون حس و حرکت.

شرایط بعد از عمل: کنترل کامل ادرار و مدفوع، بهبود حرکت و برگشت کامل حس سطحی و عمقی تا نوک انگشتان پا.

2-  آقای ا. ق. (40 ساله سقوط از بلندی در سال 1382) زمان عمل اسفند84.

شرایط قبل از عمل: دارای ضایعه نخاعی گسترده و فلج کامل از ناف به پایین، بی‌اختیاری ادرار و مدفوع و بدون حس و حرکت.

شرایط بعد از عمل: بازگشت حس سطحی تا مقعد و حس عمقی تا نوک انگشتان، بازگشت حس اجابت مزاج.

3-  خانم ز.ف. (27ساله سقوط از بلندی در سال 1372) زمان عمل اسفند1384

شرایط قبل از عمل: بی‌اختیاری ادرار و مدفوع و بی‌حسی سطحی و عمقی از بالای ران، ضعف عضلانی لگن ران و ساق پا.

شرایط بعد از عمل: برگشت حس کامل (حسی و عمقی) پای چپ و پای راست تا زیر زانو، افزایش قدرت ران راست و چپ، افزایش حجم مثانه، راه رفتن با استفاده از پارالل به میزان 8متر.

4-  خانم ه. ح. (26 ساله تصادف اتومبیل در سال 1380) زمان عمل شانزدهم اردیبهشت 1385.

شرایط قبل از عمل:

شرایط بعد از عمل:

شایان ذکر است که تا کنون عوارض جانبی ناشی از عمل پیوند سلول در هیچ یک از بیماران فوق‌الذکر مشاهده نگردیده است.

 

مقایسه با تجربیات جهانی:

عمل پیوند سلول برای ترمیم ضایعات نخاعی بر روی انسان تاکنون غیر از ایران، در کشورهای روسیه و چین نیز صورت پذیرفته است. با بررسی‌های انجام شده، علی‌رغم تعداد زیاد این عمل در چین با استفاده از سلول‌های بنیادی جنینی، موفقیتی حاصل نشده است.

همچنین در کشور روسیه که از سلول‌های بویائی مخاط بینی و یا سلول‌های مغز استخوان استفاده می‌کنند نتایج قابل قبولی بدست آمده است ولی زمان اولین آثار درمان، بسیار بیشتر از روش منحصر به فرد انجام شده در کشور ماست. قابل ذکر است در روسیه، برای انجام این عمل و اقدامات بازپروری، یکصد و پنجاه هزار دلار دریافت می‌کنند.

به‌طور کلی روشی که در ایران انجام شده است، متفاوت از روسیه و چین است و از سلول‌های غلاف عصب محیطی (شوان) استفاده می‌شود که در این روش، سلول‌ها از عصب پای شخص برداشته و به مدت سه الی چهار هفته کشت و تکثیر می‌شوند و سپس عمل پیوند انجام می‌شود.

 

برخی نکات:

  • اعلام آمادگی برای پذیرش بیماران از سراسر جهان:

ایران آمادة پذیرش بیماران از سایر نقاط جهان و انعقاد قراردادهای دوجانبة "عدم افشاء"، با مراکز درمانی در سایر کشورها جهت درمان بیماران است؛ ضمن آنکه به ارزش اقتصادی چنین پروژه‌هایی کاملاً واقفیم، ولی همچون قدرتهای مستکبر و خودخواه جهان، در پی بهره‌برداریهای اقتصادی انحصارطلبانه و ظالمانه نیستیم. امروز برخی سرمایه‌داران در دنیا، با انحصار حقوق ناشی از یک داروی خاص، درآمدی معادل چند میلیارد دلار در سال کسب می‌کنند که ناشی از اختلاف قیمت شدید این داروهای خاص با سایر داروهاست. حتی در کشور خود ما، 3% فرآورده‌های دارویی، که وارداتی هستند، حدود 35% قیمت را تشکیل می‌دهند که نشان دهندة همین قیمت‌های سرسام‌آور داروهای خاص است. اما ایرانیان، به هر فناوری مفیدی که دست پیدا کنند، چنین سوء استفاده‌های حریصانه‌ای را که منجر به محروم کردن ملل فقیر و نیازمند می‌شود، مجاز و مشروع نمی‌دانند و در حد بازگشت سرمایه‌گذاریهای انجام شده و سود معقول، راضی هستند و دانش خود را در خدمت رفع آلام بشریت قرار می‌دهند.

 

  • گذر از تحریم:

آنانکه به‌ دنبال تحریم علمی جوانان و محققان ایرانی هستند بدانند که به‌دنبال محروم کردن همة‌ جهانیان از دستاوردهایی نظیر "درمان ضایعه نخاعی" هستند؛ هرچند هیچ قدرتی نمی‌تواند محققان و دانشمندان را در بند کند.

 

  • و نکته آخر اینکه:

در دنیایی که تکنولوژی را در خدمت قتل‌عام کودکان و مردم بیگناه قرار داده‌اند، جوانان ایرانی در فکر بازگرداندن سلامت بیماران هستند. مسلماً پس از ورود به مراحل بالینی و انتقال این دانش به سایر کشورها، درمان آسیب‌دیدگان "لبنانی" در اولویت خواهد بود.

برچسب ها :

سلام دوستان عزیز:

من بنا دارم که بیشتر مطالب وبلاگم را به مطالب پزشکی اختصاص بدهم.اگر شما مورد خاصی را در نظر دارید در نظرات بنویسید تا من هم ان مورد را برای شما در مطالب بذارم

هر موضوعی که میخواهید به ان بیشتر پرداخته شود مثل :چاقی -رژیمهای مختلف -وتغذیه که مبحث بسیار زیادی را شامل میشود؛ را برایتان خواهم نوشت البته از پزشکان بنام.

هر نظری اگر داشته باشید متشکر خواهم شد که بنویسید ومرا یاری نمایید

 

گل شب بو

برچسب ها :

عوارض غير قابل جبران مصرف خودسرانه مكمل‏هاى غذايى

با توجه به اين كه اكثر مكمل‏هاى غذايى در اشكال دارويى بوده و از مواد شيميايى ساخته مى‏شوند در صورتى كه بدون نظر پزشك مصرف شوند عوارض جانبى و خطرناك در پى‏دارند. 
معاون غذا و دارو دانشگاه علوم پزشكى جندى شاپور اهواز، با بيان اين مطلب به خبرنگار خبرگزارى دانشجويان ايران گفت: اخيراً مصرف بى‏رويه مكمل‏هاى غذايى و دارويى بدون نظر پزشك و داروساز در بين مردم بالاخص پسران و جوانانى كه به باشگاههاى بدنسازى مى‏روند افزايش يافته است.
وى اظهار كرد: نكته مهم و ضرورى كه اكثر مصرف‏كنندگان به آن توجه ندارند، ورود غيرقانونى اين داروها به كشورمان است.
وى تصريح‏كرد: در صورتى كه ورود مكمل‏هاى غذايى كه اكثراً اقلام ويتامينه با نامهاى مختلف تجارى هستند، بدون مجوز وزارت بهداشت باشد، به هيچ عنوان توصيه نمى‏شوند چرا كه هيچ‏گونه نظارتى بر توزيع، نگهدارى و حمل و نقل آنها صورت نگرفته است و خساراتى را براى مصرف‏كننده به‏وجود مى‏آورد كه غيرقابل جبران است.
وى با اشاره به عوارض كوتاه و درازمدت مصرف خودسرانه مكمل‏هاى غذايى و دارويى توسط مصرف‏كنندگان گفت: مصرف مكمل‏ها (از آنجا كه عمده مصرف‏كنندگان اين مكمل‏ها جوانان و پسران هستند بدون نظر پزشك باعث اختلال در هورمون مردانه مى‏شود، در كوتاه مدت مشكلات جنسى و در دراز مدت مشكلات عقيمى را براى آنها به همراه دارد و بالطبع در زنان نيز اينگونه است.
وى در پايان خاطرنشان كرد: به تمام داروخانه‏ها ابلاغ شده كه از تهيه و توزيع هرگونه دارو يا مكمل‏هاى دارويى و غذايى كه بدون مجوز وزارت بهداشت وارد شده باشد خوددارى نمايند.

برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 343063
تعداد نوشته ها : 344
تعداد نظرات : 140
Rss