پرواز...
سه شنبه 7 6 1385 23:43


Glinding Into Light And Knowledg

پرواز به سوی نور و دانش


Where are my arms
I'm missing you, can see through you
I'm missing pain and movement

بازوانم کجاست؟
دلم برایتان تنگ شده، از میان شما می توانم دید
دلم برای درد و حرکت تنگ شده

Where is the sun
I dwell in you, know you're true
My flesh dissolve in movement
I'm glinding into light and knowledg
Across an everlasting pasture


خورشید کجاست
من در تو ساکن می شوم، چرا که می دانم تو حقیقتی
کالبدم در حرکت حل می شود
به سوی نور و دانش به پرواز در می آیم
بر فراز مرغزاری جاودان


Reveil mon soleil
I dwell in you, know you're true
My body is your movement

بیدار شو آفتاب من
من در تو ساکن می شوم، چرا که می دانم تو حقیقتی
بدن من حرکت توست

A cause du soleil
We're living here, we suffer dear
Let's start new life today

به خاطر آفتاب
 اینجا زندگی می کنیم، ما درد می کشیم عزیزم
بیا زندگی تازه ای را امروز آغاز کنیم


We're glinding into light and knowledg
Across an everlasting pasture
Into the everlasting future! future!...

ما به سوی نور و دانش به پرواز در می آییم
بر فراز مرغزاری جاودان
...!به سوی آینده ای ابدی! آینده ای ابدی

برچسب ها :

ميلاد حسين (ع) و خنده غمبار رسول (ص


 

فصل گل چيدن ز باغ عترت است

عاشقان تبريک ، فصل رحمت است

شد شب قدري دگر اي عاشقان

خنده بر هستي زد آن جان جهان

با تمام دل بگويد يا حسين (ع)

هر که امشب در دلش شور است و شين

 

يک سال پس از ولادت با سعادت امام حسن (ع) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجري ، مژده ميلاد فخر آسمان ، زمين و زمان حضرت امام حسين (ع) به رسول اکرم (ص) رسيد. ولوله اي در خانه علي (ع) بر پا شد. همه جا غرق نور و شادي بود. پيامبر اکرم (ص) با سرعت به خانه علي و زهرا رفت و به اسماء بنت عميس فرمود:

اي اسماء ! قنداق پسرم را برايم بياور .

اسماء ، امام حسين (ع) را در حالي که در پارچه سفيدي قنداق شده بود ، نزد حضرت آورد. رسول اکرم (ص) خشنود شد ، اما م را در آغوش گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند، سپس حسين (ع) را در دامنش نهاد و شروع به گريستن کرد.

اسماء گفت : پدر و مادرم فداي تو باد ، سبب گريه تان چيست؟

رسول اکرم (ص) فرمود : سبب گريه ام همين نوباوه است.

اسماء گفت : او همين الان ديده به جهان گشوده و از مادر متولد شده است.

حضرت فرمود: اي اسماء ! پس از من يک گروه سرکش و متجاوز حسين را به قتل مي رسانند ، خداي متعال شفاعت مرا شامل حال آنها نگرداند. در اين هنگام رسول اکرم (ص) به حضرت علي (ع) فرمود : فرزندم را به چه اسمي ناميده اي ؟

حضرت علي (ع) در پاسخ فرمود: اي رسول خدا نخواستم در نامگذاري او بر شما پيشي بگيرم، در اينجا بود که وحي الهي بر حبيب و دوست خداوند ، حضرت محمد(ص) فرود آمد در حالي که اسم مولود خجسته را همراه خود آورد، هنگامي که رسول اکرم (ص) سفارش خداوند در مورد نامگذاري نوزاد فرخنده اش را دريافت کرد، متوجه علي (ع) گرديد و به او فرمود : او را حسين بنام.

حضرت اباعبدالله الحسين (ع) مرتبه اي عظيم و برجسته داشت که جز پدر ، مادر ، اباالحسن (ع) و اماماني که از فرزندان آن حضرت بودند، هيچ کس به آن مرتبه و مقام نرسيده بود.

در قرآن کريم در آيه تطهير درباره منزلت و مرتبه امام حسين (ع) چنين آمده است :"... انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت ...". " بدون ترديد ، خداي متعال اراده فرموده است که رجس هر آلايشي را از شما خانواده ببرد و شما را پاک و پاکيزه فرمايد." (احزاب/33 )

آيه کريمه ، گواهي خداي متعال به پاکيزگي و طهارت اهل بيت و نيز مرتبه بلند و بالاي آن بزرگواران است و تاکيد بر اين حقيقت آشکار است که برجسته ترين شخصيت اسلامي به آنان اختصاص يافته است .

آيه مودت"... قل لااسئلکم عليه اجراً الا المودة في القربي..."(شورا/23 )

"بگو در ازاء تبليغ رسالت، مزد و پاداشي از شما نمي خواهم ، مگر دوستي اقرباء و فاميل ."

مفسرين گفته اند ، اين آيه کريمه در شان حضرت علي ، حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السلام نازل شده است.

از جابربن عبدالله نقل شده است که گفت :عرب بيابانگردي نزد رسول اکرم(ص) آمد وگفت: اي محمد ! اسلام را بر من عرضه کن ، حضرت فرمود :

شهادتين بر زبان جاري کن و گواهي ده که خدائي جز خداي يکتاي بي همتا نيست ، شريک و انبازي ندارد و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست.

اعرابي گفت: از اين بابت ، مزدي از من خواهي خواست؟

حضرت فرمود : نه مگر دوستي خويشان و نزديکان .

اعرابي پرسيد : نزديکان خودم ، يا نزديکان شما ؟

حضرت فرمود : نزديکان من .

اعرابي گفت : بنابراين دست مبارکت را بده تا با تو بيعت کنم ، لعنت خدا بر کسي که شما و نزديکانتان را دوست نداشته باشد.

حضرت فرمود : آمين . (1)

امام حسين (ع) ، همچون برادر بزرگوارش امام حسن مجتبي (ع) در سايه حمايت الهي زيست تا براي به دوش کشيدن بار سنگين دعوت و رسالت مهيا شود. آن دو امام بزرگوار ، برنامه واحدي را در جهت پرورش فکري و روحي و اخلاقي ، زير نظر جد بزرگوارشان حضرت محمد (ص) و پدر گراميشان حضرت علي (ع) و مادرشان حضرت زهرا (س) دنبال کردند و بدينگونه شعاع شخصيت آن حضرت تجسم فکري ، اخلاقي و علمي مکتب الهي است.

هنگامي که شخصيت امام حسين (ع) را از نظر اخلاق و رفتار مورد توجه قرار مي دهيم ، برخورد آن حضرت با اقشار مختلف را از اين جهت که رهبر نمونه و سرآمد امت اسلامي محسوب مي گردد، لمس مي کنيم . در اينجا به برخي از مصاديق برخورد و رفتار بالنده و تابناک آن حضرت اشاره مي کنيم .

روايتي از فروتني آن حضرت

امام حسين (ع) بر جمعي از فقيران و تهيدستان گذشت ، در حالي که بر زيراندازي نشسته ، سرگرم خوردن چند تکه نان بودند به ايشان سلام داد ، آنها حضرت را بر سفره خويش فراخواندند ، امام حسين (ع) در جمعشان نشست و فرمود : اگر خوراک شما صدقه نمي بود، شريک خوردن شما مي شدم ، سپس افزود : برخيزيد و به خانه من درآييد . سپس آنان را از غذا سير کرده لباس مناسب به ايشان پوشاند و دستور داد درهمي به آنها بدهند.(2)

همين نمونه علمي و گويا ، کافي است که ميزان فروتني آن حضرت و ژرفاي آن را شناسايي کنيم به ويژه وقتي ذهن خود را به اين حقيقت معطوف داريم که امام حسين (ع) ، شايسته ترين فرد براي رهبري امت است ، و تنها سر رشته دار انديشه و رهبري امت بشمار مي رود.

و باز با توجه به اين واقعيت که احدي از معاصرينش به مرتبه اجتماعي او نايل نشده است ، تا جايي که صحابي بزرگوار ، ابن عباس ، به خاطر تعظيم و تکريم او رکاب حضرت را مي گيرد تا امام حسين (ع) بر مرکب خويش سوار شود، به همين دليل وقتي آن حضرت با پاي پياده براي حج بيت الله الحرام سفر مي فرمود، تمام کساني که در طول راه با حضرت برخورد مي کردند ، به خاطر احترام به ايشان پياده مي شدند و همراه حضرت پياده حرکت مي کردند.

درک و دريافت موقعيت اجتماعي امام حسين (ع) در جهان اسلام و در ميان مسلمين ، ما را قادر مي سازد تا ميزان تواضع و فروتني آن حضرت را بهتر درک نماييم ، زيرا ملاحظه مي کنيم که آن امام  در جامعه اسلامي با ساده ترين فرد نيز با همان شيوه معاشرت و رفتار بلند انساني ، برخورد مي فرمود. يکي از نمونه هاي عيني بر تواضع آن حضرت اين است که در صفه ( ايوان جنب مسجد پيامبر (ص) در مدينه منوره ) با افراد بي چيزي که مشغول خوردن غذا بودند ، برخورد کرد، آنها حضرت را براي صرف غذا دعوت کردند ، حضرت به جمع ايشان پيوست و فرمود :

"ان الله لايحب المستکبرين "، همانا خداوند مستکبران را دوست نمي دارد.

آنگاه از خوراک آنان ميل فرمود و اظهار داشت : من دعوت شما را اجابت کردم ، اکنون نوبت شما است که دعوت مرا اجابت نمائيد.

آنها هم دعوت حضرت را پذيرفتند ، لذا ايشان را به خانه برد و خطاب به همسرش رباب فرمود: "هر چه ذخيره کرده اي بيرون بياور."

عفو و بخشش امام حسين (ع)

عفو و بخشش امام حسين (ع) نيز در بلندي و والايي ، مانند ساير اخلاق و صفات آن حضرت است. يکي از مصاديق عيني و عملي آن را با هم مي خوانيم :

روزي فردي مرتکب لغزشي شد که سزاوار تاديب شد، امام حسين (ع) خواست او را ادب نمايد ، فرد به امام حسين گفت: يا مولاي ، آنها که خشم خود را فرو مي خورند،

امام (ع) فرمود : با او کاري نگيريد .

فرد گفت : آنها که از مردم گذشت مي کنند ،

امام فرمود : از تقصيرت گذشتم .

فرد گفت : خداي متعال نيکوکاران را دوست مي دارد.

حضرت فرمود : تو را براي خدا بخشيدم و دو برابر آنچه به تو بخشيده بودم ، از آن توست .

پي نوشت ها:

1- سرچشمه هاي نور، مسلم صاحبي ، ص 29 .

2- مناقب آل ابي طالب ، ابن شهر آشوب ، بخش مکارم الاخلاق .

3- کشف الغمه ، ج 2 ، ص 24 .

 

برچسب ها :
کیستی؟؟؟
سه شنبه 31 5 1385 0:44

تنها در یک زمان من از جواب دادن عاجز شدم وان این بود که یک نفر از من سوال کرد که:تو کیستی؟؟؟

برچسب ها :
شد خاتم انبیا محمد (ص)
دوشنبه 30 5 1385 10:45

شد خاتم انبيا محمد (ص)
 

به به كه چه روز خرم آمد

مبعوث نبى اكرم آمد

 

بس عيد فرارسيد بى شك

عيدى نبود چنين مبارك

 

از بعثت او جهان جوان شد

گيتى چو بهشت جاودان شد

 

اين عيد به اهل دين مبارك

بر جمله مسلمين مبارك

 

از غيب ندا رسيد او را

آن ذات خجسته نكو را

 

كاى ذات نكو پيمبرى كن

برخيز و به خلق رهبرى كن

 

چون قدر و مقام رهبرى يافت

در كوه «حرا» پيمبرى يافت

 

بشنيد چو اين ندا محمد (ص)

شد خاتم انبيا محمد (ص)

 

هر روح كه دور از بدى شد

با آمدنش محمدى شد

 

قانون حيات و هستى آورد

 آيين خدا پرستى آورد

 

پيدا چو شد آن جمال هستى

بشكست اساس بت پرستى

 

با بعثت آن نبى مرسل

بتخانه به كعبه شد مبدل

 

هر دم صلوات بر جمالش

 بر احمد و بر على و آلش

 

صد شكر به دين آن جنابم

قرآن مقدسش كتابم

 

خوشبخت كسى كه امت اوست

در سايه دين و رحمت اوست

 

از عرش ملك دهد سلامش

شد ختم پيمبرى به نامش

 

اى داده ز ماه تا به ماهى

 بر پاكى ذات تو گواهى

 

در شأن تو گفت ايزد پاك

لولاك لما خلقت الافلاك

 

اى بر سر هر پيمبرى تاج

يك قصه توست شام معراج

 

قرآن كريم حجت توست

خوشبخت كسى كز امت توست

 

گر زانكه تو بت نمى‏شكستى

اسلام نبود و حق پرستى

 

توحيد به ما تو ياد دادى

بتخانه و بت به باد دادى

 

اى معنى ممكنات درياب

اى خواجه كائنات درياب

 

ما غير تو دادرس نداريم

درياب كه هيچ كس نداريم

 

اى آن كه تو يار بينوائى

فرياد رس و گرهگشائى

 

درياب كه ما گناهكاريم

اميد شفاعت از تو داريم

 

تنها نه منم به غم گرفتار

غم از دل هر كه هست بردار

 

اي جان جهان فداي جانت

"شهري" است غلام آستانت

 

"عباس شهرى"

برچسب ها :
مبارک باد این عید
دوشنبه 30 5 1385 10:44

فرا رسیدن عید سعید مبعث را به عاشقان ودلدادگان رسول مهر وپیام اور کرامت انسانی  تبریک میگویم

 

عاشقان عیدتان مبارک باد                                                   

برچسب ها :

ماه فرو ماند از جمال محمد (ص)


ماه فرو ماند از جمال محمد (ص)

سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)

قدر فلك را كمال و منزلتى نيست

در نظر قدر با كمال محمد (ص)

وعده ديدار هر كسى به قيامت

ليله اسرى شب وصال محمد (ص)

آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى

آمده مجموع در ظلال محمد (ص)

عرصه گيتى مجال همت او نيست

روز قيامت نگر مجال محمد (ص)

و آن همه پيرايه بسته جنت فردوس‏

بو كه قبولش كند بلال محمد (ص)

همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد

تا بدهد بوسه بر نعال محمد (ص)

شمس و قمر در زمين حشر نتابد

نور نتابد مگر جمال محمد (ص)

شايد اگر آفتاب و ماه نتابد

پيش دو ابروى چون هلال محمد (ص)

چشم مرا تا به خواب ديد جمالش

خواب نمى‏گيرد از خيال محمد (ص)

سعدى اگر عاشقى كنى و جوانى

عشق محمد(ص) بس است و آل محمد(ص)

"سعدى شيرازى‏"

برچسب ها :
حدیث منتخب
دوشنبه 30 5 1385 10:25

آيا مي‌دانيد گناه كاران هم خوب و بد دارند؟

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم:
همه فرزندان آدم خطاكارند، و بهترين خطاكاران توبه گرانند.
 

كنز العمال، ج 4 ، ص 215، ح 10220

 

برچسب ها :
عاشقت خواهم ماند
دوشنبه 30 5 1385 2:38

عاشقت خواهم ماند

بی آنكه بدانی دوستت خواهم داشت

بی آن كه بر لب آرم  در دل خواهم گفت

بی هيچ سخنی  گوش خواهم داد

بی هيچ اندوهی در آغوشت خواهم گريست

بی آن كه حس كنی در تو آب خواهم شد

بی هيچ گرمایی كنار آشيانهی تو آشيانه می كنم

و فضای آشيانه را پر از ترانه می كنم

می پرسند : به خاطره چه زنده ای؟

و من برای زندگی تو را بهانه می كنم

برچسب ها :
درویش و جهنم
دوشنبه 30 5 1385 2:31

درویش و جهنم

درويشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود
پس از اندك زمانی، داد شيطان در می آيد
رو به فرشتگان می كند و می گويد : جاسوس می فرستيد به جهنم؟
از روزی كه اين مرد به جهنم آمده مدام در گفتگو است و جهنميان را راهنمایی می كند و
سخن درويشی كه به جهنم رفته بود اين چنين است؛
با چنان عشقی زندگی كن كه حتی بنا به تصادف، اگر به جهنم افتادی خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند

برچسب ها :
عشق ,پلنگی ست...
دوشنبه 30 5 1385 2:18
عشق ، پلنگی ست که در رگ هايم می دود. پلنگی که می خواهد تا خدا خيز بردارد. من اين پلنگ را قلاده نمی بندم و رامش نمی کنم . حتی اگر قفس تنم را بشکند. خدا ماه است و اين پلنگ می خواهد تا ماه بپرد . حکايت پلنگ و ماه عجب ناممکن است . اما هر چه ناممکن تر است ، زيباتر است......../
پلنگ عشق به هوای گرفتن ماه است که به آسمان جست می زند؛ اما هزار هزار هزار فرسنگ مانده به ماه می افتد. دره های جهان پر از پلنگان مرده است که هرگز پنجه شان به آسمان نرسيده است . خدا اما پرش پلنگ عشق را اندازه می گيرد، نه رسيدن اش را . و پلنگان می دانند که خدا پلنگی را دوست تر دارد که دورتر می پرد ! ........
 
اميدوارم درخت آرزوهاتون به شکوفه بشينه و عطر آمين نفس فرشته ها به برق نگاه تک تک آرزوهاتون گير کنه و به اونچه که براش بي خوابي مي کشيد برسيد .

 

برچسب ها :

وابستگي  برابر نيست با دلبستگي

 

با  ذكر اين مطلب كه وابستگي يك نيازي است كه ارضاي آن نياز ايمني را بر آورده مي كند و حتي شكست  در ارضاي آن به خود شيفتگي ( نارسيسم ) مي انجامد . ( افراد خود شيفته فقط و فقط افكار و احساسات و نياز هاي خودشان  را  واقعي مي بينند . چون تمام حواسشان فقط  متوجه خودشان است ).

ولي باز  هم بايد متذكر  شد كه ارضا ء  بيش از حد  اين نياز خطرناك است طوري كه فرديت را از ما مي گيرد  افراد وابسته كاري از دستشان براي خود بر نمي ايد . به محض آنكه تنها مي مانند از اضطراب و وحشت عاجز هستند .بعضي به اشتباه واژه  دلبستگي را با وابستگي اشتباه مي گيرند. 

- دلبستگي ارتباط مهر ورزي است در جاي خود ولي فرديت راو موجوديت را زير سؤال نمي برد.

 

- دوست داشتن در دلبستگي يعني ما را براي هستي يكتاي مان پذيرفته اند . در اين  حال براي  كسي  كه دوستمان  مي دارد موجودي ضروري و بي جانشين مي شويم .

 

دلبستگي يكي از وجوه عشق است ولي وابستگي خير . 

- در دلبستگي طرفين رابطه مي توانند فرديتشان را حفظ كنندولي در عشق به ديگري جذب و گم نمي شوند .

برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 343062
تعداد نوشته ها : 344
تعداد نظرات : 140
Rss