پایگاه خاتم الانبیای مسجد محله ما چه می گذرد؟
بدتر از همه گاهی اوقات می بایست در خدمت کمیته ها هم باشی حالا به هر دلیلی نیرو کم داشتند بسیجی پایگاه را همراه خود می بردند .اما آن سال مشگل دیگری در مدرسه بوجود آمده بود چهارمی ها در گیر شده بودند رضا که همیشه نقش حلال مشگلات را داشت در معرکه حاضر شد به کلاس چهارم انسانی Aرفت متاسفانه با شلوغی ودسته بندی خاصی مواجهه شد روی تخته سیاه نوشته شده بود شعار هر فدایی نان مسکن آزادی ویکی از برادران هم در حال نوشتن شعار خود زیر آن بود شعار هر فدایی جفتک یونجه طویله رضا سری به تاسف جنبانید وآنها را به سکوت دعوت کرد همه منتظر واکنش رضا بودند آن روزها از کمیته های انقلاب اسلامی هر منافقی بشدت می ترسید وقتی پاترول زرد رنگ کمیته از خیابانی می گذشت نفس ها درسینه حبس می شد عده ای جوان از خود گذشته وبی باک که همرا ه هم دست در دست با تمام توان وقدرت با اراذل واوباش ومنافق برخورد می کردند قاطع وطوفنده .هیچکس داخل کلاس جرات حرف زدن را نداشت رضا آرام وآهسته تخته پاک کن ابری را بر داشت وشعارها را پاک کرد آنها ترسیده بودند که مبادا رضا آنها را به کمیته تحویل دهد ترس سراسروجود آنان را فرا گرفته بود . رضا گفت بچه بیایید مثل همین تخته پاک کن زنگارهای درون را پاک کنییم بیایید با هم باشیم یکدل ویکرنگ بیایید مثل همین تخته کینه ها را از دل کنار بزنیم بیایید دوست باشیم دل بچه ها آرامش گرفت .رضا به بچه های کلاس چهارم A گفت من پشنهاد می کنم یک شب در پایگاه مهمان ما باشید اگر بد بود هرکس راه خودش اگر خوب بود هم چه بهتر شما بیایید تا باهم آشنا شویم تا کدورت ها برود شما از خانواده اتان اجازه بگیرید بطور حتم موافق به مسجد آمدن شما هستند رضا گفت من عضو پایگاه مسجد هستم از خانواده اتان اجازه شما را می گیرم .چند تا از بچه ها چیز های جالبی گفتند : یکی گفت آقا رضا می گویند داخل پایگاه شما ها مغز بچه مردم را شستشو می دهید دیگری گفت میگن شما فریب می دهید تا به جبهه بفرستید دگری گفت ما نمی خواهیم شهید شویم دیگری گفت در جبهه غنیمت هم می گیرند. یکی گفت آن چیه که داخل مغز بچه می ریزید . یکی دیگر هم گفت آقا رضا پدرومادرم گفته اصلا پایگاه نرو هرکس چیزی می گفت ونگاهی جدا گانه به پایگاه داشت یکی می ترسید یکی وهرکس به تعبیر خود نظری داشت .در هر جهت رضا آنهارا به مسجد وپایگاه دعوت کرد قبل از نماز اذان همه جلو مسجد باشند وقتی