نهضت اسلامی ایران در دهه پنجاه با هدایت امام‌خمینی(ره) به عنوان یک رهبر دینی مطلع از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های تشکل‌های سیاسی و مذهبی آن دوره که مردم گردانندگان اصلی آن بودند، سرانجام در 22 بهمن ماه سال 57 پیروز شد.
انقلاب اسلامی ایران پدیده‌ای بی‌نظیر در میان حرکت‌ها و انقلاب‌های بزرگ دنیا به شمار می‌آید، عظمت این حرکت انقلابی و شکوه حضور یکپارچه مردم برای پی‌ریزی یک نظام الهی، پیش‌بینی تمام سردمداران و قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را بر هم زد و آنان را مجبور به کرنش در مقابل انقلاب اسلامی ایران کرد.
این حرکت بزرگ انقلابی و سیاسی همانند سایر انقلاب‌هایی که در طول تاریخ به وقوع پیوسته با نیت و هدف برهم زدن وضع موجود و نیل به وضع مطلوب به وقوع پیوست. انقلابیون مسلمان ایران با ترسیم فردایی بهتر تمام شرایط سخت و ناملایمات این نهضت را تحمل کردند و ره‌آوردهایی که این انقلاب برای سایر حرکت‌های اسلامی معاصر و مردم ایران به دنبال داشت، ثمره و میوه به بارنشسته آن بود.

آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران
منظور از آرمان‌ها و اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی که در روند حرکت این نهضت اسلامی به صورت کلی و غیرشفاف که البته پس از پیروزی انقلاب در کشاکش حوادث و رویدادها و نیز در متن قانون اساسی مصوب سال 1358 به‌طور شفاف بیان شدند مطرح می‌شد، همان اهداف سلبی و ایجابی انقلابند که مردم به منظور دستیابی به آنها علیه رژیم پهلوی شوریدند و تا سرنگونی آن از پای ننشستند. دستاوردهای انقلاب نیز آرمان‌هایی هستند که به دنبال پیروزی این نهضت تحقق یافتند.
مهم‌ترین آرمان‌های این حرکت اسلامی را می‌توان از خلال شعارهای مردم در دوران پیروزی انقلاب و پیام‌های رهبر سیاسی و فکری ایران، امام‌خمینی(ره) بازشناخت. آرمان‌هایی که در حوزه‌‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قابل لمس و مشاهده است.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که شالوده حرکت خود را بر مکتب اسلام و مبنای خویش را حرکت تحول‌آفرین حسین‌بن‌علی(ع) قرار داده بود، با وجود رهبری آگاه ، فقیه ، مجاهد و حضور پرشور مردمی با اراده عزمی راسخ، در شرایطی رخ داد  که نظریه‌پردازان انقلاب، نقش دین و مکتب را در وقوع انقلاب‌ها - در آن دوره - منکر شده و یا به حداقل رسانده بودند بنابراین- پیروزی انقلاب – را می‌توان شگرف‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران برشمرد.
چون انقلاب اسلامی ایران در برهه‌‌ای از تاریخ روی داد که تمامی صاحب‌نظران سیاسی و نظریه‌پردازان دنیا، نه تنها وقوع آن را پیش‌بینی نمی‌کردند بلکه احتمال آن را هم امری کاملا ناممکن می‌دانستند لذا پیروزی انقلاب اسلامی تمامی قالب‌های فکری نظریه‌پردازان را در مورد انقلاب‌ها، فرو شکست و این دستاوردی بود که تنها انقلاب اسلامی ایران آن را به خود اختصاص داد.

دستاوردهای سیاسی
بزرگ‌ترین دستاورد و آرمان سیاسی انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات اسلام در جهان بود که با براندازی نظام سلطنتی و ایجاد حکومتی دینی و مستقل در ایران، مقدمات شکل‌گیری این هدف مهم سیاسی فراهم آمد انقلاب اسلامی ایران اعتماد به نفس را که روزگاری نه چندان دور پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود و در دوره پهلوی در میان مردم مسلمان ایران مخصوصا قشر تحصیلکرده به فراموشی سپرده شده بود را احیاء و بارور کرد.انتخاب راهکردی تحت عنوان «اسلام» به عنوان مهمترین وکامل‌ترین شیوه مبارزه در بین سایر جنبش‌های اسلامی، از جمله رهاوردهای انقلاب اسلامی ایران و آثار تجدید حیات اسلام بود.
روی آوردن به مبارزه اسلامی تنها نتیجه تجدید حیات اسلام نبود، بلکه انقلاب اسلامی ایران برداشتی نوین و تازه از اسلام را پیش روی انسان‌های آزاده جهان قرار داده بود و اسلام انقلابی را به قالبی جدیدتر مطرح نمود. براساس معنای جدید، مبارزه و ستیزه‌جویی انقلابی تنها روی آوردن به اسلحه و سلاح‌های جنگی خانمان برانداز نبود، بلکه انقلاب اسلامی مسلمانان جهان را بر آن داشت که با جنبش‌های اسلامی و یکپارچه، حکومت ا... را در کره‌زمین به حرکت درآوردند.
 این هدف بنیادی و اساسی انقلاب اسلامی ایران بیشتر سردمداران سایر کشورهای مسلمان را برآن داشت تا با تلاش در جهت بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی مردم کشور خود و همچنین تظاهر به اسلام از قیام‌های مردمی در مملکت خود که متاثر از انقلاب اسلامی ایران است، جلوگیری به عمل آورند.
اداره امور کشور با توجه به رای و نظر عمومی مردم و در بیانی دیگر، اداره کشور با توجه به نظر شورا، مبارزه با هرگونه سلطه‌گری و سلطه‌پذیری، ایجاد امنیت داخلی، محو هرگونه استبداد و خودکامگی و طرد کامل استعمار، تقویت همه‌جانبه بنیه دفاعی کشور برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی نظام جمهوری اسلامی، ایجاد روابط با سایر دولت‌ها تنها از جنبه مصالحه‌آمیز، حمایت از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر گوشه از جهان با اجتناب کامل از هرگونه نفوذ و دخالت در امور داخلی کشورها و... از دیگر دستاوردهای سیاسی انقلاب اسلامی است.

دستاوردهای اجتماعی
ایجاد روحیه خود باروری و خوداتکایی به صورتی بارز و شکوهمند در بین آحاد جامعه، مهم‌ترین دستاورد اجتماعی انقلاب اسلامی ایران در سطح داخلی جامعه است. اوج این خودباوری و شکوفایی شخصیتی را در سال‌های جنگ تحمیلی شاهد بودیم.
 مردم، با ایمان و اعتقاد در رویارویی با رژیم تا دندان مسلح صدام پیروز شدند و با رژیمی که توسط آمریکا و همه حکومت‌های مخالف با انقلاب اسلامی حمایت می‌شد. ایثار، فداکاری، صداقت، اخلاص مردم و نهادهای مردمی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره زبانزد جهانیان بوده و هست.
تشکل‌های مردمی و نهادهای غیردولتی روز به روز جان و قدرت تازه‌ای به خود گرفته و نقش تصمیم‌سازی برای جریان‌های حاکمیتی پیدا کردند این نوع پویایی که در جوهره اجتماعی پدید آمده، صرفا می‌توانست آرمان‌هایی باشد که در اذهان جامعه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت.
تامین حقوق همه‌جانبه افراد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای عموم و تساوی همه در برابر قانون، توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین مردم، تدوین قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی و سیاسی براساس موازین اسلامی از دیگر ره ‌آوردهای اجتماعی انقلاب اسلامی ایران است.

دستاوردهای اقتصادی
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت انقلابی در منطقه‌ای ظهور یافت که زیرسلطه کامل غرب و آمریکا بود ، این نهضت اسلامی علاوه بر ترویج افکار ضد امپریالیستی در منطقه، جرقه‌هایی را در ذهن مخالفان سرسخت قدرت‌های سلطه‌گر ایجاد کرد که بازتابی شگرف و طولانی از خود برجای گذاشته است. در این بین اگرچه دستاوردهای سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی بارزتر جلوه‌گری می‌کند اما از نظر اقتصادی، بیشترین لطمه و آسیب را بر پیکره قدرت‌های استعماری غرب و آمریکا وارد کرد.
مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران در زمینه اقتصادی، در مضیقه قرار دادن کشورهای صنعتی در زمینه انرژی و صادرات نفت بود. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کشورهای صنعتی که وابستگی جدایی‌ناپذیری به انرژی در جهت رشد اقتصادی خود داشتند، در کشورهای خاورمیانه که منبع سرشاری از نفت و منابع زیرزمینی بودند، رخنه کرده و با زیر سلطه قرار دادن آنها از این منابع غنی انرژی به نفع اقتصاد خود استفاده می‌کردند.
بزرگ‌ترین خیانت رژیم پهلوی به کشور که تحت عنوان سیاست درآمدزا مطرح شده بود، میزان تولید نفت بود. روزانه شش میلیون بشکه نفت از سرمایه ملی ایران استخراج و به بازارهای کشورهای سلطه‌گر روانه می‌شد اما شکل‌گیری حرکت انقلابی مردم ایران در اوج مبارزه خود توانست، تاثیری بزرگ بر بازارهای نفتی بگذارد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت انقلابی، سیاست‌های گذشته درباره نفت را بازنگری کرد. در سیاست‌های جدید بر کاهش تولید نفت از یک‌سو و افزایش قیمت آن از سوی دیگر تاکید می‌شد. لغو قراردادها که عمدتا با قانون ملی شدن نفت در تعارض بود سیاست دیگر دولت انقلابی بود. در پی این سیاست و با توجه به افزایش تقاضاهای بین‌المللی برای نفت، ایران با خریداران نفت به صورت گزینشی برخورد می‌کرد و در مواردی نیز صادرات خود را قطع و در عمل قانون ملی شدن صنعت نفت را احیاء کرد.
اقدامات و عملکرد دولت اسلامی ایران در زمینه تولید و صادرات نفت شوکی بر کشورهای صنعتی مخصوصا آمریکا وارد آورد. در مقابل ،این کشورها هم به مقابله با انقلاب اسلامی و سیاست‌های اتخاذ شده از سوی آن برآمدند. ایجاد نیروهای واکنش سریع، تاسیس شورای همکاری خلیج‌فارس و... از جمله عکس‌العمل‌های غرب در مقابل ایران بود و در نهایت نیز با فراهم ساختن مقدمات جنگ عراق ضد ایران، برنامه‌های خود را کامل کردند که البته نتیجه جنگ تحمیلی و رشادت‌‌های جوانان و مردم ایرن در هشت سال دفاع مقدس، سیاست‌های استعمارگران را با ناکامی مواجه و دست آنان را برای همیشه از ثروت‌های ملی ایران کوتاه کرد.
از دیگر دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی ایران می‌توان به حفظ ذخایر زیرزمینی، تلاش در راه پیشرفت صنعتی و تکنولوژی کشور از طریق برنامه‌ریزی اقتصادی، استفاده از علوم و فنون، تربیت افراد ماهر، استقلال اقتصادی و خودکفایی در زمینه علوم و فنون، صنعت و کشاورزی، منع اسراف و تبذیر، تاکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی، جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانگان بر اقتصاد کشور، ایجاد عدالت اقتصادی ، کم کردن فاصله طبقاتی و...اشاره کرد.

دستاوردهای فرهنگی و دینی
فرهنگ که از آن به معنای «بینش و منش هویت‌دهنده انسان در حوزه زندگی اجتماعی» تعبیر شده است دامنه‌ای وسیع و گسترده دارد.
 فرهنگ ملت ایران علیرغم غنا و ریشه‌دار بودن آن در نیم قرن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در نتیجه وابستگی دولت به بیگانگان و غرب‌زدگی و خودباختگی دولتمردان آسیب‌هایی جدی دید. وضعیتی که اگر خیزش انقلابی و نهضت اسلامی به آن پایان نمی‌داد، فرهنگ ایرانی را با خطر اضمحلال و بی‌هویتی مواجه می کرد.
ملت ایران در آغاز قیام خود در سال 57، طبیعی‌ترین بستر تحولات انقلابی را برای خود برگزید و آن تبعیت از نهضت عاشورایی امام حسین(ع) بود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری یک زعیم دینی و در مقابل سرنوشتی که حکومت اسلام‌ستیز پهلوی به آن دچار شد نشان از تاثیر مذهب و مولفه‌های دینی در فرآیند پیروزی نهضت اسلامی ایران در دهه 50 دارد.
انقلاب اسلامی ایران که با اتکا بر آموزه‌های شیعی و اعتقاد به ظهور منجی موعود(عج) توانست به پیروزی برسد، به‌الطبع برپایی حکومتی بر محور عدل و عدالت را که موجب پویایی تفکر شیعی است ، در سرلوحه برنامه‌‌های خود در اداره کشور قرار داده بود.
مهم‌ترین دستاوردهای فرهنگی انقلاب اسلامی را می‌توان در موارد زیر بیان کرد:
مبارزه با مظاهر فساد و تباهی، توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین مردم، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای عموم در زمینه‌های مادی و معنوی و...
اما در این میان به وجود آمدن محیطی مناسب جهت رشد و تعالی کمالات اخلاقی و انسانی را می‌توان مهم‌‌ترین دستاورد فرهنگی انقلاب اسلامی برشمرد که از طریق تغییر ارزش‌ها در ابعاد مختلف زندگی افراد به وجود آمد. از جمله تبدیل برخی از ارزش‌های قبل از انقلاب به ضدارزش و تعدیل برخی از آنها و افزوده شدن ارزش‌های جدید در نظر مردم؛ البته زیباترین ره آورد انقلاب اسلامی هم همین موج فرهنگی بوده که ریشه در اعماق باورها و ارزش‌های این مردم داشته و شعار و آرمان‌ اصلی آن هم بازگشت به خویشتن است که جنبه عینی این خودباروری را می توان در:
- حضور مردمی پرشور با عزمی راسخ در جریان پیروزی انقلاب اسلامی
- هشت سال دفاع مقدس و تحمل سخت‌ترین شرایط تحریم اقتصادی ایران
- بازسازی کشور بعد از دوران دفاع مقدس
- پیشرفت‌های علمی و کسب مدارج عالی در زمینه‌های مختلف علمی، آموزشی، فرهنگی و... مشاهده نمود.
راضیه رحیمی-مجله خانواده سبز
دوشنبه 22 بهمن 1386
دسته ها :

     ا22


ا
نقلاب اسلامی ایران در بیست و دوم بهمن ماه هزار و سیصد و پنجاه و هفت به پیروزی رسید و مردم انقلابی، اداره حکومت کشور را به دست گرفتند. پس از پیروزی انقلاب، ایران از نظر اوضاع و احوال داخلی عرصه حوادث تاریخی و مهم بی شمار و از نظر مسائل بین المللی کانون توجه سیاستمداران و عموم مردم جهان شداین انقلاب نهضت مستقلی بود و با تأثیری که بر مستضعفان و مخصوصاً مسلمانان جهان بجا نهاده بود کاخهای مستکبران را به لرزه افکنده بود
به همین جهت از آغاز، آماج دشمنی و توطئه ابرقدرتها شد. در سالهای پس از پیروزی انقلاب کمیت و کیفیت حوادث کشور به اندازه ای فراوان و مهم بوده است که سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی سال 1357 در مقایسه با آن بسیار آرام و کم حادثه است
 



 

 

دسته ها :
 - " أبشرکم بالمهدی یبعث فی أمتی على اختلاف من الناس وزلازل فیملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما ، یرضى عنه ساکن السماء وساکن الأرض یقسم المال صحاحا ، فقال له رجل ما صحاحا ؟ قال بالسویة بین الناس ، قال : ویملأ الله قلوب أمة محمد صلى الله علیه وسلم غنى ویسعهم عدله ، حتى یأمر منادیا فینادی فیقول : من له من مال حاجة فما یقوم من الناس إلا رجل ، فیقول ائت السدان یعنی الخازن فقل له إن المهدی یأمرک أن تعطینی مالا ، فیقول له أحث ، حتى إذا جعله فی حجره وأحرزه ندم ، فیقول کنت أجشع أمة محمد نفسا ، أو عجز عنی ما وسعهم ؟ قال فیرده فلا یقبل منه ، فیقال له إنا لا نأخذ شیئا أعطیناه ، فیکون کذلک سبع سنین أو ثمان سنین أو تسع سنین ، ثم لا خیر فی العیش بعده ، أو قال ثم لا خیر فی الحیاة بعده "

* حدیث شماره : 53 *
* علاء بن بشیر ، از ابو صدیق ناجى ، از ابو سعید خدرى ، روایت کرده که رسول خدا ( ص ) فرمود : مژده باد شما را به ظهور و برانگیخته شدن مهدى ( علیه السلام ) در امت من ، در حالیکه اختلافات تمام مردم را در برگرفته و فاصلهء طبقاتى زیاد گشته است ( شاید مراد از ( زلازل ) همان زلزله طبیعى باشد ) آنگاه حضرتش زمین را از عدل و داد پر مىکند ، همانگونه که از جور وستم پرشده بود ، ساکنین آسمان وزمین از او راضى و خشنود بوده ، اموال را بطور مساوى بین مردم تقسیم مىنماید ، سپس رسول اکرم صلى الله علیه وآله مىفرماید : خداوند دلهاى امت محمد صلى الله علیه وآله وسلم را غنى و بىنیاز گردانیده و عدل آن حضرت را گسترش داده تا جایى که دستور مىدهد منادى فریاد زند و بگوید : چه کسى نیاز به مال دارد ؟ کسى از مردم بجز یک نفر پاسخ نمىدهد ، به او گفته مىشود برو پیش خزانه دار و به او بگو که مهدى ( علیه السلام ) دستور داده که به من مال عطا کنى ، خزانه دار به او مىگوید : آنچه مىخواهى بدون شمارش برگیر و ببر ، تا آن اموال در اختیار او قرار مىگیرد و آنرا احراز مىکند پشیمان گشته و مىگوید من حریص ترین و طمعکارترین فرد امت حضرت محمد صلى الله علیه وآله بودم ، یا اینکه از آن وسعت و بىنیازى که به دیگران داده شد درمانده و محروم ماندم ، رسول اکرم صلى الله علیه وآله در ادامه مىفرماید : آن مرد اموال را برمىگرداند امااز او نمىپذیرند وبه او گفته مىشود ما آنچه را که دادیم پس نمىگیریم وضع به همین صورت هفت سال یا هشت سال یا نه سال مىماند و دیگر بعد از آن خبرى در زندگانى نیست ، یا اینکه پس از آن خیرى در زنده بودن نیست .

المفردات : لعل المقصود بالزلازل الاجتماعیة منها بقرینة ذکرها بعد اختلاف الناس ویحتمل أن تکون الطبیعیة . صحاحا : کاملة غیر منقوصة . أحث : أی خذ منه بغیر عد . الجشع : الحرص والنهم .
منابع و سندهاى این حدیث
نمایش تفصیلی حدیث شماره :53

54 - " یکون فی آخر الزمان - على تظاهر العمر وانقطاع من الزمان - إمام یکون أعطى الناس ، یجیئه الرجل فیحثو له فی حجره ، یهمه من یقبل عنه صدقة ذلک المال ما بینه وبین أهله ، لما یصیب الناس من الخیر "

* حدیث شماره : 54 *
* فضیل بن مرزوق ، از عطیه ، از ابو سعید نقل کرده که گفت : رسول خدا ( ص ) فرمود : در آخر الزمان - در مدت طولانى و سخنى و تنگدستى - امامى وجود دارد که به مردم بذل و بخشش مىنماید ، شخص پیش او مىرود و او با دو دست خویش مال را جمع نموده و به او مىدهد ، در آن زمان آن قدر مال وخیر به مردم مىرسد که هم و غم شخص این است که در میان فامیلش کسى را بیابد که صدقه مالش را از او قبول نماید .

منابع و سندهاى این حدیث
نمایش تفصیلی حدیث شماره :54

66 - " إن المهدی من عترتی ، من أهل بیتی یخرج فی آخر الزمان ، ینزل " الله " له من السماء قطرها ، ویخرج له ( من ) الأرض بذرها ، فیملأ الأرض عدلا و قسطا ، کما ملأها القوم ظلما وجورا "
* حدیث شماره : 66 *
* بدرستیکه مهدى از عترت من ، از اهل بیت من در آخر الزمان ظهور خواهد نمود ، ( خداوند ) باران آسمان را بر او فرو خواهد فرستاد وبذرها ودانه هاى زمین را خواهد رویانید ، آنگاه ( آن حضرت علیه السلام ) زمین را پر از عدل و داد نموده همانگونه که مردم آنرا از ظلم و جور پر کرده اند .

منابع و سندهاى این حدیث
نمایش تفصیلی حدیث شماره :66

69 - " لو لم یبق من الدهر إلا یوم لبعث الله رجلا من أهل بیتی یملؤها عدلا کما ملئت جورا "

* حدیث شماره : 69 *
* فطر ، از قاسم بن أبی بزه ، از ابو طفیل ، از علی ( ع ) ، از رسول خدا ( ص ) روایت کرده است که : اگر از دنیا حتى بیش از یک روز باقى نماند ، خداوند متعال مردى را از اهل بیت من برخواهد انگیخت تا زمین را پر از عدل نماید همانگونه که از جور پر شده است .

منابع و سندهاى این حدیث
نمایش تفصیلی حدیث شماره :69

84 - " فلو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یأتیهم رجل من " أهل بیتی ، تکون الملائکة بین یدیه ویظهر الاسلام "

* حدیث شماره : 84 *
* اگر از دنیا بجز یک روز باقى نمانده باشد خداوند متعال آن روز را طولانى نموده تا براى شما مردى از اهل بیت من که فرشتگان پیشاپیش او هستند بیاید و اسلام را آشکار نماید .

منابع و سندهاى این حدیث
نمایش تفصیلی حدیث شماره :84

354 - " مثل أمتی مثل المطر لا یدری أوله خیر أم آخره "

* حدیث شماره : 354 *
* ثابت از أنس ، و او از سول خدا ( ص ) نقل کرده که حضرت فرمود : جریان امت من مانند باران است معلوم نیست اولش بهتر است یا آخرش .

ملاحظة : الثبج : بالثاء المشددة والباء والجیم : الوسط ، ویظهر أن الروایات للعبارة فی هذا الحدیث وما بعده مصحفة عنها . ویلاحظ أن عددا من روایاته لم تذکر الأئمة من ذریة النبی صلى الله علیه وآله وبعضها ذکرت المهدی ( ع ) فقط کما أن الحدیث الشریف یبین أن الخط البیانی لمسیرة الأمة ووجودها لیس خطا تنازلیا کما یتصور البعض بل فیه هبوط فی الوسط وفیه صعود فی الآخر ، وهو حقیقة مهمة فی فهم التاریخ ومشروع الأمة الاسلامیة ودور الإمام المهدی علیه السلام "
منابع و سندهاى این حدیث
نمایش تفصیلی حدیث شماره :354
دسته ها :
 

 


امام باقر علیه السلام می فرماید:

«یا ابا حَمزة! لا یَقومُ القائمُ الاّ عَلی خَوفٍ و زِلزالٍ و فِتنةٍ و بَلاءٍ یُصیبُ النّاسَ، و طاعُونٍ قَبلَ ذلکَ و سَیفٍ قاطعٍ بَینَ العرَب، واختلافٍ شدیدٍ بینَ النّاسِ و تَشتیتٍ و تشتّتٍ فی دینهم و تَغَیُّرٍ مِن حالِهم، حَتّی یَتَمنّ المُتَمنّی المَوتَ صباحاً و مَساءً مِن عِظمِ ما یَری مِن کأبِ النّاسِ وَ اَکلِ بَعضهم بَعضاً و خُروجُهُ اذا خرجَ، عندَ الیَأسِ والقُنوط . فیا طوبی لِمَن اَدرَکهُ و کانَ مِن اَنصارهِ والوَیلُ کلُّ الوَیلِ لِمَن خالَفَهُ اَمرَهُ و کانَ مِن اَعدائهِ.»

«ای اباحمزه! قائم ما (عجل الله فرجه) قیام نمی‌کند مگر پس از ترس شدید، اضطراب‌ها، نگرانی‌ها، فتنه‌ها  و بلاهائی که بر مردم وارد شود. و پیش از آن فتنه‌ها، طاعون شایع شود و شمشیر در میان عرب‌ها حاکم گردد و اختلاف و پراکندگی در دین و دگرگونی در اوضاع پدید آید. انسان به قدری شاهد گرفتاری مردم می‌شود که هر صبح و شام از خدا مرگ خویش را درخواست و آرزو می‌کند. پس از یک چنین یأس و نومیدی امام عصر ظاهر می‌شود . خوشا به حال کسی که او را درک کند و به یاری او برخیزد. وای به حال کسی که با او مخالفت کند، اوامر او را نپذیرد و با او به دشمنی برخیزد.»

منبع: بشارة الاسلام، سید مصطفی آل سید حیدر کاظمی، ص 105.

دسته ها :

فلسفه انتظار، دمیدن روح امیدوارى و پایدارى است.

انتظار و عقیده به ظهور مصلح، شیعه را در جریان زمان، براى مقاومت پرورش داد و جامعه شیعه را از زوال نگاه داشت و تا امروز، این عقیده، عامل بقاى شیعه و پایدارى اوست.

شیعیانى که با وضعیت اسفبار حکومت بنى امیه و بنى عباس، روبه رو شده بودند، اگر منتظر وآینده بین نبودند و اعتقاد به پیروزى حق و عدالت نداشتند، هرگز براى شان حال مقاومت باقى نمى ماند و از دگرگون شدن اوضاع نا امید مى شدند و ریشه هر حرکت و پایدارى در آن ها خشک مى شد.

اما قرآن کریم بشارت داده و پیامبر اکرم (ص (وحضرت على(ع) نیز وعده داده اند که این دین، پایدار مى ماند و همیشه، حق پیروز است. پس از رحلت رسول خدا(ص) تا به امروز، ریشه همه حرکت ها ونهضت هاى شیعه علیه باطل، همین فلسفه انتظار و عقیده به ادامه مبارزه حق وباطل بوده است.

این همان فلسفه اى است که در ادیان گذشته نیز مایه امیدوارى پیروان آن ها و مشوق آنان به پایدارى بوده است.

پس فلسفه انتظار، مانند یک عامل و ماده حیاتى مهم، در تمام ادیان آسمانى وجود داشته و رمز بقا و موجودیت آنان بوده است و اکنون هم از عوامل بقاى جامعه مسلمانان است.

منبع: امامت و مهدویت ج1 ص394

دسته ها :
قصه‌هایی هست از تشرّفات افرادی که فکرشان کوتاه بوده و از امام پول، زن، سلامتی و امثال آن را می‌خواسته‌اند. اینها همه خوب است. ولی چرا انسان از حضرت آن چیزی را که خود آن حضرت از خدا می‌خواهد طلب نکند؟ به همین دعای حضرت در ماه رجب توجّه کنید، حقیقتاً برای ما آموزنده است، ما هم همین‌ها را از خدا بخواهیم:
«و احتم لی فی قضائک خیر ما حتمت؛ از قضاهای خودت، بهترینش را برای من تقدیر فرما».
«و اختم لی بالسعادة فیمن ختمت؛ مرا از کسانی قرار بده که امرشان را در این ماه به سعادت ختم می‌فرمایی».
«و احینی ما أحییتنی موفوراً و أمتنی مسروراً و مغفوراً؛ زنده‌ام بدار در حالی که از الطاف و رحمت‌هایت، حظّی وافر داشته‌ام و بمیرانم در حالی که مسرور و آمرزیده‌ باشم»
«واجعل لی إلی رضوانک وجنانک مصیراً؛ برایم راهی به بهشت و رضوان خودت مقرّر فرما».
او رضوان و رضای خدا را می‌طلبد. ما هم همین‌ها را بطلبیم که هیچ چیز بالاتر از رضای خدا و بالاتر از محبّت خدا و اولیای خدا وجود ندارد.

از امام زمان علیه السلام بخواهیم که برایمان استغفار کند. استفغار، پوشانندة سیّئات است. اگر طلبِ مغفرت جدّی باشد منجر به مغفرت می‌شود. یک وقت انسان خودش استغفار می‌کند، یک وقت دیگران برایش استغفار می‌کنند، رفقا برایش استغفار می‌کنند، آن هم مؤثر است امّا راه سومی هم وجود دارد که بهتر از دو راه قبلی است و آن این است که انسان به حجّت وقت متوسّل شود و از آن حضرت بخواهی که یابن‌رسول‌الله! شما برایم طلب مغفرت کنید. من این مطلب را از این آیه شریفه می‌گویم:
و لو انّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحیماً( نساء/64)

اگر آنان وقتی که به خود ستم کردند، پیش تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، قطعاً خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند.

خداوند به پیامبرش می‌فرماید اگر اینها که خلاف کرده‌اند، پیش تو می‌آمدند و از من طلب مغفرت می کردند، تو هم برایشان استغفار می‌کردی ـ اگر این دو استغفار با هم ضمیمه می‌شد ـ آن وقت «لوجدوا الله توّاباً رحیماً» نمی‌فرماید: «یغفرالله لهم» یعنی خدا ایشان را می‌آمرزید، بلکه می‌فرماید: «لوجدوا الله توّاباً رحیماً» تعبیر بسیار جالبی است. یعنی در صورت استغفار خودشان و استغفار رسول خدا، در وجودشان می‌فهمیدند و می‌یافتند و درک می‌کردند که خدا آنها را آمرزیده است. یعنی در آن صورت غفوریّت و رحمانیت خدا را درک می‌کردند.

خوب آن وقت، حجّت خدا، رسول الله صلی الله علیه و آله بود و حالا حجّت وقت، امام زمان علیه السلام است. به خدا قسم اگر ما از امام زمان علیه السلام بخواهیم برایمان استغفار خواهند کرد. در ساحتِ مقدّس اینها بُخل راه ندارد. امام زمان علیه السلام خلیفه خداست، مظهر تامّه حق است، اسم اعظم خدا، الان امام زمان است. اگر جدّاً بخواهیم، حضرت دعا می‌کنند، طلب مغفرت می‌کنند آن‌گاه انسان، غفوریّت و رحمانیّت خدا را لمس می‌کند.

برادران یوسف، بعد از آزار یوسف علیه السلام، وقتی متوجه شدند بدکاری کرده‌اند، پشیمان شدند و از پدر خواستند که «یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا...» گفتند: پدرجان! تو پیش خدا وجیه هستی، رسول و پیغمبر خدا هستی، پیش خدا آبرو داری، ما گناهکاریم پشیمانیم، از تو می‌خواهیم که برایمان طلب مغفرت نمایی، یعقوب علیه السلام هم پذیرفت. ما هم از پدر حقیقی خود بخواهیم که او برایمان طلب مغفرت کند. یعنی از امام زمان علیه السلام درخواست کنیم که بعد از توبه حقیقی، برای ما طلب مغفرت کند زیرا او «وجیه عندالله» است. او محمود خداست، او ولیّ خداست، او همه کاره عالم است این توبه اگر با آن لطفِ مغفرت توأم شود قطعاً کارساز خواهد بود.

باید از امام زمان بخواهیم و عرض کنیم: یابن‌رسول‌الله! ای عزیز فاطمه سلام الله علیها! تو می‌دانی ما بیچاره هستیم و پناهی نداریم، یکی از القاب شما «غوث» است. یعنی پناه بی‌پناهان! شما پدر حقیقی ما هستید. ما بچه‌های بدی هستیم ولی شما پدر خوبی هستید، ما نوکرهای بدی هستیم، اما شما خوب آقایی هستید. ما کجا برویم؟ به چه کسی بگوییم و به که پناه ببریم؟ ما شما را دوست داریم و تو از قلب ما خبر داری، در زیارت دارد «ولی حقّ موالاتی» دوستی، حق می‌آورد، ما حقِّ موالات داریم. به شما امید داریم و از شما می‌خواهیم که شما به ما تصدّق کنید. که خدا صدقه‌کنندگان را جزای خیر می‌دهد. دست گدایی‌ ما به سوی شما دراز است.

 

گفتاری از آیت‌الله حاج شیخ حسن صافی اصفهانی(ره)

منبع: ماهنامه موعود، شماره 82

دسته ها :

اول بر نابود کردن و قلع و قمع کردن ریشه‏های ظلم و طغیان؛ یعنی، در جامعه‏ای که در زمان ولی عصر - صلوات الله علیه - ساخته می‏شود، باید ظلم و جور نباشد؛ نه این‏ که فقط در ایران نباشد، یا در جوامع مسلمان‌نشین نباشد، در همه دنیا نباشد. نه ظلم اقتصادی و نه ظلم سیاسی و نه ظلم فرهنگی و نه هیچ گونه ستمی در آن جامعه دیگر وجود نخواهد داشت. باید استثمار و اختلاف طبقاتی و تبعیض و نابرابری و زورگویی و گردن کلفتی و قلدری از عالم ریشه کن بشود.

دوم: خصوصیت جامعه ایده آلی که امام زمان (صلوات الله علیه) آن را می‏سازد، بالا رفتن سطح اندیشه انسان است؛ هم اندیشه علمی انسان و هم اندیشه اسلامی انسان؛ یعنی، در دوران ولی عصر(عج) شما باید نشانی از جهل و بی سوادی و فقر فکری و فرهنگی در عالم پیدا نکنید. آن ‏جا مردم می‏توانند دین را به درستی بشناسند و این همچنانی که همه می‏دانید، یکی از هدف‏های بزرگ پیامبران بود که امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) این را در خطبه نهج البلاغه شریف بیان کرده است: «و یثیروا لهم دفائن العقول.‏»

در روایات ما وارد شده است که وقتی ولی عصر(عج) ظهور می‏کند، زنی در خانه می‏نشیند و قرآن را باز می‏کند و از متن قرآن، حقایق دین را استخراج می‏کند و می‏فهمد؛ یعنی چه؟ یعنی آن‏قدر سطح فرهنگ اسلامی و دینی، بالا می‏رود که همه افراد انسان و همه افراد جامعه و زنانی که در میدان اجتماع هم بر فرض شرکت نمی‏کنند و در خانه می‏نشینند؛ آنها هم می‏توانند فقیه باشند، دین شناس باشند. می‏توانند قرآن را باز کنند و خودشان حقایق دین را از قرآن بفهمند و شما ببینید که در جامعه‏ای که همه مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دین و استنباط از کتاب الهی را دارند، این جامعه چقدر نورانی است و هیچ نقطه‏ای از ظلمت در این جامعه دیگر نیست. این همه اختلاف رویه، دیگر در آن جامعه معنایی ندارد.

خصوصیت‏ سومی که جامعه امام زمان(عج)، جامعه مهدوی دارا هست، این است که در آن روز، همه نیروهای طبیعت و همه نیروهای انسانی، استخراج می‏شود. چیزی در بطن زمین نمی‏ماند که بشر از آن استفاده نکند. این همه نیروهای معطل طبیعی، این همه زمین‌هایی که می‏تواند انسان را تغذیه کند؛ این همه قوای کشف نشده (مانند نیروهایی که قرن‏ها در تاریخ بود؛ مثلا نیروی اتم، نیروی برق و الکتریسیته، قرن‏ها بر عمر جهان می‏گذشت و این نیروها در بطن طبیعت‏ بود؛ اما بشر آنها را نمی‏شناخت، بعد یک روزی به تدریج استخراج شد) همه نیروهای بی شماری که از این قبیل در بطن طبیعت هست، در زمان امام زمان(عج) استخراج می‏شود.

جمله دیگر و خصوصیت دیگر این است که محور در دوران امام زمان(عج)، محور «فضیلت و اخلاق‏» است. هر کس دارای فضیلت اخلاقی بیشتر است، او مقدم‌تر و جلوتر است. حالا اگر به آیات و روایات مراجعه بکنید (که البته محققین و متتبعین مراجعه‏کرده‏اند) خصوصیات بیشتری را هم پیدا می‏کنید.

حالا همین چهار خصوصیت: «جامعه‏ای که در آن نشانی از ظلم و طغیان و عدوان و ستم نیست‏»؛ «جامعه‏ای که در آن اندیشه دینی و اندیشه علمی انسان‏ها در سطح بالا است‏»، «جامعه‏ای که در آن همه برکات و همه نعم و همه نیکی‏ها و زیبایی‏های عالم بروز می‏کند و در اختیار انسان قرار می‏گیرد» و بالاخره «جامعه‏ای که در آن تقوا و فضیلت و گذشت و ایثار و برادری و مهربانی و یک رنگی اصل و محور است‏»، یک چنین جامعه‏ای را شما در نظر بگیرید. این همان جامعه‏ای است که مهدی موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاریخی دیرین ما - که هم اکنون در زیر همین آسمان و بر روی همین زمین زندگی می‏کند و در میان انسان‏ها هست - به وجود خواهد آورد و تامین خواهد کرد.

 

منبع:خطبه نماز جمعه آیة الله خامنه‌ای، 6/4/59.

دسته ها :

امام قائم (عج ) بخاطر عدم پذیرش جامعه ، از نظرها پنهان است ، او همچون امامان معصوم علیه السلام دیگر اگر آشکار بود، مردم همان که با آن امامان کردند با او مى کردند، اما او غائب است تا مردم آمادگى پذیرش او را در طول زمان و با برنامه ریزیهاى دراز مدت و تکامل معنوى و مادى پیدا کنند. غیبت او چنانکه در روایات آمده همچون پنهان شدن خورشید پشت ابرها است ، گر چه ابرها از تابش مستقیم خورشید ممانعت مى کنند، ولى هرگز نمى توانند تابش خورشید را بطور کلى محو سازند.

غیبت امام قائم (عج ) دهها فایده دارد که در اینجا به طور اختصار به چند فایده آن اشاره مى کنیم:

1- غیبت او به پیروانش امید مى بخشد و آنها را دلگرم مى کند که داراى چنین رهبرى هستند، با توجه به اینکه امید، آن هم امیدى این چنین ، سازنده است .

2- غیبت آن حضرت پیروانش را قدم به قدم آماده مى سازد تا آن حضرت را از عزلت بیرون آورند.

3- آن حضرت در عین اینکه غائب است گاه در مسائل مهم با فقهاء و بزرگان اسلام تماس مى گیرد و آنها را راهنمایى مى کند (چنانکه شواهد آن بسیار است و بعضى از آنها در این کتاب آمده است .)

4- گفتگو درباره قیام مهدى (عج ) و تشکیل کنگره ها و کنفرانسها و تنظیم نوشته ها و مقالات در طول زمان با فرصت کافى موجب پرورش نفوس و آمادگى ، در اندیشه انقلاب جهانى بودن و هدف دارى و... مى شود، در نتیجه آمادگیهاى فرهنگى ، سیاسى ، اجتماعى ، صنعتى ، اقتصادى و بالاخره نظامى در همه جا پیدا مى شود و به این ترتیب زمینه سازى ظهور آن حضرت مهیا مى گردد.

5- شناخت موانع یک انقلاب جهانى در تمام ابعاد و براندازى آن موانع نیاز به طول زمان و کمک فکرى بسیار در سطح جهان دارد، این نیزیکى از فوائد غیبت امام قائم (عج ) مى باشد.

 

 

6- از طرفى طول غیبت و دورى مردم از رهبر مصلح و عادل موجب فساد در تمام زمینه ها شده ، و همین فساد موجب خستگى و ناراحتى و نارضایتى مردم مى شود و در دل این فساد، جرقه هاى انقلاب بروز مى کند و مردم ، تشنه مصلح واقعى و عدالت مى شوند، چرا که تا همه ، رنج ظلم و فساد را نبرند آماده درک لذت عدالت و اصلاح نخواهند شد، چنانکه در روایات مربوط به حضرت مهدى (عج ) بسیار آمده که :

یملاء الارض عدلا و قسطا و نورا کما ملئت ظلما و جورا و شرا

آن حضرت زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد همان گونه که پر از ظلم و جور و بدى شده باشد

و انقلاب واقعى ، انقلابى است که طبیعى و خودجوش و از متن توده ها برخیزد، و همگان به خوبى آن را درک کنند.

البته این سخن به این معنى نیست که ما تن به ظلم و فساد دهیم ، و مبارزه با ظلم و فساد نکنیم که شرع و عقل چنین اجازه اى به ما داده ، بلکه این سخن خبر از آینده مى دهد، و حاکى است که مردم بر اثر دورى از یک مصلح عادل و آگاه چگونه در لجن فساد فرو مى روند، در این صورت باید براى یافتن آن مصلح به پاخاست و خود گرفتارى مردم ، آنها را براى یافتن راه حل برمى انگیزاند.

آرى باید مدتها بگذرد، تا مردم تکامل یابند و حقائق برایشان کشف گردد، و با تجربیات تلخ خود روى حکومتهاى باطل از آنها روگردان گردند و تشنه وجود امام قائم (عج ) شوند.

در قرآن کریم مى خوانیم :

سنریهم آیاتنا فى الآفاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق

بزودى آیات خود را از هر سوى جهان و در وجود خود مردم نشان مى دهیم تا براى آنها آشکار گردد که او حق است .

در مورد اینکه منظور از ضمیر(او) به کجا بازگشت مى کند امام صادق علیه السلام در ضمن روایتى فرمود:منظور خروج (عج ) است که او حق است (و حقانیتش آشکار مى گردد).

منبع: منتظر دات نت

دسته ها :

در زمان ابن بابویه قمی(شیخ صدوق) علم کلام در میان امامیه مورد بحث بود و خیلی‌ها از جمله خود وی، رد کردن مخالفان را از راه استناد به کلام خدا و حدیث پیامبر و امامان، یا از راه معانی گفته‌های ایشان کافی می‌دانستند. شاید وی، از نخستین متفکران شیعی است که عقل گرایی را به ویژه در بخش‌هایی، پیشه خود ساخت.

ایشان در مقدمه کتاب کمال الدین، به اشکالاتی اشاره می‌کند که در عصر وی، بر امامیه در خصوص ضرورت غیبت وارد می‌شد. از جمله می‌نویسد: چرا امام زمان همانند دیگر امامان شیعه با اسم و رسم مشخص نیست؟ اگر تشخص ضرورت ندارد، در آن صورت امامان پیش نیز می‌توانستند غایب باشند و همان دلایلی که برای غیبت امام زمان آورده می‌شود، برای غیبت آنان نیز قابل عرضه بود و اگر دارای فلسفه خاصی نیست، پس چرا امام دوازدهم، از دیده‌ها غایب است؟

شیخ در جواب می‌نویسد: دشمنان ما نسبت به آثار حکمت الهی در جهل مانده‌اند، در مقام‌های حجت‌های الهی غفلت کرده اند. چون ظهور حجت‌های الهی بر طریق امکان و تدبیر اهل زمان است، حال اگر شرایط غیر ممکن باشد، نهان شدن او برابر حکمت خواهد بود و تدبیر اقتضا می‌کند که در پرده باشد و خدا او را از دیده‌ها پنهان بدارد تا وقت ظهور فرا رسد، چنان که برخی از انبیا پیشین نیز در نهان بوده‌اند.

شیخ صدوق با استناد به روایت امام صادق علیه‌السلام می‌نویسد: در عصر ابراهیم، چون امکان ظهور حجت نبود، خداوند او را از دیده‌ها پنهان داشت و نمرود، فرزندان رعایای خود را برای جستن ابراهیم می‌کشت و ابراهیم، ستم دیدگان را با افکار خود آشنا می‌کرد. وقتی شمار آنان به اندازه معین رسید، ابراهیم رسالت الهی خود را آشکار ساخت. پیامبران پس از ابراهیم نیز، بر حسب شرایط زمان خود، پنهان یا آشکار پیام خود را به مردم می‌رساندند، تا این که زمان موسی فرا رسید. فرعون برای یافتن موسی، فرزندان بنی اسراییل را می‌کشت. خداوند، زاده شدن او را پوشیده داشت و موسی را در کنار فرعون پروراند، تا این که زمان مناسب اظهار دعوت فرا رسید.

پس از وفات موسی نیز، این سبک و سیاق ادامه یافت، تا عیسی پیام آسمانی خود را بر مردم عرضه داشت. زمان او زمان مناسبی بود. خداوند او را از دید جامعه دور نداشت. حواریون عیسی نیز، بعضی در پنهان، بعضی آشکارا رسالت خود را ابلاغ کردند، تا محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به رسالت برگزیده شد. پیامبر نیز، اوصیای خود را معین کرد و به آمدن مهدی، خاتم ائمه، خبر داد. رهبری که زمین را پس از آن که از ستم انباشته گردیده، از عدل و داد پر می‌گرداند.

شیخ صدوق، فلسفه غیبت امام زمان را، همان فلسفه‌ای می‌داند که در غیبت پیام آوران و پیشوایان الهی پیشین، وجود داشته است.

شیخ صدوق، در بخشی از کلام خود، این اشکال را مطرح می‌کند: اگر بیم از جان، سبب غیبت امام شده، در این عصر که شیعه از آسایش و امنیت بیشتری نسبت به دوره بنی امیه برخوردار است، چرا ظهور نمی‌کند؟

وی پاسخ می‌دهد که ظهور حجت‌های الهی و پنهان شدن آنان، بر حسب امکان و تدبیر اهل ایمان و با میزان حکمت سنجیده می‌شود.

در یکی از مجالس امیر سعید رکن الدوله، ملحدی از شیخ صدوق پرسید: در فلان جنگ که چیزی نمانده بود تا روم بر مسلمانان غلبه کند، امام زمان شما کجا بود و چرا خروج نکرد؟ شیخ جواب داد: در روزگار پیامبر نیز، شمار کافران بیشتر و قدرتشان بالا‌تر بود، با این حال، چهل سال پیامبر رسالت خود را ابراز نکرد و مترصد فرصت شد.

دسته ها :

امام باقر علیه السلام فرمودند:

 

«القائم منّا مَنصورٌ بالرّعبِ، مُؤیّدٌ بالنّصر تُطوی لهُ الأرضُ و تَظهَرُ لهُ الکَنوزُ، یَبلغُ سُلطانهُ المشرقَ و المغربَ، و یُظهِرُ به اللهُ دینهُ عَلی الدّینٍ کُلّهِ و لو کَرهَ المُشرکونَ، فَلا یَبقی فی الأرضِ خَرابٌ الاّ عَمّرَ، و یَنزلُ روحُ اللهِ عیسی بن مریم، فَیُصلّی خَلفهُ.»

 

«قائم ما با رعب و وحشت در دل مردم تأیید شده، و با نصرت خداوندی تقویت شده، زمین در زیر پاهایش طی می‌شود. گنجینه‌های زمین برای او آشکار می‌شود و سلطنتش به شرق و غرب جهان می‌رسد. خداوند دین خود را به دست او بر همه ادیان پیروز می‌سازد، اگر چه مشرکان خوش ندارند. در روی زمین جای ویرانی نمی‌ماند جز این که آباد می‌کند. حضرت عیسی روح الله (علیه السلام) نازل می‌شود و پشت سر او نماز می‌خواند.»

 

محمّد بن مسلم پرسید: قائم شما کی ظاهر می‌شود؟ فرمود: هنگامی که:

 

1- مردها خود را به زنان تشبیه کنند.

2- زن‌ها خود را به مردان تشبیه کنند.

3- مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند.

4- زنها سوار بر زین‌ها شوند.

5- شهادت دروغ پذیرفته شود.

6- شهادت راست ردّ گردد.

7- خون سبک شمرده شود.

8- روابط نامشروع رواج پیدا کند.

9- رباخواری رائج گردد.

10- اشرار از ترس زبانشان احترام شوند.

11- سفیانی از شام خارج شود.

12- یمانی قیام کند.

13- سپاه سفیانی در سرزمین بیدا خسف شوند.

14- جوانی از آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) به نام «محمّد بن حسن نفسی زکیّه» در میان رکن و مقام کشته شود.

15- صیحه آسمانی شنیده شود که می‌گوید: حقّ با او (قائم علیه السلام) و شیعیان اوست.

 

در چنین موقعی قائم ما (ارواحنا فداه) خارج می‌شود و پشت خود را به دیوار کعبه تکیه می‌دهد و سیصد و سیزده نفر در اطراف او جع می‌شوند. اوّلین چیزی که به زبان می‌آورد. این آیه شریفه است: «بقیّة الله خیرٌ لکم ان کنتم مؤمنین.»

 

سپس می‌فرماید: من تنها بازمانده از حجّت‌های پروردگار و خلیفه خدا در میان شما هستم. کسی نمی‌ماند، جز این که به او سلام کرده می‌گوید:

«السلام علیک یا بقیّة الله فی ارضه.»

 

هنگامی که ده هزار نفر برای یاری او گرد آمدند، دیگر روی زمین بتی نمی‌ماند جز این که طعمه حریق می‌شود. و این روز پرشکوه پس از غیبت طولانی است تا معلوم شود که چه کسی به غیب ایمان می‌آورد و از خدا اطاعت می‌کند.»

 

منبع: اعلام الوری، ص 433.

دسته ها :
X