نگو زود است.نگو زود است برای دل بریدن.نگو زود است برای مردن.این زیستن از صدها بار مردن بد تراست.که نمیدانیم چه میکنیم.چه میخواهیم.از کجا امده ایم و به کجا خواهیم رفت.این زندگی پوچ و بی دلیل چه معنی دارد.پس بمیر که مردن شرافتمندانه تر است از این زشت زیستن.انقدر زشت زندگی میکنیم که حتی خدارا،خالقمان را هم فراموش کرده ایم.زیبایی را در ظاهر میبینیم.در ثروت و در مال.چه حاصل از این زیستن.زیبایی مطلق خداست.روح است.روح پاک.اه.چه میگویم.این انسانهای پوچ چه میدانند از پاکی.فقط از ان دم میزنند و اسمش را میدانند.زشت ترین زشت ها هم پاک است و زیباست برایشان.اه اگر میدانستند پاکی چیست و زیبایی چیست لحظه ای به این زندگی راضی نمیشدند.میمردند و میمردند و میمردند.