یک مقایسه ی اجمالی بین عشق خدا به بنده و شما و عشق بنده و شما به خدا :
خب اولا از کجا بفهمیم که کسی ما را دوست دارد یا نه ؟ شما از کجا می فهمید ؟ شاید مثلا یک نفر با زبان با یک لبخند با یک حرکت ! به شما نشان بدهد که شما را دوست دارد ولی در مورد خدا وضعیت فرق دارد چرا که همه ی ما می دانیم که خدا جسم نیست و با هیچ یک از حواس خود نمی توانیم او را درک کنیم و ببینیم ولی به نظر من راه دیگری برای اینکه بفهمیم خدا ما را دوست دارد یا نه وجود دارد.
راهی که عرض کردم بهره گیری از قدرت عقل و تفکر کردن در نظام آفرینش است ، حالا می گویید چگونه ؟ اولین راهکار من این است که نعمت های خدا به خودتون ، پدرتون ، مادرتون ، ...تون ! را بشمارید.خب از الان ... وقت دارید برای شمارش ... خب اگر شمردید خسته نباشید ! حالا ببینید کدام معشوق جسمانی اندازه ی خدا شما را دوست دارد و این همه نعمت را بی منت در اختیار شما می گذارد ؟
دومین راهکار من این است که ببینید یک معشوق زمینی در چه زمینه هایی به شما احتیاج دارد ؟ آیا حاضر است برای شما از احتیاجاتش بگذرد یا نه ؟ تن دادن به احتیاجات او و برآورده کردن نیازهایش برای شما هم سودی دارد یا نه ؟ حالا خدا در چه زمینه ای به شما احتیاج دارد ؟ اصلا احتیاج دارد ؟ به نظر شما بود و نبود شما در نظام آفرینش برای خدا فرقی دارد ؟ خدا با فرستادن پیامبران و نزول آیین زندگی به وسیله ی آن ها درصدد رفع نیازهای خود بوده است ؟
خواندن نماز ، روزه گرفتن ، زکات دادن ، قبول ولایت وامامت و... به نفع خداست و به ضرر شما یا بالعکس ؟
من در پایان این نوشته می خواهم بگویم که خدا ویژگی یک عاشق واقعی را دارد همه چیز را برای بندگانش که واقعا به آن ها عشق می ورزد آماده کرده بدون هیچ چشم داشتی حالا ما هم واقعا بدون هیچ چشم داشتی خدا را می پرستیم ؟ اگر چشم طمعی به دنیا یا عقبی بسته ای عاشق شو ، عاشق معشوقی که تو را از صمیم دل دوست دارد و احتیاجی هم به تو ندارد عاشق شو تاچشم طمع نفس را کور کنی که برای این مورد راه حلی جز عشق نمی بینم .
سید علی حسینی