یکى از عوامل میدانى آشوب هاى تیرماه 78 که توسط گروهک تروریستى دموکرات به آمریکا گریخت، خاطرات جالبى از سوابق خود تعریف مى کند. احمد باطبى در گفت وگو با سایت گذار که توسط برخى هم قطاران متوارى آشوب هاى خیابانى اداره مى شود، درباره این که آیا شما خود را بلندپرواز مى دانید، گفت: «نمى دانم، شاید! کودک که بودم به پشت بام مى رفتم. دست هایم را بالا مى بردم تا آفتاب را در مشت هایم بگیرم. فکر مى کردم از آنجا مى توانم آفتاب را مال خودم کنم. عاشق بلندى بودم. گاهى از بلندى بى محابا به پایین مى پریدم، در 10 سالگى پول هایم را جمع کردم پارچه برزنتى خریدم، یک چتر دوختم و از بالاى یک ساختمان به پایین پریدم. فکر مى کردم مى توانم پرواز کنم. اما به شدت زمین خوردم و البته دست و پایم شکست و خورد شد. به نظر شما اینها جزء بلندپروازى محسوب مى شود؟» وى همچنین پس از این که گفت «اصولا در 30 سال گذشته و از بدو تولدم همواره اتفاقاتى براى من افتاده که براى دیگران کمتر مى افتد» با این پرسش مواجه شد که «مثلا با چه اتفاقى روبرو شدید؟» و توضیح داد: من در هواپیما متولد شدم. پدرم طرفدار حزب توده بود و به بندر چابهار تبعید شده بود. وقتى مادرم مى خواست براى تولد من به شهر خودشان برود من در هواپیما متولد شدم. هواپیما در شیراز نشست و من شدم احمد باطبى متولد شیراز و با شناسنامه صادره از شیراز. وى همچنین درباره زندان هم گفت: براى فرار از اضطراب آواز مى خواندم و روى در استیل دست شویى فرنگی، ریتم مى گرفتم وبا ته قاشقم ملودى هایى را که مى ساختم روى دیوار مى تراشیدم. گفتنى است پس از فرار باطبی، محمدرضا کژانى از بازداشت شدگان حوادث 18 تیر که هم بند وى در زندان بوده نوشت: باطبى یک شارلاتان سیاسى است که مى خواهد به بهانه 18 تیر از خود اسطوره بسازد... او مى گفت که شکنجه نشده است اما در ملاقات با لیگابو فرستاده سازمان ملل از وضع بد زندان و اعتصاب غذاى نکرده و غیره خبر مى داد... او تصادفاً در سیلاب افتاد و مى گفت احمق! تو اگر مى خواهى مبارزه کنى من]...[ مى خورم مبارزه کنم. من مبارز نیستم.»
دسته ها :
پنج شنبه جهاردهم 9 1387
X