درباره نطق انتخاباتی آقای مهندس موسوی اگرچه گفتنیهای فراوانی هست ولی در این نوشته به چند نمونه بسنده میکنیم؛
1- درباره ممنوع التصویر بودن ایشان در سیمای جمهوری اسلامی ایران باید پرسید مهندس موسوی طی 20 سال گذشته کدام اقدام قابل توجهی را انجام داده است که بایستی خبر آن در تلویزیون به تصویر کشیده میشد؟! سکوت ایشان در برابر آنهمه اهانت به امام و اسلام و انقلاب و مردم که قابلیت تصویربرداری و نمایش تلویزیونی نداشته است!! دولت کنونی فقط 4 سال است که روی کار آمده ولی آقای موسوی طی 16 سال حاکمیت دولت سازندگی و دولت اصلاحات، مشاور ویژه رؤسای جمهور بوده است و تمام روزنامههای زنجیرهای و بسیاری از سایتهای اینترنتی و خبرگزاریها در اختیار حزب و گروه ایشان بود. بنابراین چرا در هیچ یک از این رسانهها کمترین اثری از وی نبوده است؟! و یا کدام دفعه به عنوان مشاور ویژه رئیس جمهور وقت سخن گفته یا حرکتی کرده است که تلویزیون از پخش آن خودداری ورزیده باشد؟! ظاهراً آقای موسوی با این سخنان قصد دارد سابقه سکوت و بی حرکتی خویش را پاک کند و از همه بدتر آن که بی حرکتی و بی تفاوتی خود در مقابل مسائل نظام و انقلاب را به گردن صدا و سیما بیندازد.
2- آقای مهندس موسوی ضمن تشکر از مردم به خاطر استقبال! از ایشان در سفرهای استانی میگوید: «می دانم که این پیشوازها برای بیان حرفها و نگاه به مسایل مختلف کشور بوده و بنده چیزی نداشتم که خدمت شما مردم عزیز عرضه کنم. همچنین ماشینی نفرستادم که شما را به صحنه آورد و از امکاناتی همچون پول نفت در آستینم برخوردار نبودم که آن را بین شما توزیع کنم»! اشاره آقای موسوی به استقبال انبوه و متراکم مردم از آقای احمدی نژاد در سفرهای استانی ایشان است که باید گفت: برخلاف سفرهای تبلیغاتی و غیرقانونی شما، احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور و برای انجام وظایفی که برعهده دارد و بسیاری از مدعیان اصلاحات نیز به آن غبطه خوردهاند به استانها سفر میکند و استقبال با شکوه مردم از ایشان علاوه بر قدردانی از رئیس جمهور مردمی خود، نشانه دلبستگی ملت به نظام اسلامی است، بنابراین جناب آقای موسوی باید توضیح بدهد که:
الف: چرا به شعور و حیثیت مردم اهانت میکند و به آنان اتهام میزند که برای استقبال از رئیس جمهور خویش پول دریافت کردهاند؟! یعنی دقیقاً همان اهانت و اتهامی که مدتهاست اسرائیل، آمریکا و ضد انقلابیون فراری علیه مردم شریف و مسلمان ایران روا میدارند.
گفتنی است دشمنان بیرونی که تا چند ماه قبل، حضور مردم در استقبال از رئیس جمهور و یا شرکت آنان در راهپیماییهای قدس و 22بهمن را ناشی از تقسیم پول در میان آنها اعلام میکردند امروزه برای پیشگیری از آبروریزی بیشتر، این ادعای مسخره را مطرح نمیکنند و عجیب است که آقای مهندس موسوی تازه شروع کرده است!
حضرت امام(ره) بارها اتهام اسرائیل و آمریکا به مردم ایران مبنی بر دریافت پول برای شرکت در اجتماعات را دروغبافی و توهم پراکنی دشمنان و اهانت به مردم ایران دانسته بود.
ب: آقای موسوی ادعا کرده است که مردم را با فرستادن ماشین به محل استقبال از رئیس جمهور آوردهاند! و بدیهی است که برای این اتهام واهی سندی ندارند. ولی همین دیروز- 2/3/88- سایت کلمه که متعلق به موسوی است، مبدأ و محل استقرار اتوبوسها را برای شرکت در میتینگ انتخاباتی آقای موسوی و خاتمی در استادیوم آزادی اعلام کرده است و معلوم نیست آقای موسوی این تناقض در گفتار و کردار خود را چگونه توجیه میکند؟!
3-بوش رئیس جمهور سابق آمریکا، دیک چنی معاون وی، رایس وزیرخارجه قبلی، اولمرت نخست وزیر و شیمون پرز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی و اخیراً هیلاری کلینتون وزیرخارجه جدید آمریکا با صراحت اعلام کردهاند حضور ایران در آمریکای لاتین که تاکنون حیاط خلوت آمریکا بوده است، ضربه سنگینی به سیاست خارجی آمریکا وارد کرده و جایگاه ایران را به شدت تقویت کرده است و درخور توجه این که همه آنها در تفسیر و تحلیلهای خود بر این نکته اصرار میورزند که چرا جمهوری اسلامی ایران به جای سیاست منطقهای به آمریکای لاتین چشم دوخته است! و جناب آقای موسوی نیز در نطق تلویزیونی جمعه شب خود دقیقاً و بدون کم وکاست تفسیر دشمنان غربی را مطرح کرده و میگوید؛ «موقعی میتوانیم دست دراز کنیم تا در آمریکای لاتین فعال باشیم که در رابطه با همسایههای عزیز خود که جای پای محکمی داریم و مذهب و بازارهای مشترکی با ما دارند فعال شده باشیم»! یعنی جناب موسوی نیز دقیقاً و بی آن که متوجه باشند همان نظر آمریکا و صهیونیستها را با همان تفسیر و توجیه مطرح میکند و حال آن که، اولا؛ این مردم و دولت ضدآمریکایی چند کشور آمریکای لاتین بودهاند که به علت تغییر استراتژی قبلی و خروج از وابستگی آمریکا، به سوی ایران اسلامی دست دوستی و همراهی دراز کردهاند. عجیب است که وقتی به آقای موسوی نسبت به خیانت و سوابق سوء برخی از اطرافیان ایشان تذکر داده میشود در پاسخ میگوید؛ من از همراهی هیچکس با خود جلوگیری نمیکنم؟! و حال آنکه این همراهان ماهیت سوء و ضدمردمی خود را بارها نشان دادهاند ولی وقتی چند کشور آمریکای لاتین با رویکرد ضدآمریکایی به ایران اسلامی نزدیک میشوند فریاد آقای مهندس بلند میشود که چرا دوستی آنها را پذیرفته ایم!
ثانیاً؛ روابط ما با کشورهای آمریکای لاتین باعث ایجاد یک بازار اقتصادی بزرگ برای کالای ایرانی شده است. کاش آقای مهندس موسوی به این پرسش پاسخ میداد که رفت و آمد پی در پی آقای خاتمی به فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی غیر از صدور قطعنامه ضدایرانی و کارشکنی آنها در برنامه هستهای ایران چه دستاوردی داشته است؟!
ثالثاً؛ مگر دولت نهم با همسایگان خود سر جنگ و ستیز داشته است که آقای موسوی به همکاری با آنها توصیه میفرمایند؟! ایران اسلامی در دولت نهم بیشترین روابط - البته عزتمندانه- را با همسایگان خود برقرار کرده است و البته در مقابل برخی از ادعاهای بی پایه آنها نظیر مالکیت بر سه جزیره ایرانی خلیج فارس نیز با اقتدار ایستاده است. آیا این نوع رابطه عزتمندانه و مقتدرانه باعث نگرانی آقای مهندس موسوی و دوستان مدعی اصلاحات ایشان است؟ و یا در کدام مقطع زمانی، رابطه ایران اسلامی با کشورهایی نظیر عراق، افغانستان، پاکستان، ترکیه، روسیه و کشورهای هم مرز آسیای میانه مانند امروز صمیمانه و مقتدرانه بوده است؟! البته بدیهی است که دولت نهم مانند دوستان همراه و حامیان امروزی آقای مهندس موسوی هیچوقت حاضر به همکاری با گروه آمریکایی طالبان نبودهاند و هرگز از صدام جنایتکار به عنوان خالدبن ولید یاد نکردهاند!
4- آقای مهندس موسوی درباره فلسطین میگوید «ما موقعی میتوانیم از آرمانهای فلسطین دفاع کنیم که خودمان قوی باشیم.»
دقت کنید! مهندس موسوی تاکید میکند، «دفاع از آرمانهای فلسطین» و نه کمکهای احتمالی دیگر به آنها- که به عقیده نگارنده واجب و ضروری است - یعنی از نظر آقای مهندس موسوی ایران اسلامی باید از مواضع اسلامی و انقلابی خود در حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با صهیونیستهای وحشی و کودک کش دست بردارد! البته این اظهارنظر آقای موسوی خیلی عجیب نیست، دوستان مدعی اصلاحات ایشان که هم اکنون همه کاره وی هستند نیز بارها همین مواضع ذلت بار را تکرار کرده و میکنند. عجیب آن است که آقای موسوی دم از خط امام(ره) هم میزند!
و اما نکته قابل توجه این که امروزه ملتهای مسلمان، نهضتهای مقاومت در فلسطین و لبنان و مصر و... به خاطر مواضع شجاعانه، اسلامی و انسان دوستانه ما در حمایت از آنها به عقبه استراتژیک ایران اسلامی تبدیل شدهاند یعنی برخلاف نظر آقای مهندس موسوی، دفاع ما از آرمان فلسطین برای ایران اسلامی اقتدار آفرین بوده است.
گفتنی است که بازهم ـ و متاسفانه ـ آقای مهندس موسوی در این بخش از اظهارات خود نیز، دیدگاه رایج دشمنان تابلودار مردم ایران را بازگو کرده است. فقط نیم نگاهی به مواضع آمریکا و اسرائیل به وضوح نشان میدهد که آنها حمایت ایران اسلامی از آرمان فلسطین را یکی از عوامل اصلی اقتدار جمهوری اسلامی میدانند و به شدت در پی مقابله با آن هستند و از قضا دقیقاً همین سخنان آقای مهندس موسوی را بر زبان دارند که باید مانع حمایت جمهوری اسلامی ایران از آرمانهای فلسطین شد.
اوباما در طرح اخیر خود، دست کشیدن جمهوری اسلامی ایران از حمایت آرمانهای فلسطین را یکی از شرایط اصلی آمریکا و متحدانش برای متوقف کردن تخاصم! دانستهاند و به قول فاکس نیوز، ایران را بعد از دست کشیدن از حمایت مردم فلسطین به آسانی میتوان منزوی کرد. خب! آقای موسوی چه میفرمایند؟!
آیا جناب موسوی نمیداند که دو خط آبی در پرچم رژیم صهیونیستی به نشانه از نیل تا فرات است؟! بنابراین مردم فلسطین به نمایندگی از تمامی کشورهای منطقه با اسرائیل درگیر هستند و نه فقط حمایت از آرمان فلسطین بلکه همه گونه کمک به مقاومت، کمترین هزینهای است که کشورهای منطقه بایستی برای حفظ امنیت خود بپردازند و نه صدقه! به مردم فلسطین و بدیهی است نمیتوان باور کرد که مهندس موسوی از درک این مسائل ساده ناتوان باشد.
5-درباره احساس خطر آقای موسوی نیز جای این سوال هست که چرا مدعیان اصلاحات با آمریکا و اسرائیل و کلان سرمایه داران و مفسدان اقتصادی در احساس خطر از دولت کنونی اشتراک نظر دارند؟!
6- اما، پرداختن به مواردی نظیر «شکر»، چای، پرتقال، عدم اشتغال و... نیز فرصت دیگری میطلبد. و در اینجا فقط باید پرسید، «سلطان شکر» در کدام جبهه کباده میکشد؟ و یا کارگران فلان کارخانه را کدام سرمایه دار اخراج کرده و آن سرمایه داران اکنون از نامزد کدام جبهه حمایت میکنند؟ و یا چای و پرتقال و...بگذریم!
7- و بالاخره آقای مهندس موسوی!... باور بفرمایید که باور نمیکنیم آنچه فرمودهاید حرف دل خودتان باشد. ما نگران شما هستیم و دلواپس هزینه شدن سابقهای که از جنابعالی در اذهان باقی است.