در جبهه غرب روی تپه ای مستقر بودیم. ملخ ها زاد و ولد داشتند و همه را به ستوه آورده بودند.
ابعاد تازهای از همکاریهای کشورهای اروپایی مدعی حقوق بشر و دموکراسی با صدام معدوم در خلال جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران و در جنایات جنگی صدام علیه ملت ایران فاش شد.
منابع عراقی که برای اولینبار ابعاد این ماجرا را فاش میسازند پرده از نکات تازهای در این خصوص برمیدارند.
چه دوران خوشی در جبهه های غرب و جنوب با آنها داشتیم . چند ساعتی را بالای اسپیدار نشستم کم کم داشت غروب می شد . بعضی وقتها صدای گلوله ای یا خمپاره ای از زیر ارتفاعات گامو به گوش می رسید . من داشتم به منطقه ماووت زیر پایمان نگاه می کردم و به ارتفاعات گوجار و قامیش و قشن که در جلویم بود . خیلی فکر می کردم یک ساعتی هم گریه کردم . آن روزها کمتر کسی گریه ام را می دید .
ما دیده بانان عادت داشتیم تنها و در دل شب در سکوت کامل درسنگر یا دکل دیده بانی گریه می کردیم خیلی حال عجیبی داشت . در دکل های جنوب بعضی شب ها ساعتها گریه می کردم تا چفیه ام کاملا خیس می شد و بعد متوجه می شدم صبح شده است .
مناجات و سجده شبانه در مسیر نوازش نسیم ملایم هور و سکوت جزیزه مجنون در بالای دکل و سکوت کامل خیلی لذت داشت خصوصا در دکل های فشار قوی در جزیره مجنون که 60 الی 70 متر با زمین فاصله داشت و باد آنها را مانند گاهواره جا به جا می کرد و احساس سبکی و پرواز داشتیم . به هر حال آن شب بالای اسپیدار خیلی فکر کردم و حواسم اصلا به اطراف نبود . روز بعد با دوستان یکی از گردانهای لشکر قهرمان 14 امام حسین به فرماندهی برادر قربانعلی آشنا شدم و کمی صحبت کردم و بعد مدتی نیز با برادر ایاز از مجاهدین عراقی و مسئول واحد شنود قرار گاه نجف که پهلوی سنگر ما مستقر بودند ، هم صحبت شدم و ایشان حکایت پاتک چند شب گذشته را برایمان گفت . دوستانم که آنجا مستقر بودند شب برایم تعریف کردند که برادر ایاز رشادت خیلی زیادی را برای حفظ اسپیدار (یعنی درخت سفید ) در دو شب گذشته به خرج داده است . شب دوم هر چه خواستم بخوابم خوابم نبرد . گویی فکری ناتمام داشتم که باید حل می شد . بیرون آمدم و رفتم بالای اسپیدار و مواضع دشمن را نگاه می کردم . خیلی دلتنگ دوستانم شده بودم . گویی آنها را در کنار خودم احساس می کردم .
خنده های شیرین برادر صدیقی مرا نیز نا خود آگاه به لبخند وا می داشت . داشتم به خود بعد از رفتن آنها و بدون آنها فکر می کردم . به گذشته و آینده فکر می کردم و سعی می کردم درونم که به فریاد آمده است را در یابم . می خواستم راه حلی پیدا کنم تا بر آتش درونم مرهمی بگذارم . ناگهان جرقه ای در ذهنم نشست . به انتقام فکر کردم ، باید انتقام این عزیزان و کلیه عزیزان دیگر را بگیرم . چگونه و کجا ؟ فکر می کردم ما به ازای این عزیزان چیست . نمی توانستم و نمی خواستم حساب کنم چون اصلا قابل مقایسه نبود. در عالم رویا و احساس گفتم حد اقل هزار عراقی باید به هلاکت برسانم تا دلم خنک شود . بنابراین تصمیم گرفتم که نذر کنم یک هزار عراقی را به هلاکت برسانم و یا در هلاکت آنها نقش اصلی را داشته باشم و تا وقتی این تصمیم را عملی نکرده ام به مرخصی نروم و در جبهه حضور داشته باشم . خیلی روی این قضیه فکر کردم و سعی کردم یک تصمیم احساسی و غیر خدایی نباشد . یعنی هر چه باشد برای خدا باشد نه برای دوستان و دوستی مان . خودم ر ا راضی کردم و استدلال کردم اصلا فلسفه وجود ما در جبهه، دفاع و به هلاکت رساندن دشمن است و جنگ و جهاد همین است و باید با انگیزه و با روحیه جنگید، چند ساعتی طول کشید که این تصمیم کاملا شکل گرفت . بعد رفتم کمی روی اسپیدار قدم زدم احساس سبکی می کردم . مسئله ام حل شده بود .
خیلی خود را کنترل کردم که از این تصمیم در آن زمان به هیچ کس ، هیچی نگویم و به صورت یک راز پیش خودم بماند . روز بعد با دوستان در سنگر صحبت می کردیم و صحبت در مورد تفاوت جنگ در غرب و در جنوب بود و همچنین اینکه موقعیت ما ، در جبهه های غرب و جنگ در جبهه های شمالی جنگ در دشت و خاکریز تفاوت اساسی با جنگ کوهستان داشت.
تمام هدف ما در جنگ کوهستان رسیدن به دشت و تسهیل در پشتیبانی نیروها بود . چون در غرب خصوصا در جا هایی که راهی برای تردد وجود نداشت پشتیبانی عملیات و نیرو مشکل بود و با هلی کوپتر نیز چندان موفق نبود ازقاطر استفاده می شد . همچنین بحث دوستان موضع ما و موقعیت دشمن بود . در کوهستان برای حفظ یک ارتفاع نیروی کمی با امکانات بالا نیاز بود و بر عکس برای گرفتن ارتفاع ، نیروی زیاد و تلفات زیاد لازم بود و به راحتی نمی شد کار کرد مخصوصا برای منطقه ای مانند اینجا که ارتفاعی مسلط مانند گامو (گمو) که حتی تابستانها هم بدون برف نبود در دست دشمن و پشت سر ما بود .
یعنی دشمن تسلط کاملی بر تردد و عملیات ما داشت . دشمن از روی همین ارتفاع به راحتی عقبه ما را با خمپاره مورد اصابت قرار می داد و حتی می توانست تردد ماشین های سبک را دچار مشکل نماید . من در بین صحبت های آنها حواسم پرت شد داشتم به تصمیم خود فکر می کردم هر چه فکر می کردم و به عمق و سختی تصمیم بیشتر پی می بر دم . چند روز بعد با برادران همسنگرم صحبت می کردم و با توجه به تعداد کم دشمن در مواضع متوجه شدم که حتی در عملیاتهای بزرگ ما ، نیز حداکثر 200 نفر از عراقیها درگیر می شوند که بعد نیز به راحتی فرار می کنند و تلفات کمی دارند و از طرفی عملیاتها هم در سطح کوچک و شرایط سخت انجام می شود . بنا بر این موقعیتی که بتوان تلفات جدی و زیاد به دشمن وارد کرد خیلی نادر است . چند روز بعد به عقبه واحد خودمان در داخل شیاری نزدیک بیمارستان صحرایی فاطمه الزهرا رفتم . جای باصفایی در دامنه گامو در کنار جاده بود . دو چادر داشتیم و دوستان همه جمع بودند با رسیدن به عقبه لباسهایم را شستم و روی تانکر آب پهن کردم که خشک شود . نیم ساعتی بعد هواپیماهای دشمن موقعیت ما را بمباران کردند حالا به دلیل حمل مجروحین دائما از این موقعیت هلیکوپتر بلند می شد و آنها فکر می کردند اینجا موقعیت فرماندهی مهمی است برگشتم دیدم لباسم در اثر ترکش پاره پاره شده است . به شوخی به دوستانم گفتم : خوب شد داخل لباس نبودم و گر نه الان ترکش خورده بودم .
شب به سنگر خودمان برگشتم و مسئله دیگری پیش آمد که سخت مرا متاثر کرد . چند روز قبل برادر عزیز علی کریمی شهید شده بود . شهید علی کریمی از اهالی یکی از روستاهای اطراف کاشمر بود . آخرین باری که برای مرخصی به خانه رفته بود . خانواده اش یکی از دختران روستایشان را برای او خواستگاری و سپس عقد کرده بودند و بعد او به منطقه آمده بود . پس از اعزام به منطقه و درگیری در بالای یکی از ارتفاعات به شهادت رسیده بود طبق روال معمول هر کس ازمرخصی و عقبه می آمد ، نامه های مربوط به همرزمان را که از طریق واحد تعاون تحویل می شد به خط می آورد . من نیز در موقعیت شهید ذاکری که بودم تعدادی نامه را همراه آورده بودم . وقتی چند نامه مربوط به دوستان را دادم ، نامه ای به نام علی کریمی در بین نامه ها مشاهده کردم . به دلیل اینکه چسب نامه باز شده بود ، نامه به بیرون افتاده بود . چند روزی بیش از شهادت شهید کریمی نمی گذشت . نامه را یکی از دوستان خواند و خیلی منقلب شدیم . نامه از طرف خانواده شهید کریمی بود .موضوع نامه هماهنگی جهت مراسم ازدواج برادر کریمی بود ، ولادت یکی از ائمه را برای برگزاری ازدواج در نظر گرفته بودند و گفته بودند برای آن تاریخ مرخصی بگیرد ، به هر حال مدتی به شهید کریمی و سایر عزیزان فکر کردم ، از سستی خود شرمنده شدم . با خود گفتم راه را باید رفت . باید عزم خود را جزم کنم و از خداوند مدد بخواهم و نا امید نشوم و باید به او توکل کنم چند روز بعد یکی از برادران خبر خوبی به من داد یکی از دوستان نزدیکم به نام مجید احمدی در موقعیتی بالاتر از محل ما چادر زده بودند . مجید از بچه های اطلاعات لشکر 27 حضرت رسول بود و در منطقه مریوان بالای ارتفاع هزار قله با هم آشنا شدیم . مسئول تیم گشتی شناسایی آنجا بود . مدتی که با هم بودیم با سایر بچه های تیم شان خیلی صمیمی بودم . خیلی بچه های با صفایی بودند بعد ها شنیدم چند نفرشان شهید شدند .
رفتم دیدن مجید احمدی که تشریف نداشتند یکی از همکارانشان برادر هادی مصطع در چادر آنها بود بعد از احوالپرسی پرسیدم ببخشید شما از چه واحدی هستید ؟ ایشان گفت : از واحد بهداری . من نگاهی به وسایل سنگر کردم وشوخی گفتم پس حتما وسایلتان را هنوز نیاورده اید . ایشان گفت : بله قرار است بعد بیاوریم اصلا شما خودتان از چه واحدی هستید ؟ من هم که سرم برای سرکار گذاشتن و سر به سر گذاشتن درد می کرد علیرغم اینکه می خواستم زیاد شوخی نکنم نتوانستم خودم را کنترل کنم . گفتم : از واحد آبرسانی . ما آب خوردن سنگرها را تامین می کنیم و به این خاطر پرسیدم تا آمار شمارا داشته باشم و برای شما هم آب بیاورم . ایشان هم با این که کاملا باورش نشده بود . چیزی نگفت . گفتم شما حدودا چند نفر هستید که سهمیه آب شما را در نظر بگیریم و ایشان نیز آمار را گفت : و من به چادر خودمان رفتم . شب رفتم دیدن مجید احمدی و شام را هم پیش آنها بودم و وقتی مجید مرا به دوستانش معرفی کرد مصطع لبخند با معنایی زد . آن شب بعد از شام و آمدن از پیش مجید مدتی در تاریکی و در کنار صخره ای نشستم و باز فکر کردم . فکر انتقام دوستانم ، راحتم نمی گذاشت دوست داشتم سریعتر شروع کنم ولی نمی دانستم چطور و از کجا ؟ مدتی به صحبت های دوستان و وضعیت جبهه های غرب فکر کردم و با خودم گفتم آیا اصلا می شود ؟ کم کم شیطان به سراغم آمد تا مرا پشیمان کند. عظمت انتقام و سختی کار باعث شده بود کم کم جا بزنم . داشتم فکر می کردم برای شکستن قسم و نذر چه کفاره ای باید بدهم ولی بعد پشیمان می شدم و به خودم می آمدم . شب از نیمه گذشته بود دوباره هوس گریه کردم کمی از صخره ها بالاتر رفتم مکان دنجی پیدا کردم چفیه ام را روی زمین پهن کردم و مدت یک ساعت یکریز و بدون وقفه گریه کردم . همه چیز از خدا می خواستم به یاد تمام عزیزانم گریه کردم . به خانم فاطمه زهرا پناه بردم . در همه مراحل و سختی ها هر وقت دلم خیلی می گرفت در هیئت ها و گریه های نیمه شب به خانم پناهنده می شدم . یادم می آید یک روز یکی از بچه های لشکر 10 سید الشهدا که روی پشت لباسش با ماژیک نوشته بود "یا زهرا مادری کن "را در حال شهادت در اثر ترکش خمپاره دیدم و این جمله آغشته به خون روی لباس آن عزیز بسیجی در ذهنم نشسته بود وآن شب چند بار این جمله را گفتم بعد آمدم پایین رفتم چادر گوشه ای پیدا کردم و خوابیدم.
منبع : sajed.ir
در پایگاه تجهیزات رفاهی بسیار ناچیزی بود شب را کنار صخره ها خوابیدیم شال کمر کردی ام که چند متر بود و پارچه اش هم ضخیم بود زیر و رویم انداختم و به دلیل خستگی و کوفتگی بدنم خیلی سریع به خواب عمیق فرو رفتم . روز بعد کمی منطقه را وارسی کردم کوههای اطراف و موقعیت خودمان و مقداری نیز با بچه ها آشنا شدم و صحبت کردم همانطور که گفتم اکثرا بچه های مازنداران بودند تعدادی نیز از بچه های تهران و لرستان بین آنها بود . روز بعد نزد برادر رجائی رفتم. اولین برخوردمان جالب و خنده دار بود و تاکنون نیز هر وقت یادم می آید خنده ام می گیرد .ایشان جلوی اتاقک سنگی کوچکی که مقر فرماندهی بود ایستاده بود و با برادر نوروزی از بچه های محله آذری تهران صحبت می کرد من که نزدیک شدم و می خواستم صحبت کنم یکباره ایشان با پارچه ای شروع به زدنم کرد . خصوصا روی شانه و پشت و تا حدی هم محکم می زد من خیلی گیج شدم خدایا یعنی چه این دیگر چه خوشامدگویی و رفتاری است من خیلی شوخ بودم ولی کسی را که اصلا نشناسم و برای اولین بار اینطور جدی نمی زنم . این کار یک دقیقه ای ادامه داشت و بعد رتیل بزرگی به اندازه کف دست روی زمین افتاد.
تازه آنوقت متوجه قضیه شدم روی بازوی من رتیل بزرگ و خطرناکی بود و من متوجه نشده بودم . ( در مناطق کوهستانی غرب و شمال غرب عقرب و رتیل و مار فراوان وجود داشت و برای نیروهای چریکی که شب در کوه و روی زمین می خوابیدند ، این یک مشکل جدی بود . )
به محض مراجعه جهت صحبت، برادر رجائی آن را دیده و نخواست به من هم بگوید که وحشت کنم و با لباسش آن را از روی لباسهایم انداخت. بعد از این ماجرا و کمی خوش و بش و احوالپرسی نامه حاج آقا مقدم را تحویل ایشان دادم ایشان مطالعه کرد و کمی مکث کرد و بعد جواب داد : شخصی که شما باید با او هماهنگی کنید فردا یا پس فردا به اینجا می آید باید صبر کنید ایشان بیاید و با ایشان هماهنگ کنید. یکی دو روز به استراحت و آشنایی با دوستان آنجا گذشت . بچه های مخلص و شجاعی بودند . چند نفرشان بچه روستا بودند و روحیه ای پاک و باصفا داشتند سعی کردم از هرکدام مطلبی یاد بگیرم خصوصا تخریب چی ها و بچه های اطلاعات. درد پایم نیز کمی آرام گرفت . شب ها تا بالای ارتفاع می آمدم و منظره شهرک هواپیما ( این اسمی بود که بچه ها روی آن گذاشته بودند چون شب که چراغ های شهرک روشن می شد شبیه یک هواپیما بود ) را نگاه می کردم و تردد نیروهای عراقی را زیر نظر داشتم .
ادامه دارد...
منبع : sajed.ir
4 نفر بودیم؛ من و برادرم حمید، مجتبی امینی و خدامراد امینی.قایق سوراخی داشتیم. وقتی به آب می انداختیم، یکی باید مدام آن را باد میکرد و گرنه غرق میشد. شب آن را به آب انداختیم و سوار شدیم. آن سوی رودخانه باد آن را خالی کرده آن را زیر گل و لای کنار رودخانه پنهان کردیم.
کارمان این بود که در جاهایی که رفت و آمد عراقی ها بیشتر بود مین بگذاریم یا زیر شعارهایی که روی دیوار مینوشتند در جواب شعاری بنویسیم. اگر موتور یا خودرویی میدیدیم از آن برای کاشت تله های انفجاری استفاده میکردیم.
کارمان که تمام شد، ظهر شده بود. غذایمان کنسروهای لوبیای مربوط به سال 1970 ارتش بود.خیلی بد مزه و بدبو بود.
مجتبی امینی گفت: من که این رو نمیخورم.
گفتم:شوخی نکن چاره ای نیست باید همین رو بخوری.
گفت: نه بامن بیاین من می رم غذای عراقی ها را میآرم.
کنار ریل راهآهن خرمشهر، جایی که ریل پیچ داشت، خانهای بود که سروصدای بیش از صدتا عراقی از این خانه میآمد، با صدای بلند عربی صحبت میکردند. پشت ریل که مسلط بود به در خانه، سنگر گرفتیم.
مجتبی تفنگش را روبه جلو گرفت، به حالت تهاجمی و مستقیم رفت داخل خانه. گفتیم الان سروصدای عراقی ها بلند میشود وبیرون میریزند. چند تا مین جلوی در خانه کار گذاشتیم. وقتی عراقی ها پشت سرش بیرون میامدند، تعدادی از آنها میرفتند روی مین، بقیه هم دقایقی میترسیدند بیایند بیرون و ما فرصت فرار پیدا میکردیم. یکدفعه دیدم مجتبی تفنگش را انداخت روی دوشش، قابلمه غذا را برداشته و از خانه بیرون آمد. دویدم جلو، دستش را گرفتم که روی مین نرود. قابلمه غذا را برداشتیم و رفتیم آن طرفتر نشستیم. یک آبگوشت سیر داخل خرمشهر خوردیم.
راوی: سرتیپ پاسدار حاج حسین دقیقی
منبع: روزنامه همشهری
امسال سینمای ایران جشنواره فیلم دفاع مقدس ندارد
برگزار نشدن یازدهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس در امسال قطعیت یافت.
یک منبع آگاه پیشتر درگفتوگو با فارس از احتمال برگزارنشدن یازدهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس در آذر ماه امسال، علیرغم اعلام قبلی،خبر داده بود. اما یکی از مسئولین جشنواره سینمای دفاع مقدس امروز در گفت و گو با خبرنگار سینمایی فارس، گفت: برگزار نشدن جشنواره فیلم دفاع مقدس در سال جاری قطعی است و برنامهریزی آن برای سال 87 انجام شده است.
بر این اساس، قرار بود جشنواره فیلم دفاع مقدس آذر ماه سال جاری برگزار شود که به دلایلی برگزاری آن به سال آینده موکول شد.
تغییرات اساسی در برگزاری این جشنواره دلیل این تعویق اعلام شده است.
بعد از برگزاری دهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس در آذر ماه سال 1384، به گفته احسان محمدحسنی معاون هنری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، قرار بود یازدهمین جشنواره سراسری فیلم دفاع مقدس آذر ماه در خوزستان برگزار شود.
نکته قابل توجه این است که دهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس نیز در سال 84 با چند وقفه و تغییر در زمان برگزاری و نهاد برگزار کننده، در آبان ماه برگزار شد.
منبع : فارس
زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد از مدد خواهی، چراغ دل بر افروزی
نوروز مبارک
------------------
اس ام اس عید نوروز 88
------------------
نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند.
------------------
اس ام اس عید نوروز 88
------------------
لحظه ای که سال تحویل میشه ... تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند میزنی ... کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه تا لبخند همیشه مهمون لبای سرخت بمونه... سال نو مبارک گلم
------------------
اس ام اس عید نوروز 88
------------------
نوروز پیامبر مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم.
------------------
اس ام اس روز عید 88
------------------
کارگردانی است نوروز که می گوید نور ..صدا...حرکت و من برای به دست اوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم.
------------------
اس ام اس روز عید 88
------------------
سلامت
سعادت
سیادت
سُرور
سَروری
سبزی
و سَرزندگی
هفت سین سفره ی زندگیتان باد
------------------
اس ام اس روز عید 88
------------------
امروز دو نفر از من ادرس و شماره تو رو گرفتن..منهم بهشون دادم..یکی خوشبختی..یکی موفقیت
تو سال جدید هر روز میان سراغت
------------------
اس ام اس سال جدید
------------------
فرخنده باد بر همگان مقدم بهار
نوروز , جاودانه ترین جشن روزگار
------------------
اس ام اس سال جدید
------------------
افسوس می خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو..............بهار می اید ؟...امدی در سرمای زمستان... به سردی زمستان بودی..... به غم انگیزی شبهای تنهایی..... به خشکی برف ...می روی..... بهار می اید ...به نظر معامله خوبی است....امید ان دارم بهار گلی بر چهره ات بنشاند ...چه امید مبهمی...گردش روزگار خطا ندارد ....زمستان هیچ گاه بهار را نمی بیند...
------------------
اس ام اس سال جدید
------------------
سلام، ببخشید این موقع شب بیدارت کردم.
.
.
.
.
خواستم یادآوری کنم: سال نو شده.
.
.
.
.
. کم کم باید از خواب زمستونی بیدار بشی
------------------
اس ام اس تحویل سال جدید
------------------
دنیا رو برات شاد شاد و شادی و برات دنیا دنیا آرزو میکنم *** عیدت مبارک عزیزم***
------------------
اس ام اس تحویل سال جدید
------------------
این بار می خواهم هفت سین عید را با یاد تو بچینم
سبزه را با یاد روی سبزه ات
سمنو به یاد شیرینی لبخندت
سایه دانه به رنگ چشم هایت
سرکه با یاد ترشی مهربانیت
سیب با یاد تردیه گونه هایت
سکه با یاد درخشش قلبت
سیر با یاد تندی کلامت
با همه خوبی ها و بدی هایت ... دوستت دارم
------------------
اس ام اس تحویل سال جدید
------------------
چند روز دیگه بهار میاد و همهچیز رو تازه میکنه، سال رو، ماه رو،
روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به
همه اون تازگی میارزه، «دوستیمون»!
------------------
><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
------------------
بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است
آغاز بهار بر شما مبارک
------------------
اس ام اس تبریک سال نو
------------------
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********
------------------
پیامک تبریک سال نو
------------------
با آرزوی
12 ماه شادی،
52 هفته پیروزی،
365 روز سلامتی،
8760 ساعت عشق،
525600 دقیقه برکت،
3153000 ثانیه دوستی.
سال نو مبارک باد
------------------
پیامک تبریک سال نو
------------------
مثل ماهی زنده مثل سبزه زیبا مثل سمنو شیرین مثل سمبل خوشبو مثل سیب خوشرنگ و مثل سکه با ارزش باشید.
------------------
پیامک تبریک سال نو
------------------
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه آمد آن روز بارانی گفت که آمد روز عید گفت هر لحظه تنها مانده در این شب رویایی گفت که شاید دل عید شده اسیر باز بهار آمد در این خانه ی تنهای ما همه گفتیم عید آمد بوی بهار آمد(ببخشید که کمی گیج شدیم منظور همان عید شما مبارک است)
------------------
پیامک تبریک عید نوروز
------------------
چهارشنبه سوری نزدیکه.یه وقت نری از رو آتیش بپری.آخه تجربه ثابت کرده اگه جیگر بره رو آتیش کباب میشه.
------------------
sms eyde norooz - sms sale jadid
------------------
نرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش بحال روزگار، خوش بحال چشمه ها و دشت ها، خوش بحال دانه ها و سبزه ها، خوش بحال غنچه های نیمه باز
------------------
sms eyde norooz - sms sale jadid
------------------
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می اورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند
------------------
payamak sale 88
------------------
پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست.
------------------
payamak sale 88
------------------
باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند.از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی.
------------------
اس ام اس تبریک سال 88
------------------
اگر در نوروز کسی برات اس ام اس خالی فرستاد ناراحت نشو بدون انقدر دوستت داره نمی دونه چی بگه.
------------------
اس ام اس تبریک سال 88
------------------
شیشه می شکند و زندگی می گذرد.نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت.
------------------
اس ام اس تبریک سال 88
------------------
زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد.
------------------
اس ام اس سال 1388 شمسی
------------------
با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم.سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم.
------------------
اس ام اس سال 1388 شمسی
------------------
از نوروز می اموزیم که هیچ وقت کسی را نا امید نکنیم شاید امید تنها دارایی اش باشد.نوروزتان مبارک باد
------------------
اس ام اس سال 1388 شمسی
------------------
مهربان من درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و ازادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی ارزومندم.
------------------
sms نوروزی
------------------
جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم.
------------------
sms نوروزی
------------------
نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی.
------------------
sms نوروزی
------------------
نوروز ایین رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند.
------------------
sms تبریک نوروزی
------------------
در این نوروز باستانی خیال امدنت را به اغوش خسته می کشم .
------------------
sms تبریک نوروزی
------------------
نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد
------------------
sms تبریک نوروزی
------------------
آلبرت انیشتین، زکریای رازی، اسحاق نیوتن، پروفسور حسابی، من و سایر دانشمندان، سال خوشی را برای شما آرزومندیم
------------------
sms نوروز 88
------------------
هان انجمن شد بر تخت اوی / از آن بر شده فره بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین / بر آسوده از رنج تن، دل ز کین به نوروز نو شاه گیتی فروز / بر آن تخت بنشست فیروزروز بزرگان به شادی بیاراستند / می و رود و رامشگران خواستند
------------------
sms نوروز 88
------------------
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز
بهار زندگیتان بی انتها باد
سال نو مبارک
------------------
sms نوروز 88
------------------
دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم .
نوروز مبارک
------------------
sms نوروز 88
------------------
دستان پرنوازش بهار ، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد، و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند. در سال جدید خورشیدی، سبزی ، شادی ، کامیابی، بهره وری، اثربخشی فعالیتها و بهروزیتان را از درگاه ایزد منان آرزومندم.
------------------
اس ام اس جدید عید نوروز
------------------
دوست ندارم مثله همه از خدا بخوام که توی زندگی هیچ غمی نباشه، چرا که شادیها در کنار غمهاست که معنا پیدا میکنه و زیبا میشه. تنها از خدا میخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توی لحظه های زندگی به همه ی مخلوقاتش عطا کنه، که اون وقته که هیچ مشکلی توان شکستن ما رو نداره. سال نو با دیدِ نو به زندگی و فرصتی دوباره برای بهتر زیستن بر شما و خانواده تان خجسته باد.
------------------
اس ام اس جدید عید نوروز
------------------
بوی باران ; بوی سبزه ; بوی خاک
شاخه های شسته ; باران خورده ; پاک
آسمان آبی و ابر سفید , برگهای سبز بید
عطر نرگس , رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد
------------------
اس ام اس جدید عید نوروز
------------------
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
------------------
اس ام اس جدید عید نوروز
------------------
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد
------------------
اس ام اس جدید عید نوروز
------------------
بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست .
و هر سال رستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم
و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن وتباهی
------------------
اس ام اس تبریک عید باستانی ایران
------------------
ای کاش هر روزمان نو روز باشد تا نو شویم خودمان ، اندیشه هایمان و عشقمان به همه زیبایی ها. سال نو مبارک
------------------
اس ام اس تبریک عید باستانی ایران
------------------
سال نو ، از آغوش مطهر خداوند فرا میرسد
وقلب من نیایش می کند:
خدایا! مرا متبرک کن
تا هر روز که در راه رسیدن به «تو» گام بر میدارم
------------------
اس ام اس تبریک عید باستانی ایران
------------------
براستی رسیدن این عید سعید باستانی همراه با روئیدن جوانه ها و درختان و نو شدن جسم ها و جانهای عاشقان را تبریک و تهنیت گوییم . دلهامان را نزدیک ، دستهامان را به همدیگر بدهیم و در سال جدید با یاری هم منظری زیبا و زندگی خاطره انگیز خلق کنیم .
------------------
اس ام اس تبریک عید باستانی ایران
------------------
برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال وهمه سال / مبارک بادت این روز وهمه روز
------------------
نوروز مبارک
------------------
ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها
ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال مارا به بهترین حال دگرگون کن
سال نو مبارک
------------------
نوروز مبارک
------------------
با آرزوی 12 ماه شناخت صحیح 52 هفته معرفت آسمانی 365 روز صداقت 8760 ساعت مهربانی 52500 دقیقه توکل به خدا 3105000 ثانیه غرق در لذت بخش ترین عشق هستی......
سال نو مبارک
------------------
پیام تبریک برای نوروز 88
------------------
مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود
روزگارتان بهـار
لحظه هایتان پر از شکوفـه باد.
سال نـو مبارک
------------------
پیام تبریک برای نوروز 88
------------------
باز کن پنجره را
که بهاران آمد
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد
سال نو مبارک
------------------
پیام تبریک برای نوروز 88
------------------
امیدواریم عید با بوسه هایش ، بهار با گلهایش و سال نو
با امیدهایش برتو ای عزیز ترین مبارک باشد.
------------------
پیام تبریک برای نوروز 88
------------------
و بر آمد بهاری دیگر
مست و زیبا و فریبا ، چون دوست
سبدی پیدا کن ،
پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
همره باد بهاری بفرست :
پیک نوروزی و شادی بر دوست !
------------------
پیام تبریک برای نوروز 88
------------------
تبریک و تهنیت
نوروز و سال نو
همواره مستجاب
بادا دعای تو
------------------
اس ام اس لحظه تحویل سال نو
------------------
لحظه ای که سال تحویل میشه ... تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند میزنی ... کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه تا لبخند همیشه مهمون لبای سرخت بمونه... سال نو مبارک گلم
------------------
اس ام اس لحظه تحویل سال نو
------------------
آسمان را می خواهم برای عبور . جاده باریک است ! ماه را می خواهم برای نور را تاریک است ! تو را می خواهم برای نظافت عید نوروز نزدیک است !
------------------
اس ام اس لحظه تحویل سال نو
------------------
بهار،نـیم بهار،ربـع بـهار، بهار را قسمت کردند؛بازارشان سکه شد! دوست عزیز سبز ترین و همیشگی ترین بهار ها را برایت آرزو مندم
------------------
اس ام اس لحظه تحویل سال نو
------------------
نزدیک عیده، توی خونه تکونیه دلت، مارو بیرون نکنی!!!
------------------
اس ام اس لحظه تحویل سال نو
------------------
میدونم اگه بگم سال نو مبارک حالت از شنیدن این جمله کلیشه ای بهم می خوره. پس سال نو مبارک!
------------------
اس ام اس لحظه تحویل سال نو
------------------
باتبریک سال نو
عاقبت زمستان رفت و رو سیاهیش برای ما موند
.
..
...
حاجی فیرو
------------------
اس ام اس لحظه تحویل سال نو
------------------
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که دادی مرواد از یادت
سال نو و نوروز باستانی مبارک
------------------
اس ام اس مخصوص تبریک نوروز
------------------
سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک
------------------
اس ام اس مخصوص تبریک نوروز
------------------
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
------------------
اس ام اس مخصوص تبریک نوروز
------------------
اس ام اس مخصوص تبریک نوروز
------------------
به علت نبودن چرت و پرت از هم اکنون سال نو را به شما تبریک عرض مینماییم..
.
.
.
.
.
.
از طرف انجمن بیکاران اس ام اس باز ایران
------------------
اس ام اس مخصوص تبریک نوروز
------------------
خواستم برات سبزه عید بفرستم...
گفتم شاید طاقت نیاری و تا عید بخوریش...
------------------
پیام تبریک سال نو
------------------
salamat
saadat
siadat
soror
sarvari
sabzi va
saezendegi
haft sine zendegiat bad
omidvaram sale khobi dashte bashid
NOROZ MOBARAK
------------------
پیام تبریک سال نو
------------------
Buye baran, buye sabze, buye khak; shakhehaye shoste, baran khorde, pak; asemane abi o abre sepid, barg haye sabze bid; atre narges, raghse bad; naghmeye shoghe prastuhaye shad,khalvate garme kabutarhaye mast,narm narmak miresad inak bahar,khosh behal ruzegar .... "NOROZ" .MOBARAK.
------------------
پیام تبریک سال نو
------------------
.*'""*.*"'"*.
*. Eydetun
"*. Mobarak
"*.*"
Hamrah ba behtarin arezuha
------------------
پیام تبریک سال عید نوروز 88
------------------
هرروزتان نوروز..........نوروزتان پیروز............
پیروزتان امروز............ امروزتان هر روز............
------------------
مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک
------------------
مسائل مورد نظر را از طریق قانونی پیگیری کنید
حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار آقای میر حسین موسوی با ایشان، بر پیگیری مسائل از طریق مراجع قانونی تاکید کردند.
به گزارش ایرنا، در این دیدار که عصر دیروز انجام شد، میرحسین موسوی ضمن ارائه گزارشی، دیدگاه خود را درباره روند انتخابات بیان کرد.
رهبر معظم انقلاب با تاکید بر لزوم حفظ آرامش و متانت، خاطر نشان کردند: در دوره های قبلی انتخابات نیز برخی افراد و نامزدها، مسائلی داشتند که از طریق شورای نگهبان به عنوان مرجع قانونی رسیدگی به شکایات انتخاباتی، پیگیری کردند و طبعا در این دوره نیز مسائل باید از طریق قانونی دنبال شود.
ایشان با اشاره به نامه آقای موسوی به شورای نگهبان افزودند: به شورای نگهبان تاکید شده که با دقت به این نامه رسیدگی شود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابان ها خطاب به آقای موسوی افزودند: جنس شما با این گونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید.
حضرت آیت الله خامنه ای با تحسین از حضور بی سابقه مردم در انتخابات 22 خرداد افزودند: به یاری پروردگار انتخابات با اتقان، صحت و آرامش به خوبی برگزار شد و شما هم مسائل مورد نظر را از طریق قانونی پیگیری کنید.
منبع :فارس
سیدمحمد خاتمی پیش از انتخابات در سفر به مصر با یک هیات آمریکایی ملاقات کرد.
سیدمحمد خاتمی پیش از انتخابات در سفر به مصر با یک هیات آمریکایی که وابسته به یکی از نهادهای امنیتی ایالات متحده است دیدار کرد ملاقات کرد.
خاتمی در این دیدار، گزارشی از وضعیت انتخابات، نظرسنجیها، ستادهای اصلاحطلبان، روحیات میرحسین موسوی و دیدگاههای وی، چگونگی بهرهمندی از تبلیغات(رنگ سبز، شبکهای، هرمی و..) ارایه کرد.
وی همچنین وضعیت رایآوری میرحسین موسوی را بسیار شکننده دانست و پیشنهادهای اصلاحطلبان را در این مورد بیان داشت.
این هیات آمریکایی که که تعدادی از اعضای بنیاد کارنگی و دموکراسی برای همه در آن حضور داشتند درباره تحرکات انتخابات راهکارهای دقیقی را مطرح کرده بودند.
اعضای هیات آمریکایی بر تداوم استفاده از رنگها، شورشهای مدنی، استفاده وسیع از شبکه مخابراتی رسمی و پنهان، استفاده از شبکه هرمی و... پیشنهادهای کاربردی را مطرح ساخته بودند.
جبهه دوم خرداد سفر خاتمی به مصر و ملاقات وی را تاکنون پنهان کرده و برای فریب افکار عمومی اعلام کردهاند خاتمی فقط به تونس سفر کرده بود.
منبع : راسخون
به گزارش ایرنا،سید حسن نصرالله روز یکشنبه در پیامی به محمود احمدی نژاد رییس جمهوری منتخب، انتخاب مجدد وی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران تبریک گفت.
در نامه سید حسن نصرالله خطاب به محمود احمدی نژاد چنین آمده است:
برادر عزیز جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران / دام بقاوه
من از سوی خود و برداران و خواهران در حزب الله اطمینان ارزشمند مردمی و محبت بزرگ ملت ایران در انتخاب مجدد جنابعالی برای دوره دوم ریاست جمهوری از طریق حضور تاریخی ملت و تایید بینظیر آنان را تبریک میگوییم.
من باید تاکید کنم که انتخاب دوباره شما موجب امید در دل همه مستضعفان و مجاهدان و مبارزان و ستیزه جویان با استکبار و اشغالگران و موجب امید تازه ایی در دل مردم ایران شد.
انتخاب دوباره شما موجب ادامه اعتماد و اطمینان به آینده و ایمان به قدرت پایداری در برابر ظالمان و موجب یقین به پیروزی وعده داده شد.
از خداوند میخواهم که جنابعالی را در تحقق همه آرزوها و آرمانهای ملت بزرگ ایران و همه ملتهای مستضعف در سایه رهبری حکیمانه امام خامنه ای دام ظله موفق کند.
سید حسن نصرالله
تاکتیکهای رسانهای که با هدف جهتدادن به افکار عمومی به کار گرفته میشوند، برای ژورنالیستهای حرفه ای البته بسیار حائز اهمیت هستند .
اگرچه برای اعمال تاکتیک های مذکور و تداوم آن معمولا سعی می شود از "فضای ابهام" بهره جسته شود اما گاه اتفاق میافتد که تناقض این شیوه رسانهای با واقعیت آشکار شده، عمر این تاکتیکها را بشدت کوتاه و نه تنها از دستیابی سیاستگذاران رسانه به موفقیت جلوگیری که حتی اعتبار آن رسانه را به شدت با چالش مواجه میکند.با این حال از ژورنالیستهایی که به طور مداوم به این شیوهها متوسل میشوند، چندان عجیب نیست که با شکست این ترفندها، به تکرار این رویه ادامه دهند چرا که آنها ژورنالیست حرفهایاند و این،کارشان است.
در این میان برخی ژورنالیست های غیرحرفه ای هم بضا رفتار همکاران خود را تقلید می کنند اما به آن جهت که به ظرائف این ترفندها آگاه نیستند به جای جهت دهی افکار عمومی،تنها خود را بی اعتبار می نمایند.
انتخابات ریاستجمهوری دهم در کشورمان هم صحنه ای بود برای ریزش اعتبار چندین ساله برخی شخصیت های سیاسی اصلاح طلب تا برای یک جنگ روانی چند ساعته،آبروی چندین ساله خود را به سادگی در معرض فروپاشیدن قرار دهند.
در این راستا حامیان برجسته موسوی که درصدد مصادره فضای روانی عمومی به نفع میرحسین بودند، در نقش ژورنالیست به اجرای "تاکتیکهای رسانهای "روی آوردند.آنان از ساعات آغاز رایگیری با اتخاذ این شیوهها از جمله تاکتیک "فرار به جلو"، درصدد افزایش انتظارات حامیان میرحسین موسوی ا زآراء وی و القای برتری او به مردم برآمدند.این در حالی بود که اخبار معتبر از مراکز رای گیری حاکی از پیروزی قاطع محمود احمدینژاد در دور اول انتخابات بود.در این راستا و در ابتدا محمد خاتمی، رئیس بنیاد باران و حامی موسوی، که خود را یک اندیشمند و طراح ایده "گفتوگوی تمدنها" میداند، بدون توجه به سابقه خود، در نقش یک ژورنالیست غیرحرفهای حاضر شد و در ساعات پایانی روز رایگیری با تبریک به آخرین نخست وزیر کشور، گفت: "همه شواهد امر حاکی است که مهندس موسوی انتخابات را برده است".
او که احتمالا میدانست این تاکتیک رسانهای بیش از چندساعت دوام ندارد ، در تلاشی بینتیجه و برای جلوگیری از عواقب این اظهارات، اضافه کرد که البته "من پیشگو نیستم."
این تاکتیک رسانهای پیش از خاتمی از سوی فاتح رییس کمیته اطلاعرسانی میرحسین دامن زده شده بود. او آنقدر پا را از خاتمی فراتر نهاد که نتیجه نهایی را اعلام و حتی عنوان کرد: "ما برای این پیروزی یک سجده شکر بدهکاریم."
فاتح که همانند خاتمی بر اساس شنیدهها سخن گفته، اضافه کرده که "بر اساس برآوردهای موجود و گزارشهای دریافتی از سراسر کشور پیروزی مهندس موسوی با فاصله زیاد در همین مرحله قطعی است."نکته جالب و قابل تامل آنجاست که برخلاف ژورنالیستهای حرفهای، این چهره های سیاسی اصلاح طلب بویژه خاتمی در حالی دست به این اقدام زدند که از رو شدن دست خود در کمتر از 24 ساعت دیگر مطمئن بودند.
در واقع خاتمی ترجیح داد تا برای تاثیرگذاری بر روند انتخابات از اعتبار خود خرج و حتی آنرا بشدت دئر معرض چالش قرار دهد. چنانکه با اعلام نتیجه قطعی انتخابات تا سحرگاه امروز، این اتفاق هم افتاد.
منبع :شبکه خبرحضور غیرمنتظره خاتمی، موسوی و کروبی در منزل هاشمی رفسنجانی |
میرحسین موسوی و مهدی کروبی 2 کاندیدای ناموفق امروز بعد از ظهر در منزل هاشمی رفسنجانی به همراه سید محمد خاتمی جلسه اضطراری تشکیل دادند. به گزارش خبرنگار سرویس "فضای مجازی " خبرگزاری فارس، سایت انتخاب 10 نوشت: در این جلسه برای چگونگی ادامه اعتراضات دو نامزد ناموفق در انتخابات و کشاندن هواداران افراطی به خیابان ها بحث و گفتگو شد. |
منبع :سحر |