تعداد بازدید : 158550
تعداد نوشته ها : 279
تعداد نظرات : 13
انیشتین که از سخنرانی های مکرر خود خسته میشود نزد راننده خود گلایه گذاری میکند و راننده به سبب شنیدن مکرر سخنرانی های انیشتین به این حد از امادگی رسیده بود که به او پیشنهاد دهد که او به جای انیشتین سخنرانی کند(در قدیم به علت نبودن رسانه ها انیشتین زیاد شناخته شده نبود) از قضا انیشتین می پذیرذ و اتفاقا سخنرانی راننده خیلی خوب از اب در میاید پس از سخنرانی دانشجویان دور راننده حلقه میزنند و سوال های مختلف می پرسند تا اینکه سوال یکی از دانشجویان پیچیده و عجیب مینمایاند و راننده با خونسردی میگوید این چه سوال اسانی است این را راننده من هم بلد است و اشاره میکند به انیشتین!!!