چند نفر از سادات نجف آباد اصفهان به خدمت مرحوم بیدآبادى - اعلى اللّه مقامه آمده و گفتند چشمه آبى که از دامنه کوه جارى مى شد و مورد بهره بردارى اهالى بود، چندى است خشکیده و ما در زحمت هستیم ، دعایى کنید تافرج شود.
آن بزرگوار آیه شریفه :(لَوْ اَنْزَلْنا هذَالقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ) (اواخر سوره حشر) را بر رقعه اى نوشته به آنها داده و فرمود اول شب آن را بر قله آن کوه گذارده و برگردید، آنها چنین کردند و چون به خانه خود رسیدند، صداى مهیبى از کوه بلند شد که همه اهالى شنیدند و چون صبح بیرون آمدند، چشمه آب را جارى دیدند و شکر خداى را به جا آوردند. نکته اى قابل توجه چند داستانى که از مرحوم بیدآبادى - اعلى اللّه مقامه - و نظایر آن که ذکر شد مبادا موجب تعجب یا خداى نکرده انکار خواننده عزیز گردد؛ زیرا
اولا: اینگونه امور و بالاتر از آنها از مراتب دانایى و توانایى و مبارکى وجود اصحاب ائمه : مانند جناب سلمان و میثم و رشید هجرى و جابر جعفى و همچنین از روات اخبار و علماى اخیار مانند سید بحرالعلوم و سید باقر قزوینى و ملامهدى نجفى آنقد رنقل گردیده و در کتب معتبره ثبت شده که هیچ قابل انکار نیست (براى زیادتى اطلاع از این موضوع به کتاب رجال ممقانى که مفصلا حالات اصحاب ائمه و روات اخبار را ذکر فرموده یا کتاب قصص العلماء که کرامات بعض علما را نقل کرده است مراجعه شود). جریان آب چشمه ثانیا: صدور کرامات از بزرگان دین سبب مى شود که شخص از دانستن آنها به عظمت و مقام شامخ امام (ع ) پى ببرد و بفهمد که مقامات آنها بزرگتر از این است که کسى بر آنها اطلاع یابد؛ زیرا جائى که اشخاص به واسطه تبعیت تام از ایشان از دانایى و توانایى و اجابت دعوات به چنین مقامى مى رسند پس احاطه علمى و توانائى امام علیه السلام چگونه است چون مسلم است که هر صاحب مقامى از روحانیت ریزه خور خوان احسان امام علیه السلام است که قطب عالم وجود و قلب عالم امکان و مصدر جمیع امور است و از تصدیق به عجز از ادراک مقام امام علیه السلام یقین مى شود به عجز از ادراک احاطه علمى و قدرت بى پایان حضرت رب الارباب و مجیب الدعوات جل جلاله که خالق امام علیه السلام و عطا کننده مقام ولایت به او است .
خلاصه ، دانستن این داستانها موجب زیادتى معرفت و بصیرت مقام امام علیه السلام و عظمت حضرت رب الانام است .
ثالثا: این داستانها ونظایر آنها موجب تصدیق و یقین به صدق فرمایش و وعده هاى خدا و رسول و ائمه : در باره اهل تقواست و اینکه نفوس مستعد هرگاه در انجام تکالیف شرعى نهایت مواظبت را بنمایند و در آوردن جمیع واجبات و ترک کردن جمیع محرمات جدى باشند، به مقاماتى مى رسند که فوق ادراک عقول جزئى بشرى است . و ملائکه ، خدمتگزار ایشان مى شوند و هرچه از خدا بخواهند به آنها عنایت مى فرماید و غیر اینها از آثارى که در کتب روایات رسیده خصوصا در ابواب کتاب الایمان والکفر از اصول کافى ونقل آنها منافى وضع این رساله است ، تنها حدیث معتبرى که عامه و خاصه از رسول خدا9 روایت کرده اند براى مزید اطلاع خواننده عزیز نقل مى گردد.
رسول خدا(ص ) فرمود که : خداوند عزوجل فرموده است هرکس دوستى از دوستان مرا اهانت کند هرآینه براى نبرد با من کمین کرده است و هیچ بنده با عملى به من نزدیک نشود که محبوبتر باشد نزد من از عمل بدانچه بر او واجب کرده ام و به راستى او با انجام نوافل (مستحبات ) به من تقرب جوید تا آنجا که او را دوست دارم و چون او را دوست داشتم گوش او شوم که با آن بشنود و چشم او شوم که با آن ببیند و زبان او شوم که با آن بگوید و دست او شوم که با آن کار کند و از خود دفاع نماید، اگر مرا بخواند اجابتش کنم و اگر از من خواهشى کند به او ببخشم .(13) در شرح این حدیث مبارک ، علما وجوهى بیان کرده اند که علامه مجلسى در مرآت العقول آنها را نقل فرموده و خلاصه مستفاد از حدیث آن است که ممکن است شخص به واسطه التزام به واجبات و مواظبت به مستحبات محبوب و مقرب درگاه حضرت آفریدگار شود و چون چنین شود چشمش ، چشم بیناى خدا مى شود پس آنچه را دیگران نمى بینند او از پشت هزاران پرده مى بیند و آنچه را دیگران نمى شنوند او مى شنود بلکه امور معنوى و صور ملکوتى و نغمه هاى غیبى که از حس دیگران پنهان است براى او آشکار است .
بالجمله خواننده عزیز بداند آنچه در این داستانها و نظایر آن را مى خواند یا مى شنود نسبت به آنچه خداوند وعده داده و ذخیره فرموده از مقامامت عالى و درجات روحانیت براى بندگان نیکوکار و مقربین مانند قطره است نسبت به دریا چنانچه مضمون حدیث قدسى است .(14)