دسته
لينك هاي دسترسي سريع
مطالب من در ثبت مطالب روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1156155
تعداد نوشته ها : 1368
تعداد نظرات : 348
Rss
طراح قالب
مهدي يوسفي
(لَقَدْ کانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُولِى اْلاَلْبابِ)(1)
بر صاحبان خرد، پوشیده نیست که طبع انسانى را به داستان و سرگذشت دیگران رغبتى بسزاست و از شنیدن و خواندن قصه ها لذتى وافر مى برد، از اینرو در سابق بازار قصه گویى رونقى داشته و شغل رسمى بوده و در این دوره هم بیشتر نشریات و مطبوعات براى جلب توجه خوانندگان ، به نقل داستانهاى مهیّج و رمّانهاى سراسر دروغ مى پردازند و یا داستانهاى ساختگى مجلات خارجى را ترجمه مى نمایند. و تعجب اینجاست با آنکه همه مى دانند که اینها سراسر دروغ و ساختگى است ، در عین حال با اشتیاق و ولع تمام مى خوانند یا گوش مى گیرند و این نیست مگر همانى که اشاره شد که طبع انسان اصولا به قصه ها و سرگذشتها مایل است در حالى که مى توان این غریزه را در راه صحیح به کار انداخت و از آن به بهترین وجه ، بهره هاى فراوان برد.
از این غریزه مى توان براى عبرت گرفتن و بیدار شدن دلها از خواب غفلت نهایت استفاده را نمود و بدون اینکه به تحریف و جعل داستانهاى دروغى احتیاجى باشد از سرگذشت پیشینیان و دیگران اندرز گرفت چنانچه در قرآن مجید سرگذشت واقعى و قضایاى حقیقى پیشینیان را مکرر یادآور شده و از اقوام عاد و ثمود و نوح و فرعون و لوط در جاهاى متعدد، بحث فرموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و دیگران را اندرز مى دهد که از چنین عقوبتهایى برحذر باشند و مکرر مى فرماید:((آیا کسى هست که اندرز بگیرد؟ آیا عبرت گیرنده اى هست که از سرگذشت ایشان متنبه شود؟
(2)(3)
و از داستان یوسف و برادرانش به بهترین قصه ها تعبیر فرموده و (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ اَحْسَنَ الْقَصَصِ) (4) آنگاه در آخر سوره مى فرماید:((هر آینه در سرگذشت ایشان عبرتى است براى خداوندان خرد)).
(لَقَدْ کانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِاُولىِ اْلاَلْبابِ)
(5) یعنى هر عاقلى از سرگذشت ایشان اندرز مى گیرد و از نکات اخلاقى و نتیجه اعمال و پاداش نیکى و بدى در دار دنیا به خود مى آید و راه را از چاه تمیز و صواب را بر خطا ترجیح مى دهد.
در جاهاى مکرر از پیغمبران گذشته و حالاتشان از بردبارى در سختیها و مصیبتها و فداکارى در راه رسیدن به مرام و مقصد و پایدارى و ثبات قدم در راه هدف ، داد سخن را داده است .
بلکه بیشتر حکمتها و اندرزها را ضمن داستان بیان مى فرماید؛ مثلا دستورالعملهاى عالى اخلاقى را - که راه رسیدن به کمال انسانیت است - از قول ((لقمان حکیم )) ضمن وصیت به فرزندش بیان مى فرماید.
(6)
و یا رازهاى آفرینش و حکمتهاى امور تکوینى را ضمن داستان ((موسى و خضر)) یادآور مى شود. و نظایر آن از آثار صدقه و انفاق در راه (7) خدا را به بهترین بیان ضمن قصه هاى گوناگون مى رساند.
از جمله چیزهایى که سبب تاءلیف این کتاب شده - چنانچه مؤ لف محترم در مقدمه مختصر خود اشاره فرموده - اندزر گرفتن خوانندگان از سرگذشت دیگران است که هر داستانى بهره اى وافر و نتیجه اخلاقى فوق العاده اى دارد که اثر همان توجه طبع انسانى به داستان دیگران است که این نتیجه از این راه بهتر حاصل مى شود و به اصطلاح موعظه ضمن قصه بیشتر اثر مى کند، مخصوصا اگر قصه حقیقى و راستى باشد.


سه شنبه بیست و دوم 11 1387
X