دسته
لينك هاي دسترسي سريع
مطالب من در ثبت مطالب روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1158240
تعداد نوشته ها : 1368
تعداد نظرات : 348
Rss
طراح قالب
مهدي يوسفي

همیشه انقدر ساده نرو و مگذر لااقل نگاهی به پشت سرت کن…! شاید کسی در پی تو می دود و نامت را با صدای بی صدایی فریاد میزند…! و تو… هیچ وقت او را ندیده ای

a.sh

دسته ها : عاشقانه
پنج شنبه اول 12 1387

اشکی که بی‌صداست پشتی که بی‌پناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بی‌بهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست

دسته ها : عاشقانه
پنج شنبه اول 12 1387

ای دوست دلت همیشه زندان من است

آتشکده عشق تو از آن من است

آن روز که لحظه وداع من و توست

آن شوم ترین لحظه پایان من است

 

دسته ها : عاشقانه
پنج شنبه اول 12 1387

سازنده ترین کلمه ((گذشت)) است...آن را تمرین کن. پرمعنی ترین کلمه((ما)) است...آن را به کار بر. عمیق ترین کلمه((عشق)) است...به آن ارج بده. بی رحم ترین کلمه(( تنفر)) است...با آن بازی نکن. خودخواهانه ترین کلمه((من)) است...از آن حذر کن. نا پایدارترین کلمه((خشم)) است...آن را فرو بر. بازدارنده ترین کلمه((ترس)) است...با آن مقابله کن. با نشاط ترین کلمه ((کار)) است...به آن بپرداز. پوچ ترین کلمه((طمع)) است...آن را بکش. سازنده ترین کلمه((صبر)) است...برای داشتنش دعا...

دسته ها : عاشقانه
پنج شنبه اول 12 1387
غمناک ترین لحظه زندگی را از کسی تجربه می کنی که شیرین ترین خاطرات زندگی را با وی داشتی (شکسپیر)
دسته ها : آموزنده
پنج شنبه اول 12 1387
خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری … خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد (شکسپیر)
دسته ها : آموزنده
پنج شنبه اول 12 1387

 زندگی زیباست زشتی های آن تعبیر ماست در مسیرش هر چه


نازیباست آن تقصیر ماست.

دسته ها : آموزنده
پنج شنبه اول 12 1387

 از هزاران یه نفر اهل دلند آن هم تویی مابقی تندیسی از آب و

 

گلند.

دسته ها : آموزنده
پنج شنبه اول 12 1387
خورشید جاودانه میدرخشد درمدار خویش ماییم که غروب میکنیم
دسته ها : آموزنده
پنج شنبه اول 12 1387
سرود طبیعت ضربانی ملایم و کشیده دارد
دسته ها : آموزنده
پنج شنبه اول 12 1387
خودت را بشناس اما به آن مبال
دسته ها : آموزنده
پنج شنبه اول 12 1387
آتا : پدر
اوزوک : انگشتر
اؤزوم : خودم
بایراملیق : عیدی
داحا ایسرائی گون : روز قبل پریروز
ایسرائی گون : پریروز
دونه ن : دیروز
بویون : امروز
ساباح : فردا
بیریسی گون : پس فردا
داحا بیرسی گون : پسین فردا
گئچه ن آی : ماه گذشته
گئچه ن ایل : سال گذشته
گه له ن آی : ماه آینده
گه له ن ایل : سال آینده
آیلار : ماهها
ایلله ر: سالها
آی باشی : اول ماه
ایل باشی : اول سال
بایرام قاباغی : نزدیکی عید
بایرام آخشامی : شب عید
آییلتماق : بیدار کردن
آییق : بیدار
آیریلماق : جدا شدن
آییرماق : جدا کردن
آنلاقسیز : نفهم
آنلاماق : فهمیدن
آیاق : پا
آغلاماق : گریه کردن
آرخایین اولماق : مطمئن شدن
ال له شمه : تلاش
ال له شمه ک : تلاش کردن
ال بیرلیک : همدستی
ال آلتی : یواشکی ، پنهانی
ایلگی ,علاقه
چئوریک,زرنگ- زبردست
اکلیل,موهای بسته شده
لاغ: مسخره،
ماراق: علاقه،
 موتلو: خوشبخت
نیسگیل: اندوه و غصه
هنده‌وه‌ر: اطراف، حومه
هاوا دورومو: وضعیت آب و هوا
هویوق: مات، حیرت
وورغون: دلداه، عاشق
یارادیجی: خلاق، مبتکر
یارار: لایق
یاراشیق: لیاقت، برازندگی
یاشیت: هم سن، همتا
یاغمور: بارش
یاغیش: باران
یاغین: بارش
یاغینتی: بارش، باران
یاغین‌لیق: بارندگی
یالانچی: دروغگو
یاندیریجی: سوزناک
یانلیش: غلط، اشتباه
یومور: فکاهی، طنز
ییلقین: ترسیده
چهارشنبه سیم 11 1387

بایرام : عید
بایرام ائوی تؤکمه ک : برای عید خانه تکانی کردن
بایرام آخشامی : شب عید
بایراما یاخین : نزدیکیهای عید
بایرامدان قاباق : قبل از عید
بایرامدان سورا : بعد از عید
بایراملیق : عیدی
بایراملیق وئرمه ک : عیدی دادن
بایراملیق آلماق : عیدی گرفتن
بایراملیق ییغماق : عیدی جمع کردن
بایرام گؤروشو : دید و بازدید عید
بایرام گؤروشونه گئتمه ک : به دید و بازدید عید رفتن
بایرام گؤروشونده ن گه لمه ک : از دید و بازدید عید برگشتن
بایرام گولو : گل نوروز
بایرام گونو : روز عید
چهارشنبه سیم 11 1387

 کؤرپه: نوزاد
کروان قیران: ستاره سحری
کوسه‌گن: دل نازک، زودرنج، قهرو
کوسو: قهر، رنجش
گؤره‌جک: سرنوشت
گؤرو: وظیفه
گه‌ییش: مشورت
گه‌ییشمه‌ک: مشورت کردن
گورنج: افتخار، اعتماد
گون آیدین: روز بخیر
گووه‌نمک: افتخار کردن، بالیدن
گیرینج: به تنگ آوردن، ذله کردن، بیزار کردن
قادا: درد و بلا
قادین: خانیم، خانم
قاش: ابرو
قوتلو: مبارک
قوْرخاق: ترسو
قوْرخماز: نترس، شجاع
قوْروجو: پاسدار، محافظ
قوْروماق: حفاظت کردن
قوْناق: مهمان
قیزارتما: سرخ کردنی
قیزبوغان: مارمولک
دؤزوم: صبر ، شکیب، D?züm
آچون: دنیا
یوُروجو: خسته کننده
چالیشغان: پرکار. فعال
گون آیدین: صبح به خیر. روز به خیر
دادلی: خوشمزه
اؤدلک: ترسو، بزدل،?dl?k
اؤزه‌ل: مخصوص، ویژه، ?z?l
اؤزه‌لجه: بویژه، ?z?lce
اؤفکه: خشم، عصبانیت، ?fk?
اؤیود: پند، نصیحت، ?yud
آرین: پاک، خالص ، Ar?n
آزغین: گمراه، Az??n
ازگین: له‌شده، ?zgin
اوزگونچو: غواص، شناگر، Uzgükçü
اوْلاجاق: تقدیر، سرنوشت، Olacaq
اوْنودولماز: فراموش نشدنی، Onudulmaz
اوْنوتماق: از یاد بردن،فراموش کردن، Onutmaq
ایسته‌کلی: خواستنی، دوست‌داشتنی، ?st?kl?
ایناملی: با ایمان، مؤمن، ?naml?
اینانیلماز: باور نکردنی، ?nan?lmaz
اینجیتمه‌ک: اذیت کردن، آزار رساندن، ?ncitm?k
چهارشنبه سیم 11 1387

کاش میشد سرنوشت را از سرنوشت.

بهشون حق میدم.

دسته ها : درد دل
پنج شنبه اول 12 1387

چیزی که از طرف خدا بهت میرسه رو پس نزن.بدون که لیاقتش رو داشتی.هیچ وقت نگو چرا.بگو خداجون ممنونتم.

دسته ها : دل نوشته
پنج شنبه اول 12 1387

اگه به هدفی که داری شک داری بهتره بهش فکر نکنی.چون رسیدن بهش غیرممکنه.

دسته ها : درد دل
پنج شنبه اول 12 1387

بعضی وقتها گفتن حقیقت بهتره.بعضی وقت ها هم سکوت.اما بعضی وقتها رفتن بهترین کار می تونه باشه.

دسته ها : دل نوشته
پنج شنبه اول 12 1387
می آید ای دل --- منزل به منزل --- از دل صحرا ---------- کاروان دل
کاروان آرام ------- قدری آهسته --- ناقه زینب ------- جامانده در گل


سالار زینب -------- سالار زینب
یــــــابــــــــن الـــــــزهـــــــرا


چشم مادرها --- اشک دخترها --- آه خواهر ها --- خود گواه است

کاروان دل گل با دو صد با بلبل --- عازم به سوی قتلگاه است...

سالار زینب ------- سالار زینب
یــــــابــــــــن الـــــــزهـــــــرا

حاج محمود کریمی
دسته ها : مذهبی
پنج شنبه اول 12 1387
بچه بودم در کنار تو
دل تنگم بی قرار تو
شیشه قلب مرا شکست
دل سنگ نیزه زار تو
هر کجایی نام تو
مشق زینب
می نویسم روی قبرم
عشق زینب
مانده ام تنها
سالار مضطرم
بعد تو شد خاک عالم بر سر من

حاج محمود کریمی

دسته ها :
پنج شنبه اول 12 1387
حضرت زهراء سلام الله علیها:
پس از آن که حسین (ع) را به دنیا آوردم، رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد من آمدند. طفل را در پارچه ای زرد رنگ، بدست آن حضرت دادم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن پارچه را دور انداختند و پارچه ی سفیدی گرفتند و حسین را در آن پیچیدند. آنگاه فرمود: بگیرش ای فاطمه، که او امام است و فرزند امام. او پدر 9 امام بزرگواری است که از صلب او بدنیا می آیند و نهمین آنان قائم است. (کفایة الأثر:194)
دسته ها : مذهبی
پنج شنبه اول 12 1387
کربلا یعنی که انسی با نماز! روی بر درگاه رب بی نیاز!
کربلا یعنی که خون آب وضو! با خدا بی واسطه در گفتگو!
کربلا یعنی همیشه مکتبی! تو حسینی خواهر تو زینبی!
کربلا یعنی سرا پا جان شدن! در منای عاشقی قربان شدن!
کربلا یعنی سر و جان باختن! پل به معراج شرافت ساختن!
کربلا یعنی که عاشورای خون! موسم انا الیه راجعون!
کربلا یعنی گل احمر شدن! روی دست باغبان پر پر شدن...

..حاج محمود کریمی..
دسته ها : مذهبی
پنج شنبه اول 12 1387
اینم یه تیکه از مداحی معروف برادر بزرگوار حسین فخری.
اسیران را چو بر محمل نشاندند
تو گویی تیرغم بر دل نشاندند

گلی را چیده و در گل نشاندند
رقیه آن گل شاداب دین است
دیار شام با غمها قرین است
قلوب شیعیان زین غم غمین است
مزار زینب و قبر رقیه
تجلی گاه عشق عارفین است.
دسته ها : مذهبی
پنج شنبه اول 12 1387
خدایا بر داده ها و نداده هایت شکر چون آنچه داده ای نعمت است و آنچه نداده ای حکمت
دسته ها : دل نوشته
پنج شنبه اول 12 1387

عمه زینب بخدا خون دلم! دیگه بعد بابا محزون دلم!
می دونی عمه یتیمی مشکله! طفل بی بابا همیشه خون دل!
عمه بابامو چرا سر بریدند! اونو رو خاکا چرا
می کشیدند!
عمه دیدم که رگاش پاره شدند! همه اهلبیتش آواره شدند!
کی با چکمه رفته رو پیکر او! کی بریده شاهرگ حنجر او...

..حاج مهدی سماواتی..


دسته ها : مذهبی
پنج شنبه اول 12 1387
اینم یه مداحی بسیار زیبا از مداح اهل بیت حسین سیب سرخی
بذار بیام دوباره کربلاتو ببینم

بیام مثل گداها کنج حرم بشینم
آقا خودم میدونم دل تو رو شکستم
نون و نمک رو خوردم نمکدونو شکستم
نون و نمک خوردت منم
آقا زمین خوردت منم
عشقی بذار عشقی دگر
یار قسم خوردت منم
گاهی وقتها که مثل یه سگ دوره گردم
خوب میدونم میدونی میرم و بر میگردم
میخوام دنیاش نباشه اگه حسین نباشه
نباشه هرکی می خواد نام حسین نباشه
آقا خودت میدونی که حاجتی ندارم
جز این که صورتم رو روی پاهات بذارم
دسته ها : مذهبی
پنج شنبه اول 12 1387
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم.
دسته ها : درد دل
پنج شنبه اول 12 1387
یکى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام کن چرا که بهترین کسى است
که استخدام مى‏کنى

هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است (26) سوره قصص

این ایه اینو میرسونه که به طرزی غیر مستقیم دختر حضرت شعیب از حضرت موسی خواستگاری میکنه
پنج شنبه اول 12 1387
از دوران گذشته و در بسیاری از اقوام و ملل مختلف خواستگاری مردان رسم بوده، که از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. خواستگاری مرد از زن بر طبق و میزان ناموس خلقت می باشد و عکس آن بر خلاف قانون آفرینش است؛ زیرا مرد به عنوان جنس مذکر همیشه خواهان است و زن خواسته؛ از مرد طلب و عشق مطلوب است، و از زن حیا، عفت، ناز و کرشمه. به قول ویل دورانت «زن فقط زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات او است؟
پنج شنبه اول 12 1387
سوالی دارم: ایا رسول خدا از حضرت خدیجه خواستگاری کردند یا حضرت رسول؟
ایا عایشه از حضرت رسول خواستگاری کرد یا رسول اکرم.؟

اینجا دوچیز د تناسب افتاد
رسول اگرامی با زنی ازدواج کردند که حدود بیست سال از ایشان بزرگتر بودند
و رسول گرامی با دختری ازدواج کردند که حدود چهل سال از ایشان کوچکتر بودند.
اینجا سن فاکتور مناسبی برای دوست داشتن نیست و مرز شناخته نمیشود.
پنج شنبه اول 12 1387
واژه «معجزة» از «عجز» ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آورده اند، مانند تای صمدیة، و برخی آن را تای مبالغه می دانند، مانند تا در «علامة»
امام صادق- علیه السلام - در تعریف معجزه می فرماید: و المعجزه علامهٌ لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب.(1) «معجزه» نشانه ای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجت های خود نمی دهد، تا به وسیله ی آن، راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از مدّعیان دروغین شناخته شوند .
در توضیح این حدیث شریف باید دانست که معجزه ـ چنان که از لفظش پیدا است ـ یعنی عاجز کننده، و آن کار خارق العاده ای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام می دهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز می نمایند.
قرآن کریم از این واژه به «آیت»، یعنی نشانه و علامت، و نیز به «بیّنه» تعبیر کرده است.
البته قرآن آثار خلقت خداوند را نیز که دلیلی قطعی و تردیدناپذیر بر وجود خداوند می باشد، به «آیات» تعبیر کرده است، و اما «آیه» به معنای معجزه، مانند: «قُلْ إِنَّمَا الآیاتُ عِنْدَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ من فقط بیم دهنده ای آشکارم و آیه ها و نشانه ها نزد خدا (به دست او) است (2)
و در روایات (از جمله روایت فوق) و فرهنگ متکلمان (از آن نظر که این نشانه، ناتوانی سایر افراد را آشکار می سازد) به «معجزه» تعبیر شده است. قرآن کریم نقل می کند که مردم هر زمان، از پیامبران زمان خویش تقاضای «آیت» و «معجزه» می کردند و آن ها نیز به درخواست هایی که معقول و منطقی و در راستای حقیقت جویی بود، پاسخ مثبت می دادند، ولی اگر درخواست ها از سوی مردمی بهانه جو بود و به جهت دشمنی و مبارزه و معارضه با پیامبران صورت می گرفت، چون پیامبران برای اثبات رسالت خویش به مقدار لازم معجزه آورده بودند، به خواسته ی آن ها پاسخ نمی دادند.
.. و مان کان لِرسول أن یأتی بآیه إلاّ بإذن الله؛(3) هیچ رسولی این حق را نداشت که آیه و معجزه ای را بدون اذن خدا بیاورد.
قرآن کریم معجزه های زیادی را برای پیامبران نقل کرده است؛ مانند: زنده کردن مرده، علاج بیماران صعب العلاج و علاج کور مادرزاد، سخن گفتن در گهواره، تبدیل عصا به اژدها، خبر دادن از نهان و آینده و..(4)
نتیجه :
از آنچه گفته شد، می توان چهار رکن اساسی برای معجزه بیان کرد:
1- کاری خارق العاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچ کس ـ هر چند نابغه باشد ـ نمی تواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد؛ حتی ساحر وکاهن .
2- این کار خارق العاده تنها با اذن و مشیّت الهی صورت می گیرد.
3- همراه با ادعای پیامبری است؛ یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد.
4- همراه با «تحدی» است؛ یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل؛ به این ترتیب که از تمام انسان ها دعوت کند که اگر می توانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند.
بنابراین، اگر یکی از موارد یاد شده در کار نباشد، نمی توان آن را معجزه نامید.
پی نوشت:
1- بحارالانوار ج11 ص71
2- سوره عنکبوت آیه 50
3- سوره رعد آیه 38/ سوره غافر آیه 78
4- ر.ک: وحی و نبوّت ص 12
پنج شنبه اول 12 1387
X