دسته
لينك هاي دسترسي سريع
مطالب من در ثبت مطالب روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1165177
تعداد نوشته ها : 1368
تعداد نظرات : 348
Rss
طراح قالب
مهدي يوسفي

بهترینم اگر دل سپردن به تو یک خطاست به تکرار باران خطا میکنم

دسته ها : کوتاه
چهارشنبه نهم 11 1387

می دونی فرق تو با موهات چیه ؟موهاتو میشه اصلاح کرد ولی تو را عمرا

دسته ها : کوتاه
چهارشنبه نهم 11 1387

کاش دوستی ها مثل رابطه دست و چشم بود. وقتی دستت زخم می شه چشمت گریه میکنه و وقتی چشمت گریه می کنه دستت اشکشو پاک می کنه

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

شاید آن روز که سهراب نوشت : تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینجور نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

نمی دانم چرا این گونه هست؟ وقتی نگاه عاشق کسی به توست می بینی اما،دلت بسته به مهر دیگری است. بی اعتنا می گذری وعاشقانه به کسی می نگری... که دلش پیش تو نیست.

واقعا راست میگه.هر کی این تیکه رو گفت نمرش 20.

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

toro az beine 100ha gol joda kardam to sine jashne eshghet ro be pa kardam baraye noghteye payane tanhaee to tanha esmi boodi ke seda kardam my love my love

tAgDim Be....

دسته ها : کوتاه
چهارشنبه نهم 11 1387
هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود
دسته ها : کوتاه
چهارشنبه نهم 11 1387

Toye zendone eshghe to inghadr shologh mikonam va zendoniha ro be ham mirizam ta majbor beshi mano bendazi to enreradi ghalbet

TaGhDiM bE.....

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

بیهوده متاز که مقصد خاک است

دسته ها : کوتاه
چهارشنبه نهم 11 1387

زندگی یعنی بازی سه ، دو ، یک ? سوت داور............ بازی شروع شد!!! دویدی ، دست و پا زدی ، غرق شدی ، دل شکستی ، عاشق شدی ، بی رحم شدی ، مهربان شدی? بچه بودی ، بزرگ شدی ، پیر شدی سوت داورــــــ0?ــــــــــ بازی تمام شد... زندگی را باختی

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش.

تقدیم به.....

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387
تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند
دسته ها : کوتاه
چهارشنبه نهم 11 1387
دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود
دسته ها : کوتاه
چهارشنبه نهم 11 1387

سلام به قاصدکهای خبر رسان که محکوم به خبرند و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

در کتابهای تاریخی و ادبی سده های گذشته، که رسم ها، آیین جشن های نوروزی کهن را یاد و یادداشت کرده اند، چون تجارب الامم، آثار الباقیه، التفهیم، تاریخ بیهقی، مروج الذهب، زین الاخبار و نیز در شعر شاعران به ویژه شاعران دورهً غزنوی که بیشترین توصیف جشن ها را در بر دارد اشاره ای به " سیزده بدر " نمی یابیم. پرسش اینجاست که اگر در کتاب های تاریخی و ادبی گذ شته اشاره ای به سیزده بدر و هفت سین نمی یابیم آیا این رسم ها را باید پدیده ای جدید دانست و یا این که، رسمی کهن است، و به علت عام و عامیانه بودن در خور توجه نبوده و با معیارهای مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟  نگارنده حالت دوم را باور دارد. زیرا رسم و آیینی که بدین گونه در همه شهرها و روستاهای ایران همگانی است و در بین همهً قشرهای اجتماعی عمومیت دارد، نمی تواند عمری در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. دیگر این که می دانیم کتابهای تاریخی و شعرهای شاعران، رویدادها و جشن های رسمی را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتی بود، بیان و توصیف می کرد. ولی سیزده بدر، رسمی خانوادگی و عام و به بیانی دیگر پیش پا افتاده و همه پسند ( و نه شاه پسند ) بود. از طرف دیگر، نوشتن رویدادهای روزی که رفتارها و گفتارهای خنده دار و غیر جدی، برای خود جایی باز کرده، تا " نحسی سیزده " آسانتر " در " برود، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمی کرد. و شاید " نحس " بودن هم عاملی برای بیان نکردن بود. نحس و ناخوشایند بودن عدد 13 و دوری جستن از آن، در بسیاری از کشورها و نزد بسیاری از ملت ها، باوری کهن است. مسیحیان هیچ گاه سیزده نفر بر سر یک سفره غذا نمی خورند. در باور تازیان سیزدهمین روز هر ماه ناخوشایند است. ابوریحان بیرونی در جدول " روزهای مختار و مسعود و مکروه " در ایران کهن، روز سیزدهم ماه تیر را که ( تیر نام دارد ) منحوس ذکر کرده است. سالهای زیادی فروردین ماه اول تابستان بود. یکی از نویسندگان در خاطره های هفتاد ساله اش از باور مردم شهر خود، قزوین، دربارهً سیزده بدر می نویسد : روز سیزده بدر جایز نبود برای دید و بازدید، به یک خانه رفت، هم صاحب خانه به فال بد میگرفت و می گفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده، نمی خواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سیزده باید به صحرا رفت. زیرا آنچه بلا در این سال بیاید، امروز مقدر و تقسیم می شود. پس خوب است ما در شهر و خانه خود نباشیم، شاید در تقسیم بلا، فراموش شده و از قلم بیفتیم.  شباهتی که بین سیزده بدر و برخی از رسم های کاتارها( بازماندگاه مانویان در اروپا، که ترکیبی از اندیشه های زردشتی، فلسفهً باستان و مسیحیت دارند ) این پرسش را به ذهن می رساند که آیا هر دو ریشهً مشترک باستانی ندارند؟  کاتارها در روز عید " پاک " ( که برخی از سال ها به روز سیزده فروردین نزدیک است ) از خانه بیرون آمده و روز را در دامن صحرا و کنار کشتزار می گذرانند، و برای ناهار با خود تخم مرغ میبرند. در این روز پنهان کردن تخم مرغ در گوشه و کنار و پیدا کردن آنها سرگرمی کودکان است. سه شباهت ، یا سه ویژگی مشترک این دو عبارتند از : 

1- آغاز محاسبهً هر دو از آغاز بهار و اعتدال ربیعی است.

2- در روز سیزده و عید پاک کاتارها به صحرا و دامان طبیعت می روند.

3- بازی و سرگرمی کودکان با تخم مرغ فقط در روزهای عید بهاری رسم است، نه فصلهای دیگر سال. 

شباهت دیگر دروغ های روز اول آوریل، با شوخی های سیزده بدر است. روز اول آوریل، هر چهار سال یکبار مصادف با روز سیزده فروردین است ( و سه سال با 12 فروردین ). پیشینه و انگیزهً برگزاری سیزده بدر، هر چه باشد، در همهً شهرها و روستاها و عشیره های ایران، سیزدهمین روز فروردین، رسمی است که باید از خانه بیرون آمد و به باغ و کشتزارها رو آورد و به اصطلاح نحسی روز سیزده را بدر کرد. خانواده ها در این روز به صورت گروهی و گاه چند خانواده با هم غذای ظهر را آماده کرده و نیز آجیل ها و خوردنی های سفرهً هفت سین را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبیعت می روند و سبزهً هفت سین را با خود برده و به آب روان می اندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخی و بازی کردن، دویدن، تاب خوردن و در هر حال جدی نبودن، از سرگرمی ها و ویژگی های روز سیزده است. گره زدن سبزه، به نیت باز شدن گره دشواری ها و برآورده شدن آرزوها، از جمله بیرون کردن نحسی است. این باور، معروف است که " سبزه گره زدن " دختران " دم بخت "، شگونی برای ازدواج و همسر یابی، می باشد. در فرهنگ اساطیر برای رسم های سیزده بدر، معنی های تمثیلی آورده :  شادی و خنده در این روز به معنی فروریختن اندیشه های تیره و پلیدی، روبوسی نماد آشتی و به منزله تزکیه، خوردن غذا در دشت نشانهً فدیه گوسفند بریان، به آب افکندن سبزه های تازه رسته - نشانه دادن هدیه به ایزد آب یا " ناهید " و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت و تمثیلی برای پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلها، رسم مسابقه ها به ویژه اسب دوانی - یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی است.  

این باور همگانی چنان است که اگر خانواده ای نتواند به علتی تمام روز را به باغ و صحرا برود، به ویژه با دگرگونی های جامعه شهر امروز در بعد از ظهر، هر قدر هم مختصر، " برای گره زدن سبزه و بیرون کردن نحسی سیزده " به باغ یا گردشگاه عمومی می رود.  با دگرگونی های صنعتی، شغلی، بزرگ شدن شهرها، فراوانی وسیله های آمد و رفت سریع السیر، وسیله های ارتباط جمعی و ... به ناگزیر شهرداری های شهرهای بزرگ، دشواریهای آمد و رفت را پیش بینی می کنند. فراوانی اتومبیل و دیگر وسیله های آمد و رفت موتوری و نیز وسعت خانه سازی ها و شهرسازی ها، باعث شده که خانواده ها، سال به سال راه دورتری را برای " سیزده بدر " پشت سر بگذارند، تا سبزه و کشتزاری بیابند.  

دسته ها : تاریخ
چهارشنبه نهم 11 1387

افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند. این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است. در کتاب مجمل التواریخ چنین آمده " اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود می دانند روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب می آورند.     

دسته ها : تاریخ
چهارشنبه نهم 11 1387

یکی رو میفرستن دنبال نخود سیاه پیداش میکنه

دسته ها : طنز
چهارشنبه نهم 11 1387
یه روز یکی میره یه خونه دزدی، چون چیزی برای دزدیدن پیدا نمیکنه، مشقای بچه رو خط میزنه.
دسته ها : طنز
چهارشنبه نهم 11 1387
یکی مهم میشه زیرش خط میکشن، تو امتحان میاد!!!
دسته ها : طنز
چهارشنبه نهم 11 1387

هرجا بروی به جز سیاهی نیست

جز این شب تیره سرپناهی نیست

لبخند بزن دل صبور من

وقتی که برای گریه چاهی نیست

از هر طرفی دچار بن بستی

زندان تو را گریزگاهی نیست

کوهی ست به دوش می بری اما

این کوه به غیر برگ کاهی نیست

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

بی تو دنیا واسه من مثل زندون می مونه
اگه نباشی پیشم میشه این دل دیوونه
تو رو می خوام عشقم قدر یه دنیا    با تو می مونم عشقمم بیا
بی تو میمیرم من اگه تو رو یه روز نبینم پیش من بیا

تقدیم به.....ترینه دنیا

دسته ها :
چهارشنبه نهم 11 1387
می خوام بازم داد بزنم
اسم تورو صدا کنم
بهت بگم دوست دارم
عاشقونه نگات کنم
تو رو تو آغوش بگیرم
بازم نوازش بکنم
بگم که تو مال منی
من از تو دل نمی کنم
ببین تویی نگارمی
تویی تو تک ستارمی
برای تو ای بهارمی
تو عشقمی تو یارمی
تو همهی عمر منو و قشنگ ترین ترانمی
نشی یه روز نامهربون قلب منو تو بشکنی
امشب می خوام برای تو   دوباره بخونم
بگم که تو مال منی    پا به پات می مونم
دوسم داری یه عالمه از چشات می خونم
همه می گن مال منی خودم اینو می دونم
چشم حسودا کور بشه که تو رو می بینن
اونایی که دوست ندارن ما رو با هم ببینن
تو عشقمی می خوام همه دنیا اینو بدونن
فکر می کنن که می تونن تو رو ازم بگیرن

تقدیم به....و همه ی دل شکسته ها

دسته ها :
چهارشنبه نهم 11 1387

بارون نباش که با التماس خودت رو به شیشه بکوبی ... ابر باش که همه منت باریدن تو رو بکشن

20بود نه...

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکدیگــر نگــــاه کنیم

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

آسمان می بارد, گل می میرد, تو نه آسمان باش نه گل, زمین باش تا آسمان بر تو ببارد و گل در تو بروید...

تقدیم به......

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

خیلی سخته که توی پاییز با غریبی آشنا شی/ اما وقتی که بهار شد یه جورایی ازش جدا شی.......

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 

دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

دختره میره تو کتاب فروشی میگه آقا ببخشید کتاب برتری زن بر مرد دارین؟ مرده نگاش میکنه میگه خانم شرمنده ما اینجا رمان تخییلی نمیفروشیم

دسته ها : طنز
چهارشنبه نهم 11 1387
خیال میکردم عشق عروسکی است که میتوان با آن بازی کرد ولی افسوس اکنون که معنی عشق را درک کرده ام فهمیده ام که خود عروسکی هستم بازیچه دست سرنوشت.
دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387
در دنیا خواستار 3 چیز باش: ستاره به مدت یک شب گل به مدت یک روز رفاقت به مدت یک عمر
دسته ها : عاشقانه
چهارشنبه نهم 11 1387

همیشه ماندن دلیل بر عاشق بودن نیست خیلی ها می روند تا ثابت کنند که عاشقند خون که قرمزه رنگ عشقه .....اشک که بی رنگه درد عشقه

دسته ها : عاشقانه
سه شنبه هشتم 11 1387
X