پرسید به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم “بخاطر تو” بهش گفتم به خاطر هیچ کس. پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینکه دلم فریاد میزد “به خاطر تو” با یک بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز. ازش پرسیدم تو به خاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است .
جالب بود.نه....
میدونی چرا ستاره ها به هم چشمک میزنن ؟
میخوان به ما بفهمونن تو سکوت و فاصله هم میشه گفت
دوست دارم . . .
تکرار همه چیز تو دنیا خسته کننده است ٬ اما تو مثل نفسی
تکرارت تضمین زندگی منه . . . دوستت دارم . . .
تقدیم به....
عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست ٬ با چنین تقدیر بد ٬ تدبیر نیست
از غمش با ناله ها همدم شدم ٬ ذره ذره آب گشتم ٬ کم شدم
آخر آتش زد دل دیوانه را ٬ سوخت بی پروا ٬ پر پروانه را
عشق من ٬ از من گذشتی خوش گذر ٬ بعد از این حتی اسم من را هم مبر . . .
دلا در عاشقی ثابت قدم باش / که در این ره نباشد کاری بی اجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار / فغان از این تطاول ٬ آه از این زجر . . .
قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه
معمولا آدما از اینکه بعد از مرگ فراموش بشن وحشت دارن
ولی چه سخته زنده باشی و فراموش بشی . . .
عشق یعنی استخوان و یک پلاک
سال های سال تنهای تنها زیر خاک . . .
مثل ساحل آرام باش تا دیگران مانند دریا بیقرارت باشند.
شکسپیر میگه کسی رو که دوست داری هر چندوقت یک باربهش یادآوری کن تا فراموش نکنه قلبی براش می تپه .......واین یک یادآوریست..
تقدیم به...
کاش کوچیک بودیم. وقتی کوچیک بودیم دلامون بزرگ بود. ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دل تنگیم. کاش کوچیک می موندیم تا حرفامونو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفامونو نمی فهمه..
سفر برایم هیچ چیز به جز دلتنگی ندارد. اما زمانی به من آموخت برای بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز باید قدری از آن دور شد!
آینده خاطره ایست از یاد رفته که به یاد آمدنیست، گذشته خاطره ایست به یاد مانده که از یاد رفتنیست.. و حالا "زندگیست!"
عشق مثل شاپرک می مونه، اگه ولش کنی میره، اگه محکم بگیریش می میره!
سلام. خوش آمدی. هرچند خیلی دیر شده. فقط قبل از وداع همیشگی، بیا اینجا مقابلم بنشین، می خواهم یک دقیقه سکوت کنیم. به احترام تمام لحظه هایی که در انتظار پاسخ تو مردند..
هیچ وقت شعار نداده ام، که به زور باید لبخند زد! بعضی وقت ها باید تا نهایت آرامش گریست، آن گاه است که تبسمی میهمان لبانت می شود که زیبا تر از رنگین کمان بعد از باران است..
تقدیم به تو که وقتی زبان می گشایی، رگ های فروبسته ی هزار پرسش بی امانم را پاسخ می گویی و هجوم بی امان نفس هایت، دفتر پر برگ ندانسته های اندیشه ام را صفحه به صفحه بر باد می دهد. ای آشنا! با من سخن بگو..
یکی باش برای یک نفر ..... نه تصویری مبهم در خاطره های 100 نفر
گاهی وقت ها باید کم باشی تا کمبودت احساس شه نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت شه
ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند... عجب تلخ است، قصه ی عادت
جالب بود.واقعا هم جالب بود!
دلا! خوبان دل خونین پسندند دلا! خون شو که خوبان این پسندند
دلم با عشق تو عاشق ترین شد. تمام لحظه هایم بهترین شد. ولی بی مهریت کار دلم ساخت . دل تنهای من تنها ترین شد ...
عشق تو چشمهای هم نگاه کردن نیست با چشمهای هم به زندگی نگاه کردنه.
راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی
هر که را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم!
راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی!
عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم . . .
این نوشته رو باید با آب طلا نوشت...!
به جنگل سوخته خاطراتم سوگند ، درخت یادت را باغبان خواهم نمود تا ابد
تقدیم به...
عشق شوق مرگ فاخته ایست برای رسیدن به دلباخته اش ، التماس درختی ست به آب جوی ، عشق لذت تمام است انشای تن و روان است ، زبان چشم است ، دیوانگی عقل است ، تن به تن جنگ است رسوایی قلب است ، آماده گوش به زنگ است ، خیلی زرنک است ، هزار رنگ است ، عشق جرأت و دیوانگی ست ، جنگ سرد است و دیگر هیچ
با این نوشته موافقین؟من که قبولش دارم.
اهل ریا نیست اونی که مثل تو باشه حتی تو قصه ها نیست
پروانه ی احساسم در دامی افتاده که عنکبوتش سیر است... نه می تواند پرواز کند و نه بمیرد..!
اینکه بردی دلم ام را اشتباهی پس بده
جز فراموشی ندارم من گناهی پس بده
روسیه گردم بدون دل من در زندگی
از برای من نخواهی روسیاهی پس بده
روز و شب چشمم براه عشقت می باشد بیا
گر تو هم داری چو من چشمی براهی پس بده
صد کلاه بوقی به سر دارم ز فرط خستگی
تا نرفته بر سرم دیگر کلاهی پس بده
گیر ما دیگر نیاید دل پس این جزوه را
مستقیما گر نمیخواهی براهی پس بده
جان تو مشروط می گردم به جان مادرت
لازمش داری نگه دار از نخواهی پس بده
دل از من می بری من مرکز پخشم مگر
ای به قربانت شود جانم الهی پس بده
گر تو هم مانند من بی دلی باشد بیا
مال تو این دل اما گاه گاهی پس بده
چند ماهی مال تو اما دو روزی نزد من
من نمی گویم که آن را چند ماهی پس بده
از دعای هر شب و آه سحر اندیشه کن
تا نرفته بر فلک از سینه آهی پس بده
من نمی دانم چرا این دل را کش رفته ای
.................. گر نخواهی پس بده