دختره میره تو کتاب فروشی میگه آقا ببخشید کتاب برتری زن بر مرد دارین؟ مرده نگاش میکنه میگه خانم شرمنده ما اینجا رمان تخییلی نمیفروشیم
یکی داشته پشت بوم خونش رو آسفالت میکرده، آسفالت زیاد میاره، سرعت گیر میذاره
یکی یک نفرو تو خیابون میبینه میگه : ببخشید من شما رو تو دبی ندیدم؟ یارو میگه : نه آقا من اصلان دبی نرفتم! یکی میگه : چه جالب اتفاقا منم تا حالا دبی نرفتم ، حتما 2 نفر دیگه بودن
مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که میتوان با چکش خرد کرد، سختافزار و آن قسمت را که فقط میتوان به آن فحش داد، نرمافزار میگویند!
واسه دوستانی که رشته کامپیوتر هستن مثل من
معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
شاگرد: آقا اجازه، حس برادری!
زندکى مثل بازی شطرنجه.... البته بعضى ها مثل تو خیلى بجه اند وباید فعلا بروند همان بازیه منج رو بجسبند !