دلم به شوق ديدنت دوباره مي تپد ، عزيز
شبم فقط به نور تو سپيده مي شود ، عزيز
براي لحظه ي وصال نشسته ام به انتظار
چرا که پلکهاي دل دوباره مي تپد ، عزيز
دگر نمي هراسم از غم جدايي از تو ، چون
خدا به قلب عاشقم نويد مي دهد ، عزيز
تمام زندگي من فقط شده به نام تو
دلم به شوق عشق تو به سينه مي زند ، عزيز
پر از غم جدايي ام ولي به يک نگاه تو
دل از تمام غصه ها دوباره مي رهد ، عزيز
به لحظه ي رسيدنت درون شام تيره ام
يقين شده براي من که ماه مي رود ، عزيز
براي روز ديدنت دلم نشسته منتظر
و زجر تلخ هجر را به جان مي خرد ، عزيز
بيا بتاب بر دلم ، اميد دور دست من
شبم فقط به نور تو سپيده مي شود ، عزيز
« يلدا »