کاش من هم
 در کوچه و بازار روان بودم
و روزنه نگاهم
 مانند همه ،‌ در پی رزق روزانه ام بود
بیا با سکوت آشتی کنیم
و لرزان بیندیشیم به فردای خویش
و ندای وهم و عدم را ،‌ در سرودی نو
بخوانیم و عبور کنیم از من و ما
 و در نگاهی نو در آمیزیم
و از کوه بیاموزیم
 ایستاده لرزیدن را
از دریا ،‌تلاطم را
و از سحر ،‌ سکوت را

 


دسته ها : ادبی
شنبه 1387/6/9 11:3
X