من با یه دنیا خاطره ... تو ! تو به من گفتی برو
من ! چجوری جدا شم از تو ؟
من ! میخوام از دنیا برم .. تو ! میگی تنهایی برو
من ! می میرم جدا شم از تو
من ! با دلی خون از غم تو ... چی میشه بمونی با من
نگو شرم می کنم از تو
من ! با خودم میگم دل تو .. چرا بد می کنه با من ؟
باشه دل می کنم از تو
رفتم از شهر خدا ، ستاره چیدم واسه تو .. تو ستارمو سوزوندی ، آخرش گفتی برو
آی دلت بسوزه بی رحم .. تو اسیر دلتی
کاش می دونستی عزیزم ، اون ستاره خودتی
تو سوزوندی خودتو .. با خودت منم سوزوندی
کاشکی دل نداشتیو جاش ، توی قلب من می موندی