ادامه....
سلام
دیگه کارمو با انجمن شروع کردم. تو این موقعیت بچه ها رو میدیدم که مثل دوستای واقعی توی مطالب و پاسخهاشون با هم دیگه برخورد می کنن. من نمیدونستم که دوستی های این محیط مجازی تو دنیای واقعی خودمون هم برقراره. به برخوردها و رفتارهاشون غبطه می خوردم و افسوس می خوردم که چرا من تنهام!
سرگشته و حیرون به هر جایی سرک میکشیدم. اولین هدفم این بود که کاربرای مشهدی انجمن رو شناسایی کنم. مباحث زیادی با این عنوان که "اهل کجایید" پیدا کردم و تا حدود زیادی مشهدیا رو شناختم. البته خیلیهاشون رو هم تا همین اواخر موفق به شناسایی شون نشده بودم.
خب داشتم می گفتم دیدن انجمن نصف جهان منو به این واداشت تا بیشتر درین باره جستجو کنم که چرا مشهد و خراسان چنین انجمی نداره.
اولین حدسم این بود که کاربر کم داره. که خلاف این مورد هم برای من ثابت شد. با خودم فکر کردم که نکنه کسی به فکر شهرمون نیست ....!
دنبال این بودم که چطور شده انجمنی به نام نصف جهان پیدا شده.. همه جا چرخیدم و به نتایج خوبی هم رسیدم و نتیجه این شد که برای ایجاد هر انجمنی نیاز به ایجاد تایپیک رای گیری و اعلام موافقت شونزده تن از اعضای فعال انجمنها هست.
برای همین در اولین اقدام نامه ای به ایمیل انجمنها ارسال کردم و موضوع رو با مدیر محترم سیستم در میون گذاشتم و با استقبال گرمی از جانب ایشون مواجه شدم(ناگفته نماند که پاسخ ایمیل ارسالی در کمتر از نیم ساعت به دستم رسید که در نوع خودش تعجب برانگیز بود چراکه تا اون زمان چندین بار با بخشهای مختلف تبیان ارتباط برقرار کرده بودم و سابقه نداشت کمتر از 48 ساعت پاسخی دریافت کنم.. پیش خودم احسنت گفتم به این بخش و مدیریتش).
رفتم و بلافاصله تایپیک مورد نظر رو زدم.. اینم آدرسش
http://old.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=28150&forumID=961
البته اینو الان ویرایشش کردم. متن اصلیش یکم می فرقید.
فکر میکردم دو روزه پونزده تا که سهله بیست سی تا امضا جمع میشه...اما!
خب بگذریم. امیدم به ناامیدی تبدیل شد.. دنبال این بودم که چرا کسی استقبال نکرد. فکر کردم حتما کسی تایپیک رو ندیده. چون ممیزی بودم و دیر هم تایید شد برای همین تو صفحه اول اصلا نموند و فوری رفت زیر مباحث جدید. زدم تو خط تبلیغات... مشهدیا رو که میشناختم رو شناسایی کردم و رفتم تو مباحثشون پاسخ گذاشتم. البته پاسخ نبود فقط تبلیغات تایپیک مورد نظر بود.. فکر کنم بعضی مدیرا هنوز اون تبلیغاتم و تایید نکردنشون رو یادشون باشه.. بعد اینکه مدیر پیغام میداد.. "پاسخ شما به دلیل مرتبط نبودن به بحث تایید نشد!!!" کلی خجالت کشیدم.. شاید دیگه روم نمیشد تو انجمن پاسخی بذارم..هههه الان که یادم میاد کلی به خودم می خندم(برای همین الان هروقت توی پاسخهای جدید مطلب مشابهی رو از کاربری میبینم سعی میکنم کامل براش توضیح بدم و دوستانه تر بهش پاسخ بدم)!
این یکی تیر هم به سنگ خورد..بیشتر از سه چهارتا نظر نبود. با خودم فکر میکردم چه خوب میشد من هم مثل همه کاربرایی که خیلی با هم دوست هستند و همدیگه رو خوب میشناسن بودم.
انجمن صندلی داغ هم خیلی داغ بود. اولین صندلی آتیشیش راه افتاده بود با عنوان "صندلی داغ yaldate_eshgh".کامل دنبالش میکردم.
توی انجمن صندلی داغ رسیدم به بحثی با نام"ملاقات آنلاین" یا نامی مشابه که توسط جناب گنجینه زده شده بود(اوایل فکر میکردم خانوم هستند جناب گنجینه) که توش یه قراری گذاشته شده بود برای دیداار آنلاین توی چتروم تبیان "پنجشنبه نمیدونم چه تاریخی ساعت هشت صبح" الان هر چی دنبال بحث میگردم پیدا نمیکنم. به احتمال قوی حذف شده!
البته تاریخش گذشته بود ولی حدس زدم شاید هر هفته این جلسه وجود داشته باشه.
من که تا اون موقع چندین بار چت تبیان رو تست کرده بودم و موفق به ورود نشده بودم. دوباره پس از پرس جوی و تلاش مجدد موفق به ورود به چت تبیان شدم....
ادامه دارد...
سلااااااااااااام
چش روی هم گذاشتیم شد روز بیست و دوم بهمن سال 87. وجشن سی امین سالگرداین روز بزرگ.
مثل هر سال راهپیمایی همه مردم ایران در تمام شهرها قراره لرزه بر اندام دشمن بندازه.
وعده ما در تمام ایران ساعت 9.30 روز سه شنبه 22 بهمن.
و اما دوستان مشهدی عضو تبیان
وعده ما همون روز 22 بهمن ساعت 9.30.. البته زودتر هم میشه اومد.
مکان میدان 15 خرداد (ضد سابق) ضلع غربی میدان ابتدای خیابان امام رضا (ع) . تراک و پرچمهای تبیان و سازمان تبلیغات اسلامی مشهود هستند.
منتظر همه دوستان عزیز هستیم.
به نام خدا
دوستان سلام
«اولین پست از سری مطالب انقلاب اسلامی ایران»
««آنان که گفتند الله و بر این ایمان پایدارماندند، حاضر نشدند بنده ی غیر خدا شوند، و حکومت غیر خدا پذیرند،فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند و مژده دهند که دیگر هیچ ترسی و حزن و اندوهی از گذشته ی خویش ندارید و شما را به همان بهشتی که انبیا وعده دادند بشارت باد.»»
حتما این چند جمله براتون آشنا هست.... درسته... همون سرود انقلابی که تو این روزها زیاد می شنویم و بر همین اساس خودمون هم زیاد زمزمه شون می کنیم.
مادرم همیشه روزهای نزدیک سالگرد پیروزی انقلاب که میشه یه خاطره ای تعریف می کنه و میگه اولین سرودی که بعد از به ثمر رسیدن انقلاب توی رادیو شنیده، (فکر کنم منظورش همون لحظات اولیه ای هست که رادیو به دست انقلابیون افتاده) این سرود بوده، که تبدیل شده به یه صدای ماندگار برای مادرم و همچنین آهنگی که با شنیدنش به یاد روزهای اولیه پیروزی میفته. مطمئنم برای همه بزرگترامون این احساس وجود داره و ناخود آگاه به ما بچه های انقلاب منتقل شده و انقلاب اسلامی و دهه فجر رو با این صدا می شناسیم.
به همین مناسبت متن کامل این آهنگ رو پیدا کردم تا مطالبم رو با این سرود شروع کنم.
فایل صوتی نیز در قسمت دانلود وبلاگ قرار خواهد گرفت.
الله الله الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها
ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها
ایران ایران ایران ".... "
ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها
"...."
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
ایران ایران ایران
خون و مرگ و عصیان
خون و مرگ و عصیان
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
خون و مرگ و عصیان )
بنگر که همه فریاد
بنگر که همه"طوفان"
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
بنگر که همه فریاد
بنگر که همه طوفان
بنگر که همه فریاد
بنگر که همه طوفان)
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
از اشک یتیمانت از خون شهیدانت
از اشک یتیمانت از خون شهیدانت
فردا که بهار آید
صد لاله به بار آید
صد لاله به بار آید
از خون شهیدانت
صد لاله به بار آید
صد لاله به بار آید
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
فردا که بهار آید
آزاد و رها هستیم
آزاد و رها هستیم
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
فردا که بهار آید آزاد و رها هستیم
فردا که بهار آید آزاد و رها هستیم)
نه ظلم و نه زنجیری
در اوج خدا هستیم
در اوج خدا هستیم
(ایران ایران ایران
ایران ایران ایران
نه ظلم و نه زنجیری
در اوج خدا هستیم
نه ظلم و نه زنجیری
در اوج خدا هستیم)
(الله الله ،لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
الله الله، الله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله)
***
الله الله الله
الله الله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
آنان که گفتند که الله و بر این ایمان پایدارماندند، حاضر نشدند بنده ی غیر خدا شوند، و حکومت غیر خدا پذیرند،فرشتگان رحمت بر آنها نازل شوند و مژده دهند که دیگر هیچ ترسی و حزن و اندوهی از گذشته ی خویش ندارید و شما را به همان بهشتی که انبیا وعده دادند بشارت باد
***
الله الله الله
الله لله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله
(اذان)«این صدا بطور ناگهانی هنگام ضبط آهنگ از مسجدی در نزدیکی استدیو پخش شده و در آهنگ قابل شنیدن شده. ولی به نظر من تاثیر زیادی در این سرود از نظر معنوی داشته است. نظر شما چیه؟»
الله الله الله
الله لله الله
الله اکبر الله اکبر
الله الله الله
الله لله الله
لا اله الا الله
لا اله الا الله...
خلاصه ای از لحظات ورود امام خمینی به ایران
در 12 بهمن 1357 حضرت امام خمینی (ره) پس از نزدیک به 15 سال دوری و تبعید از وطن، در میان استقبال پر شور مردم قدم به خاک ایران اسلامی گذاشت و بزرگ ترین استقبال تاریخ در تهران شکل گرفت. استقبال گسترده مردم آگاه و بیدار ایران از امام، چنان بی نظیر بود که می توان گفت در هیچ دوره ای از تاریخ معاصر، مردم از یک شخصیت محبوب خود، این چنین استقبال نکرده اند. امام پس از سخنرانی کوتاه تشکرآمیز در فرودگاه، برای ادای احترام به شهیدان انقلاب اسلامی به مرقد آنها در بهشت زهرا رفتند. در مسیر بهشت زهرا، دریایی از انسان ها موج میزد و اتومبیل با کندی می توانست حرکت کند. ساعت ها طول کشید تا این فاصله طی شد. اتومبیل حامل امام را ده ها موتورسوار حفاظت می کرد. بر سقف اتومبیل حامل حضرت امام، جوانان عضو کمیته استقبال قرار داشتند و از مردم درخواست می کردند که راه را باز نمایند. صدها خبرنگار و عکاس، از این مراسم عکس می گرفتند تا هر چه زودتر این حادثه تاریخی را مخابره نمایند. جمعیت استقبال کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا را بین 5 تا 8 میلیون نفر یعنی بیش از جمعیت آن روز تهران تخمین زدند. صدها هزار نفر از شهرهای مختلف کشور به تهران آمده بودند تا در این مراسم باشکوه شرکت نمایند. ورود اتومبیل حامل امام، با آن جمعیت انبوه امکان پذیر نبود لذا از هلی کوپتر استفاده شد. امام در بهشت زهرا، در جایی که هزاران شهید گلگون کفن انقلاب آرمیده بودند و در میان انبوه جمعیت سخنان مهمی ایراد فرمودند. ایشان در این سخنرانی که یکی از پر جمعیت ترین اجتماعات تاریخ بود، غیر قانونی بودن رژیم سلطنت پهلوی را با استدلال مطرح و خطوط آینده انقلاب و دولت اسلامی را ترسیم نمودند و نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم.»
منبع:irib.ir
... گرفتار جنگ یأس بودیم - سالهای حکومت طاغوت- دشنام به "شب" می دادیم و نفرین به "ستم" می کردیم. ناامید از پیروزی، مقهور قدرت و مرعوب سرنیزه بودیم... اما... مسیحا نفسی، احیاگر نفوس شد و حیات این ملت را جانی تازه بخشید.
"روح خدا" بود که در جان افسرده مردم دمیده شد. او بود که پرده های غفلت را از هم درید، کابوس ترس و وحشت را از میان برد، جسارت و گستاخی حق طلبانه را به مردم بخشید.... امت را با "اعجاز خون" آشنا ساخت و "فرهنگ شهادت طلبی" را در کام جان پیروان علی علیه السلام و آشنایان با کربلا و شاگردان عاشورا ریخت.
گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور
بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این
رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود.
در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصممتر میشد و شعار استقلال،
آزادی، جمهوری اسلامی بعنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری
امام خمینی (ره) مطرح میشد. امام خمینی که شرط ورود خود را به کشور، خروج
شاه، اعلام کرده بودند، با فرار شاه در 26 دی 1357، تصمیم به بازگشت گرفتند.
قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گیرد اما
بختیار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته
شدن فرودگاهها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده،
دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند. در همین زمان رییس شورای سلطنت،
سید جلال تهرانی، در پاریس ضمن استعفا خدمت امام، اعلام کرد که شورای سلطنت
غیر قانونی است.
سرانجام، تحصنها و تظاهرات عظیم مردم بختیار را مجبور کرد، فرودگاه ها را
باز کند. کارکنان اعتصابی تلویزیون اعلام کردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم
آمادهاند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود.