با این ترفندهای ضدخستگی هرگز احساس کسلی نخواهید کرد، اگر احساس خستگی می کنید توصیه می کنیم این مطلب را بخوانید.
چه موقع انرژی شما تمام می شود ؟ 2- چه بخورید
به جای اینکه : شکم خود را از کربوهیدرات پر کنید
سعی کنید : آنها را محدود کنید تا جایی برای پروتئین بیشتر باز کنید .
اگرچه کربوهیدراتها می توانند به عنوان سوختی که سریع می سوزند مصرف شوند اما مصرف بیش از اندازه ی آنها باعث تخلیه انرژی می شود .
در تحقیقات اخیر که توسط دونالد . کی . لیمن ، پزشک و پروفسور تغذیه در دانشگاه ایلینویز انجام گرفت گزارش شده ، خانمهایی که میزان کربوهیدرات را در رژیم غذایی اشان کم کردند و میزان مصرف پروتئین را بالا بردند بیشتر احساس شادابی و پرانرژی بودن می کردند .
مصرف کربوهیدرات سالم روزانه خود را به زیر 150 گرم برسانید . بهترین تقسیم بندی غذایی می تواند اینگونه باشد : مصرف 5 وعده سبزیجات ، 2 واحد میوه و 3 یا 4 وعده مواد نشاسته ای ( ترجیحا غلات سبوس دار ) . کربوهیدرات مانند نان ، برنج ، ماکارونی و برشتوک .
نیازهای کالری بدن شما بسته به ریتم روزهای دیگر دارد یعنی هنگامیکه از خواب بلند می شوید و به رختخواب می روید و هنگامیکه بیشترین انرژی را مصرف می کنید ( مثلاً : پیاده روی آخر وقت که برای تناسب اندامتان می روید ).
لیمن می گوید : "چیزی که شما را خسته می کند این است که بدنتان انتظار داشته باشد که مثلاً 7 صبح صبحانه بخورد و 12 ظهر ناهار و شما یکی از آنها را انجام ندهید .
غذا خوردن نامنظم و نابهنجار منجر به گرسنگی بیشتر و پرخوری می شود " . صبحانه را شب قبل آماده کنید تا مطمئن شوید که روز را با انرژی شروع خواهید کرد حتی اگر دیرتان بشود . اگر وسط روز نمی توانید بیرون بروید ، ناهارتان را با خود به محل کارتان ببرید . آخر هفته ، چند نوع غذا که سریع گرم می شود را آماده و فریز کنید تا شما و خانواده هر شب در یک ساعت مشخص شام بخورید .
فیگریو می گوید : " مطالعات نشان داده اند که نور خیلی کم مانند نور خورشید در اول صبح ، فعالیت مغز را افزایش می دهد. کار ما نشان داده است که شما می توانید با نور بسیار کم ، هوشیاری خود را افزایش دهید "
برخی از دانشمندان معتقدند که نور منتشره از مانیتور کامپیوتر هنگام آخر شب می تواند دوره خواب و بیداری بدن شما را مختل کند . به جای آن کنار تلویزیون بخوابید . اغلب افراد دور از تلویزیون می نشینند ( حد اقل 15 قدم ) تا از مضرات نور آن در امان باشند . بهتر است کتاب یا مجله ای بخوانید . فقط مراقب باشید نوری که استفاده می کنید بیشتر از 60 ولت نباشد . و کامپیوتر خود را حداقل یک ساعت قبل از خواب خاموش کنید .
غضنفر داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : "رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است" غضنفر همینجور که داشته فرمونو اینور اونور میکرده میگه : لامصبا یکی دوتام نیستن
اون دنیا خدا نمی پرسه مدل ماشینت چیه؟ می پرسه چند تا پیاده رو سوار کردی؟ قابل توجه خانم هایی که نمی دونن نیت پسرها الهیه
بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن وپسرا عاشق مردای قوی ...بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسک...
غضنفر می ره تماشای مسابقه دو و میدانی، از بغل دستیش می پرسه:این ها برای چی دارن می دون؟ طرف می گه: چون به یه نفرشون جایزه می دن. غضنفر کمی فکر می کنه، بعد می پرسه: پس بقیه برای چی دارن می دون؟
یارو رئیس فدراسون شطرنج میشه. 5 تا قانون می زاره : 1- اسب نمی تونه فیل رو بزنه چون فیل قویتره 2- خرم باید بازی کنه 3- خر باید همه رو بزنه 4- هیچ کس نمی تونه خر رو بزنه 5- اصلاً خر شاهه
رفع هرگونه ضعف بینائی , بدون عمل و لیزر به طور سرپایی , ظرف 3دقیقه با لباس یوزارسیف , در کلینیک سیما فیلم
در راستای اهداف مسکن مهر، خانواده بنی اسرائیل بالاخره خانه دار شدند
اگه ایرانسل داری این کد
رو وارد کن . تمام تماسهات ، اس ام اسهات با تمام خطوط رایگان میشه.
.
.
.
.
.
.
*140*zereshk#
بخشید ! جام زرین شما توی وسایل من پیدا شده !
میشه من اسیرتون بشم !!؟
سلام خوبی ؟
امروز رفتم دکتر ، گفت رگهای قلبت بسته شده !
شرمنده دیگه راهی برای بیرون اومدنت نیست
مخترع اولین پیامک صوتی پیدا شد:
فرستنده: یعقوب گیرنده: یوزارسیف
متن اولین پیام: یوسف زود بیا کنعان کارت دارم
10 سوال ضروری که باید پیش از ازدواج از یکدیگر بپرسید!!!
همواره از شنیدن واژه "ازدواج"، موجی از شادی و هیجانات آن مثل، جشن، حلقه، نامزدی و ...از ذهن ما می گذرد، امّا خوب، مراسم عروسی تنها مثل رویایی شیرین یک شبه تمام می شود و بعد از آن چیزی که بسیار مهم است کیفیت زندگی مشترک زوجین در روزهای آینده است. در اینجا با بهره گیری از جدیدترین تحقیقات، به ده نکته از ضرورترین مسائلی که هر کدام از دو طرف، قبل از ازدواج باید بدانند، اشاره می کنیم تا شما هم بی گدار به آب نزنید!!
1- نحوه تصمیم گیری:
ازدواج به نوعی، رسیدن به یک تفاهم مشترک است که طی گفتگو و صحبت های فی مابین حاصل می شود، در این تبادلات کلامی در عمل نیز باید متعادل باشید، بنابراین قبل از ازدواج، با مطرح کردن افکار و تصمیم های خود، دریابید که طرف مقابل نیز در این موارد با شما هم عقیده است یا خیر؟. البته با صحبت، گفتگو و از همه مهم تر دقّت در شنیدن صحبت های طرفین ، بسیاری از این اختلافات نمایان و شاید هم قابل حل باشد.2- وظایف در زندگی
در مورد نگاه خود به وظایف و زندگی مشترک، آشکارا صحبت کنید، بنا به وضعیت اجتماعی و اقتصادی متفاوت با دهه های گذشته، به نوعی شاید نتوان خیلی مرز مشخصی برای این وظایف و مسئولیتها تعیین کرد و ناخودآگاه باعث بروز مشکل در آینده می شود، بنابراین دیدگاه خود را قبل از ازدواج مشخص کنید.3- فرزند در زندگی
در مورد علاقه به بچه دار شدن و تعداد آن به توافق برسید؟ فرزند، بخشی از زندگی مشترک است، از آنجاییکه هر فردی در این مورد و نحوه ی تربیت فرزندان خود، نظری متفاوت دارد و این مسئله خود به نوعی یکی از دلایل ایجاد تنش در کانون خانواده است، بنابراین قبل از ازدواج دیدگاهها و افکار خود را دراین زمینه با یکدیگر مطرح کنید و به توافق برسید.4- عقاید و باورها
شاید با کمی آشنایی فکر کنید که گمشده ی خود را در زندگی پیدا کردید، امّا حقیقت این است که عدم شناخت عقاید دینی، باورها و ارزشهای طرفین، یکی از مهم ترین عوامل بروز چالش ها در زندگی زناشویی می باشد. صادقانه، قبل از ازدواج، عقاید، باورهای خود را بازگو و در عمل نشان دهید، چرا که با گذشت چندی از زندگی مشترک و به خصوص در تربیت فرزندان، عدم تفاهم در این مورد موجب بروز مشکلاتی می شود و شاید هم دیگر نتوانید یکدیگر را تحمّل کنید، البته همواره به یاد داشته باشید در زندگی مشترک انعطاف پذیری و گذشت امری ضروریست.5- حس مسئولیت و بودن در کنار خانواده
با خود کنار بیایید، یکی از پایه های لازم برای دوام زندگی زناشویی، وقت گذاشتن برای خانواده و بودن در کنارشان است. آیا به آن درجه رسیده اید که بتوانید تعطیلات آخر هفته را با همسر و فرزند خود سپری کنید؟ شاید از دید شما این مسئله خیلی مهم نباشد، امّا همسر و فرزندان آینده تان، از شما انتظار دارند که در تفریحات با آنها همراه باشید و حمایتشان کنید.6- انتظارات
البته انتظارات و توقعات هر انسانی، به مرور زمان تغییر می کند، امّا نکته ی اساسی این است که هر دو طرف نیاز به احترام و توجه متقابل دارند، با گذشت و درک متقابل می توانید زندگی خود را متدوام کنید.7- رابطه ی جنسی
شاید برایتان سخت باشد که با فرد مورد انتخاب خود قبل از ازدواج در مورد سکس و مسائل آن سر صحبت را باز کنید، امّا از جهت اهمیت فوق العاده این مطلب در زندگی زناشویی، به تدریج و با زمینه چینی و در نهایت ادب، می توانید نظر یکدیگر را جویا شوید، چرا که عدم رضایت در روابط جنسی، عاملی ویران کننده برای ثبات زندگیست.8- مسائل مالی
درمورد درآمد و هزینه های زندگی با یکدیگر مشورت کنید، چرا که چیزی نمی گذرد که با عدم توافق در این مسئله، کنترل زندگی از دستتان خارج شده و رو به زوال می رود. بنابراین درباره مخارج، کم کردن هزینه های غیر ضروری با یکدیگر برنامه ریزی کنید و افکار خود را بیان کنید.9- صرف زمان با یکدیگر
در مورد چگونگی با هم بودن در اوقات فراغت یا یکدیگر صحبت کنید، شاید شما دوست داشته باشید آخر هفته در بستری گرم همراه با همسرتان به تماشای فیلم بپردازید و از لحظات با هم بودن لذّت ببرید، امّا ممکن است وی نظری متفاوت داشته باشد، این مسائل جزئی را شوخی نگیرید و هیچ گاه نگویید:"هرچه تو بگویی!"، چرا که به مروز زمان به دلیل عدم رضایت حس درونیتان، افسردگی روح شما را دربر می گیرد. بنابراین قبل از ازدواج با یکدیگر به توافق برسید.10- اعتیاد، سیگار، الکل...
به عنوان آخرین مطلب ولی در عین حال مهم، به خاطر داشته باشید، دانستن و آگاهی از هر کدام از مصرف مواداعتیاد آور، سیگار، ... در یکی از طرفین و با این آگاهی زندگی مشترک را شروع کردن، به معنای سر کردن و قبول وضعیت وی است. بنابراین قبل از ازدواج ضمن روراست بودن و تبادل نظر در این موارد، در صورت تصمیم قطعی برای ازدواج، باز هم با نگاهی عمقی به این مسئله فکر کنید تا بتوانید کنار بیایید. تو توی دماغ من چی کار می کنی؟
...
...
...
جنبه شوخی داشته باش!
...
...
...
خواستم بگم: تو نفس منی!
...
...
...
...
...
...
شرمنده، یادم رفت چی می خواستم بگم!
دوباره برو بالا، برگرد پایین شاید یادم اومد...
غضنفر میگن مبارک باشه ازدواج کردی. میگه دائمی نیست اعتباری !!
ازعجایب لهجه مشهدی:مبرم=میبرم.مبرم=من برم.مبرم=برنده میشم.مبرم=میبرم.مبرم=من بور هستم!
------------------------------ -----------------------------
به سه چیز تکیه نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور می تازد، با دروغ می بازد و با عشق می میرد. «دکتر علی شریعتی»
------------------------------ -----------------------------
و هر روز او متولد میشود؛
عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...
و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛
سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند ... و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...! و این, رنج است , دکتر علی شریعتی
------------------------------ -----------------------------
زن عشق می کارد و کینه درو می کند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ... او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی....او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد .... او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی .... او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .....
------------------------------ -----------------------------
اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتنهاست
------------------------------ -----------------------------
عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی .
دکتر شریعتی
------------------------------ -----------------------------
اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند
------------------------------ -----------------------------
آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش
------------------------------ -----------------------------
هر لحظه حرفی در ما زاده میشود
هر لحظه دردی سر بر میدارد
و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش میکند
این ها بر سینه میریزند و راه فراری نمییابند
مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایشاش چه اندازه است؟
------------------------------ -----------------------------
دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم
------------------------------ -----------------------------
هر کس آنچنان می میرد که زندگی می کند
------------------------------ -----------------------------
من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند . از غمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم / آتش قلب خود را با چه خاموش کنم
مطمئن باش که مهرت نرود از دل من / مگر آن روز که در خاک شود منزل من . . .
.
.
.
عشق دیگر از شفقت بر کنار افتاده است / هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزارتر . .
.
.
.
.
من نه آنه بودم که آسان رفتم اندر دام عشق / آفرین بر فرط استادی آن صیاد باد . . .
.
.
.
تو دریا بودی و من قایقی خرد / که هرجا خواست امواجت مرا برد
دلم پارو زن بیچاره ای بود / که در امواج عشقت یک شبی مرد . . .
.
.
.
دیدار شما آرزوی ماست !
(روابط عمومی چشمان بی قرار ! )
.
.
.
در دلی ، هر چند دوری ار نظر / خوش تر آن روزی که باز آیی ز در
با تو ما را خوش ترین دیدار باد / هر کجا هستی خدایت یار باد . . .
.
.
.
تقدیم به کسی که کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زیستن میدهد . . .
.
.
.
عاشق بهترین ها نباش ، بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند . . .
.
.
.
یکباره بهانه ای به سر خواهم کرد / تن پوش غم از قلب به در خواهم کرد
بر شوق رسیدن تو دل خواهم داد / هم دوش هوای تو سفر خواهم کرد . . .
.
.
.
مهم نیست در زندگی چه داری ، مهم اینه که چه کسی را داری . . .
.
.
.
روی باغ شانه هایت هر وقت اندوهی نشست /
در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم . . .
.
.
وقتی قلبت کوه آتشفشان است ، چگونه انتظار داری در دستانت گل بروید . . . ؟
.
.
.
ای یادگار لحظه های زیبا ، به احترام تمام زیبائی های دنیا فراموشت نمیکنم . . .
.
.
به لبخندی مرا از غم رها کن / مرا از بی کسی هایم جدا کن
اگر مردن سزای عاشقان است / برای مردنم هر شب دعا کن . . .
.
.
.
عشق یعنی سکوت دو نگاه / خنده ات از عشق لبریز ، اما بی صدا . . .
.
.
.
یاد بادا که دلم مشتاق دیدار تو بود / روز و شب در طلب و هر لحظه بیدار تو بود
دیدگانم را چه دانی که دگر سوئی نیست / به فدایت ، که آن هم گرفتار تو بود . . .
.
.
.
خداوندا تو گفتی که در قلب شکسته خانه داری / شکسته قلب من ،
جانا به عهد خود وفا کن . . .
.
.
.
سوگند به زیبائی چشم هایت و یه ریزش همیشگی اشکهایم
که من به خیال تو بودن نیز قانعم ،
خیالت را از من نگیر که خیالت ،
مهربان ترین تصویر جهان است . . .
.
.
.
دل من در طلب روی تو ای مونس جان / خاک راهیست که در دست نسیم افتاده است . . .
.
.
.
تو طراوت بهاران ، تو سخاوت زمینی / در کرانه های قلبم ، بهترین ، تو بهترینی . . .
.
.
.
ای کاش گذر زمان در دستم بود تا لحظه های با تو بودن را
آنقدر طولانی میکردم که برای بی تو بودنم وقتی نمیماند . . .
.
.
.
غربت آن است که بدانند کجایی نگیرند خبرت
دوست آن است که ندانند کجایی بگیرند خبرت . . .
.
.
.
دوست شایسته مثل عطر فروشه ،
اگه چیزی از عطرش بهت نده ، بوی عطرش بهت میرسه . . .
.
.
.
دل های پاک خطا نمیکنند ، سادگی میکنند
و امروز سادگی ، پاک ترین خطای دنیاست . . .
.
.
.
آنکه میگفت منم بهر تو غم خوار ترین / چه دل آزار ترین شد ، چه دل آزار ترین . . .
.
.
.
آتش زدی به تار و پودم ای عشق / بر هستی و بر بود و نبودم ای عشق
سر خورده و بی چاره و خوارم کردی / من با تو مگر چه کرده بودم ای عشق . . . ؟
.
.
.
تو ای زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشمان خیسم
بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من . . .
.
.
.
دوباره فال حافظ میگیرم ، دوباره توی فالمی
همیشه در خیالتم ، اگر چه بی خیالمی . . .
.
.
.
برای آمدنت انتظار کافی نیست / دعا و اشک و دل بی قرار کافی نیست
خودت دعا بکن ای نازنین که برگردی / دعای این همه شب زنده دار کافی نیست . . .
.
.
.
ة ة
مشتاق دیدارت شده بودم ، چشامو فرستادم تا ببینمت !
.
.
.
اگه یه پاک کن جادوئی داشتی ، کدوم یکی از خصوصیات منو پاک میکردی !!؟
.
.
نمیدانم پس از مرگم که آید بر مزار من که بنشیند به سوگ من
سیاه چشمی سیاه بر تن کند یا نه ، ترا سوگند به جان دلبرت سوگند
مرا هم یاد کن آن شب که من در زیر خاک سرد تنهایم . . .
اس ام اس های فلسفی و عرفانی بسیار زیبا و جملات قصار
بچههای دیروز آرزو داشتند خلبان بشن، بچههای امروز شبها کابوس خلبان شدن میبینن...آدم متعصب ،مثل میوه ی «نارس و کال» می مونه که محکم به شاخه ی درختش چسبیده !
در جامعه مجازی ِگل و بلبل زیستن ، هنر است
وقتی که هر روز بهای تنت را از تو می پرسند
اگر هنوز قوانین بازی رو یاد نگرفتی بهتره خودت محترمانه از بازی انصراف بدی قبل از اینکه دیگران شکستت رو جشن بگیرن
حرف مزخرف خریدار ندارد، پس تو که پوزه بند به دهان من میزنی از درستی اندیشه من، از نفوذ اندیشه من میترسی. شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت
ولی میشود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت
میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست . . .
آخرین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار ، تا که تنهایی ات از دیدن آن
جا بخورد و بداند که دل من با توست ، در همین یک قدمی . . .
یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم . . .
من دل به کسی جز تو به آسان ندهملذت عاشقی به شدتتش نیست به مدتشه.
نماند ناز شیرین بی خریدار
اگر خسرو نباشد ، کوهکن هست
فاصله با آرزو های ما چه کرد... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد
عشق را که با عقل مخلوط می کنی ... چه معجون تهوع آوری می توان ساخت
تو که تنها نمی مونی من تنها رو دعا کن / خاطراتم رو نگه دار اما دستامو رها کن . . .
مرا نیست هراسی ز نیروی مشت / مرا ناجوانمردی خلق کشتمهر کردم به مردم بسی / نچیدم گل مردمی از کسی . . .
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد ، گمان ببر مرا درد عشق تو باشد . . .
ای عزیزترینم تا عمق وجودم دوست دارمت / اگر مردم نبودم در کنارت به خدا می سپارمت . . .
پیش بیا !پیش بیا!پیشتر / تا که بگویم غم ِدل بیشتردوست ترت دارم از هرچه دوست / ای تو به من از خود من بیشتردوست تر از آنکه بگویم چقدر / بیشتر از بیشتر ازبیشترداغ ِتو را از همه دارا ترم / درد ِ تو را از همه درویشترمهیچ نریزد بجز از نام ِتو / بر رگ ِ من گر بزنی نیشترفوت وفن عشق به شعرم ببخش / تا نشود قهفیه اندیشتر غضنفر داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد.
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
غضنفر میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟
یارو زنگ می زنه به دکتر خانوادگیشون، می گه: حال پدرم اصلا خوب نیست بیاین و نگاهی بهش بکنید.
دکتره میگه: من پرونده بابای شما رو خوب خوندم و می دونم باباتون کاملا سالمه فقط خیال می کنه که مریضه اصلا جای نگرانی نیست.
بعد از یک هفته دکتره زنگ می زنه به طرف تا حال پدرش رو بپرسه می گه: خوب، حال پدرت چطوره؟
یارو میگه: والا نمی دونم، فقط از دیروز تا حالا خیال می کنه که مرده!
زن از شوهرش میپرسه: عزیزم، تو منو دوست داری؟
مرد میگه: خوب معلومه عزیزم، اگه دوست نداشتم، چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت، وقت و عمرم رو تلف کنم؟
به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر؟
میگه: خیار!
بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟
حیف نون میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!
جمشید از دوستش می پرسه: تو کجا به دنیا اومدی؟ دوستش می گه تو بیمارستان. جمشید می گه: آخی! مریض بودی؟
دکتره تازه فارغ التحصیل شده بوده! برا مریضش قرص می نویسه، می گه: یکی قبل از خواب بخور، یکی قبل از بیدار شدن!
یارو میره تو جنگل میگه مو شیر و پلنگ، وخورم!
یکدفه شیره نعره میکشه طرف میگه: مو گاهی وقتا غلط زیادی هم موخوروم.
معلم: بگو ببینم، کمبوجیه چه جور پادشاهی بود؟شاگرد: پادشاه بدی نبود، فقط همیشه از کمبود بودجه شکایت داشت!!!
مادر : علی بیا اسفناج بخور آهن دارد
علی : آخر مادر جان الان آب خوردم می ترسم زنگ بزنم!
خبرنگار: چرا قبل از هر بازی به حمام می روی؟
فوتبالیست: برای اینکه گلهای تمیز بزنم.!!!!
معلم: بگو به غیر از اکسیژن چه چیزهایی در هوا وجود دارد؟
شاگرد : آقا اجازه، کلاغ ، مگس ، پشه !!!!