چهار نفر بودند بنامهای همه کس-یک کس-هر کس و هیچ کس
یک کار مهم وجود داشت که میبایست انجام می شد و از همه کس خواسته شد آن را انجام دهد.
همه کس میدونست که یک کسی آن را انجام خواهد داد.
هر کسی میتوانست آن را انجام دهد اما هیچ کس آن را انجام نداد.
یک کسی از این موضوع عصبانی شد به خاطر اینکه این وظیفه همه کس بود.
همه کس فکر میکرد هر کسی نمیتواند آن را انجام دهد اما هیچ کس نفهمید که هر کسی آن را انجام نخواهد داد.
سرانجام این شد که همه کس یک کسی را برای کاری که هر کسی نمی توانست انجام دهد و هیچ کس انجام نداد سرزنش کرد.آنها می خواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند. می خواهند سینه بزنند و شب اگر هوس کردند، لیوان شرابی بنوشند. می خواهند از زندگی لذت ببرند. ...(!)
یک عضو فراری حلقه کیان، تعریف جالبی از جنبش سبز کذایی ارائه کرد.
به گزارش کیهان مجید محمدی در توصیف این جریان هرهری مسلک نوشت: آنها اهل ریاضت کشی نیستند. می خواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند. می خواهند سینه بزنند و شب اگر هوس کردند، لیوان شرابی بنوشند. می خواهند در بالای کوه ...د(!)
وی با «کولاژ» (ترکیبی) و «نامتعین» توصیف کردن عناصر میدانی جریان مذکور می نویسد «آنها چگونه می توانند ندای الله اکبر سر دهند و در عین حال با دوست دخترشان به راهپیمایی بیایند؟ چه طور می توان در ملأعام روزه خواری کرد و نصر من الله وفتح قریب سر داد؟ چطور در نمازجمعه به نحو مختلط و با کفش می ایستند و در پشت سر هاشمی رفسنجانی نماز می خوانند و به جای صلوات سوت و کف می زنند؟ آنها ریاضت کش نیستند.
گفتنی است حلقه کیان به اعتبار پیوند برخی اعضای آن به ناتوی فرهنگی و سازمان سیا، جزو پایه گذاران نفاق جدید و ترویج براندازی پشت نقاب تظاهر به دین و مسلمانی بود اما پس از نفوذ در قدرت (بعداز دوم خرداد 76) به تدریج ماهیت ضددینی خود را نشان داد و تا مرز انکار وحی، حمله به پیامبر و ائمه معصومین(ع)، تخطئه امام حسین(ع) و حمله به مبانی دین پیش رفت و کسانی از این جریان با هتاکی گفتند یا نوشتند که مشکل توسعه در ایران این است که هنوز خدا نمرده است، باید علیه خدا تظاهرات کرد، دین و دینداری و عزت دینی باعث خشونت است، اسلام آیینی ارتجاعی است، ختم انقلاب را باید اعلام کرد و...
جریان الحادی مذکور در پوشش روشنفکری دینی (التقاطی) در پوشش حمایت انتخاباتی از موسوی و کروبی به عرصه سیاسی بازگشت.
در همین وبلاگ بخوانید:
حکیمی بر سر راهی میگذشت. دید پسر بچهای گربه خود را در جوی آب میشوید.
گفت: گربه را نشور، میمیرد!
بعد از ساعتی که از همان راه بر میگشت دید که بعله…!
گربه مرده و پسرک هم به عزای او نشسته.
گفت: به تو نگفتم گربه را نشور، میمیرد؟
پسرک گفت: برو بابا، از شستن که نمرد ، موقع چلاندن مرد! همایش بررسی جامعه شناختی تحولات اخیر (سبزها و دین) بعد از ظهر سهشنبه با حضور حسن مقدسی، محمد امین قانعی راد، عمادالدین باقی، عباس کاظمی، محمد جواد کاشی، و سارا شریعتی از اعضای انجمن جامعه شناختی ایران در تالار ابن خلدون دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران از سوی انجمن اسلامی دانشجویان این دانشکده برگزار شد.
برخی افراد جنبش سبز ملحدند و بعضی همجنسگرا!
به گزارش "خبرنامهی دانشجویان ایران"، همایش با سخنرانی حسن محدثی با موضوع "زایش دین سبز" آغاز شد. وی با بیان اینکه جنبش سبز موجب شور زندگی در افراد می شود، گفت: جنبش به افراد حس قدرت و خلاقیت می دهد، افسردگی را از بین می برد.
حسن محدثی بدون توجه به دانشجویان، با بیان این مطلب که از قشرهای مختلفی در جنبش سبز شرکت کرده بودند سخنرانی خود را ادامه داد و گفت: انقلابیون برجسته ما در ترور ها از بین رفتند و نیروهایی آمدند و قدرت سیاسی را گرفتند و شروع کردند به اعمال کنترل و حذف گروه های مغایر و دین جدیدی تبلیغ کردند، قانون را عوض کردند.(!)
این عضو انجمن جامعه شناسی تصریح کرد: انقلاب قطاری بود که همه سوار آن بودند آرام آرام مسافران این قطار را پیاده کردند و دین کنترل شکل گرفت و شریعت را به دستگاهی به نگهبانی آدم ها تبدیل کردند. جنبش سبز شروع کرد به ساختن چیز جدیدی که من نام آن را دین سبز می گذارم. دینی که غیر دیندار ها را حذف نمی کند و این دین والا تر از تفکر خاتمی بود که می گفت تحمل مخالف. دین سبز بیش از تفکر خاتمی بود.
وی ادامه داد: این دین حق را برای دیندار و بی دین ملحد و مارکسیست قائل است با تکثر آزادی همخوان است .اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیر دیندار تفرقه بیندازد موفق نمی شود.جنبش سبز جنبشی کاملا دینی است، دنبال بر اندازی نظام نیست بلکه می خواهد دین را حفظ کند.(!!)
محدثی همچنین ادامه داد: جنبش سبز جنبشی کاملا دینی است اما برخی افراد جنبش سبز ملحدند. این بخشی از واقعیت است. بخشی از افراد جنبش همجنس گرا هستند. کسانی که در جنبش سبز شرکت کردند روزه خوردند، کارهایی کردند که مغایر با نگاه دینی بود و آن غیر دینداران بخشی از جامعه ما هستند که قابل حذف نیست.
درباره جنبش سبز نظرهای متفاوتی وجود دارد، برخی می گویند جنبش سبز ضد دینی است برخی می گویند سکولار است، ولی من می گویم جنبش سبز فرادینی است که پدیده جدیدی به نام دین سبز را به وجود آورد.
در همین وبلاگ بخوانید:
یک عضو گروهک موسوم به ملی- مذهبی از فاش شدن ماهیت سکولاریستی و ضد اسلامی جریان آشوب طلب ابراز نگرانی کرد.
تقی رحمانی که با رادیو فردا مصاحبه می کرد، با وجود تقدیر از عناصر گروهکی «به خاطر سنگ تمام گذاشتن در راهپیمایی 13 آبان» و «قابل تحسین» خواندن این تحرکات گفت: برخی مواضع خطرناک است مثلا این که شما این حرکت را خلاصه کنید در جنگ اسلام و سکولاریسم. ما چوب این ضربه را با طرح مذهبی و غیرمذهبی در اول انقلاب خوردیم و آخرین آن طرح خودی و غیرخودی بود. این باعث می شود فضا به نفع جبهه مقابل باشد.
وی درباره این که چرا فعلا نباید بر سکولاریسم تاکید کرد گفت: جامعه امروز ایران جامعه ای نیست که به مرحله سکولاریسم فلسفی رسیده باشد.
این فعال گروهکی در عین حال درباره در راس قرار گرفتن کسانی چون موسوی و کروبی گفت: رهبری جنبش یک رهبری اعتقادی و ایدئولوژیک نیست مثل اول انقلاب، بلکه قراردادی است، حداکثری هم نیست، حداقلی است. یعنی تا وقتی طرف وفادار است با آن همراهی می کنید.
انتخاب عنوان «ملی- مذهبی» برای ائتلافی از گروهک های وابسته نظیر نهضت آزادی و جبهه ملی پس از آن صورت گرفت که هم ملی گرایی و هم دین مداری این گروهک ها به اعتبار انتشار اسناد وابستگی به سفارت آمریکا و مخالفت های صریح با احکام اسلامی، نزد ملت ایران زیر سؤال رفت
در همین وبلاگ بخوانید:
روی سالیوان (Roy Sullivan) یکی دیگر از بدشانسترین آدمهای جهان است. او هفت بار دچار صاعقهزدگی شده است. احتمال وقوع صاعقهزدگی 1 در 3000 است بنابراین احتمال اینکه فردی هفت بار دچار آن شود 1 در 22000000000000000000000 است. روی از این صاعقه زدگیها جان سالم به در برد اما در سن 71 سالگی با شلیک یک گلوله به زندگی خود پایان داد.
آن هودجز (Ann Hodges): این زن آمریکایی نیز یکی از بدشانسترین آدمهای تاریخ به حساب میآید. در 30 نوامبر، تکهای از یک شهاب سنگ سقف خانه او را سوراخ کرد و دقیقاً با او که بر روی مبل دراز کشیده بود برخورد کرد. این حادثه برای همه اتفاق نمیافتد و آن اولین انسان تاریخ بود که آن را تجربه کرد.
وایلت جسوپ (Vielet Jessop): یکی دیگر از آدمهای بدشانس این روزگار است. حادثهای را که قطعاً هیچ یک از ما تجربه نکردهایم او سه بار تجربه کرده است.
داستان وایلت از آنجا شروع میشود که او به عنوان مهماندار در سال 1910 در 23 سالگی در کشتی «المپیک» مشغول به کار میشود. در 20 سپتامبر همین سال این کشتی طی یکی از سفرهای خود با ناوگان ارتش بریتانیا برخورد میکند و غرق میشود. همه مسافران و خدمهی این کشتی که وایلت نیز در میان آنان بوده، نجات مییابند. پس از این حادثه وایلت تصمیم میگیرد شانس خود را در کشتی بزرگتری که سازندگان آن معتقد بودند هیچ چیز نمیتواند آن را غرق کند، امتحان کند.
وایلت در کشتی تایتانیک به عنوان مهماندار مشغول به کار این کشتی در اولین سفر خود با یک کوه یخ برخورد کرد و غرق شد. در حالی که تایتانیک غول پیکر در حال فرو رفتن در آبهای اقیانوس اطلس شمالی بود، وایلت توانست خود را به یکی از قایقهای نجات برساند و خود را نجات دهد. اما ماجرا همین جا ختم نمیشود.
چند سال بعد او به عنوان پرستار در کشتی «بریتانیکا» مشغول به کار شد. این کشتی نیز طی یکی از سفرهای خود با یک مین دریایی برخورد میکند و غرق میشود. این بار از قایقهای نجات خبری نبود و وایلت برای نجات جان خود مجبور شد که به درون آب بپرد. هنگام پرش، سر با قسمتی از کشتی برخورد میکند و از هوش میرود. وقتی به هوش مییابد متوجه میشود که صحیح و سالم به خشکی رسیده است.
وایلت در سال 1971 در اثر ایست قلبی درگذشت و پیکر او را به دریا سپردند.
آخرین آدمهای بدشانس ما، جیسن و جنی لارنس (Jason and Jenny Lawrence) هستند. این زوج انگلیسی در طول زندگی مشترک خود شاهد سه تا از بزرگترین حملات تروریستی جهان بودهاند. حادثهی 11 سپتامبر را حتما به یاد دارید. این زوج روز 11 سپتامبر در حال گذراندن تعطیلات در نیویورک بودند که بدترین حمله تروریستی تاریخ آمریکا را با چشمان خود مشاهده کردند.
چهار سال بعد، در 7 ژوئن 2005 این زوج در لندن، شاهد بدترین حمله تروریستی تاریخ انگلیس بودند در پی انفجار چندین بمب در مترو لندن 52 نفر جان باختند.
سه سال پس از این حادثه، این بار این زن و شهر به شر بمبئی در هند سفر کردند. در آنجا نیز این زوج بدشانس شاهد بدترین حمله تروریستی تاریخ هند بودند: در پی انفجارها و تیراندازیهای فراوان صدها نفر کشته شدند.
اگرچه در ابتدا عنوان کردیم که این افراد بدشانسترین آدمهای تاریخ به حساب میآیند اما از طرفی خوششانسترین افراد نیز هستند چرا که از همگی از همهی این حوادث جان سالم به در ببرند.
وضعیت این گونه می باشد.سکوت....... جوابهای سربالا......پریشان خاطری........ در این شرایط میخواهید موی سر خود را بکنید. واقعا دیگر فکری به ذهن تان نمیرسد که چه بکنید. عذر خواهی از همسر یا نامزدتان ممکن است مشکل به نظر برسد بخصوص زمانی که بر سر مسئله یا موضوعی با هم چندین بار مخالفت مرده باشید و ممکن است در خود توان گفتن متاسفم را نبینید. هر چند هر کاری را که فکر میکردید به او میفهماند از کرده خود پشیمان هستید را انجام داده اید.این مطالب چندین روش جهت عذر خواهی مطرح شده است این به روش ها حل و فصل نمودن اختلافات و عبرت گرفتن از تجارب خواهد انجامید
1- انتقاد را با گشاده رویی بپذیرید
در مجادلهای که هر دوی شما تصور میکنید حق با شماست و مشکل مربوط به طرف مقابل میباشد به ویژه اگر قبلا نیز مکررا بر سر موضوع فعلی بحث کرده اید, لطفا انتقاد همسر خود را با روی باز و به راحتی گوش کنید.
2- آنتراک دهید
در اوج بحث فشار خونتان بالا می رود و تپش قلبتان بالا می رود و ممکن است چیز هایی بگویید که لزوما بیان آنها منظوری ندارید . همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید.
3- گذشته را یاد آوری نکنید
به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید . اتش آور معرکه شدن راهی به جایی نخواهد برد و با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق می رسید.
4- به او بگویید که دشمن اش نیستید
اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث می کنید و همسرتان به یکباره صدایش را بالا برده و از کوره در می رود کافی است به طرفش رفته و او را نوازش کنید دست خو را به آرامی در دستش قرار دهید تا بفهمد که این مجادله بی اهمیت است
5- محیط دور برتان را درست کنید
محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبانیت یک دستش قرار دهید تا بفهمد که این مجادله بی اهمیت است.احساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز همیشه می توان آن را کنترل کرد.
6- مشکل ترین کلمه را به زبان بیاورید
یک عذر خواهی واقعی می تواند یکی از دشوارترین پیشنهاداتی باشد که ما ارائه می دهیم! بر خلاف تصور عموم همه افراد قادر به زبان آوردن این کلمه بوده و تا به حال هیچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است.
7- جمله ای دلپذیر به او بگویید
گاهی اوقات فراموش کردن حرفهای آزار دهنده کسی که دوستش دارید مشکل به نظر می رسد اما اگر چیزی قابل تعریف را باآن بیاموزید روبه رو شدن با مسائل بسیار آسان تر خواهد شد.
8- بگویید که دوستش دارید.
هنگامی که می خواهید به حالت اشتی و صلح برگردید به دوستتان بگویید که دوستش داردی. اطمینان دادن در مورد این موضوع که احساس شما نسبت به همسرتان هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد,بسیار خوب است.
9- برای عصر برنامه ریزی کنید
بعد از اینکه در خانه اوضاع آرام شد برای آزاد شدن فکرتان از مجادله برای انجام فعالیت تفریحی آماده شوید اگر همسر یا نامزدتان قبلا برای رزرو بلیط سینما یا هر چیزی اقدام می کرد این بار شما پیش قدم شوید و این کار را انجام دهید.
10- ببخشید و فراموش کنید
عذر خواهی تنها به این معناست که بگویید متاسفید بلکه باید آن اتفاق را برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت فراموشی باعث می گردد که مسئله مورد نظر راه بازگشت و سرایت دوباره به رابطه تان را نداشته باشد. 1) جک ولش
نشریه فورچون در سال 1999 وی را «مدیر قرن» نامید. عمده شهرت خود را مدیون بازسازی و سازماندهی شرکت جنرال الکتریک است که سطوح مدیریتی را از 29 سطح به 6 سطح کاهش داده، برخی حوزههای کسبوکار را تعطیل کرده و درصد زیادی از زیردستان خویش را اخراج نمود. بهرغم تاکتیکهای قوی و بیپروای وی (به خاطر اخراج تعداد زیادی از کارکنان شرکت، به او «جک نوترونی» مشابه با بمب نوترونی لقب داده بودند)، توانست ارزش جنرال الکتریک را از 12میلیارد دلار به 280میلیارد دلار رساند که بزرگترین افزایش ارزش در هر شرکتی در زمان هر مدیرعاملی بوده است.
2) استیو جابز
از بنیانگذاران شرکت اپل و رییس پیکسار که به عنوان یاغی و هنرمند و به همان اندازه مدیر تجاری، توانست یک سر و گردن بالاتر از سیلیکون ولی قرار گیرد. مجله فورچون او را «مرشد فرهنگی جهانی» نامید که مسوول تغییر شیوه کار و اجرای موسیقی در جهان بوده است. با اینحال او را به خاطر کارهایی از این قبیل هدف انتقاد قرار دادهاند: گرایشات برتریجویانه، اعتبار زیردستان را برای خود خرج کردن، مدیریت خرد کسبوکار، اخراج کارکنان از روی خشم و هر تعداد خلافهای اندک مثل پارک کردن مرسدس بنز خود در مکان مخصوص معلولان. ارزش خالص دارایی وی بیش از 20میلیارد دلار برآورد میشود.
3) سر ریچارد برانسون
ریچارد برانسون در سال 1972 و در سن 22 سالگی، نخستین فروشگاه صفحه موسیقی خویش به نام ویرجین را در لندن افتتاح کرد و نخستین قراردادش را با مایک الدفیلد برای صفحات موسیقی ویرجین امضا کرد. سال بعد یکی از صفحات موسیقی الدفیلد روانه بازار شد و در تعداد میلیونی به فروش رفت که متنی کلاسیک از موسیقی آزمایشی الکترونیکی شد. پنج سال بعد، برانسون قراردادی با یک گروه موسیقی راک امضا کرد که سایر موسسات آنها را رد کرده بودند. برانسون علاوهبر فروشگاههای صفحه موسیقی و شرکت هواپیمایی، به خاطر تلاشهای رکوردگذار جهانی مشهور است و به اندازه سلطان تجاری بودن به خاطر بیباک بودنش مورد احترام است. او که شخصیت پرجذبه و قابلی پیدا کرده است در تعدادی از پرطرفدارترین نمایشهای تلویزیونی ظاهر میشود. او یک سفینه فضایی نیز دارد. حداقل این که برانسون ثابت کرده است یک نفر میتواند در عین حال که یکی از ثروتمندترین و موفقترین مردم جهان است، گرم و دوستداشتنی نیز باشد.
4) سام والتون
سام والتون در سطرهای پایانی کتاب خود با عنوان «ساخت آمریکا» نوشت مهمترین قانون در تجارت، شکستن همه قوانین است. او همچنین گفته است، «من همیشه به خودم، به خاطر زیرپاگذاشتن قوانین کسان دیگر، افتخار میکردم و همیشه طرفدار انسانهای سرکش و تکرویی بودم که قواعد من را به چالش میکشیدند.» رویکرد نوآورانه و جسارتآمیز وی به کسبوکار، تاسیس فروشگاههای زنجیرهای جهانی وال مارت بود که در سال 2002 توانست جای شرکت نفتی اگزان را به عنوان بزرگترین شرکت جهان بگیرد.
5) بیل گیتس
این را دیگر همه میدانند که ثروتمندترین مرد جهان کسی است که از دانشگاه اخراج شد. بیل گیتس به جای اتمام تحصیلات در دانشگاه معتبرهاروارد، تصمیم گرفت به یک فعالیت پرریسک اشتغال ورزد و تمام وقت خویش را به کسبوکار کوچکی به نام «مایکرو سافت» اختصاص داد که با کمک همکلاسی خود پل آلن تاسیس کردند. گیتس که از رویههای موجود منبع دسترسی باز توسعه نرمافزار رضایت نداشت، تصمیم به پولی کردن سیستم گرفت و درخواست اخلاقی برای منبع بسته کرد. او با تغییر قواعد توسعه نرمافزار،صنعت نرمافزار را به نحوی که امروزه میشناسیم تثبیت نمود.
6) دونالد ترامپ
میلیاردر خودساخته، سلطان املاک و مستغلات و به عنوان کسی که قواعد را به وجود میآورد شناخته میشود. در بین قواعد ترامپ برای موفقیت، این واژهها را پیدا نخواهید کرد: شرم، بخشندگی، همدردی یا مهربانی. دونالد ترامپ، رییس اصالتا قلدر ضعیفکُش، یک نماد فرهنگی و یکی از مشهورترین مردان جهان است. از مقایسه عکسهای تبلیغاتی وی در سالهای اولیه شهرت یافتن وی با تسلط اخیر وی در صحنه جهانی، روشن میشود که ترامپ چهره مشخصا رذیلانهای پیدا کرده است. در حالی که هیچ کس رهبری ترامپ را در کسبوکار زیرسوال نمیبرد، شهرت وی، اگر نه ثروت وی، بیش از آنکه ناشی از معاملات تجاری خاص یا تصمیمات حرفهای باشد به خاطر تصویر «رییس پست فطرت» و زندگی شخصی پرسرو صدای وی بوده است.
7) هنری فورد
پدر خودروهای امروزی، بنیانگذار شرکت خودروسازی فورد و مخترع خط مونتاژ متحرک خودرو، رهبر تجاری کاملا غیرمتعارفی بود. هنری فورد با پافشاری بر تولید انبوه خودروهای ارزان برای یک بازار گسترده، زمانه خویش و نیز سرمایهگذاران را به چالش کشاند. او دستمزدی بسیار بیشتر از آنچه مرسوم بود به کارکنان شرکت پرداخت که این کار را «مشوق دستمزد» نامید و بدین وسیله توانست نیروی کار قوی را جذب و نگه دارد. فورد از «سرمایهداری رفاهی» حمایت میکرد و علاقه غیرمعمولی به وضعیت زندگی کارکنان نشان داد و آنها را ملزم به زندگی طبق قوانین تعیین شده در «واحد جامعهشناختی» خود میکرد، به طوری که چگونگی گذراندن ساعات فراغت آنها را مشخص و محدود میساخت. ریسکهای وی نتیجه داد و شرکت فورد به ترسیم چشمانداز مدرن شهری کمک کرد.
8) ری کراک
ری کراک نخستین رستوران مک دونالد را باز نکرد. او صرفا یک شرکت کوچک خانوادگی را به حق امتیاز جهانی چندمیلیارد دلاری تبدیل نمود. استعداد کراک مثل هنری فورد و قبل از او این بود که راهی پیدا کرد تا کالاهای با کیفیت را به یک بازار انبوه وارد کند. او با معرفی خط مشیهای اکید برای چگونگی تولید و فروش اقلام غذایی، انقلابی در صنعت رستوران به وجود آورد. او فروش همبرگر را به یک علم تبدیل کرد و حتی صاحبان حق امتیاز خود را مجبور به گذراندن لیسانس همبرگرشناسی در موسسه آموزشی مک دونالد کرد. اما کراک بر خلاف فورد، به خاطر پرداخت دستمزد تا حد امکان اندک به کارکنانش مورد انتقاد واقع شد و متهم گردید که سعی در دور زدن قوانین حداقل دستمزد را داشت.
9) لی کا شینگ
ماجرای لی کا شینگ، ماجرای آمریکایی واقعی است: سختکوشی، عزم استوار و انتخابهای هوشمندانه که او را از فقر خارج ساخت و به محیط زیست اهمیت میدهد. تنها تفاوت این است که شینگ از چین است. ثروتمندترین مرد در هنگ کنگ، مجله فوربس ارزش خالص داراییهای شینگ را 5/26میلیارد دلار گزارش کرده است. برای مردی که دیپلم دبیرستان ندارد چنین ثروتی بد نیست. او هنوز به گذشته معمولی خویش وفادار مانده است (خانوادهاش هنگامی که ژاپن چین را اشغال کرد از کشور فرار کردند) و ترجیح نمیدهد ثروت خویش را به رخ بکشد. او به آرامی و مطبوع سخن میگوید و از کفش و ساعت ارزان قیمت استفاده میکند. در عین حال نظم و انضباط وی و جهتگیری روشن در کسبوکار باعث شده که لقب سوپرمن به وی بدهند. با اینکه ترکیبی منحصربهفرد از شرق و غرب جهان است کاملا به هیچ قالبی در نمیآید.
10) روپرت مورداک
سلطان رسانههای خبری و یکی از قدرتمندترین مردان جهان با مالکیت شرکتهای بسیاری از قبیل نیوز کورپرویشن، فاکس نیوز و نیویورک پست، روپرت مورداک 109مین مرد ثروتمند جهان است و مقام اعظم در رتبه کاتولیکی سنت گریگوری کبیر (لقبی که پاپ جان پل دوم به این استرالیایی – آمریکایی اعطا کرد هر چند که مورداک پروتستان است) وی به خاطر قدرت بسیار زیادی که در رسانهها کسب کرده و استفاده غیراخلاقی از اموال خود در مسیر دیدگاههای سیاسی دست راستی خویش، مورد انتقاد وسیعی واقع شده است. او در سراسر فعالیت کارآفرینی خویش، منافع رسانهای و سیاسی خویش را با ترسیم دقیق یک خط متوازن ساخته است، اما همیشه بدون حادثه نبوده است.
11) کری پاکر
وقتی که در سال 2005 کری پاکر از دنیا رفت ثروتمندترین مرد در استرالیا و سهامدار اصلی شرکت نشر و پخش بود. وقتی پدر وی فرانک پاکر، سلطان رسانه از دنیا رفت، کری امپراتوری خانوادگی را به ارث برد که اگر به خاطر اختلاف خانوادگی نبود به برادر بزرگترش کلاید میرسید که با عزیمت او به آمریکا اختلاف خاتمه یافت. کری پاکر که رقیب قسمخورده غول رسانهای روپرت مورداک بود اغلب با اتهامات مختلف روبهرو میشد تا جایی که متهم به فرار مالیاتی، جنایت سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر شد، اگر چه پاکر سرانجام از تمام اتهامات تبرئه شد هنوز در استرالیا به عنوان کسی که در جنایات سازمان یافته نقش داشته است به یاد آورده میشود.
12) آندرو کارنگی
مهاجر فقیر اسکاتلندی که با تشخیص نیاز به تغییر، توانست به ثروتمندترین مرد در آمریکا تبدیل شود. او خود را با بازارهای در حال توسعه تطبیق داد، سرمایهگذاری سنگینی در فناوریهای نو کرد و هراسی نداشت که توصیههای خویش را زیر سوال ببرد.
در سن 33 سالگی، بیمناک از اینکه عمر خود را وقف ثروتاندوزی کردن، راحتی و آسایش را از وی سلب کرده است، نامهای به خودش نوشت و توصیه نمود که دنیای کسبوکار را در عرض دو سال برای همیشه ترک کند. نیازی به گفتن نیست که او به این توصیه عمل نکرد. این تنها باری نبود که حرف و عملش با هم همخوانی نداشت. برای مثال، کارنگی در توجه صریح به برابرطلبی سیاسی و حقوق کارگران در تشکیل اتحادیه نظیر نداشت؛ اما او تاکتیکهای ضد اتحادیهای هنری فریک را تایید کرد که منجر به مرگ تعداد نامعلومی در جنگ هومستید شد. کارنگی تلاش کرد به این شعار خود که «انسانی که ثروتمند میمیرد بدنام شده میمیرد»، عمل کند: او در زمان مرگش، 350میلیون دلار عمدتا برای ایجاد کتابخانههای عمومی و پشتیبانی از نهادهای علمی اهدا کرد.
13) بوریس برزویسکی
نسبت به اکثر بخشهای جهان، فساد بخش شناختهشدهای از تجارت و سیاست در روسیه است، البته تجار و سیاستمداران معمولا از اشاره به جنبه شرارتبار جاهطلبیهای خود خودداری میورزند، اما بوریس برزویسکی یک استثنا است. در حالی که این میلیاردر همه اتهامات در رابطه با ارتباطات خود با فعالیتهای جنایی را رد میکند، او علنا تهدید کرده است جای ولادیمیر پوتین را «با زور» میگیرد. برزوسکی کمک کرد تا پوتین به قدرت برسد و اکنون او را متهم به جنایت میکند.
تعجبی ندارد که برزویسکی هدف عملیات ترور قرار گیرد. او عضو برجسته آکادمی علوم روسیه بود. قبل از اینکه از خرید و فروش خودرو به ثروت هنگفتی دست یابد کتابها و مقالات بیشماری درباره ریاضیات کاربردی منتشر ساخت. او در حال حاضر به نام پلاتون النین و با پناهندگی سیاسی در لندن زندگی میکند.
14) ارکادی کوهلمان
او خود را «از نوع بچه بدهای» تشکیلات بانکداری مینامد. ارکادی کوهلمان که بنیانگذار و رییس اجرایی ای ان جی دایرکت یکی از بانکهای با رشد بالا در آمریکا است میگوید او حتی بانکها را دوست ندارد و از کارتهای اعتباری متنفر است. کوهلمان جدای از «انرژیبخشی» به صنعت بانکداری، یک شورشی با ذهن قوی است که بانک خود را بدون دستگاههای خودپرداز یا شعبات رنگ و وارنگ اداره میکند. همه معاملات به صورت الکترونیکی بدون نیاز به حداقل سپرده یا کارمزد از مشتری انجام میشوند. کوهلمان میگوید که وی برخلاف اکثر مدیران مالی قصد دارد به مردم کمک نماید تا پولشان را پسانداز کنند نه اینکه خرج کنند. او میخواهد پساندازکردن پول را «مطلوب سازد.»
15) میکائیل دل
میکائیل دل یکی از مهمترین نوآوران صنعت رایانه شناخته میشود که با کاهش واسطه و فروش مستقیم رایانه شخصی به مصرفکننده، به مصرفکنندگان اجازه داد تا با تلفن یا نامه، دستگاهها و تجهیزات را سفارش دهند. او که از دانشگاه اخراج شد یکی از سه تولیدکننده اصلی رایانه شخصی و یکی از مردان ثروتمند جهان است. (اگر ارزش ویژه داراییهای وی را مقایسه کنید به نظر میآید که دل میتواند 6 تا 7 دونالد ترامپ را بخرد.) برخی از رقبای دل، به مدل تجاری منحصربهفرد وی طمع کردند، اما بدون اینکه موفقیتی بهدست آورند. او القابی مثل «مرد سال» را از مجله PC، «مدیر عالی در کسبوکار آمریکا» از نشریه Worth و «کارآفرین سال» از مجله Inc دریافت کرده است. تارنمای دل کام، یکی از بزرگترین سایتهای تجارت الکترونیکی مصرفی در فضای مجازی است.
16) رومن آبراموویچ
برخی زمانها او را «الیگارشی آرام» مینامند، پانزدهمین مرد ثروتمند جهان همیشه چشم خود را روی روابط پنهانی بسته است. رومن آبراموویچ که وزنهای در صنعت نفت روسیه و مالک باشگاه فوتبال چلسی است با تصمیمات تجاری متهورانه و اغلب حیرت انگیز خود جهان را تحتتاثیر قرار داده است. با وجود اتهامات وارده به وی که ثروتش را از راه بدبخت کردن دیگران به دست آورده است، مجله اکسپرت، آبراموویچ را مرد سال روسیه معرفی کرد و جایزه مرتبه افتخار را به خاطر کارهای نیکوکارانه برای توسعه منطقه چوکتکا دریافت کرد که نماینده و فرماندار آن منطقه نیز هست. آبراموویچ قبل از رسیدن به چهل سالگی معاملات تجاری چند میلیارد دلاری انجام میداد. او تایید کرده است که میلیاردها دلار بابت زد و بندهای سیاسی پرداخته است.
17) جف بزوس
آمازون کام، یکی از پیشتازان تجارت الکترونیکی است که ابتدا برای کتاب استفاده میشد. اینک یکی از پیشتازان در توسعه وب شده است که چگونگی خرید و فروش هر چیزی از فیلم و موسیقی و لوازم آرایش و وسایل منزل را تغییر داده است. آمازون با اکتشاف و کاربرد فناوریهایی از قبیل آمازون کیندل و آمازون مکانیکال ترک، چگونگی مطالعه کتاب و تعامل مصرفکنندگان با رهبران بازار را تغییر داده است. جف بزوس، مردی که در پشت این پدیده است میگوید بیشتر موفقیت خود را مدیون شانس و اقبال و کشف شهودی بوده است. بزوس همیشه یک چشم به مشتری داشته است و ریسکهای زیادی را پذیرفته که برخی اوقات به نفع آمازون نبوده است. با این حال او موفق به هدایت آمازون از میان بحران دات کام در دهه 1990 شد که توانست یکی از معدود ستونهای بادوام وب شود. بر خلاف مدیران سایر سایتهای پیشتاز وب مثل eBay، یاهو و گوگل، جف بزوس پست اجرایی خود را از آغاز یعنی زمانی که فقط کتاب میفروخت، حفظ کرده است.
18) سرگئی برین و لری پیج
این دو با هم دوره دکترا را در استنفورد دنبال میکردند که موتور جستوجوی گوگل را توسعه دادند و شرکت سهامی گوگل را تاسیس نمودند و دو مرد ثروتمند جهان شدند. در سال 2007 در کنار اریک اشمیت، کسی را که استخدام کردند تا به آنها در مدیریت گوگل کمک کند طبق فهرست جهانی مجله PC مهمترین افراد در وب هستند. آنها سرمایهگذاران شرکت تسلا موتورز شدهاند که قصد تولید خودروهای پیشرفته الکترونیکی را دارد. آنها یک بوئینگ 767 نیز خریدهاند که به یک هواپیمای مدیریتی بسیار بزرگ مبله شده لوکس تبدیل شده است. آنها هنوز به طور رسمی در دوره مرخصی از تحصیل دکترای خود در استنفورد بهسر میبرند.
19) اینگوار کامپارد و خانواده
بسیاری از میلیونها نفری که از صدها فروشگاه IKEA در سطح جهان خرید میکنند نمیدانند که دو حرف اول این فروشگاه زنجیرهای اثاثیه منزل از حروف نخست اسامی «اینگوار» و «کامپارد» گرفته شده است. (دو حرف آخر نیز از مزرعه الماتارید و دهکده آگونارید که او به دنیا آمده بود، گرفته شده است) یکی از نوآوریهای اساسی در پشت موفقیت IKEA شیوه کامپارد در یافتن راههایی برای کاهش دادن هزینهها است، در حالی که طرحهای اصیل و صاحب سبک ارائه میکند که به راحتی به منزل برده شده و قابل پیاده کردن است. کامپارد به خاطر خست و صرفهجویی معروف است. با اینکه ثروتمندترین مرد اروپایی در جهان شناخته میشود (البته ثروت وی از لحاظ قانونی متعلق به کل خانواده است) او ترجیح میدهد با یک ولووی قدیمی رانندگی کرده و در قسمت اکونومی کلاس سفر کند.
20) جورج سوروس
نسخه چاپی ارسال به دوستان اعلام آخرین سقف دستمزد 27 بازیگر سینما در یک برنامه سیما
برنامه صبحگاهی چهارسو که هر هفته صبح یک شنبه با حضور رضا استادی پخش می شود در برنامه این هفته خود به برنامه ای به شدت جنجال برانگیز تبدیل شد . این برنامه که به نوعی می توان آن را یک نود سینمایی البته از نوع صبحگاهی آن دانست در این هفته به موضوع دستمزد بازیگران سینما می پرداخت .موضوع دستمزد ستاره های سینما به موضوع بحث برانگیزی در هفته اخیر تبدیل شد و این موضوع از آنجا شروع شد که رسانه ها خبری منتشر کردند که محمد رضا گلزار برای بازی در دریک فیلم و تنها برای بازی در سه روز ۹۰میلیون تومان دریافت کرده است .
در این برنامه همچنین گفت وگویی با حسین فرح بخش انجام شد و فرح بخش در صحبتهایی گفت : مقصر اصلی در مسئله دستمزد بالای بازیگران وزارت ارشاد بود که تهیه کنندگان را ۴پاره کرد .
وی درادامه گفت :بعضی بازیگران ما واقعا بی انصافند چون اگر فکر می کنند که حضور آنها باعث پرفروش شدن یک فیلم می شود بهتر است از فروش فیلم پورسانت بگیرند .
حسین فرح بخش همچنین گفت : بعضی از هنر پیشه ها از بی لیاقتی برخی کار گردانان و تهیه کنندگان سوئ استفاده می کنند و پول زیادی می گیرند .
در ادامه رضا استادی لیستی را شامل ارقامی درباره دستمزد بازیگران مطرح سینمای ایران خواند و منبع آن را تهیه کنندگان ،مدیران تولید وسایر عوامل فیلم اعلام کرد .
در این لیست دستمزد تقریبی بازیگران سینما به شرح زیر اعلام شد :
مهران مدیری ۱۰۰میلیون
پرستویی :۴۰تا ۵۰میلیون
معتمدآریا :۳۰میلیون
فروتن ۴۰تا ۶۰میلیون
بهرام رادان ۵۰میلیون
ترانه علیدوستی ۳۰میلیون
الناز شاکر دوست ۳۵تا ۴۰میلیون
حمید فرخ نژاد: ۱۸تا ۲۰الی ۳۰میلیون
مهناز افشار ۴۰میلیون
نیکی کریمی ۴۵میلیون برای ده روز
جواد رضویان ۶۰میلیون
حامد بهداد ۳۵میلیون
لیلا حاتمی ۴۵میلیون
باران کوثری ۳۰میلیون
رضا عطاران ۷۰میلیون
رضا کیانیان ۳۰میلیون
امین حیایی (عنوان شد دراین سالها درگیرسریال کلاه پهلوی است )ولی اخیرا برای فیلمی ۴۰میلیون دریافت کرده و تا ۶۰میلون نیز دستمزد او قابل افزایش است .
شهاب حسینی ۶۰تا ۷۰میلیون
کامبیز دیرباز ۲۵تا۳۰میلیون
امیر جعفری ۳۰میلیون
عزت الله انتظامی ۴۰میلیون
علی نصیریان ۲۵میلیون
هدیه تهرانی ۱۰۰میلیون
مجید صالحی ۴۰میلیون
جمشید هاشم پور ۱۵تا۲۰میلیون
حامد کمیلی ۳۰میلیون
رضاشفیعی جم ۴۰میلیون
اکبر عبدی ۴۰تا ۵۰میلیون
در بخشهایی از این برنامه زنده تلویزیونی بازیگرانی چون رضا رویگری، شهاب حسینی، نیلوفر خوش خلق، عباس امیری و ... به بیان دیدگاههای خود درباره افزایش دستمزدهای بازیگری و ناعدالتی موجود در آن پرداختند.
همچنین حسین فرحبخش تهیه کننده فیلمهای پرمخاطب سینمایی با اشاره به اینکه برخی از بازیگران سینمای ایران بیانصاف هستند، چند پاره شدن تهیه کنندگان سینما در سالهای اخیر را یکی از عوامل افزایش بیحساب و کتاب و دستمزد برخی از بازیگران دانست و گفت: سابق بر این نوعی وحدت رویه در دستمزدهای بازیگران از سوی اتحادیه تهیهکنندگان وجود داشت که چند پاره شدن تهیهکنندگان و تشکیل انجمنهای مختلف تهیه و تولید فیلم، این وحدت را از بین برد.
رضا استادی کارشناس این برنامه در جمعبندی مطالب خود به این نکته اشاره کرد: تولید سریالهای تلویزیونی بلند مدت و تله فیلمها در سالهای اخیر که موجب شده بازیگران سینما بیشتر وقت خود را به کارهای تلویزیونی اختصاص دهند، یکی از دلایل بالا رفتن سقف دستمزدها بوده است.
چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک.
زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ میشد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر.
آنقدر این فضای خالی زیاد شد و دایره ناراحت تر که ناچار برای کمک به سراغ پدر رفت و به او گفت: پدر شما چرا جای خالی ندارید؟
پدر گفت: عزیزم جالی خالی نه، قطعه گمشده. هر کسی در زندگی خود قطعه گمشده دارد من هم داشتم، مادرت قطعه گم شدهی من بود. با پیدا کردن او تکمیل شدم. یک دایره کامل.
پسر از همان روز جست و جوی قطعهی گمشده خود را آغاز کرد. رفت و رفت تا به یک قطعهای از دایره رسید شعاع و زاویه آن را اندازه گرفت درست اندازه جای خالی بود ولی مشکل آن بود که قطعه زرد بود.
دایره باز هم رفت تا اینکه به یک مثلث رسید که فضای خالی خود را با قطعههای رنگارنگ کوچک پر کرده بود.
دایره دیگر از جست و جو خسته شده بود تا اینکه به یک قطعه مربع گمشده رسید، به او گفت شما قطعه گمشده من را ندیدید؟
قطعه مربع گریه کرد و گفت: من هستم
- ولی شما مربع هستید و قطعه گمشدهی من قسمتی از دایره
- من اول قطعهای از دایره بودم یعنی دقیقا بگویم قسمتی از شما و منتظرتان که یک مربع قرمز آمد. قطعهی گمشده او مربع بود ولی من گول خوردم و خود را به زور داخل فضای خالی او کردم، به مرور زمان تغییر شکل دادم و به شکل فضای خالی مربع در آمدم .ولی او قرمز بود و من آبی، به هم نمیخوردیم. اکنون پشیمانم. من قطعهی گمشدهی شما هستم.
دایره که دید قطعه گمشده خود را پیدا کرده سعی کرد او را در فضای خالی خود جا دهد اما نشد، بنا بر این او را با طناب به خود بست و خوشحال راه افتاد. حرکت کردن با یک قطعه که سبب بد قواره شدن دایره شده بود خیلی سخت بود ولی دایره تمام این سختیها را به جان خریده بود و با عشق حرکت میکرد.
رفت و رفت ولی ناگهان گودال را ندید و داخل آن افتاد و گیر کرد. بخت به او رو کرده بود که قطعهی گمشدهاش قسمت بالای او بود و گیر نکرده بود. قطعه گمشده به او گفت: من را باز کن تا بروم و کمک بیاورم.
قطعهی گمشده رفت و هیچ وقت برنگشت. دایره هم سالها آنقدر گریه کرد تا بیضی شد (لاغر شد) و توانست از گودال بیرون بیاید. دلش شور میزد که نکند اتفاقی برای قطعه گم شده افتاده باشد. دنبال او به هر سو رفت. تا اینکه بالاخره او را پیدا کرد. کاش هیچ وقت او را پیدا نمیکرد.رکوردها همیشه وبرای خیلی از افراد مورد توجه هستند.برای ثبت این رکوردها عمدتا انسان تلاش زیادی میکند تا نامش در کتاب مربوط به رکودها مشهور به گینس درج شود اما شاید برای بسیاری این نکته جالبتر باشد که این رکوردها بصورت طبیعی رخ نماید.
طولانی ترین ها عنوانی است که برای 8 اتفاق طبیعی وغیر طبیعی رخ داده در زندگی انسانها انتخاب کرده ایم تا با خواندن کوتاهترین مطالب به آنها دست پیدا کنید.
طولانیترین زندگی مشترک (85 سال)
«هربرت و زلمیرا فیشر» اهل کارولینای شمالی در تاریخ 13 ماه می سال 2009، 85 سال زندگی مشترک را با خوبی و خوشی پشت سر نهادند. زلمیرا در حال حاضر 101 ساله وهربرت 104 ساله هستند. این زوج خوشبخت 50 سال است که در خانهای واقع در «براونزویل» در «نیوبرن» آمریکا زندگی میکنند.
طولانیترین شغل(77 سال)
طبق رکوردهای گینس، «آنجلو کاماراتا» بیشترین زمان را به عنوان گارسون کافیشاپ مشغول به کار بوده است. او این کار را از شاگردی شروع کرد و سپس خود صاحب یک کافیشاپ شد. او اکنون در همان کافیشاپ به پسران خود کمک میکند. او در سال 1971 کافیشاپ را به پسرانش فروخت و تصمیم گرفت بازنشسته شود، ولی بیکاری به مزاج او سازگار نبود و دوباره کار را شروع کرد. طولانیترین سخنرانی (124 ساعت)
مردی فرانسوی به نام «لویی کوله» 124 ساعت به طور متوالی درباره «سالوادور دالی» نقاش اسپانیایی، فرهنگ روستایی و موضوعات دیگر سخنرانی و نام خود را وارد کتاب رکوردها کرد. این مرد 62 ساله پنج روز و چهار شب به طور مداوم حرف زد. این سخنرانی در شهر «پرپیژان» فرانسه انجام شد و سه ناظر برای ثبت رکورد او در محل حاضر بودند.طولانیترین عمر لامپ(107 سال)
یک لامپ کمنور قدیمی سالهای سال یعنی از زمان نصبش در سال 1901 به صورت شبانهروزی در یک ایستگاه آتشفشانی روشن بود. «تام برامل» که سالها از بازنشستگی او میگذرد هنوز هم بعضی اوقات به ایستگاه شماره 6 آتشفشانی در «لیورمور» میرود. این ایستگاه در طول سالها تغییر کرده ولی یک وسیله دقیقا مثل گذشته باقی مانده است و آن لامپ روشن ایستگاه میباشد. لامپ لیورمور در طول این مدت هرگز خاموش نشده است. این لامپ نزدیک یک میلیون ساعت کار کرده و کسی راز این طول عمر را نمیداند.
طولانیترین فیلم (87 ساعت)
«درمان بیخوابی» نام فیلمی به کارگردانی «جان هنری تیمیس» است که پس از اکران آن در سال 1987 از طرف کتاب رکوردهای گینس به عنوان طولانیترین فیلم سینمایی انتخاب شد. این فیلم 5220 دقیقهای هیچ داستان و طرح دقیقی ندارد و در آن یک شاعر با نام «ال.دی.گروبان» شعر بلند خود را در مدت سه روز و نیم میخواند و در بعضی قسمتها برای رفع خستگی از موسیقی و میان پرده استفاده میکند.
طولانیترین قطع برق(66 روز)
در سال 1998 شهر «اوکلند» در نیوزیلند به مدت 5 هفته دچار بحران قطع برق بود. تقریبا برق تمام شهر ازچهار کابل بزرگ تامین میشد که دو تا از آنها کهنه و قدیمی شده بودند. روز 20 ژانویه یکی از این کابلها در اثر هوای گرم و خشک از کار افتاد و روز 9 فوریه کابل بعدی قطع شد. کابلهای دیگر هم که فشار شدیدی را تحمل میکردند روز 19 و 20 فوریه از کار افتادند. بدین ترتیب 20 منطقه شهر به مدت 66 روز متوالی برق نداشتند. خسارات ناشی از این قطع برق 156 میلیون دلار آمریکا تخمین زده شد.
طولانیترین سلطنت (63 سال)
«بومیبون آدولیادج» پادشاه 81 ساله تایلند طولانیترین سلطنت را در دنیا دارد. او پس از مرگ برادرش «شاه آناندا ماهیدول» در 9 ژوئن سال 1946 جانشین وی شد و در تاریخ 5 ماه می سال 1950 رسما تاجگذاری کرد.
هر چند که نظام سلطنتی از دهه 30 در تایلند کنار گذاشته شد و این پادشاه قدرت کمی دارد ولی وی همچنان مورد احترام مردم کشورش و محبوب آنها است.
طولانیترین نامزدی (67 سال)
«اوکتاویو گویلن» و «آدریانا مارتینز» رکورددار طولانیترین دوران نامزدی در دنیا هستند. این دو در سال 1902 در مکزیک نامزد شدند ولی هر بار تاریخ ازدواج آنها عقب میافتاد. سرانجام در ماه ژوئن سال 1969 یعنی بعد از 67 سال اوکتاویو دیگر بهانهای برای به تعویق انداختن مراسم نداشت و آنها بالاخره با هم ازدواج کردند. این زوج در زمان نامزدی 15 سال و در زمان ازدواج 82 سال داشتند.
طولانیترین کسوف قرن (6 دقیقه و 32 ثانیه)
کسوف روز 22 جولای سال 2009 طولانیترین کسوف قرن بیست و یکم به شمار میرود. این خورشیدگرفتگی 6 دقیقه و 32 ثانیه طول کشید و توریستهای زیادی برای تماشای طولانیترین کسوف قرن به مناطق مختلفی از جمله؛ چین، نپال و هند رفتند. در بعضی مناطق ماه کاملا جلوی خورشید را گرفت و آن را پوشاند. کارشناسان معتقدند تا 123 سال دیگر یعنی در تاریخ 13 ژوئن سال 2132 هرگز چنین کسوفی رویت نخواهد شد
منبع: البرز نیوز