*
**
یاران ره عشق منزل ندارد
این بحر مواج ساحل ندارد
"باری که حملش ناید ز گردون"
"جز ما ضعیفان حامل ندارد"
چون ما نباشی مجنون، که لیلی
غیر از دل ما محمل ندارد
**
*
همیشه یک نفر از افتاب می ماند
و از اهالی باران
و از تبار بهار
اگرچه خاک به دنبال اسمانی هاست.
"از دوست خوبم انیما جان"
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
به نیکی گرا و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس
**
باغبانی بنفشه می بوئید
گفت ای گوژ پشت جامه کبود
این چه حال است از زمانه تو را
پیر ناگشته در شکستی زود!
گفت پیران شکسته دهرند
در جوانی شکسته باید بود
با حسین از یا حسین یک نقطه کم دارد ولی با حسین بودن کجا و یا حسین گفتن کجا؟
انشاءالله تنها دوراهی زندگیت... بین الحرمین باشه.
"بهترین گنج زندگی قلب عاشقی است که با همه در ارامش است"
از برادر خوبم Mahdi_wistful
غایب مفقود الاثر کسی است که از غیبت او مدت نسبتا طولانی گذشته باشد و از او هیچ خبری نباشد.
موارد زیر از جمله مواردی است که شخص غایب عادتا زنده محسوب نمی شود:
* وقتی که 10 سال تمام از تاریخ اخرین خبری که از حیات غایب رسیده است گذشته و در انقضای این مدت سن وی از 75 سال گذشته باشد.
* وقتی که یک نفر به عنوانی از عناوین جزء قشون مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود و 3 سال از تاریخ انعقاد صلح یا 5 سال از ختم جنگ گذشته باشد و از او هیچ خبری نباشد.
* وقتی که یک نفر در سفر دریایی در کشتی بوده و کشتی تلف شده باشد و 3 سال تمام از تاریخ تلف شدن گذشته باشد و از وی خبری نباشد.
*در مورد هواپیما و.. این مدت باید 5 سال باشد تا حکم موت فرضی صادر شود.
و همسر کسی که 4 سال غایب مفقود الاثر باشد می تواند طلاق بگیرد.
"گلایه"
وقتی
تو نیز
چون قهوه ی صبح
تلخ می شوی
تلخ، از خانه به در خواهم شد
حتی اگر صد من عسل
بر نان گذاری ام.
"حسرت"
یک باغ و این همه سر شاخه و
حسرت یک گل!
یک اسمان و این همه پهنا و
حسرت یک ستاره!
یک جهان و این همه انسان و
حسرت یک لبخند! (صمصام کشفی، مجموعه زیر ستاره صبح)
"تنهایی"
تب دار شعرم
با گلوی خشک
به کنجی نشسته زبان در کام
ان سو ترک
سبوی واژه خنک
تنها نشسته زیر تارم شب. (مجموعه از سر دیوار)
از تن برفت جان پاک من و تو خشتی دو نهند بر مغاک من و تو
و انگاه برای خشت گور دگران در کالبدی کشند خاک من و تو(خیام نیشابوری)
**
غنچه غنچه مهر تو در سینه ام وا می شود
قطره قطره عشق تو در دل چو دریا می شود
چشمه چشمه از دو چشمم اشک می گردد روان
صخره صخره در گلویم بغض پیدا می شود
شعله شعله اه سوزان از دلم سر می کشد
لحظه لحظه خسته تر جانم ز دنیا می شود
خلسه خلسه یاد تو در خاطرم جا می کند
سبزه سبزه دشت دل پیوسته زیبا می شود
عقده عقده داغ عشقت را به دل پنهان کنم
ناله ناله رازهای من هویدا می شود (نمی دونم از کیه، اگر شما می دونید لطفا به منم بگید)
پیگیری چک از 4 طریق ممکن است:
روش اول، شکایت کیفری علیه صادر کننده چک به جرم صدور چک بلا محل است، البته دارنده چک باید مواعد 6 ماهه را رعایت کرده باشد یعنی اولا در ظرف 6 ماه از تاریخ صدور چک، گواهی عدم پرداخت بگیرد و ثانیا ظرف 6 ماه از اخذ این گواهی اقدام به شکایت کیفری کند. اگر چک به نمایندگی یا وکالت یا توسط مدیران شرکت صادر شده باشد، مسئولیت کیفری متوجه صادر کننده یعنی امضاء کننده خواهد بو.( چک هایی دارای جنبه کیفری هستند که محال علیه انها بانک دولتی باشد)
روش دوم، در خواست صدور اجرائیه از دوائر اجرای ثبت است. دارنده می تواند از این روش علیه صادر کننده استفاده کند. در خواست صدور اجرائیه بدون مراجعه به دادگاه مختص به برخی اسناد رسمی است ولی مقنن با وجود اینکه چک سند رسمی نیست این امتیاز را برای چک هم قائل شده. در این روش دیگر نیازی به رعایت مواعد 6 ماهه نیست، فقط باید مطابقت امضاء منعکس در چک با نمونه امضاء موجود در بانک تائید شود و اگر چک به نمایندگی یا وکالت یا توسط مدیران شرکت صادر شده باشد اجرائیه به نحو تضامن علیه صادر کننده و صاحب حساب صادر می شود. اصل چک هم در این روش اخذ می شود و استرداد ان هزینه بر است.
روش سوم اقامه دعوی تجاری با تقدیم دادخواست است. مزایای این روش این است که می توان علیه همه مسئولین(صادر کننده و ظهر نویس) اقدام کرد و هم اینکه بدون تودیع (سپردن) خسارت احتمالی قرار تامین خواسته صادر می شود. البته اقامه دعوی تجاری شرایطی هم دارد: اول اخذ گواهی عدم پرداخت در مدت 15،45 روز، 4 ماه از تاریخ صدور چک است، 15 روز وقتی که محل تادیه و صدور چک یکجاست(در یک شهر) 45 روز وقتی محل تادیه و صدور در 2 نقطه ایران است و 4 ماه هم وقتی محل تادیه خارج از کشور باشد و دوم اقامه دعوی ظرف یکسال یا دو سال از تاریخ اخذ گواهی انجام گیرد.
و روش اخر اقامه دعوی مدنی با تقدیم دادخواست است علیه صادر کننده چک و ضامن، چه دارنده وظایفش را انجام داده باشد چه انجام نداده باشد.
زبانی که تمام ساکنان زمین ان را در قلب خود می فهمند، زبان عشق است.
عشق یعنی با دیگری یگانه شدن و جرقه خدا را در دیگری دیدن.
گاهی برکات خداوند با شکستن شیشه ها وارد می شوند.
خداوند در بهترین زمان نشانه ای برای ما می فرستد، این ما هستیم که گاهی اوقات نشانه ها را نمی بینیم.
ازادی بی تعهدی نیست، ازادی توانائی انتخاب و تعهد به ان انتخاب است.
همیشه بهای چیزی را که می فهمیم، می پردازیم.
کسی که برای من بدزدد از من نیز خواهد دزدید.
خداوند برای عمل حاصل از ایمان ما ارزش قائل است و دست ما را می گیرد و در میان اسرار راهنمائی می کند.
این جا که منم قیمت دل هر دو جهان است
انجا که توئی در چه حساب است دل ما
*
شاه و گدا به دیده ی دریا دلان یکیست
پوشیده است پست و بلند زمین در اب
*
ما از تو جدائیم به صورت، نه به معنی
چون فاصله ی بیت بود فاصله ی ما
*
رفتن از عالم پر شور به از امدنست
غنچه دلتنگ به باغ امد و خندان برخاست