بعد از مبحث نسبتا ساده گونه شناسي پسرها, نوبت به مبحث پيچيده و هيجان انگيز گونه شناسي دخترها ميرسد. چه خوشتون بياد و چه نياد, دخترها از هر نظر نسبت به پسرها پيچيده ترند (البته معلوم نيست که اين يک حسن است يا نقطه ضعف). به همين دليل بحث گونه شناسي دخترها رو مجبورم در دو قسمت بنويسم. :)
از نظر گونه شناختي, دختر ها, بر خلاف پسرها که از دو شاخه بي ربط الاغ و روباه هستند, همگي از زير شاخه هاي خانواده گربه سانان هستند. صفاتي مثل بيوفايي, مرموز بودن و غير قابل پيش بيني بودن در همه افراد اين گونه ها کم و بيش ديده ميشود. تقريبا کليه دخترها را ميتوان در سه دسته گربه هاي خانگي, گربه هاي وحشي و يوزپلنگها تقسيم کرد!!! (به خدا من ديوونه نيستم. اينا همه توضيح داره!)
دسته گربه هاي خانگي که اکثريتي معادل 60-70 درصد دخترها رو شامل ميشن خصوصيات مشابهي با گربه هاي واقعي دارند: بسيار دير به يک پسر اعتماد ميکنند و در صورت اعتماد به شدت به او وابسته ميشوند. دائما نيازمند نوازش, محبت و رسيدگي هستند. اين دخترها در درجه اول از يک پسر انتظار حمايت معنوي, وفاداري و محبت دارند و کمتر تحت تاثير ظاهر پسرها قرار ميگيرند. به شدت احساساتي هستند و توانايي عاشق شدن دارند. در صورت عاشق شدن کارهاي احمقانه اي ميکنند که درک آنها حتي براي من هم مشکل است!!!
دخترهاي اين دسته را با يک فرمول بسيار ساده, قديمي و تکراري ميتوان گول زد : آشنايي اوليه, رد و بدل کردن چند پيام, دعوت به يک محل رومانتيک, ابراز علاقه و تحسين الکي از طرف پسر, بوسيدن (اين يکي خيلي حساسه, توروخدا طرفو رومانتيک ببوسين!) و ... (در اين سه نقطه هزار نکته نهفته است)
دوستي با اين دخترها معمولا دوام زيادي ندارد و به دو حالت ازدواج و يا دعوا و جنجال بر سر ازدواج کردن ختم ميشود. اين دخترها در مورد مسائل جنسي اغلب بي اطلاع هستند و بسيار دير حاضر به انجام سکس ميشوند (به استثناي وقتي که مست هستند و يا اولين بوسه از روش درست انجام شده باشد!). از سکس لذت زيادي نميبرند و جالب ترين قسمت سکس از نظر آنها بوسيدن است!
قسمت اعظم زندگي دخترانه اين دخترها صرف عاشق شدن و يا گريه کردن براي عشق از دست رفته تلف ميشود. روياي اصلي آنها ازدواج و صاحب بچه شدن است. مراحل ازدواج اين افراد به صورت زير قابل توصيف است : يک سال عشق داغ و پر شور (صبحانه در تختخواب و حمام دو نفره), 2-3 سال زندگي معمولي تا زمان تولد اولين بچه و در آخر مدت زمان نامحدودي زندگي تکراري, يکنواخت که معمولا به ديوانه شدن همسر آنها و طلاق و يا مرگ طبيعي طرفين بر اثر سر رفتن حوصله ختم ميشود.
خطرناک ترين اتفاقي که براي اينگونه دخترها رخ ميدهد, آشنايي با يک پسر دسته روباه است!!! اين موارد که کم هم پيش نمي آيد منجر به عشقي شديد, غير قابل درک و کاملا يک طرفه ميشود که در نهايت خوراک صفحه حوادث روزنامه ايران را فراهم ميکند! (خودکشي با قرص و غيره...)
در قسمت بعدي با خطرناک ترين نوع موجودات زنده يعني دخترهاي گروه گربه وحشي آشنا ميشويد