دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 282938
تعداد نوشته ها : 658
تعداد نظرات : 621
Rss
طراح قالب

 

حرفهايي كه خـــــــــــــــدا نگفت!!!(قسمت دوم) بنده ي من ! نميدانم چه بگويم حتي از نوشتن عبارت «بنده ي من» خنده ام ميگيرد تو بيشتر بنده ي خودت هستي تا من كاش فرشته ها را نمي آفريدم تا كارهايت را فقط خودم ميديدم اما حالا غير از من هزارها فرشته تو را ميبينند و ... در آسمانها وقتي فرشته ها ميخواهند به تو اشاره كنند، ميگويند:«جانشين» بعضي وقتها كه خرابكاري ميكني، ديده ام كه فرشته اي در حاليكه به تو اشاره ميكند، به فرشته نزديك خود با پوزخند ميگويد: «جانشين را نگاه كن!» و بعد هر دو ميخندند آن وقت بغض گلويم را ميگيرد.... با خودم ميگويم «نه، او حتماً مي آيد» و دريغ از آمدن تو ... بنده ي ... ! كمي هم به فكر من باش مرا نزد مخلوقاتم شرمنده نكن آخر ناسلامتي تو جانشين من روي زمين هستي. تو چگونه جانشيني هستي كه به جاي «خلافت»، «خلاف» ميكني؟! بغض، اجازه ي نوشتن نميدهد... باقي درددلهايم را بعدا برايت خواهم نوشت اين نامه را به يكي از فرشتگانم ميسپارم تا پنهاني برايت بياورد. دوستدار تو؛ خدا.


دسته ها :
يکشنبه هشتم 5 1385
X