دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 283946
تعداد نوشته ها : 658
تعداد نظرات : 621
Rss
طراح قالب

مريم(س)،بالاتر از يوسف(ع)


قرآن كريم در مقام بيان قوه ي جاذبه ومعرفى ملكه ي عفاف ،هم تمثيل از مرد مى‏آورد وهم از زن، حال بايد ديد كه آيا مرد در اين صحنه عفيفانه‏تر تجلى نموده، يا زن ؟

 

يوسف صديق سلام الله عليه وحضرت مريم‏سلام الله عليها مزاياى ارزشى فراوانى داشتند كه قرآن نقل مى‏كند. اما آنچه در اين مبحث مورد توجه است، وجود ملكه ي عفاف در آنها است. هم يوسف مبتلا شد ودر اثر عفاف، نجات پيدا كرد، وهم مريم امتحان شد ودر پرتو عفاف نجات يافت، مهم اين است كه عكس العمل هريك از اين دو معصوم چگونه بوده است.

 

هنگامى كه وجود مبارك يوسف‏سلام الله عليه آزمون مى‏شود، قرآن تا اين جا تعبير دارد كه مى‏فرمايد:

آن زن قصد او كرد واو نيز اگر برهان پروردگار را نديده بود آهنگ او مى‏كرد.1

مراداز مرحله ي اهتمام در اين جا، همان است كه آن زن مصرى، همت گماشت وهمتش در حد تعقيب يوسف، به فعليت رسيد. ولى يوسف صديق‏عليه السلام نه تنها مرتكب حرام نشد ونه تنها مقدمات حرام را آماده نكرد، بلكه قصد وهمت وخيال هم در ميان نبود. به دليل اين كه آيه شريفه، همت وقصد حضرت را تعليق به چيزى كرد كه حاصل نشد وفرمود:

«و هم بها لولا ان راى برهان ربه‏»

چون برهان رب را ديد، قصد نكرد.

 

شواهد فراوان ديگرى هم هست كه خداوند از يوسف، به عنوان بنده ي طاهر ومعصوم ياد كرده است. مثل آن‏جا كه فرمود:

«انه من عبادنا المخلصين‏» (2)

و

الا عبادك منهم المخلصين (3)

به اعتراف شيطان، يوسف صديق منزه از اين گزند بود، چه اين كه وقتى مفتريان دامن پاك يوسف را متهم كردند، سرانجام اعتراف نمودند وگفتند:

«الان حصص الحق انا راودته عن نفسه‏» (4)

اكنون حق پديدار گشت، من، از او كام خواستم.

وذات اقدس اله نيز به نزاهت و قداست ‏يوسف‏عليه‏السلام شهادت داد وفرمود:

نه تنها يوسف به طرف بدى نرفت، بلكه بدى به طرف يوسف نرفت، در آن‏جا كه فرمود:

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء (5)

اين‏گونه بدى وپليدى را از او برگردانيم.

قرآن نمى‏گويد: «لنصرفه عن السوء» ، ما او را از گناه باز داشتيم بلكه مى‏گويد: به گناه اجازه نداديم كه به سراغ او برود.

 

مريم، آموزگار عفت

حضرت مريم از لحاظ ملكه عفاف بودن، ياهم سطح يوسف صديق‏عليه‏السلام است كه خدا از او به عنوان عبد مخلص ياد كرد وفرمود: انه من عبادنا المخلصين ويا از او بالاتر است.

توضيح مطلب اين است كه وقتى از عفاف مريم سخن به ميان مى‏آيد، سخن از«همت‏به وهم بها لولا ان راى برهان ربه »نيست. سخن اين نيست كه اگر مريم، دليل الهى را مشاهده نمى‏كرد، مايل بود. بلكه سخن آن است كه:

قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا (6)

 

مريم گفت: اگر پرهيزكارى، از توبه خداى رحمان پناه مى‏برم.

نه تنها خودش ميل ندارد، آن فرشته را هم كه به صورت بشر متمثل شده، نهى از منكر مى‏كند ومى‏گويد: اگر تو با تقوايى، دست‏به اين كار نزن. وقتى ذات اقدس اله مى‏فرمايد:

فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا (7)

پس روح خود را به سوى او فرستاديم. پس چون بشرى خوش اندام بر او نمايان شد.

 

اين گونه ادامه نمى‏دهد كه اگر او دليل الهى را نمى‏ديد، ميل پيدا مى‏كرد وقصد مى‏نمود، بلكه مى‏فرمايد:

قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقيا

اين كلمه« ان كنت تقيا »به عنوان امر به معروف ونهى از منكر است، يعنى تو بپرهيز. مثل اين كه ذات اقدس اله به ما مى‏فرمايد: اين كار را انجام ندهيد .

 

ان كنتم مؤمنين (8)

ما اين تعبير را در قرآن زياد داريم، كه به نوبه ي خود تعبير ارشادى و راهنمايى است. يعنى اگر مؤمنيد، برابر ايمانتان عمل كنيد. در اين جا نيز مريم به فرشته ي متمثل مى‏فرمايد: اگر باتقوايى دست‏به اين كار نزن، من كه دستم بسته است، تو هم دستت را ببند. آيا اين تعبير لطيف‏تر از تعبير يوسف نيست؟ درباره ي يوسف، ذات اقدس اله فرمود: اگر برهان رب را نمى‏ديد، قصد گناه مى‏كرد، ولى چون برهان رب را ديد، قصد نكرد، اما درباره  ي مريم نه تنها نسبت‏به خودش، سخن از قصد نيست، بلكه فرشته ي متمثل را نيز از اين قصد نهى مى‏كند.

 

 

در مقاله ي بعد به بررسي شخصيت مادر حضرت مريم (س)و ادامه ي بحث مي پردازيم.

ادامه دارد...

پي نوشت ها:

1. يوسف، 24.

2. يوسف، 24.

3. حجر، 40.

4. يوسف، 51.

5. يوسف، 42.

6. مريم، 18.

7. مريم، 17.

8. آل عمران، 571.

منبع : بر گرفته ازكتاب: «زن در آينه جلال و جمال »

نويسنده: آية الله جوادى آملى – با تلخيص


دسته ها :
جمعه دوازدهم 11 1386
X