خیال کردم در کنار ساحل با خدا قدم میزنم
در آسمان تصویری از زندگی خود را دیدم
در هر قسمت دو جای پا بود
یکی متعلق به من و دیگری متعلق به خدا
وقتی آخرین تصویر زندگی ام را دیدم
به جای پای روی شن ها نگاه کردم
دیدم که چندین زمان در زندگی ام یک جای پا بیشتر نیست
برای رفع ابهاهم از خداسوال کردم
"خدایا فرمودی که اگر به تو ایمان بیاورم
هیچ زمان مرا تنها نخواهی گذاشت
دیدم که در سخت ترین لحظات زندگی ام تنها یک جای پا است .
چرا در زمانی که بیشترین نیاز را به تو داشتم تنهایم گذاشتی"
خدا فرمود:
فرزند عزیزم
تو را دوست دارم وتنهایت نمی گذارم
در مواقع سخت اگر یک جای پا بیشترنیست
درآن لحظات تو را به دوش می کشیدم.
ممنونم خدا .... ممنونم به خاطر اینکه همیشه هستی ...
(خدایا کمکم کن که باز هم باشم و تحمل کنم.)