به نام مهربان پروردگارم...

که جانشین تمام نداشته های من است....

 

یه روزایی بی دلیل دل آدم هوایی میشه... هوای کی؟هوای چی؟ نمیدونم...نمیفهمم...فکر کردن فایده ای نداره... به نتیجه نمیرسم...پس میرم سراغ شعرام... میخوام بی مخاطب بنویسم... ننویسم برای ستاره ای که سهیل شده...اما نمیتونم...متنی که انتخاب کردم حتی اگه من نخوام مخاطبش ستاره است...

خوشبخت باشی ستاره....هر جا هستی... با هر کی هستی...

دلواپس شادمانیت: ... ات!


آزارم می دهی ... به عمد ...(اما من میگم نه به عمد...)

اما من آنقدر خسته ام , آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم ...

نه گله ای
نه شکوه ای
حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است.

دیگر چیزی برای دل بستن نمانده است .
انتظار بی مفهوم است .
نه کینه ای . نه بغضی . نه فریادی .
فقط صدای چلک چلک باران
این منم که روی وسعت دل زمین می گریم ...

باورم نمی شود.
دیگر حتی خوابت را هم نمی بینم. می ترسم...

می ترسم عادت کنم به درد نبودنت 

 

دلاتون شاد

لباتون خندون...


دسته ها : من و ستاره ام
پنج شنبه چهارم 7 1387
X