در پاسخ به این سؤال که انقلاب اسلامی ایران، چه تأثیراتی بر حرکتهای سیاسی اسلامی معاصر گذاشت ؟ به آثار متعدد و متنوع میتوان اشاره کرد. پرداختن به همه این آثار، از حوصله این مقاله خارج است. بنابراین، تنها به بخشی از این بازتاب، در دو قسمتسیاسی و فرهنگی اشاره میکنیم:
الف) انعکاس سیاسی : در این قسمت به پارهای از بازتابهای سیاسی در قالب سه مقوله «انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه»، «تلاش برای دستیابی به حکومت اسلامی» و «نقش انقلاب اسلامی بر حیات سیاسی جنبشهای اسلامی» میپردازیم:
یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. مقام معظم رهبری در این باره فرمود:
«علیرغم گذشت بیش از یکصدوپنجاه سال از برنامهریزی مدرن و همه جانبه علیه اسلام،امروز در سراسر دنیا یکحرکت عظیم اسلامی بهوجود آمدهاست که به موجب آن،اسلام در آفریقا،آسیا و حتی در قلب اروپا، حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پیبردهاند.»
به بیان دیگر، عمر دورهای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان، بویژه در قشر تحصیلکرده آن از بین رفته و شمار فراوانی از آنان، خواهان هضم شدن در هویت جهانی بوده و گذشته خود را به فراموشی سپرده بودند (و اگر توجهی به گذشته میکردند از باب تفنن و سرگرمی بود) به پایان رسید و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.
این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبشهای اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کاملترین شیوه مبارزه است. سخنگوی «جهاد اسلامی» فلسطین در ملاقات با امام خمینی رحمهالله در این باره گفت:
«انتفاضه، بارقهای از نور و بازتابی از پیروزی های بزرگ انقلاب شماست؛ انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد.»
در حالی که قبل از آن، اسلام در صحنه مبارزه علیه اسرائیل نقش چندانی نداشت. چنین رویکردی به معنای کنارگذاشتن اندیشههای غیرمذهبی به ویژه ناسیونالیسم، لیبرالیسم و کمونیسم و دور ریختن اندیشه جبری بودن سرنوشت انسان بود که همگی در نجات ملل اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان بودند. به عقیده شیخ عبدالله شامی، یکی از رهبران مبارز فلسطینی «پس از انقلاب اسلامی ایران، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی، به قرآن و تفنگ نیاز دارند.» این در حالی است که برای چند دهه، مشی حرکت های انقلابی، اغلب در اختیار گروههای مارکسیستی بود.به هر روی، انقلاب اسلامی، تاکیدی بر بعد سیاسی اسلام بود و از آن پس، در برخی از کشورها، سازمانهای مخفی شکل گرفت و مبارزه مسلحانه بر پایه اسلام، ساماندهی شد.
روی آوردن به مبارزه بر اساس اسلام، تنها نتیجه تجدید حیات اسلام که آن را برخی اصولگرایی یا بنیادگرایی اسلامی مینامند، نیست. بلکه در گرایش جدید (اسلام؛ تنها راه حل)، برداشت نوین و تازهای از اسلام صورت گرفت که در آن مسلمین به ایستادگی، مقاومت و پافشاری برای نیل به حقوق خویش تشویق شدهاند. روزگاری این کار، از سوی حسنالبناء و سیدقطب در جنبش اخوان المسلمین انجام میشد، ولی انقلاب اسلامی، اسلام انقلابی رابه صورت جدیتر درآورد و مطرح ساخت. البته این ستیزهجویی انقلابی، تنها به معنای روی آوردن به اسلحه نخواهد بود؛ چون در آن شیوههای مسالمتآمیز، مشابه آنچه حزب اسلامگرای رفاه در ترکیه برگزید نیز، دیده میشود.
نظام اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، به صورت بهترین الگو و مهمترین خواسته سیاسی مبارزان مسلمان درآمد. یکی از رهبران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در این باره گفت:
«ما در آن موقع میگفتیم، اسلام در ایران پیروز شده است، و به زودی به دنبال آن در عراق نیز پیروز خواهد شد. بنابراین، باید از آن درس بگیریم و آن را سرمشق خود قرار دهیم.»
یا فتحی شقاقی، دبیر کل شهید جنبش جهاد اسلامی فلسطین مینویسد:
«بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نخستین مرکز جهاد اسلامی فلسطین در نوار غزه فعال شد. ظهور امام خمینی رحمهالله بر روی روشنفکران فلسطینی مؤثر واقع شد و سبب گردید که آنها در جستجوی راههایی برای اعمال تعلیمات امام خمینی رحمهالله در صحنه فلسطین برآیند.»
به بیان دیگر، انقلاب اسلامی، حدود 5/1 میلیارد مسلمان را بر انگیخته و آنان را برای تشکیل حکومتالله در کرهزمین به حرکت درآورد. این رویکرد، در اساسنامه، گفتار و عمل سیاسی جنبشهای اسلامی سیاسی معاصر به شکل های مختلفی مشاهده میشود.
1ـ برخی از گروههای اسلامی در جهان تسنن و تشیّع به صورت آشکار هراسی از مخالفت با دولت های نامشروع ندارند و به احادیثی که اطاعت از حاکم اسلامی را در هر شرایط لازم دانسته، چندان توجهی نمیکنند، بلکه خواهان استقرار حکومت اسلامی و یا نظام مصطفی صلیاللهعلیهوآله در کشورشان شدهاند،و آن را برخی از گروهها در اساسنامه (مانند مجلس اعلای انقلاب عراق)و یا در اعلامیههای خود(مانند حزبالدعوه)و...مطرح کردهاند. البته برخی از جنبشهای اسلامی(مانند کشمیر و افغانستان) دستیابی به استقلال سیاسی را اولین هدف خود، قبل از تأسیس حکومت اسلامی قرار دادهاند.
2ـ بعضی از گروههای اسلامی دیگر با طرح لزوم اجرای شریعت اسلامی(مانند نهضت جمعیت ارشاد اسلامی مصر) و یا با ترجمه کتاب حکومت اسلامی امام خمینی(ره)(مانند الیسارالاسلامی مصر) و یا با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها راهحل (مانند جبهه نجات اسلامی الجزایر) و...علاقهمندی خود را برای برپاکردن یک حکومت اسلامی ابراز کردهاند. آیتالله محمدباقرصدر هم قبل از شروع جنگ تحمیلی در تلاش بود، رژیم عراق را سرنگون و یک حکومت اسلامی به شیوه حکومت ایران؛ یعنی جمهوری اسلامی بر پایه ولایت فقیه به وجود آورد.در قیام 1370 / 1991 م. شیعیان عراق، میل به تأسیس حکومت اسلامی در رادیو صدای انقلاب عراق به گوش میرسید.
3ـ برخی از حرکت های دیگر اسلامی، خویش را از دایره تنگ ناسیونالیسم خارج کرده و خواهان برپایی یک نظام اسلامی برپایه امت واحد مسلمان از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس شدهاند. (مانند رابط الدعوهالاسلامیه در الجزایر) و یا این که بر اساس اصل ولایت فقیه و قبول آن، از رهبری انقلاب اسلامی ایران پیروی میکنند. این گروهها خود، دوگونهاند دستهای که از لحاظ عقیدتی و مذهبی خود را مقلد رهبری انقلاب اسلامی ایران میدانند(مانند جنبش امل در لبنان) و دستهای که هم از لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهبری انقلاب اسلامی ایران تبعیت میکنند(مانند جنبش حزبالله لبنان).
گروهها و سازمانهای اسلامی مذکور، برای نیل به یک نظام مبتنی بر اسلام، شیوه و روش های مختلفی را در پیش گرفتهاند. برخی تنها از طریق اقدام قهرآمیز و مسلحانه(مانند حزبالله حجاز) و (جنبش آزادیبخش بحرین) در صدد نابودکردن رژیم حاکم هستند. در نقطه مقابل، گروههایی قرار دارند که شرایط فعلی را برای دست زدن به اقدامات مسلحانه مساعد نمیدانند و با توسل به شیوههای مسالمتآمیز از قبیل شرکت در انتخابات پارلمانی در پی تغییر نظام موجود هستند (مانند حزب اسلام گرای رفاه). اما گروههای دیگری هم وجود دارند که به هر دو روش پایبندند، جنبش حزبالله نمونهای از این گروه است که در مصاف با اسرائیل و حکومت مارونی لبنان و به منظور استقرار حکومت اسلامی به دو روش متمایز و در عین حال مکمل هم؛ یعنی جنگ با اسرائیل و شرکت در انتخابات مجلس روی آورده است.
برخی از گروههای اسلامی سیاسی، تولد و موجودیت خود را مدیون انقلاب اسلامی می دانند. این گروهها خود بر دو دستهاند: دستهای که از یک جنبش اسلامی غیرفعال پیشین منشعب شدهاند (مانند امل اسلامی از جنبش امل و جنبش جهاد اسلامی از اخوانالمسلمین فلسطین؛ در واقع بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین مرکز جهاداسلامی فلسطین در نوار پدید آمد.) و دستهای که وابسته به جنبشی و گروهی نبودهاند، بلکه موجود و پدیدهای جدیدند. (مانند نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان)اگر چه دسته اخیر بیش از دسته نخست، مدافع و متأثر از انقلاب اسلامی است، اما همه این گروهها در دفاع از انقلاب اسلامی ایران، پیروی از رهبری آن و نیز الگو قراردادن آن اشتراک نظر دارند.
بعضی دیگر از گروهها و جنبشهای سیاسی اسلامی به تأثیر از تجدید حیات اسلام که از ثمرات انقلاب اسلامی ایران در قرن اخیر است، از حالت رکود، رخوت و انفعال خارج شدهاند و با نیرو و سازماندهی جدیدی، به مبارزه نظامی و سیاسی علیه حکومت و دولت های حاکم پرداختهاند؛ مثلاً حرکت اسلامی در دانشگاههای النجاعع، بیرزیت، غزه، بیتالمقدس و الخلیل، به نحو چشمگیری پس از انقلاب اسلامی گسترش و توسعه یافت و یا فعالیت گروه جماعةالمسلمین که حضوری محدود در نوار غزه داشت، در پی انقلاب اسلامی ایران و نیز به دنبال احکام صادره از سوی دادگاه نظامی رامله علیه اعضای آن، افزایش پیدا کرد. بخشی از این گروهها، تنها به افزایش حجم فعالیت های خود اقدام کردهاند و در روند مبارزه به شیوههای مسالمتآمیز توجه دارند. بخشی دیگر بر شدت و حجم تلاش های ضد دولتی خود افزودهاند و با تکیه بر روشهای مسلحانه در صدد نابودی رژیمهای حاکم هستند. سازمان انقلاب اسلامی جزیرةالعرب از گروه نخست و جبهه اسلامی سوریه از گروه دوم محسوب میشوند.
انقلاب اسلامی ایران در تحرک سیاسی آن دسته از جنبشهای به ظاهر اسلامی که هیچگونه و یا کمترین علقهای به انقلاب اسلامی ندارند هم، به شکل دیگری مؤثر بوده است.این گروهها که با تولد انقلاب اسلامی و به منظور مقابله با آن متولد شده و یا گسترش یافتهاند، با کمک دولت ها و اشخاص مخالف انقلاب اسلامی و بویژه با پشتیبانی و حمایت مالی دولت هایی چون دولت پادشاهی عربستان سعودی شکل گرفتهاند. وهابیت در پاکستان، «ساف» در فلسطین اشغالی و سازمان پیکار اسلامی در عراق، نمونههایی از این گروهها به شمار میروند. به همین جهت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، صف اسلام سازشکار (اسلام آمریکایی)از صف اسلام ناب محمدی(ص) کاملاً جدا شده است. از این رو، کشورهای عربی مسلمان برای جلوگیری از ظهور قیام مردمی متأثر از انقلاب اسلامی، تلاش زیادی را برای بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی و تظاهر به اسلام آغاز کردهاند.
انقلاب اسلامی، نقشی را که علما میتوانند در جهاد در راه خدا، بر عهده بگیرند، به خوبی نشان داده است. همانند انقلاب اسلامی، علمایی که در خارج از ایران به سر میبرند و از فعالیت های نهضت اسلامی در مناطق خویش حمایت کردهاند، احترام بیشتری کسب نمودهاند. اکنون جوانان انقلابی برای گرفتن رهنمود، به سوی علما روی آوردهاند. به علاوه، با علاقهمند شدن روز افزون جوانان انقلابی جهت فراگیری علم به طریق سنتی اسلامی، جوانههای نسل جدیدی از علمای آینده که انقلابیتر خواهند بود، بتدریج پدیدار گردیده است.
به هر روی، در بیشتر کشورهای اسلامی، دانشجویان و جوانان به عنوان سربازان انقلاب محسوب میشوند. شاه ایران، قبل از مرگ اعتراف کرد که یکی از بزرگترین اشتباهاتش این بود که اجازه داد، دانشجویان جوان به انقلاب بپیوندند، و این حرکتی است که الان به تأثیر از انقلاب اسلامی، در خارج از ایران پدید آمده و حکام قادر به جلوگیری از آن نیستند. در واقع، امروزه دانشگاهها و مدارس عالی در سرتاسر جهان اسلام، مرکز فعالیت های نهضت اسلامی است.
منبع:سایت تبیان