دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 732138
تعداد نوشته ها : 222
تعداد نظرات : 7
Rss
طراح قالب

 

مقدمه

اقبال لاهوری در کتاب فلسفه خودی پیش‏بینی می‏کند که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد. همین طور هم شد و پس از انقلاب اسلامی، ایران به صورت ام‏القرای اسلام در آمد. حتی ایران می‏تواند به علت موقعیت منحصر به فرد، منابع عظیم و بی‏پایان انرژی، ابزار فرهنگی و اعتقادی نیرومند پا را از این فراتر گذارد و به مرکز سامان‏دهی تمدن نوین اسلامی درآید؛ زیرا انقلاب اسلامی ایران، در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه... از سایر انقلاب‌ها جداست، و از این رو، می‏تواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایر انقلاب‌ها باشد و البته این ویژگی‌ها، ریشه در دین و باورهای برخاسته از مذهب دارد. به عبارت دیگر، این انقلاب بر آمده از مذهب، به احیای دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند که یکی از ابعاد آن، تولد و تداوم بخشی به حیات جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر در دو دهه اخیر است. به این دلیل، چند سؤال در این‏باره پیش روی ماست، از جمله:

1 ـ چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر تأثیر گذاشت ؟

2 ـ انقلاب‏اسلامی‏ایران، چه تأثیراتی بر حرکت‌های سیاسی‏اسلامی‏معاصرگذاشت؟

3 ـ میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر نهضت‏های سیاسی اسلامی چقدر است ؟

بسترهای تأثیرپذیری جنبش‏های اسلامی از انقلاب اسلامی

در پاسخ به این سؤال که چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر تأثیر گذاشت می‏توان به موارد مشترک فراوان موجود بین انقلاب اسلامی ایران و آن جنبش‏ها اشاره کرد. از این وجوه یا زمینه‏های مشترک که از آنها به عنوان عوامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می‏توان یاد کرد، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

معنای صدور انقلاب ما، این است که همه ملتها بیدار شوند و همه دولت‏ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری هایی که دارند...نجات بدهند.

1 ـ ایده واحد: از آنجا که انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب اسلامی است، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، بر پایه وحدانیت خدا (لااله‏الاالله) و رسالت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله (اشهدان‏محمدارسول‏الله) بنا شده است، کعبه را قبله آمال و آرزوهای معنوی خود می‏داند، قرآن را کلام خداوند سبحان و آن را منجی بشریت گمراه تلقی می‏کند، و به دنیای پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادری و برابری ایمان دارد همانگونه که امام خمینی رحمه‏الله فرمود:

«در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید.»

البته ویژگی کاریزمایی امام خمینی(ره) و مواضع ضداستعماری ایشان که بیشتر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند را می‏توان بر تأثیر متقابل انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی افزود.

2 ـ دشمن یکسان: انقلاب اسلامی و جنبش‏های اسلامی دارای دشمن مشترکند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا(شیطان بزرگ) و اسرائیل(غده سرطانی) است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی،صلیبیون‏مسیحی، استعمارگران اروپایی و صربهای نژادپرست و... کیان اسلام را تهدید می‏کند، در حالی که انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی و نه غربی» عَلَم مبارزه علیه دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است. امام خمینی رحمه‏الله در این باره فرمود:

«دشمن مشترک ما که امروز اسرائیل و آمریکا و امثال اینهاست که می‏خواهند حیثیت ما را از بین ببرند، و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع کنید.»

در عرصه درونی نیز، مسلمانان دشمن مشترکی دارند، این دشمن مشترک، عقب‏ماندگی است و همین مسأله است که تمامی کشورهای جهان اسلام را در سطح کشورهای جهان سوم باقی نگاه داشته است.

3 ـ آرمان مشترک :انقلاب اسلامی ایران و جنبش‏های اسلامی معاصر، خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان و به اهتزاز در آوردن پرچم لااله‏الاالله در سراسر جهان از طریق نفی قدرت‌ها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده‏های مردمند. به سخن امام خمینی(ره)، در این مورد توجه کنید:

«همه در میدان باشند، با هم باشند، ما می‏خواهیم اسلام را حفظ بکنیم، با کناره‏گیری نمی‏شود حفظ کرد، خیال نکنید که با کناره‏گیری تکلیف از شما سلب می‏شود.»

البته برخی از جنبش‏های سیاسی اسلامی، تنها خواستار عمل به احکام اسلام در کشورهای خود و برخی نیز در پی تشکیل یک حکومت مستقل، بدون تاکید بر شکل اسلامی حکومت هستند. از این رو، می‏توان گفت جنبش‏های اسلامی معاصر حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی‏اند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت. شیخ عبدالعزیز عوده، روحانی برجسته فلسطین گفته است:

«انقلاب خمینی رحمه‏الله ، مهم‌ترین و جدی‌ترین تلاش در بیدارسازی اسلامی...ملت های مسلمان بود.»

در عرصه درونی نیز، مسلمانان دشمن مشترکی دارند، این دشمن مشترک، عقب‏ماندگی است و همین مسأله است که تمامی کشورهای جهان اسلام را در سطح کشورهای جهان سوم باقی نگاه داشته است.

بنابراین، موجودیت و هستی سیاسی جنبش‏های سیاسی اسلامی به انقلاب اسلامی وابسته است. این امر زمینه‏های لازم برای تأثیرپذیری جنبش‏های اسلامی از انقلاب اسلامی را فراهم آورده است.

4ـ وحدت‏گرایی : تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب‌های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه دیگر گرایش جنبش‏های سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ چون، انقلاب اسلامی با الگوپذیری از اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایی و غیر اروپایی قائل نیست، بر جنبه‏های اختلاف برانگیز در بین مسلمین پای نمی‏فشارد، بلکه با ایجاد دارالتقریب فِرَق اسلامی، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی(ره)علیه سلمان رشدی و برگزاری هفته وحدت و...در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گسترده‏ای از گروه‏های غیرشیعی و حتی جنبش‏های آزادی‏بخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه خود قرار داده‏اند. بنابراین، جای شگفتی نیست که مسلمانان سنی مذهب فلسطینی به نام و یاد امام خمینی رحمه‏الله به عملیات شهادت طلبانه دست می‏زنند. مجیب‏الرحمان شامی، روزنامه‏نگار پاکستانی در این باره می‏گوید:

«تأثیر بزرگ دیگر امام این است که گر چه ایشان یک رهبر شیعه بودند...با این وجود مبلّغ جدایی نبودند، فریاد او برای اسلام بود.»

5 ـ مردم مداری : مردم‏گرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت‌های مسلمان بوده است. رهبری انقلاب 1357، بر این باور بود که باید به ملت‌ها بها داد نه به دولت‌ها.

همه آنچه که بین ایران انقلابی و جهان اسلام وجود دارد، وجوه مشترک نیست. بلکه اختلاف‌ها و دشواری‌هایی نیز در این باره به چشم می‏خورد. از جمله:

الف) تشیع امامیه: نسبت شیعیان به کل مسلمانان جهان، ده درصد است. آنها بجز در ایران و سوریه، حاکم بر قدرت سیاسی نیستند، با این که در کشورهایی چون عراق و بحرین و احتمالاً در لبنان، اکثریت با شیعیان است. نوعی معارضه تاریخی بین شیعه و سنی وجود داشته و دارد. البته تضاد تسنن وهابی و نزدیکی تسنن سوری با انقلاب اسلامی بیشتر است و حتی تسنن متأثر از تصوف نیز، تضاد کمتری با شیعه دارد. سپاه صحابه در پاکستان و طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلامند. به هر روی، علی رغم وحدت‏خواهی و وحدت‏طلبی انقلاب ایران، تضاد اهل سنت با شیعه، بکلی از بین نرفته است.

ب) عرب و فارس : تعارض بین عرب و عجم، از آغاز ورود اسلام به ایران پدید آمد. بر پایه این تعارض، خلیفه دوم (عمر) سهم کمتری از بیت‏المال به ایرانیان مسلمان می‏داد و ایرانیان مسلمان با عنوان موالی شناخته می‏شدند که وضعیتی بین برده و آزاد بود. این تعارض، بعدها از سوی جریان‌هایی چون شعوبیه تشدید شد. عباسیان و امویان و نیز عثمانیان و صفویان،به نوعی دیگر این معارضه را دامن زدند و جنگ عراق علیه ایران به عنوان جنگ قادسیه یا مهم‌ترین جنگ بین مسلمانان و ساسانیان و در واقع بین ایرانیان و عرب‌ها توجیه می‏شد. به هر روی، آنان ایرانیان را مجوس می‏دانستند و بر این اساس، اعراب را برابر با اسلام و ایرانیان را مخالف با آن می‏دیدند.

ج) صدور انقلاب اسلامی: برخی از شعارها و پیام‌های انقلاب اسلامی، مثل این سخن امام رحمه‏الله «نهضت ما دارد توسعه پیدا می‏کند و می‏رود توی ملت‌ها...» از سوی برخی به منزله قصد ایران برای مداخله در سایر کشورها و براندازی نظام‌های سیاسی آنها تلقی شد. در حالی که، یک سال بعد از این سخن ، امام فرمود:

«صدور با سرنیزه، صدور نیست. صدور آن وقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی، این‏ها رشد پیدا کند.»

ایشان در جای دیگر فرمود:

«معنای صدور انقلاب ما، این است که همه ملتها بیدار شوند و همه دولت‏ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری هایی که دارند...نجات بدهند.»

در مجموع، علی‏رغم همه دشواری‌هایی که برای برقراری روابط ایران انقلابی و جهان اسلام و تأثیرپذیری متقابل آن دو وجود دارد، ولی وجوه مشترک آن دو، بسیار بیشتر است.

منبع:سایت تبیان


دسته ها :
پنج شنبه دهم 11 1387 21:55
X