دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 732136
تعداد نوشته ها : 222
تعداد نظرات : 7
Rss
طراح قالب

تبیان: جناب آقای باقری وقتی شما می خواستید مسیر زندگیتان را انتخاب کنید، راه های زیادی وجود داشت. چطور شد که شما عرصه دیپلماسی را انتخاب کردید؟

هم به دلیل رشته تحصیلی ام که تاریخ بود و هم به دلیل علاقمندی ام که از دوران جوانی و پیش از انقلاب به مسائل سیاسی علاقه داشتم و اخبار دنیا را دنبال می کردم و چند بار هم به همین دلیل در مدرسه و دانشگاه اذیت شدم که چرا این مسائل را دنبال می کنم.

مثلا" من در دانشکده حقوق که تحصیل می کردم، رشته فرعی ام علوم سیاسی بود ( زمانی که ما تحصیل می کردیم رشته فرعی و اصلی داشتیم . رشته اصلی من تاریخ بود و رشته فرعی ام علوم سیاسی بود) من یک مقاله ای تهیه کرده بودم برای یکی از دروسم . تحقیق من این بود که چرا ما نفت را می فروشیم و پول حاصل از نفت را سلاح می خریم و در خلیج فارس برای حفظ منافع امریکایی ها به کار می بریم . اگر ما می بایست منافع امریکا در خلیج فارس را حفاظت و ژاندارمی کنیم ؛ قاعده اش این است که به ما سلاح بدهند ، همانطور که به پلیس و به محافظ سلاح می دهند و می گویند که از فلان فرد حفاظت کن. چرا ما باید این سلاح را بخریم آن هم به قیمت پول نفت؟! سر همین موضوع مقداری اذیت شدم.

یا یک زمانی تحقیقی کرده بودم راجع به این که ما وقتی نفت را می فروشیم، پول نفت را می دهیم لوازم آرایش می گیریم. این مطلب را به اعتبار تحقیقی که کرده بودم به دست آورده بودم. آن روزها ، رژیم با شرکت مارگارت تاتسو و شوآرتز آلمان قرارداد بسته بود که لوازم آرایشی وارد می کرد و جالب بود که ما نفت را می دادیم و در ازای آن لوازم آرایش می گرفتیم و من این موضوع را نقد کرده و سر کلاس هم خواندم که ما اگر نفت می دهیم؛ باید در ازای آن دلار بگیریم، خب لوازم آرایش هم ممکن است هر کشوری به اندازه نیازش خریداری کند، اما چرا ما باید نفت بدهیم و در ازای آن لوازم آرایش بگیریم.

این ها صرفا مثال هایی است. البته انگیزه های شخصی هم برای مسائل سیاسی داشتم. خب در مورد سیاست داخلی هم همین طور بود. خیلی ها در مدرسه و دانشگاه فعال بودند، من هم جزو کسانی بودم که کنار نبودم و لذا مسائل سیاسی اعم از سیاست داخلی و خارجی از دوران جوانی مورد توجه و علاقه من بود و برایم جذابیت داشت. رشته ام که تاریخ بود و زمانی هم که تاریخ درس می دادم بیشتر تاریخ اجتماعی و تاریخ سیاسی درس می دادم. علاقه ای به این بخش تاریخ داشتم و وقتی هم که در مورد گذشته صحبت می کردم سعی می کردم آن را با شرایط روز وفق بدهم و مرتبط کنم. این انگیزه موجب شد که اولین تشویق را که خوب است که به وزارت خارجه بروید و به شما می آید که بتوانید در وزارت خارجه موفق بشوید را قبول کنم. البته تشویق هم ، تشویق یک دوست معمولی بود. من کسی را هم نداشتم که به من کمک و راهنمایی کند ، من خودم وارد شدم، امتحان ورودی دادم. امتحان سختی هم بود، سوالات سختی از من پرسیده شد، از من مصاحبه حضوری کردند،  در مورد خانواده ام تحقیقات زیادی انجام گرفت، حتی در مورد وضعیت ظاهری و فکری همسرم.

ادامه دارد...

دسته ها :
پنج شنبه دهم 11 1387 20:29
X