- فرمودید چهل سال است که در این منزل ساکن هستید. طبعاً خاطرات زیادی از مبارزات و جلساتی که در سال های قبل از انقلاب در این منزل انجام میشده دارید. اصولاً سکونت شما در همین منزلی که مربوط به سال های قبل از پیروزی انقلاب بوده برای مسؤولان الگویی است. از خاطرات خود در این باره بفرمایید.از چه زمانی آقا (رهبر معظم انقلاب) و شهید هاشمینژاد در صحنه انقلاب در مشهد وارد شدند و بعد تیم سه نفرهای تشکیل شد و چنین جلساتی؟
* سالش را دقیقاً یادم نیست.آقای هاشمینژاد و آقا (رهبر معظم انقلاب) سالها قم بودند. اما جلسات مشترک ما گاهی اینجا تشکیل میشد، گاهی منزل آقا، گاهی منزل مرحوم مهامی و گاهی هم منزل شهید هاشمینژاد.
- جلسات در همین اتاق تشکیل میشد؟
* بله! شبهای پنجشنبه اول ماه، ما روضه داشتیم. تمام این دو اتاق و هال پر میشد. در جلسه آقای هاشمینژاد مرتب میآمدند و آقا هم معمولاً شرکت میکردند.
- چه کسی منبر میرفت؟
* متفاوت بود. مثلاً منبری که بعدها خیلی نسبت به آن حساس شدند، منبر آقای دعاگو بود. یک جلسه، آن جلسه شبهای پنجشنبه بود که در آن بحثهای مهمی درباره مسایل اجتماعی مطرح میشد. یکی هم جلسات خصوصی خودمان بود که قبل از ظهرهای پنجشنبه با حضور من، آقا (مقام معظم رهبری) و شهید هاشمینژاد در منازلمان تشکیل میشد. در این نشستها حساسترین مطالب عنوان میشد که تأثیر تعیین کنندهای در تلاشها و فعالیتهای سیاسی ما در حوزه و خارج حوزه داشت. در یکی از این جلسات، آقا مطلبی را فرمودند و به دنبال آن من این بحث را مطرح کردم که برای اینکه انگیزه ما صددرصد خالص باشد و دنبال هیچ چیز جز مسایل مربوط به مبارزات نباشیم، خوب است یک سوگندی یاد بکنیم که این سوگند کاملاً تعهدآور باشد. اولین بار این سوگند بین من و آقا بود. ما سوگند یاد کردیم که در این قسم قصد انشاء داشته باشیم و متعلق سوگندمان هم این بود که برای تشکیل حکومت اسلامی و مرجعیت امام(ره) تلاش کنیم.