دفتری گر بنویسند زه خوبان جهان
تو به سر دفتر خوبان جهان فهرستی
روز محشر وقت پرسیدن ز من رب جلی
گفت تو غرق گناهی گفتمش یا رب بلی
گفت پس آتش نمی گیرد چرا جسم و تنت
گفتمش چون حک نمودم روی قلبم یا علی
من از تبار دیوارهای کاهگلی است
ساده می افتد
ساده میشکند
ساده میمیرد
دل من تنها سخت میگرید