تبیان، دستیار زندگی

قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُم بِهِ قَبْلَ أَن آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَـذَا لَمَكْرٌ مَّكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُواْ مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ

سوره : الاعراف  آیه شماره : 123

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ

سوره : التوبة  آیه شماره : 101

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

سوره : التوبة  آیه شماره : 120

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ

سوره : يوسف  آیه شماره : 30

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَجَاء أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ

سوره : الحجر  آیه شماره : 67

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا

سوره : الكهف  آیه شماره : 19

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا

سوره : الكهف  آیه شماره : 82

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ

سوره : النمل  آیه شماره : 48

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِينٌ

سوره : القصص  آیه شماره : 18

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ

سوره : القصص  آیه شماره : 20

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا

سوره : الاحزاب  آیه شماره : 60

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ

سوره : يس  آیه شماره : 20

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.

يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ

سوره : المنافقون  آیه شماره : 8

ریشه کلمه : مدن

فعل : مدينة

معنی : شهر جمع آن مدائن

توضیح : ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را از «دان» دانسته و ميم آن را زايد گرفته‏اند. مدينه در قرآن گاهى در مطلق شهر بكار رفته مثل [اعراف:123]. [يوسف:30]. و گاهى مراد از آن مدينةالرسول است كه ابتدا بنام يثرب خوانده مى‏شد و پس ازهجرت رسول خدا«صلى الله عليه واله»مدينه خوانده شد [توبه:120]. [منافقون:8]. «مَدينة» چهارده بار و مدائن سه بار در قرآن مجيد آمده است.