به نام خدا
سلام
یه چیز بگم بس عجیب..
تا حالا فکر می کردم فقط تو فیلما اینطوری اتفاق می افته..
از دیشب رفتم تو هنگ..چه شبی بود!!
فکر کنم زیاد بی ربط با این انجمن نباشه فقط امیدوارم یه جوری نگم که گیج بشین
هفتا برادر بودن با یه خواهر تو کرمانشاه که یکی از این برادرا میاد سمت ما زندگی می کنه- حدود 1319 -
وقتی این برادر فوت می کنه ارتباط فرزنداش با بقیه خانوادش که تو کرمانشاه بودن قطع می شه (نمی دونم چرا و چطور) شاید همدیگه رو گم می کنن
این برادر کسی نیست جز
پدربزرگ مادری مادرم
یعنی بابای مادربزگ مرحومم
حالا بعد گذشت اینهمه سال دایی و خاله ی مادرم (یعنی تنها فرزندان در قید حیات همان برادر )
پسر عموهای خودشونو پبدا می کنن و چقدر هم ذوق کردن و خوشحال شدن
خاله ی مامانمو باید می دیدین..
این پیرزن دوست داشتنی داشت بال در میاورد..از دوست و آشنا و ناآشنا هر کیو که دید بهش گفت که فامیلاشو پیدا کرده
فکرشو کنین، به یه پیرمرد پیرزن بگن شما دخترعمو پسرعمو هستین..
دایی هم حال و هواش خیلی هاوایی یی بود..
خلاصه اشک هممونو در آوردن
جل الخالق به این سرنوشت و بازی هاش
جل الخالق
التماس دعا آقا کمال