• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 24296)
دوشنبه 14/5/1387 - 19:53 -0 تشکر 50566
صندلی داغ "عشق آبی" مدیر انجمن دانشجویی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت

با توجه به قانون نانوشته نیوتن که هر کی خربزه بخوره بازم می‌تونه بخوره ولی در انتها پای لرزشم می‌شینه دوست خوبمون کاربر "عشق آبی" به روی صندلی نشستن.

سایر دوستان عزیز می‌تونن با در نظر گرفتن سند معرف انجمن صندلی داغ و اهداف انجمن سوالاتشون رو از ایشون بپرسن.

و آما، در راستای هدف اصلی انجمن مبنی بر شناخت بیشتر خود بر حسب سوالات دوستان، از خانم عشق آبی می‌خوایم که در انتهای کار، گزارش کاری از صندلی داغ خودشون در اختیارمون بذارن. این خیلی مهمه و لطفاً حتما اجراش کنید.

مجددا از همگیه دوستان خواهشمندم که قبل از زدن هر پست حتما سند معرف رو مطالعه بفرمایند تا خدای ناکرده بعدا شرمنده کسی نشیم، پیشاپیش و پساپس از همکاری همگیتون سپاس‌گزارم، باتشکر.

مراقب خودتون باشید

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم

MCLAREN SUPER CARS

مسئول انجمن صندلی داغ

مسئول2 انجمن مکانیک و روباتیک

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

جمعه 25/5/1387 - 11:50 - 0 تشکر 52399

1-عشق آبی جان؟ هنر زندگی کردن را آموخته ای آیا؟اگر آموخته ای از چه کسی و چگونه؟

كامل نه ! اما با استفاده از تجربیاتی كه بدست میارم دارم می آموزم از مادرم

2-تاکنون احساسی مبنی بر رسیدن به اخر خط را داشته ای آیا؟ اگر پاسخ آری است یه تک بزن...نه ببخشید، چگونه ای براین احساس غلبه کردی؟

اوهوم .. گوشیم پیشم نیست ، میخوای از خونه به خونتون بتكم ؟ .. إ ! من ادامه سوالو ندیدم ! مثه اینكه باید از همینجا جواب بدم .. والله خودبخود غلبه شده بهش دیگه ! امدادهای غیبی ! یه كم صبر كردم ، گذشت زمان و فكر كردن به پیدا كردن راه حل برای دور زدن این خط و الان در خدمتتون هستم

3-در وجود هر یک از ما ویژگی هایی اعم از مثبت و منفی یافت میشود، خصلت های خوبی که در وجود مایان میبینی(اگر میبینی)که می انگاری خود فاقد آنی و آرزوی داشتنش را در سر میپرورانی را نام ببر(برای پاسخ گویی به این سوال تنی چند از دوستان تبیانی را نام ببر)

{ این چه وضع سوال پرسیدنه ! ایششش } / مثلا داشتن راه حل برای مشكلات كه نوای آسمانی داره و به نوعی تا امروز خیلی از راهنماییاش استفاده كردیم .. مثلا آنشرلی كه همه دوستش داشتن و همیشه ایده های خوبی برای انجمن ها داره ( فوران ایده ) .. مثلا خانم گل كه فكر می كنم فعالیت هاش متعادله و خیلی از دوستان دیگه كه الان آلزایمر یاری نمیده !

4-نظرت نسبت به یک وصیت نامه که ننه ای برای عزیزدخترش نوشته است چیست؟

هههههه ! غش غش ! میخوای یه تیكشو بذارم باز بقیه مفیوض شن ؟ .. أه حواسم نبود این سیستم خودم نیست .. اما نه صبر كن ! یه جای دیگه هم ثبتش كردم .. یوهاهاهاهاهاها ( این وصیت نامه اندكی تلخیص شده )

" سلام دخترم...خوبی؟؟؟ حال پدرت چطور است؟؟؟ با همه ظلمی که بهت کرده باید بهش احترام بگذاری /
دخترم این وصیت نامه را برایت مینویسم چیز دیگری نداشتم که برایت به ارث بگذارم. این کامپیوتر را به تو میبخشم. این کامپیوتر یادگاری دایی ام میباشد که سر عقد بهم داد!!!! یعنی به گردنم آویزان کرد و گفت دایی تنها چیزی است که دارم آن را به تو میدهم / خلاصه از این کامپیوتر حسابی مراقبت کن و جز به تبیان به هیچ جای دیگر كانكت نشو.دخترم تو دختری باید مراقب خودت باشی سایت های دیگر گولت میزنند / دخترم کفش بلور نپوش. اون مادرت همیشه دم پایی پلاستیکی میپوشید از اونها که جلویش بسته است و معمولا سبز است چکمه اش هم در بازار موجود است / دخترم دیگر سفارش نکنم به کبریت دست نزن. در خانه تنها ممان !!! "

خوب این تلخیصی از وصیت نامه ننه ای به دخترش بود كه من دیگه ادامه ماجرا رو نمی ذارم چون دیگه آبرو برامون نمی مونه ! / ننه آنه آستین پفی چه نظری بدم ؟‌آخرش اون دختر با مرد آرزوهاش سوار بر اسپ سپیدش به دور دستها رفت تا سالهای سال به خوبی و خوشی با هم زندگی كنن كه آخرشم مرده تو زرد از آب در اومد !

5-مدت ها قبل افتخار آشنایی با تظار را در داستانی داشتم از جمله خصوصیات وی سوار بر سمند سفید بودنش بود،سایر خصوصیات نامبرده را برایمان بر میشماری؟ آیا براستی تمایل داری تظاری با سمند سپید را بیابی؟

ای بابا ! تو هم أد انگشت گذاشتی رو تظارها ! مردم نمی دونن ماجرا چیه یه فكرایی می كنن بعد آدم مجبور میشه ادامه وصیت نامه رو هم بذاره ! .. گفتم كه اخرش تو زرد از آب در اومد ! عشقای حبابی به این میگن دیگه ! جاه و منالش مغرورش كرده بود ، دختره رو هم كور ! / چرا كه نه ؟ كی بدش میاد تظارش سمند سفید داشته باشه ؟!

6- بزرگترین لذت و سرگرمی ات در زندگی چیست؟

بودن با دوستام و كامپیوتر

جمعه 25/5/1387 - 12:2 - 0 تشکر 52400

7-روز گذشته در کلاس نجوم سوالی پرسیدم از شما مبنی بر اینکه چرا در قرآن و عترت این روزها مشاهده نمیشوی؟ و شما پاسخ دادی که هر کجا حس کنم باید باشم هستم...حال میپرسم کی و کجا احساس مینمایی که باید در انجمن حضور به هم رسانی؟ (ای وای بر من دختر...لو رفتیم که ...نخیر هم! هیچش هم ! ما سر کلاس نجوم حرف خارج از درس!نمیزدیم...بله...)

زمان و مكان نداره . هر جا دیدم كه حضورم مثمر ثمر هست مطمئن باش میام مخصوصا اگه طرحهای تو باشه / این صحبت احتمالا یا قبل از شروع كلاس بوده ! یا حین درس دادن بوده یا آنتراك بوده یا حین درس دادن بوده یا بعد از اتمام كلاس بوده یا حین درس دادن بوده ! وگرنه ما بچه های خوبی هستیم !

8-فعالیت های قران و عترت را چگونه ارزیابی مینمایی؟

طرفدارای زیاد و دلسوزی داره كه عاشقانه اون انجمن رو دوست دارن .. می تونه تخصصی تر باشه كه می دونم همین فكر رو هم دارین و مشغول انجام دادنش هستین

9-فعالان قرآن و عترت را چگونه انسان هایی ارزیابی مینمایی؟

جوابم در سوال بالایی بود .. فعالاش واقعا اون انجمن رو دوست دارن و براش وقت میذارن

10-روز گذشته در همان کلاس نجوم نامه نگاری و مشاعره ای! بین مان در گرفت! اگر آن شعر

را کسی میخواند چه میکردی؟ (نههههه واقعا میخوام بدونم چی کا میکردی؟هوم؟)

كار خاصی نمی كردم ! منكرش می شدم ! ولی تو هیچ فك كردی اگه كاغذت رو میز خانم گل جا می موند و ایشون دوان دوان اونو برات نمی آوردن و محتویات درونشو می خوندن تو چی كا می كردی ؟ نه ! میخوام بدونم چیكار می كردی ! .. فقط حواسمون باشه این كاغذا دست كسی نیفته كه آبرومون میره !

11-اگر بخواهیم شکنجه ات بدهیم چه راهی پیشنهاد میدهی؟

مثلا یه روز محال سیستمم ادا اصول دار ( adsl ) بشه و همش شش روزه پسر بشینه جلوی سیستم و هی بگه الان پا میشم اما این زمان به درازا بكشه / یا شكنجه های صوتی مثل آروغ زدن یا قولنج انگشت رو گرفتن ! من كه مدرسه می رفتم دوستام می دونستن من از این كار بدم میاد همش انگشت می شكستن ! مثلا تو اتوبوس یا مترو كه هستم همش اینكارو می كنن و منم نمی تونم چیزی بگم كه واقعا عذاب آوره ! ( حالا من اینا رو گفتم از فردا با نوای آسمانی انگشت نشكنین ! )

12-کجاست عدل علی؟

بعد از علی ، عدلش هم رفت ! حالا فقط نامش مونده .. یه واژه خاك خورده ! و كسایی كه ...

13-یک نصیحت، یک جمله طنز، یک بیت شعر خاطره انگیز، یک جمله رمانتیک جدی، یک جمله رمانتیک طنز، یک گلایه و یک تشکر : به، به، به، به، به، از، به ننه ات بگو، بگو، بگو،بگو،بگو، بکن،بگو

نصیحت : من بزرگتر از توئم منتها كوچیكتر از اونی هستم كه نصیحتت كنم

جمله طنز : مدد یارتان !

شعر خاطره انگیز : شب شده ... ( نیشخند )

جمله رمانتیك جدی : ( جمله دقیقش یادم نیست ) = وقتی رفتی هیچ اشكی نریختم چون همه اشكامو برای بدست آوردنت ریخته بودم

جمله رمانتیك طنز : یلدای سیاه وحشت انگیز ! یییییی / چروكی لباتیم ، بخند فنا شیم !

گلایه : من ننه خودمو میخواااااام .. هق هق

تشكر : وری تنك دارم از یو به خاطر پیتزایی كه به ما گیوینگ كردی و سوتی هایی كه خاطره های بس به خاطر موندنی رو برامون بجا میذاره كه باعث انبساط خاطر ما میشه ! لطفا زمانشو زیاد كن ، گودت لاك باشه

جمعه 25/5/1387 - 17:1 - 0 تشکر 52436

Navaaye_Asemani

با سلام و صلوات بر محمد(ص) و خاندان پاك و مطهرش توجه شما بینندگان و خوانندگان عزیز صندلی داغ را به خبری كه هم اكنون همكارم به دستم رسانید جلب مینُمایم!

ههههه ! دخترم باز تو اینجوری حرف زدی ! هی منو می خوندونی میگن این دختر جلف بازی در میاره ! / ممنون بابت اطلاع رسانی به موقع شما همكار گرامی ! هنوز هم می بینی كه در سیستُم سیزی به سر می بریم ! ما را پیچوانده اند نامردها ! ولی ما همچنان امید داریم ! / در ضمن از آقای مدیر هم تشكر می كنم كه تاپیك رو قفل نكردن / می رویم به سراغ سوالات شما :

1_چی میشه كه به یه نفر میگیم دیوونه!؟ مثلا ممكنه تو به من بگی دیوونه!؟؟ (هههه) اگه آره، آیا تو هم با درجه بندی آنه ی عزیز موافقی؟

وقتی یكی كارای غیر عادی بكنه یا حرفای غیر عادی بزنه كه از آدمیزاد بعیده بهش میگن دیوونه ! / من بارها بهت گفتم دیوونه ! با درجه بندی آنه هم موافقم اما اون در رتبه ای بالاتر از من قرار داره ! خودشم می دونه ! در اون رده بندی واسه خودش نوشابا باز كرده ! ولی دیوونه ها خودشونو عاقل میدونن فقط فرق در اینه كه تعداد ما زیاده وگرنه ما هم دیوونه ایم ! ( عطف به سخنان دوستم ئطیه بانو ! {می دونم عطیه درسته ! این یه خاطره ست ! } )

2_دیوانه بودن بد است! آیا؟ یا دیوونه بودن بد است! گویا؟

گویا میگن دیوونه بودن بد است اما دیوونگی هم عالمی داره ! عطف به دیوونه بازیهای سال گذشته خودمان با آن داستان پردازیهامان !

3_من و تو تا حالا با هم دعوا كردیم؟؟ من یادم نمیاد!! ( به به... چه تفاهمی... هههه)

دعوا ؟ اووووم .. فكر نمی كنم .. بیشتر دوستانه و مسالمت آمیز بوده چون من بچه حرف گوش كنی هستم ! منو بدون دعوا می تونی نصیحت كنی !

4_چرا همه تون فكر میكنین من خشنم؟ واقعا من خشنم؟ چرا! كجا! بده؟ خشن نباشم؟ خشن باشم؟ شما چی میل دارید؟

هههههه ! یاد اولین باری كه دیدمت افتادم ، اومدم دانشگاتون بعد گفتم تو چقدر خشنی ! خشانت نیستا ! یه كم جدی بودنته كه به خاطر ظاهرت به خشانت معروف شدی ! ولی نی نی چشمات مهربونه مثل قلبت / من یه پیتزا میل دارم لطفا !

5_اگه تلفن رو از من و تو بگیرن به نظرت باید چی دستمون بدن؟

سوالیه كه هنوز براش جواب پیدا نكردم ! اصلا پا میشم میام خونتون ! می خواستم بگم ادا اصول دیدم هیچی مثل حرف زدن نمیشه !

6_چه خصوصیتی در من میبینی كه دوستیمون رو ادامه میدی؟؟ ( اگه یه كاری نكردم همین فردا باهام قهر كنی...هههههههه)

قبلا هم جوابشو دادم ! همون اشتراكاتی كه با هم داریم ! همنیكه رو درباستی نداریم با همدیگه ! همینكه راحت همدیگه رو نقد می كنیم و می پذیریم .. من فكر می كنم اخلاقم یه كم درست شده !

7_ چی در من میبینی كه بده؟ چی میبینی كه خوبه؟

بد : كم ضد حال بزن ! / خوب : قابل اتكا

8_چی شد كه دیگه پازلتو گم نمیكنی؟ نكنه بازم گمش میكنی و خبر نمیدی! ها ن؟ هان؟

هوم ؟ إ ، هان ؟ پس خوب ظاهرسازی كردم ! .. شوخی كردم ! با این پازلی كه بهم كادو دادی وقت نمی كنم به اون برسم چه برسه پازل وجودی خودم ! .. دیگه واسه چیزای پیش پا افتاده پازلمو گم نمی كنم ! ازشون تجربه می گیرم و خود اتفاق رو فراموش می كنم

جمعه 25/5/1387 - 17:4 - 0 تشکر 52437

9_به نظرت دنیا یه پازله؟

اوهوم .. یه پازله كه قطعاتشم آدما هستن ! اگه قطعات به درستی و قشنگ كنار هم قرار بگیرن یه پازل قشنگ از دنیا چیده میشه

10_چیدن یه پازل چقدر سخته؟

همیشه اولین گام است كه دشوار است .. شروعش سخته ! اما در ادامه دستت میاد چجوری پیش هم بچینیشون .. اگه منظورت همین پازلیه كه من در دست ساخت دارم و در این مدت بی سیستمی تقریبا نصفشو ساختم باید بگم كه اول اون قطعه ای كه از پازل در گوشه قرار می گیره پیدا می كنی و بعدش كارت راحته البته با راهنما !

11_حالا فرض كن دنیا و این جهان یه پازله و خدا هم چیندوننده ی اون! الآن چی به ذهنت میرسه كه بگی؟

كه یكی پیدا میشه با خودخواهی هاش این پازلو به هم میزنه

12_تا حالا شده از من چیزی یاد بگیری ؟

اوهوم

13_چرا همیشه من بهت میگم آدم جلو بزرگترش دست تو جیبش نمیكنه! مگه من بزرگترم؟ چرا واقعا؟؟ من زور میگم؟؟چرا من احساس نمیكنم از تو كوچیكترم؟؟ چرا واقعا؟؟

خاكی بودن از خودمه كه فكر می كنی تو از من بزرگتری ! هههه ! كوچیكی و بزرگی مطرح نیست اینجا معرفت بیشتر اهمیت داره .. فقط یه كمم تو فرز/ضی زود پولو از كیفت میاری بیرون !

14_ تا حالا شده من یه كاری كنم و تو اصلا خوشت نیاد؟ و تودلت بگی ... اه اه... این چه كاری بود؟؟

اوهوم .. وقتی میفتی رو دنده لجبازی اینكه من نمیام و نمیخوامو این حرفا !

15_چی دوست داری برات بخرم؟ (ههههه....جدی جواب بده بچه... دهه)

واسه تولد سال بعدم ؟ فرقی نوموكوله ! دوست دارم سورپرایز بشم ! یه هدیه ای كه اصلا فكرشو نمی كردم

16_تا حالا شده فكركنی من چی دوست دارم كه برام بخری؟؟ ( یو هاهاها )

اوهوم .. از الان دارم به كادوی تولدت فكر می كنم .. دوست دارم یه چیزی بخرم اما یه كار دخترونه نیست ! ( الان از فردا پیله نكنی چی میخوای بخری ! )

17_اگه یكی توخونه! مثلا همین 6 روزه پسر بهت بگه دیگه حق نداری با این نوای آسمانی حرف بزنی و خیلی جدی هیچ جوره نزاره! اون موقع چی كار میكنی؟؟ هوم؟

هههههه ! دقیقا بعد از اتمام مكالمتمون یه تیكه انداخت ! منتها من عادت دارم ! بذار بگه ! كاری نمی تونه بكنه ! همیشه كه خونه نیست ! راحت باش ! ( چشمك )

18_تا حالا بیشتر از من با كسی حرف زدی؟ ههههه... ( ینی كی رو دست من بلند شده! ههه)

یوخ بابا ! هش كیم رو دست تو بلند نشده ! واسه خودت یه پا رضازاده ای در ركورد شكنی !

19_بهترین خاطره ای كه با هم داشتیم! ( من خودم نمیتونم به این سوال جواب بدم! یه عالمس! ما همش خاطره ایم... هههههههههههه... )

راستی میگی یه عالمست ! كدومو بگم ؟ بستنی بدست از چهارراه عبور كردن ! كشف و اختراع حركت دست ! تولد من و صحنه كیك بریدنم ! رفتنامون به موسسه ! قرارهامون ! ههههه

20_واقعا فك میكنی من فهمیمم! ههه!! آره! اشتباه گرفتیا! من فهمیه نیستم كه

آووووو ! چقدر اشتباه تایپی ! همه میگن فهیمی ! اصلا فهم باید خودش بیاد فهیمه جان !

بزار سیستمت بدرسته با سوالای اورجونال در خدمتم

بله ! خبر دارم چه سوالاتی مد نظرتون هست ! خدا به داد برسه !

جمعه 25/5/1387 - 17:31 - 0 تشکر 52438

چی شد که مجددا برگشتین به تبیان؟

راستش اون یه سالی هم كه در تبیان نبودم بودم اما فعالیت نمی كردم كه اوایلش هم خیلی سخت بود چون دوستای زیادی داشتم .. دلیل بازگشتمم این بود كه من از تبیان كه بن كل نرفته بودم ! همون بحث مرخصی كه واسه من یه ساله بود .. برگشتم تا ببینم تبیان جدید چطوریه ؟ كه اومدمو موندگار هم شدمو با دوستای تازه ای آشنا شدم .

موقع انتخاب آیدی به این فکر نکردین که ممکنه آیدیتون در آینده براتون مشکل ساز باشه؟ (عشق آبی!! چرا پس؟؟)

من با این آیدی مشكلی ندارما ! خوب وقتی ثبت نام می كردم این اسم به ذهنم اومد ، شاید اگه قرار باشه عوضش كنم میذارم " آبی عشق " ! ( هوز هم چرا پسید شما ؟ ای بابا ! )

شما دوس دارین یه سیستم با سرعت بالا داشته باشین که هی تند تند بسوزه یا یه سیستم با سرعت عادی (مثلا رم 256) داشته باشین که اصلا نسوزه؟

خوب سیستم من از نوع دومه كه سالهاست دارم باهاش كار می كنمو ازش راضی بودم هرچند یه كم اذیتم كرده اما دوست ندارم همش بسوزه و تو گاراژ باشه !

بی کامپیوتر بودن چه حسی داره؟ قشنگ تشریحش کنید.

هق هق .. خدا نصیب گرگ بیابون ( منظورم جناب مت نیستا ! ) نكنه ! .. اولش سخت بود .. منم كه معتاد ! یه روز هم بی كامپیوتر نبودم در این 5 سال ! یعنی كلهم اجمعینش در این 5 سال كمتر از یه هفته بوده ! اما برای من كه كلی مسئولیت و وظیفه و صندلی داغ داشتم خیلی سخت بود ! از استخون درد داشتم می مردم .. رنگم پریده بود و تكیده شده بودم ! .. كلا خیلی سخته

از زنده بودن چه هدفی دارین؟

هدف بدی ندارم بخدا ! من بی گناهم ! .. زنده ام تا مفید باشم .. زنده ام تا زندگی كنم

امید رو برامون تعریف کنید.

دیدن باریكه نور در ظلمات شب

به نظرتون دوست یعنی چی؟ یه دوست باید چجوری باشه؟

همراه كننده در همه جا و همه زمان / یاد یه جمله افتادم .. دوست كسی هست كه اگه الان تو یه كاری كردی و در آینده نتیجشو دیدی بگه : دیدی من بهت گفته بودم ! اما اگه بگه میخواستم بهت بگم كه فلان ، اون دیگه دوست نیست

شما هم مثل من برای دوستان اطرافتون درجه بندی دارین؟

درجه بندی مثل شما نه اما رفتار طرف مقابل مشخص می كنه كه باید چجوری باهاش رفتار شه و یه سری ویژگی های خاص

چرا بعضی‌ها فکر می‌کنن دوستی‌هایی که از راه دور هستش دووم نداره؟ بذارین یه جور دیگه بپرسم به نظرتون دیدار‌ها در دوستی‌ها چقدر تاثیر گذاره؟

ببینید من یه دوست اینترنتی داشتم كه خیلی با هم صمیمی بودیم كه الان دوستیمون به 4 سال داره می رسه كه من دو سال ندیدمش حتی باهاش تلفنی حرف نزدم و بیشتر ارتباطاتمون از طریق میل بود . اما پارسال همدیگه رو دیدیم و دوستیمون عمیق تر شد با اینكه خونه اونا بالاترین نقطه شهر بود اما با هم راحتیم ! دیدارها ممكنه مستحكم كنه ، ممكن هم هست كه طرف به دلت نشینه چون اون دوستی از اول دلی نبوده .

خیلی ها دوستی‌ میکنن چون یه منفعتی از این دوستی می‌برنن، هر چند نمیشه کتمان کرد که ما دوستیم تا چیزی از دوستمون بدست بیاریم (مادی یا معنوی) شما چقدر این موضوع رو در انتخاب دوست دخیل کردین؟

من دنبال منفعت نیستم .. همین كه بدونم دوست خوبی می تونه برام باشه و روحیاتمون با هم سازگاره كافیه ! هر جا هم لازم باشه حتما به هم كمك می كنیم . من از بیشتر نقاط تهران و ایران دوست دارم كه فقط هم صرف دوستی بوده چون از اولش كه همه چیز همو نمی دونستیم كه !

برای انتخاب دوست دیگه چیا رو مد نظر قرار دادین؟

اشتراكات مثل سطح خانواده ، اشتراكات روحی ، اخلاقی ، اعتقادی و ...

ورزش می‌کنید؟ چه ورزشی؟ چه ورزشی رو دوس دارین؟ از چه ورزشی بدتون میاد؟

نوچ ! فقط انگشتام ورزش می كنن كه اونم به خاطر تایپه ! من تماشای همه ورزش ها رو دوست دارم / ورزش های زد و خوردی مثل بوكس رو دوست ندارم / اصولا من با ورزش مشكل دارم و حتی رغبت ندارم كه ترم بعد تربیت بدنی بگیرم !!!

راستی یه درخواستی هم دارم، لطفا برای سوالات خوب وقت بذارین و فقط تند تند جواب ندینا، هر چند مطمئنم همین کار رو هم خواهید کرد، ممنونم از توجهتون.

امیدوارم در جوابهام اثری از عجله نبوده باشه .. من واسه بعضی سوالات دقایقی بهش خیره میشم

جمعه 25/5/1387 - 17:56 - 0 تشکر 52439

سلام . 

سلام


شما که دست به نمرتون خوبه  به ما هم یه 1 میدادی.

باشه ! این هم 1 !

خانم احمدی گفته بود دوست داشته از وبلاگش سوال میپرسیدیم من از شما میپرسم : وبلاگ دارید / اگه دارید به طوره کامل در موردش توضیح بدید/ اگه ندارید چرا ؟

من تو همه سرورها وبلاگ دارم چون دوست داشتم با نوع برنامه نویسیشون آشنا بشم و احیانا كمك به دوستان / در تبیان یه وبلاگ دارم كه فعلا جنبه خصوصی داره و درش بیشتر شعر و داستانك و دل نوشته ثبت می كنم

به نظره شما رشته معماری  واسه دختراست  آخه خیلی از سمته خانو ما متقاضی داره.

جنسیت مطرح نیست اما در اینكه خانوما خوش سلیقه اند شكی نیست !

چرا دخترا خودشونو میکشن برن دانشگاه (من نمیگم ,آمارشون میگه) پسرا هم میکشن ولی کمتر ...

یه استاد داشتیم تو كلاس كنكورمون ! می گفت من از درس خوندن دخترا بیشتر خوشم میاد چون تلاش زیادی دارن .. دخترا دوست ندارن بیسواد بمونن تو خونه خوب !

چرا اکثرا  نفره اول رشته ریاضی پسره  / همیشه هم نفره اوله انسانی دختره ؟

چون پسره ! / چون دختره !

سریال که نگاه میکنی؟ چرا پویا نظری عاشقه نغمه ادیب شده  (چهرتا  پویا نظری جایه بچه نغمه ادیبه)

سریال نگاه می كنم اما اینو نه ! چون شبش كه خوابم ! برای تكرارش هم همیشه برقمون می رفت ! بعدشم در اون ساعت من در آرامش بیشتری می تونم كارای كامپیوتریمو انجام بدم كه در نهایت من زیاد از این سریال نمی دونم ! / عشق كه سن و سال نمی شناسه ! عاشقش شده دیگه ! جو گرفتگی دانشگاهی !

آاگه ایرانی نبودی دوست داشتی کجایی بودی؟

فكر می كنم خصوصیات اخلاقیم به آلمانیا بخوره چون سردم ! ولی دوست نداشتم آلمانی باشم ! شاید ایتالیایی ! ولی من ایرانو دوست دارم !

یه سواله سخت :تا حالا شده برقاتون بره؟

اگه برق رفتن همونه كه ییهو خونه ساكت میشه آره !

علت سوختن کامپوترت رفتن مرتب برقا نبود؟

شاید !

این جمله رو قبول داری      " فقط صداست که میماند "

تنها خداست كه می ماند

این  جمله  ها رو کامل کن من سری بعد اصلیاشو مینویسم:

عشق مثل ساعت شنی می مونه ، همون طوری كه قلبتو  رو پر می كنه ، مغز رو خالی می كنه   (آلبرت انیشتن)

تنها یك سقوط است كه جاذبه زمین مسئول آن نیست فرو افتادن در عشق است (آلبرت انیشتین)

اولین حستو در مورده این موجودات بگو:

سوسک : جیییییییییییغ

مارمولک : چِندش ! جییییییییییییییییییغ جییییییییییییییییییغ جییییییییییییییییییییغ ( همین امروز یه عدد مارمولكچه در اتاق رویت شد كه من جیغی كوتاه كشیدم ! )

کرم : بعضیا در وجودشون زیاد یافت میشه

کنه : چسب ، سیریش

مورچه : گازش خیلی درد داره

موریانه : كُنده پوك

الاغ : مظلوم و زحمت كش !

موش : چِندش ! مخصوصا دُمش ! ایییییییی / یاد جوبای انقلاب هم میفتم چون پره !

قناری : فیلم زرد قناری

ماموت : فیل های بدوی !

شرک : سبز !

مرسی

خواهش می كنم

جمعه 25/5/1387 - 18:18 - 0 تشکر 52441

چه قدم نحسی داره ها هههههه. خوب بگذریم واما مهمان عزیز ما چطورن با این همه سوال که باید پاسخ بدن ؟

نه بابا زهره جان ! این حرفا چیه ! خود صندلی مشكل داره ! من حالم خوبه ! سوالا رو هم دارم با اشتیاق جواب میدم

چند تا سوال داغ دیگه میپرسم ولی این بار میترسم کامپوترت آتیش بگیره ههههه

این دفعه كامپیوتر من آتیش نمی گیره ! این كامپیوتر عاریتیه خدای ناكرده یه چیزیش میشه كه خدا اون روزو نیاره ! زبونتو گاز بگیر خواهر !

1.چرا تبیان را انتخاب کردی؟به نظرت چه جور سایتیه؟از 100چند بهش میدی؟

اتفاقی باهاش آشنا شدم .. سایت جالبی بود .. همه چی داشت .. سایت خوبیه كه همراه با تغییراتش كاربران قدیمی ریزش می كنن و جدیدی ها رو میان / از 100 بهش 65 میدم چون هنوز جای پیشرفت داره

2.قوی ترین و بهترین کاربر تو انجمن ها از نظر کیفیت مطالبش نه از نظر کمیت؟؟؟؟؟؟چون از نظر کمیت که خود تبیان مشخص کرده

مباحث محكم زیاد وجود دارن .. نمیخوام از شخص خاصی نام ببرم چون ممكنه در حق دیگری اجحاف بشه

3.اگه دانشگاه نمیرفتی چکار میکردی؟

من باید دانشگاه می رفتم .. اصلا فكرشم نكن كه من نباید دانشگاه می رفتم !

4.به توسل اعتقاد داری؟بیشتربه کی توسل میکنی؟

بلی اعتقاد دارم / حضرت ابوالفضل و امام زمان

5.تو سختیهات چکار میکنی؟

راه میرمو فكر می كنم .. داشتن صبر هم مهمه

6.یه وقت هایی که واقعا حوصله ات به قول معروف سر میره چکار میکنی؟ زیرشو کم میکنی؟

آره زیرشو كم می كنم .. ههههه .. اگه سر بره گوشیمو میذارم پیشم ، آهنگ گوش میدمو پازل 1000 تیكه ایمو درست می كنم و در اون حال هم فكر می كنم

7.چقدر تلویزیون تماشا میکنی ؟ به نظرت برنامه های جدیدی که پخش میشه چطورن ؟

قبلنا زیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااد اما حالا كم ! برنامه های الان زیاد كیفیت ندارن مخصوصا برنامه های كودك ! زمان ما ای كیو سان بود اما الان دی جی مون ! زمان ما كلا قرمزی بود اما الان هزار تا عروسك بیمزه جور واجور ! برنامه ها افت كرده اما سریالها بعضا خوبن

8.کدوم بازیگر رو بیشتر دوست داری؟

پرویز پرستویی و هدیه تهرانی كه خیلی ریلكس بازی می كرد ! باران كوثری هم خوبه

9.چقدر اطلاعات عمومی ات خوبه؟فکر میکنی از کجا خوب شده اگه خوبه ههههه؟

بد نیست البته قبلنا بهتر بود ! من از بچگی تلویزیون نگاه می كردم حتی اخبار سیاسی ! جدول هم زیاد حل می كردم

10.بیشتر تو کدوم انجمن ها فعالیت داری ؟ چرا ؟ چرا تو انجمن زنان نمیای ؟

من انجمن برام مطرح نیست ! اگه بحثی باشه كه جواب داشته باشم حتما میرم / چشم انجمن شما هم میام

فعلا همین ها برا سوزوندت بسه . اگه خیلی داغ بود بگو دفعه دیگه یه خورده آب سرد بریزم روش .

نوچ ! من نسوختم ! همین حد حرارتش خوبه !

جمعه 25/5/1387 - 18:35 - 0 تشکر 52446

سلام مینا جون دوست گلم ببخشید شرمنده که زودتر ازینا خدمت نرسیدم آخه اولش که دیدم اینجوری یکی از دوستامونو دارن می سوزونن خییییلی دلم سوخت و راستش یه خورده ترسیدم از این صندلیه که خدایی نکرده منو یه زمانی رو این صندلیه نشونن البته از آقا مهدی هیچی بعید نیستا یه هویی دیدی نفر بعدی من بودم وای نه تورو خدا اگه اینجوری باشه من دیگه نمی یام اصلا دور تبیانم یه خط قرمز میکشم اینو یواشکی نوشتماااا فقط یه سوال کوچولو چه احساسی داری از اینکه سوزوندنت؟

نترس عزیز دلم ! صندلی تر نداره ! اسمش بد در رفته ! منم اولا مثل تو بودم اما حالا می بینی كه ریلكس نشستم رو صندلی ! / جواب سوالتم اینه كه هنوز احساس سوزندگی نكردم !


سلام

سلام

حالا اگه ناراحتید خوب شماهم خوبه ؟

ممنون از دلیل اسمتون ! نه همون منهم خوبه !

فعلا یه سوال بیشتر به ذهنم نمی رسه و اون اینکه :

( فكر نمی كنین چند تا سوالن ؟ ام پی تریشون كردین ؟ )

آیا از فعالیتتون به عنوان مدیر انجمن دانشجویی راضی هستید ؟

مسلما نه ! هنوز كار داره تا تخصصی شدن

چه کارهایی به نظرتون برای ارتقاء این انجمن لازم بوده که انجام نشده و دلیل انجام نشدن آن ؟

ببینید من دوست دارم انجمن دانشجویی مثل یه دانشگاه و مرجع باشه برای همه .. فعالیت های تخصصی صورت بگیره .. مشكل هم اینه كه اعضای پایه و ثابت نداره !

آیا تا حالا کسی ازتون ناراضی هم شده (توی انجمن ها ) چرا ؟

فكر نمی كنم .. سعی كردم طبق اساسنامه فعالیت كنم

به نظرتون نوشتن داستانهای گروهی برای انجمن دانشجویی نیازه ؟ بهتر نبود این بحث توی یک انجمن دیگه مطرح می شد ؟ و علت ایجاد این تاپیک توی انجمن دانشجویی ؟

بله نیازه .. شاید یه سری حرفا رو نشه تو تاپیك ثبت كرد و اگه داستانی مطرح بشه اعم از خاطره و تجربیات و امثال این بیشتر در خواننده اثر كنه . نوشتن داستان می تونه استعدادهای نهفته دانشجوها رو ، رو بیاره تا اونا در دانشگاه خودشون فعالیتهایی از این دست داشته باشن .. من با این كار كاملا موافقم و چون مسائل دانشجویی درش مطرح بود در این انجمن ثبت شد

جمعه 25/5/1387 - 18:44 - 0 تشکر 52447

سلام .. دوست خوبم دو تا پست سوالاتو با هم جواب میدم در حقیقت همون دومی .

دلیلی كه برا انتخاب این اسم داشتین چی بود؟عشق به آبی بیكران(خدا)،عشق به آبی(استقلال)،عشق پاك(كه از بس پاك بود به رنگ آبی در اومد)یا...

اول اینكه رنگ آبی رو دوست داشتم ، بعدش استقلال ! بعدشم رنگ دریا و آسمون ! بعدشم رنگ آرامش ، خدا هم كه جای خودشو داره

*اگه به جای عقربه های ساعت بودین ترجیح می دادین رو كدوم شماره وایستین؟

صفر عاشقی *اگه یه روز صبح از خواب پاشین وببینین یه آدم دیگه شدین(از نظر قیافه)چی كارمی كنین؟وای نه ! سخته ! نوموخواااااااااااام

*اگه یه روز بفهمین این سوالای صندلی داغ نبوده كه اونو داغ كرده بلكه اجاق گازی كه زیر اون جاسازی شده باعث اینهمه داغیه ،چه بلایی به سرآقای مكلارن می آوردین؟!!!!؟؟

آقای مكلارن هم بیگناهن چون همینجوری بهشون تحویل دادن ! خوب الانم با هیزم داغ میشه دیگه !

نظرتون راجبه كلمات زیر؟!:

*آبگوشت* : قبلا گفتم بسی چندش !

*چاقووووو* : تیز

* پناه 60 * : یه تازه وارد

*عمرنوح* : خوبه

*یه لیوان آب طالبی خنك* : به به ! نوای آسمانی و آنشرلی یادتون باشه این دفعه شیرینی آب طالبی بدین !

سوالای من اصاً داغ نبودن خودم می دونم یخ یخن!!...ای روزگار...هی...

نه خوب بودن ! مخصوصا اون سوالی كه در مورد ساعت بود

جمعه 25/5/1387 - 18:59 - 0 تشکر 52450

خوب دختر اینم سوتی بود دیگه

مادرم گاتی نباش ! این روزا من و تو همش داریم سوتی میدیم ! آبرو نمونده برامون ! به روی خودت نیار !

بعدشم آنه آستین پفی خودتی... ولی من کی گفتم تو سنی نداری؟در مورد خودمم که نگفتم...جل الخالق...

تهمته ! این افتراست ! من آستینام پفی نیست ! ای بابا ! .. ولی من سنی ندارم چرا منو پیر جلوه میدین !

اما سوال: نفرت انگیز ترین ادم زندگی من...

گیر نده دختر ! من جواب این سوالو نمیدم

 این صندلی داغه تو ولی همش من دارم میسوزم...!

رابطه ننه و دختری اینه كه هر دو یك احساس داشته باشن !

برمیگردیم ان شاء الله تعالی با سوال

(راستی من تمام دیشب آن لاین داشتم میخوندم صندلیتو هر بار صفحه رو رفرش میکردم یکی ثبت کرده بودی...خیلی باحال بود)

منتظر بازگشتت هستم منتها فكر نمی كنم وقتش را داشته باشی چون از فردا همش تا آخر هفته بیرونیم ! / بلی دیشب جالب بود ! مجبور بودم .. می فهمی ؟ مجبووووووووووور !


خوب با اجازه دوستان من به تمام سوالات پاسخ دادم و سعی خودمو كردم كه با تفكرات عمیق به سوالات جواب بدم .. حالا منتظر سری بعدی سوالات شما هستم كه امیدوارم دیگه با سیستم خودم باشه .. این نكته رو هم بگم كه هر رفتی یه اومدی داره پس از صندلی نشستگان قبلی هم میخوام كه ازم سوال بپرسن و دوستانی كه ازشون انتظار دارم .. اگه بودم كه هیچ و اگه هم نبودم پیش پیش عید نیمه شعبانتون مبارك

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.