• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن صندلی داغ > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
صندلی داغ (بازدید: 20396)
جمعه 30/9/1386 - 16:34 -0 تشکر 20101
صندلی داغ "yalda_eshgh" کاربر فعال انجمن‌ها

سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت

 

عید سعید قربان و شب یلدا رو به همه دوستای عزیزم تبریک می‌گم، بالاخره روز موعود فرا رسید، با توجه به قانون نانوشته نیوتن که هر کی خربزه بخوره بازم میتونه بخوره ولی در انتها پای لرزشم میشینه دوست خوبمون کاربر "yalda_eshgh " با توجه به اولویت‌ها در اولین دوره صندلی داغ در محیط جدید، به روی صندلی نشست.

سایر دوستان عزیز می‌تونن با در نظر گرفتن سند معرف انجمن صندلی داغ سوالاتشون رو از ایشون بپرسن.

و آما خواسته‌ای که از یلدا خانم دارم، در راستای هدف اصلی انجمن مبنی بر شناخت بیشتر خود بر حسب سوالات دوستان، از یلدا خانم می‌خوام که در انتهای کار گزارش کاری از صندلی داغ خودشون در اختیارمون بذارن. نوشتن گزارش کار هم هیچ کاری نداره، شما فقط جاهایی که احساس می‌کنید بعضی سوالات خیلی شما رو به فکر برده و یا ایده‌ای نو در شما به وجود آورده و ... رو برامون به شیوه خودتون بنویسید و در آخر کار حتما برامون ثبت کنید. این خیلی مهمه و لطفا حتما اجراش کنید.

مجددا از یلدا خانم و سایر دوستان خواهشمندم که قبل از زدن هر پست حتما سند معرف رو مطالعه بفرمایند تا خدای ناکرده بعدا شرمنده کسی نشیم، پیشاپیش و پساپس از همکاری همگیتون سپاسگزارم، باتشکر.

 

مراقب خودتون باشید

مدیریت انجمن صندلی داغ

MCLAREN SUPER SPORT

 

چیزهایی نصیب ما می‌شود که آن‌ها را باور داریم.

ای کاش یاد بگیریم، که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالا بگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ‌دنده‌های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

عمر دست خداست، پراید فقط وسیلس 

 

پنج شنبه 6/10/1386 - 13:1 - 0 تشکر 20853

باز هم سلام

در مورد نمره كه بايد بگم نخير كنايه نبود. آخه ما شيرازيهاي گل اصلا و ابدا اهل تيكه پروني نيستيم!(باور نكن)

راستي يه چيزي! من هم عاشق  ايتاليام. (فقط خواستم بدوني)

بعدش: ‌اگه خواستي تو عيد غدير براي بچه هاي انجمن يه چيزي آرزو كني(مخصوصاً يه روح زنگار زده)، اون چيه؟

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

پنج شنبه 6/10/1386 - 15:10 - 0 تشکر 20871

يا لطيف

سلام

پس سرانجام دوباره اين صندلي داغ به راه افتاد ... درسته که ازش خاطره خوبي ندارم ولي خب اميدوارم براي شما خوب باشه.

توضيحاتتون کامل بود(در مورد خودتون )

------------------------------------------------------------

يه استاد داريم که بعد پاسخ دادن به سوالات خارج درس ما مي پرسه " کنجکاويت ارضا شد؟!"

حالا در پاسخ اين سوال استاد و در اظهار نظر در مورد معرفي خودتون مي تونم بگم که ... بله ، توضيحاتتون کامل و دقيق بود و هيچ ابهامي نموند.

-----------------------------------------------------------

خب پس که اين طور .... اينجورياست .... خوبه ..... جالبه ..... به قول خانم ها رمانتيکه .... ديگه چي بگم؟!

حالا براي خالي نبودن عريضه يه دو تا سوال هم مي پرسم (يه وقت مي بينيد حوصله مديران گرام سر مي ره و بعد گير مي دهند که چرا سوال نپرسيدي!)

خب اولي: از رشته تحصيلي تون راضي هستيد؟ يعني خودتون انتخاب کرديد يا همينجوري زديد ، آخر و عاقبتش چيه؟ از همکلاسي هاتون بگيد ، از دانشگاه تون .... خلاصه مثل اون توضيح اوليه در مورد خودتون يه انشاي کامل در پاسخ به اين سوال بنويسيد ديگه.

اينم دومي: اگر خدا بهتون دستور بده يه کاري رو که دوست داريد ديگه انجام نديد چه مي کنيد؟

مثلا دستور بده که ديگه تعطيل! اصلا کل موسقي و آهنگ و اينا تعطيل و هيچ رقمه راه نداره که نداره.(فرض کنيد که مطمئن هستيد که اين حکم رو خود خدا صادر کرده ، فرض کردن هر چيزي ممکنه ديگه)

عکس العملتون چيه؟

اينم يه سوال اختياري علاوه بر 100 نمره! مي توانيد جواب نديد:

به نظر خودتون مومن هستيد؟ اصلا نگاهتون به نماز و حجاب و ... چيه؟ فکر مي کنيد بتوانيد از امتحانات سخت سربلند بيرون بيايد؟ به روز قيامت و حال و روز خودتون در اون لحظه فکر مي کنيد ؟ چه شکلي هستيد اون موقع؟

(نگيد سوال سختيه چون اختياريه ، کسي به سوال اختياري ايراد نمي گيره!)

پنج شنبه 6/10/1386 - 16:44 - 0 تشکر 20882

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

********************

سلام

جواب ریسرچر عزیز

سوال من: نمیخواین با تکلیف شماره 6 دوباره شروع کنین؟ راحت ه ها

سلام

حتما ...منتها با این ترجمه های فارسی به انگلیسی آبرو حیثیت واسه من نمیذارید...

بابا انگلیسی به فارسی بذارید ...شوخی کردم...

حتما میام یهخورده سرم خلوت بشه...

تا اون موقع شاید این تکلیف وقتش تموم شه...هه هه

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
پنج شنبه 6/10/1386 - 16:45 - 0 تشکر 20883

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

********************

سلام

جواب آبی بیکران عزیز…

روی من کم نمیشه

نه بابا این چه حرفیه...واسه همینه دیگه...

راستی یه سری هم خداحافظی سوم ماه بزن. واست مطلب زدم.

؟؟؟؟!!!!!!

سر زدم...لطف دارید...ممنون...خوشحال شدم...

تا حالا شده از کسی به عنوان ابزار استفاده کنی واسه رسیدن به هدفت؟

من؟؟؟ نه اصلا به هیچ وجه... ممکن نیست...من همیشه اطرافیانم رو به خاطر خودشون دوست دارم و بس...از این کارا به شدت متنفرم...یکی با من از این کارا بکنه به شدت ناراحت میشم واسه همین خودم محاله انجامش بدم...

اگه عاشق یه پسر بشی چطوری بهش میگی؟

وااااااااااااااااااای خدا نکنه...خدا اون روزو نیاره...

اصلا دلم نمیخواد عاشق بشم...تصمیم هم دارم که عاشق نشم...

ولی اگه زبونم لال عاشق شدم بستگی داره به موقعیتش...شاید هیچ وقت نگفتم چون همیشه میگم که بودن با معشوق زندگی باهاش خیلی مهم نیست مهم بودن معشوق هست...

ولی اگه نتونستم وخواستم بهش بگم نمیدونم... اصولا چون نوشتاری راحتم و میتونم حرف بزنم و خجالت نمیکشم براش مینویسم

اگه یه پسر عاشق تو بشه دوست داری جطوری بهت بگه؟

اصولا( با عرض معذرت از همه پسرای گل تبیان) باید بگم پسرا حرف زیاد میزنن...دخترا گوششون از این حرفا پره...خیلی جالبه برام که یه شماره ای رو اتفاقی میگیرن و بعد چه حرفا که از عشق اتشینشون نمیزنن...!!

ولی اگر کسی عاشقم بشه که نمیشه عمرا(عاشقی خیلی سخته مگه الکیه؟؟) دوست دارم خیلی مودبانه بدون طفره رفتن با شجاعت و خیلییییییییییییییییییی قاطع و مطمئن بیاد بگه فلان...

اگه می تونستی این همه وقت از کجا میاری؟

ببخشید خودتون این جمله رو معنی کنید...!!!

فکر میکنم منظورتون این بود که این همه وقت از کجا میارم...خب باید خدمتتون عرض کنم که من واحدهایی که برای ترم اول برام گذاشتن خیلی زیاد نیست سه روز در هفته کلا تعطیلم...بقیه روزها هم که کلاس دارم ساعتاش خیلی زیاد نیست...بعدشم که گفتم همه وقت من معمولا با تبیان میگذره وقت فراغتم...

تا حالا شده بگی گور بابای فلان چیز کردم؟

آره وقتی عصبانی میشم...عصبانی ها نه ناراحت...یا عصبانی توام با ناراحتی...

البته خیلی نمیگم...زشته بابا واسه دختر ناسلامتی این حرفا!!!

اگه در یه خونه باز باشه توشو نگاه می کنی؟

نهههههههههه....چه کاریه؟؟؟ محاله...وای خیلی بده...سرتو برگردونی تو خونه مردمو ببینی...زشته آقا زشته

اگه صدای صحبت بلند بلند بیاد از توی خونه , گوش می کنی به حرفهاشون؟

این دیگه دست خودم نیست...اگه فکرم مشغول نباشه آره گوش میدم...بعد اینقده فکر میکنم راجع بهش بعد چون قوه تخیلم بالاست شروع میکنم راجع بهش داستان بافتن...هه هه

فرض کن یه گل داری. اجازه میدی یه نفر دیگه هم از گل تو خوشش بیاد؟

نهههههههه..نهههههههههههه...نهههههههههههههههههه...نههههههههههههههههههه

بره از گل خودش خوشش بیاد...چه معنی میده؟؟مگه من از گل کس دیگه خوشم میاد!!!

آخه چرا سوالایی میپرسید که آدم مجبوره خودشو لو بده...

کدوم شعر  رو بیشتر دوست داری؟

وای نمیشه انتخاب کرد خداییش...خیلی سخته خیلی هاشو دوست دارم...مثلا وقتی دستام خالی باشه که الان دارم گوش میدم!! جزیره...تاک ...ول یخب اینو خیلی دوست دارم

تا که یک روز تو رسیدی، توی قلبم پا گذاشتی، غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی

زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد... برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد...

تا نفس کشیدی انگار، نفسم برید تو سینه... ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه

خیلی دوستش دارم...یا اون روزا ...

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
پنج شنبه 6/10/1386 - 16:54 - 0 تشکر 20885

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

********************

سلام

جواب جهان آرامش عزیز

اگه 4 سال پیش به من می گفتید که به هیپنوتیزم و ارتباط با ارواح اعتقاد ندارید، کاری می کردم که معتقد بشید. حیف که دیگه اون کارارو انجام نمی دم.

نه مطمئنم نمیتونستید....من اگه به چیزی علاقه داشته باشم یه اشاره بهم بکنن میرم دنبالش با دل و جون مسئله اینه که من اصلا علاقه ای ندارم ...

چون باورم نمیشه...اخه روووووووح چجوری بیاد با آدم حرف بزنه...ووووی ترسناک و غیر قابل باوره

اصلا حرف بزنه چرا باید با روح حرف بزنیم...این همه آدم خوب تو دنیا...روح چیه بابا...

ضمن اینکه یکی منو هیپنوتیزم کنه فقط با کشتنش اروم میشم!!!!!

وای وای یه وقت منو هیپنوتیزم نکنید

تو رد تناسخ شاید این بدترین دلیلی بوده که تا حالا تو رد تناسخ شنیدم. به راحتی میشه ردش کرد.

گفتم که من تا به حال چیز زیادی نخوندم...سه متن خیلی کوتاه و یه جلسه تو کلاس بینش...این به نظرم بهترین و قابل فهم ترین مخصوصا بود...

بعدشم اصلا دلیل میخوام چی کار؟؟ بابا مگه میشه؟؟ یک جسم با دو تا روح؟؟؟

حالا شاید بشه اون بقیش چی بود رسخ و مسخ و نسخ و فسخ و هه هه اینا بود دیگه اینا رو روش فکر کرد و رد کرد اما این تناسخ؟؟؟نمیدونم والله...شما چجوری اونو رد میکنید؟؟

در مورد تست هوشم بگم که تو تعریف داستان اشکالی وجود نداره.

سرکار بودم؟؟؟دستتون درد نکنه...ولی من بالاخره نفهمیدم قضیه فرار و خواب چی بود؟؟

از چه خواننده هایی خوشتون می یاد؟

اسم ببرم یعنی؟؟؟

1-یا هق هق فراوون مرحوم ناصر عبداللهی...

از بقیه خیلی خوشم نمیاد...

نظرتون در مورد رقص چیه؟

از اینم خیلی خوشم نمیاد...معتقدم برای حفظ تناسب اندام خیلی مفیده...اونم در حد متعادلش

یعنی رقص آروم و ملایم نه...

اونجوری که میشه به نظرم حال به هم زنه...

بهشت رو بدون آگاهی می خواید یا جهنم رو آگاهانه؟

بهشت با آگاهی نمیشه؟!؟!

خب صادقانه بگم چون ادم راحت طلبی هستم...بهشت بی اگاهی...بستگی داره بازم...ولی نمیتونم از بهشت بگذرم...هر چند وقتی برم اون قدر خجالت میکشم که ترجیح میدم برم جهنم فکر میکنم...

بهشت رو بدون آگاهی می خواید یا جهنم رو آگاهانه؟

آره صبح به صبح که پا میشم روحمو میفرستم دنبال کار و زندگی خودش!!

نه بابا ...مگه میشه؟؟؟ چه چیزای جالبی میگید!! داره خوشم میاد...جدی میشه روحو فرستاد بیرون از بدن...

در روز چند ساعت تفکر می کنید؟

تا همین چند وقت پیش اصلا فکر نمیکردم...تفکر چی بود اصلا؟؟؟

ولی الان خیلی فکر میکنم و همشم به خودم و کارام...خصوصا شبا...تویه اتاق تاریک...

ساعت نگرفتم ببینم چند ساعت...هر چقدر که بشه...

و خونه در چه کارایی به مامان کمک می کنید؟

نه مثکه شما کمر بستین به نابودی من...گیر دادین به خونه داری ها...

کمک که ...گاهی شستن ظرفها با منه...گاهی خونه رو جارو میکنم...ولی کاری که همیشه میکنم کشیدن غذاست!!!

هه هه

دوست دارید به کدوم کشورها یا شهرها سفر کنید؟

برام جای مسافرت خیلی مهم نیست...تا حالا آرزو نداشتم جایی رو ببینم برام کسایی که باهاشون میرم مسافرت مهمه...فقط و فقط...

بازم متشکرم ازتون

واقعا خوشحالم میکنید وقت میذارید میاید سوال میپرسید...

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
پنج شنبه 6/10/1386 - 19:50 - 0 تشکر 20904

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

**************************

سلام

جواب خرد جمعی عزیز...

اول یه چیز بگم من شما رو با شاه شوریده سران عزیز اشتباه گرفته بودم مونده بودم ایشون که یه بار اومدن پس چرا تازه این حرفا رو میزنن هه هه فکر کردم فقط آلزایمر گرفتم.

اميدوارم براي شما خوب باشه.

تا الان که خوب بوده...

توضيحاتتون کامل و دقيق بود و هيچ ابهامي نموند.

جدی؟؟هیچ ابهامی؟؟؟

خوبه...

يه وقت مي بينيد حوصله مديران گرام سر مي ره و بعد گير مي دهند که چرا سوال نپرسيدي

فکر نمیکنم من که روزی حداقل یکی دوبار دارم به یه سری از سوالا جواب میدم...

از رشته تحصيلي تون راضي هستيد؟

خب هنوز اولشم خیلی اونجور که باید روش شناخت ندارم...حالا به مرور زمان میتونم بگم راضی هستم یا نه..تا اینجا که راضی بودم...زبان دوست داشتنیه...

يعني خودتون انتخاب کرديد يا همينجوري زديد ، آخر و عاقبتش چيه؟

راستش من اصلا قصد نداشتم تو دانشگاه زبان بخونم... اگرم میخوندم مترجمی بود... رشتم ریاضی بود و خیلی زحمت کشیده بودم خیلی سختی کشیدم ز بس بدم میومد این همه فشار به خودم اوردم که نمره هام خوب بشه ولی خوب قسمت نبود......با توجه به اشتباه مشاور گرامی زبان قبول شدم و از اونجایی که تو دفترچه نزده بودن کدوم یکی از این کد رشته ها مترجمی و کدوم ادبیات هست من هینجوری اینو بالاتر یعنی انتخاب دهم و مترجمی رو یازدهم گذاشتم...و زد و قبول شدم...خیلی اتفاقی شد...آخر و عاقبت که چی بگم؟؟خیلی از آینده شغلیش خبر ندارم یعنی چیز خاصی نداره...مهم ترین و معرف ترینش همون تدریس هست...

از همکلاسي هاتون بگيد

بچه های خوبین...همه مدلی داریم...!! منتها من از اون همه آدم فقط با یه نفر مچ شدم...خیلی شبیه خودمه...از همه لحاظ...بقیه رو خیلی دوست ندارم...

ولی واقعا آدمهای جالبین یه سری هاشون...

اکثرا از من بزرگترن...من از ازل تا ابد تو سرنوشتم این بوده که هر جا میرم کوچیک تر از همه باشم...

چیز دیگه ای به ذهنم نمیاد...

از دانشگاه تون

دانشگاه؟؟ اسم اونجا دانشگاه است؟؟ووی وووی نگید که دلمون خونه...

در حال حاضر مستاجر هستیم در یه ساختمان سه طبقه واقع در خیابان انقلاب تهران...ساختمان اصلی دانشگاه در دماوند هست که پسرا همونجا موندن هه هه بیچاره ها و دخترا تهرانن....و نکته قشنگش اینجاست که 7 سال هست که دارن دانشگاه جدیدی میسازن که فوق العاده قشنگ و بزرگ هست و دانشگاه تهران جلوش بوق بوق میکنه!! خبرا حاکی از اینه که تا 2 سال دیگه ان شاءالله تموم میشه و میریم سر خونه زندگی خودمون و از مستاجریت در میایم...

و خبرهایی دیگر بسی خوشحال کننده که ان شاء الله از این ترم یعنی ترم 2 یه اسباب کشی دیگه داریم به یه دانشگاه دیگه...خلاصه دربه دریم ما اساسی...

دیگه چی بگم از دانشگاه؟؟همین دیگه...ان شاء الله که ابهامی نمونده باشه

البته بگم من همیشه انشانویسیم صفر بود...واقعا نمیتونم انشا بنویسم...

اينم دومي: اگر خدا بهتون دستور بده يه کاري رو که دوست داريد ديگه انجام نديد چه مي کنيد؟

خدا این دستور رو داده خیلی کارا رو من دوست دارم اما نباید انجام بدم پس فرض نیست

مثلا همین که گفتید..من سر این قضیه موسیقی خیلی مشکل دارم و خیلی دلم میخواد یه بحث اساسی با یه کاردان و یه عاقل در این زمینه راه بندازم که به نتیجه برسم...کلا احساس میکنم اینقدر موسیقی ها و آهنگ ها یه سریهاشون تابلو هست که بشه فهمید حرام هست و نباید گوش داد...اما مثلا همین ...نه خدا رو شکر اونقدر شاد و اونجوریه که رقص آور باشه...نه واقعا شعرش جوریه که یاوه گویی باشه و دری و وری و اینا...واسه همینه که اینقدر دوستشون دارم...با وجود همه اینا یه مدتی بود که کلا تعطیلش کرده بودم...واقعا گوش نمیدادم به هیچ آهنگی...منتها یه سری مشکلات برام پیش اومد که از لحاظ روحی خیلی بهم ریختم و چون این ترانه ها رو خیلی دوست دارم باز رو اوردم بهشون...کمک میکردن به گریه کردن و تخلیه و اینا...

اینه که نمیدونم واقعا اون چی کار میکنم...البته همیشه با خدا سر این قضیه بحث میکنم

خداااااااا واقعا این آهنگ ها مورد ندارن...بابا اینا نه آدمو میبرن تو توهم نه فلان نه هیچی...منم که فقط همین رو گوش میدم...خداااااا اشکال داره؟؟؟ نداره دیگه...؟؟؟جواب بدههههه...من چی کار کنم؟؟؟من دلم نمیخواد اون دنیا منو محروم کنی از شنیدن صدای حضرت داوود...خدایا من ضعیف النفسم...من جوونم مثله همه احتیاج دارم یه خورده برم دنبال علایقم...علاقه منم از این دنیای موسیقی یه همون ...است.حالا من چی کار کنم؟؟؟

این حرفایی بود که من خیلی به خدا زدم...هیچ نتیجه ای نگرفتم...

واقعا با توجه به اینکه حدا دختر ضعیف النفسی هستم به جرات بگم بلکه یه خورده خجالت بکشم که سعیمو میکنم کنار بذارم یا نمیتونم یا بعد یه مدت طولانی میتونم...

به نظر خودتون مومن هستيد؟ اصلا نگاهتون به نماز و حجاب و ... چيه؟

خب بازم این بحث...

به نظر خودم و بقیه نه مومن نیستم...

مومن این شکلیه؟؟؟ شب جمعه داره گوش میده...ای وااااای بر من...

ببینید مومن حقیقی اونه که بنده مخلص خدا باشه...عاشق باشه...اینا همه به دنبال همن و همشون یه معنی میدن...بنده...مومن...عاشق...من هر وقت عاشق شدم مومن میشم بعد میشم بنده...هنوز عاشق نشدم پس مومن هم نشدم...

من دختریم که داره همه سعیشو میکنه وجدانا داره گفتم وجدان یه خورده کمتر شد داره خیلی سعیشو میکنه که عاشق بشه امااااا هم دینو میخواد هم دنیارو...واقعا داره قلبش به عشق معبودش میتپه اما فقط در حد دوست داشتنه...دوست داشتن تنها کافی نیست...عمل لازمه...بدون عمل نمیشه..بنده های واقعی این عشقرو تو عمل نشون میدادن تو اطاعت...نه اینکه فقط بشینن بگن خدایا دوستت دارم..گریه کنه که خدایا دوست دارم...اگه این حب قلبی من توام با عمل و اطاعت بشه اونوقته که اون بنده مطلوبه در میاد و من میشم مومن...این ارزوی قلبی من هست...

و اما نگاهم به نماز و حجاب...

نماز که عاشقشم...خیلی مفیده و خوب و خلاصه عشقه...

برا امثال من که فقط اینجور موقع ها یاد خدا میفتن...محشره و بهترین موقعیت...باعث میشه خیلی غافل نشیم ا زخدا...جدا دلم برای کسانی که نماز نمیخونن میسوزه

تازه نماز ماها که پره اشکال...

همینجا دعوتتون میکنم به انجمن قران و عترت...تاپیک نماز...

حجاب هم که بارها گفتم بازم میگم...حجاب معتقدم که مصونیت هست...برای من که یه گلم...یه گوهریم که فقط خودم و خدا میدونیم که چقدر ارزش داره...

منتها این نفس این شیطون...داره دلیل میاره داره بهونه میاره تا نذاره اونجور که باید رعایتش کنم...البته خیلی موفق نیست...تا یه جاهایی جلوش واستادم اما در مورد چادر هنوز نتونستم برش غلبه کنم...

فکر مي کنيد بتوانيد از امتحانات سخت سربلند بيرون بياي

نههههههههه...تا وقتی عاشق نشدم نمیتونم...از آسوناش به سختی میام بیرون...

یکی از همین آزمایش ها شاید چادر باشه...دعا کنید سربلند بیام بیرون

به روز قيامت و حال و روز خودتون در اون لحظه فکر مي کنيد ؟ چه شکلي

هستيد اون موقع؟

خیلی فکر کردم...واقعا فکر میکنم...اگر همین باشم...همین بمونم...خجالت زده...شرمگین...سرمو میندازم پایین و زار زار گریه میکنم...

خدا همه چیزو برام فراهم کرده...همه چیز مهیاست...هیچ سختی به اون صورت ندارم برا آدم شدن...اما نشدم...آدم قلبا یکی رو دوست داشته باشه به حرفش گوش نده...

امیدوارم اینطور نمونم...هنوز جوونم...هنوز وقت دارم...(اینم یکی از راههای شیطان،هنوز وقت داری) اینو میگم که بگم خدا جون ناامید نیستم...

میشم بنده مطلوبت...میشممممممممممم

نگيد سوال سختيه چون اختياريه ، کسي به سوال اختياري ايراد نمي گيره!)

سخت نبود چون قبلا به همش فکر کرده بودم و میدونستم...

بابت جوابا واقعا باید از خودم خجالت بکشم...شما نشنیده بگیرید...

التماس دعا

تشکر از حضورتون

** یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
پنج شنبه 6/10/1386 - 20:42 - 0 تشکر 20915

سلام به به يلدا جون ميبينم كه ... مباركا باشه...

يلدا ... يلدا... يه سوال خيلي حياتي دارم ازت اگه جواب ندي ميكشمت هااااا گفته باشم جون من جواب بده اوكي؟

در ملا عام نه! به خودم بگو...

عزيزترينت كيه؟؟؟؟؟(آخه مگه فضولي؟!)

خواهش ميكنم،جون من،لااقل يه راهنمايي كوچولو بكن.

ميدونم نميگي! هق هق

انگار پاي ثانيه ها سنگ مي‌شود  

وقتي دلي براي دلي تنگ مي‌شود

پنج شنبه 6/10/1386 - 21:28 - 0 تشکر 20916

هوالمعشوق

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین به خدا معشوقه من بالایی است.

*********************

سلام

جواب روح زنگار زده عزیز...

شیرازی هستین؟؟؟ خیلی لهجه شیرازی ها رو دوست دارم اما من همیشه یه سوال داشتم...

کاهو و جارو و اینارو چجوری میگین؟؟؟

هه هه شوخی کردم..یلدای عشقووووو شوخی زیاد میکنه...

و در مورد سوالتون...

دعا در مورد عید غدیر...

آرزو میکنم که سال بعد این موقع آقامون ظهور کرده باشه...

از این بهتر چی میخواید خداییش؟؟؟

ان شاء الله...

از آرزوهای زمینی هم...

ایشالله همتونو فرستاده باشم خونه بخت...

جدی میگم ها...

و اینکه همه به آرزوهای قشنگشون برسن...به همه آروزهای ممکنشون ...اگر به صلاحشون باشه

جواب یاسان عزیزم

یاسان جان لطف کردی ممنونم عزیزم...پس غیبت منم کردید دیگه؟؟؟

تو هم سلام برسون بهش...

بازم ممنون

**یا علی از تو مدد**

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
جمعه 7/10/1386 - 17:52 - 0 تشکر 21000

باز هم سلام

پس از لهجه ي شيرازي خوشتون مياد! خوب حالا كه اينجوريه، يه كمي لهجه ي شيرازي رو تمرين كن كه اگه يه موقع لطف خدا شامل حالت شد و اومدي شهر ما، آبروت نره!( به قول خودت ...هه هه)

درس اول: تمام اون اسمايي رو كه گفتي تلفظشون همونجوريه كه نوشته ميشن.

درس دوم: آخركلماتي كه به عنوان خطاب بكار ميرن و با ( ه ) ختم ميشن، در لهجه ي شيرين و دلنشين و باحال و باكلاس شيرازي ( او ) گفته ميشه.

مثل:    خياره(خيار) =} خيارو         كتابه =} كتابو       سي ديه(سي دي)= سي دي يو

يه مثال:

در گويش شما: فلاني كتاب (كتابه) رو بيار.

در گويش ما: فلاني كتابو رو بيار.

اما در حالت عادي كتاب يا خيار يا سي دي يا دي وي دي يا هر كلمه ي ديگه اي همونجوري كه نوشته ميشه، همونجورم خونده ميشه.

فعلاً تا همينجا كافيه. مي ترسم بيشتر از اين زياديت بشه.

خدا حافظ تا يه فرصت ديگه.

وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود

قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود

آقا ببخش گر که دلم گرم زندگی است

کمتر دلم برای شما تنگ می شود

جمعه 7/10/1386 - 20:17 - 0 تشکر 21011

سلام میکنم به همه ی دوستان و خانم یلدا؛
دو تا سوال از خانم یادا دارم؛
اول اینکه چرا برای من رنگ قهوه ای رو انتخاب کردید؟
دوم اینکه چرا فرمودید من بهانه آوردم؟(در مورد عدم حضور فعال)
یا علی.


 

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.